تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص):برترین ایمان آن است که معتقد باشی هر کجا هستی خداوند با توست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798161997




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مهارت های زندگی اجتماعی : مشکلات بزرگ در عین حال کوچک


واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: سلام دوستان


کتابی خریدم به نام کنترل احساسات و هوش عاطفی نویسنده : مارگارت چپمن و ترجمه و تدوین :دکتر علی دنیا دیده - انتشارات اندیشه آریا - تلفن : 22890937

در مورد تکنیکها و فنون کاربردی در رابطه با کنترل احساسات و افزایش توانایی های هوش جهت موفقیت در مدیریت هاست . این مدیریت میتواند هم مدیریت کاری باشد و مدیریت روابط اجتماعی و زناشویی

قسمت های مهم آن را به مرور برایتان اینجا میذارم:









سلام دوستان عزیزم

هر روز آدم با مشکلاتی روبرو میشه که این فکر به سراغش میاد :
واقعا جای بسی شگفتی است که در دبستان و دبیرستان همه چیز از معادلات مشکل گرفته تا ..... به دانش آموزان یاد میدهیم ولی به رسم و راه و روش و مهارت های زندگی مخصوصا زندگی مشترک ذره ای اشاره نمیشه ........
بچه ها مونو به انواع و اقسام کلاسها می فرستیم و زبانهای مختلف رو بهشون آموزش میدیم ولی اهمیتی به زندگی مشترک و راه و رسم ایجاد رابطه با همکار و همسر و دوست و والدین نمی دیم ......

انسان این موجود اجتماعی در میان تارها و حصارهایی که خود تنیده تنها مانده و نام و نشانی از تلاشی که نمایانگر این زندگی اجتماعی باشه در اون دیده نمیشه .......

این یک معضل مهمه .باید بیش از پیش بهش بپردازیم و بهش اهمیت بدیم چون تمام رویداد های زندگی و ساعات و لحظات ما متاثر از این روابطه . اگر روز قبل در تنش به همکار بسر برده باشیم اونروز مادر یا پدر خوبی نخواهیم بود . اگر با همسر مون مشکلی داشته ایم اونروز کارمند موفقی نخواهیم بود .

لحطه لحطه زندگی ما از روابط درست انسانی ما متبلور میشه .......... بیاید در راه کسب تجربیات و یافتن راه صحیح ارتباط به گدشتگان و والدین مون اکتفا نکنیم راه تعصب کورکورانه رو در پیش نگیریم . به سنت های نادرست مون وابسته نباشیم بلکه همیشه به فکر ارتقا سطح علمی و فرهنگی مون باشیم و زندگی درستی رو پایه ریزی کنیم . و از سخن و روش صحیح استقبال کنیم . چطوره که با خواندن مقاله در روزنامه در مورد خوراک و بهداشت مون به فکر سلامتی مون و معاینه پزشکی میافتیم ولی با وجود مشکلاتی که در زندگی زناشویی داریم از مراجعه به مشاور سر باز میزنیم و خود را بی نیاز از مشاوره می دانیم و حتی اعتراض می کنیم که ما مگر قوه تعقل نداریم و چنان و چنین ایم ؟ !! آیا این به خاطر ترس از این نیست که مبادا ما محکوم شویم ؟ !!! آیا چون شجاعت شنیدن و دیدن " محکومیت " خود مون رو نداریم ؟

پس بی پرده بگم که : صداقت نداریم .
و زندگی خوش و خرم و سعادتمند بدون صداقت امکان پذیر نیست !!!!

اینهمه وقت و زمان برای آموزش مشکل ترین مباحث گذاشتیم و سخت ترین معادلات رو در عرض چند دقیقه حل میکنیم ولی از حل کردن ساده ترین مشکلات زندگی خودمون عاجزیم .

چرا ؟
آیا غرور بی جا و خودخواهی و تعصب های کور کورانه و ندیده گرفتن احساسات طرف مقابل دلیلش نیست ؟ آیا چون حاضر نیستیم به حقانیت طرف مقابل اقرار کنیم ؟ آیا این زندگی دو و چند روزه ارزش اینو داره که به درگیری و کشمکش تلف بشه ؟ کمی – فقط کمی منطق و تفکر و نشان دادن تمایل به حل کردن مشکلات میتونه آدم رو از این مخمصه نجات بده .اونوقت این زندگی با وجود همه نکبت هایی که همه ازش سراغ داریم چنان شیرین میشه که فکر میکنیم دیگه زیبا تر از این صحنه ای خلق نشده ............ !!!

کمی فکر کنیم و با خودمون صادق باشیم ....... میتونیم کمی انعطاف پذیرتر باشیم ........... کمی کوتاه بیایم . میتونیم یک راه دیگه رو هم امتحان کنیم ...... میتونیم یه بارهم که شده به حرف طرف مقابل گوش بدیم ............. ( باز هم صبر ....... )

اونی که عزیزان مون میگن و روش پافشاری می کنن همیشه هم درست نیست .میتونن گاهی اشتباه بکنن . اونها از دید خودشون قضاوت می کنن و حرف میزنن . ما با اونها ( والدین مون ) یک نسل فاصله داریم . زندگی ما با نسل قبلی یکی نیست . این فاصله به سرعت داره بیشتر میشه . برای همین هم کمک های اونها کمتر به دردمون می خوره . موارد زیادی دیده شده که دخالت والدین همیشه به منزله کمک نیست بلکه مخرب هم بوده . چون قضاوت اونها نتونسته بی طرفانه باشه .( قضاوت کارساده و سهلی نیست و شرایط زیادی می خواد )

این مورد میتونه یکی از اون اشتباهات باشه .........

بیایید دوباره گره ها رو با کمک هم ( یا کمک مشاور ) باز کنیم .............. و سعی کنیم که دوباره گره ای کور در زندگی مون نزنیم .......... اگر هم گره افتاد به مدد هم بازش کنیم ...............

آدمها از راه های دور به هم کمک میکنن ....ما ( زن و شوهری ) که در کنار هم و در فاصله ای قد یک نفس درنزد هم زندگی می کنیم چرا نتونیم ؟؟ در زندگی مشترک کمی باید از غرور فاصله گرفت .

بیایید برای هم پل بسازیم نه دیوار !!!!

اینجاست که میگن: " یک لحظه تفکر از صد سال عبادت بهتره . "

سلام

طبق قولی که داده بودم باقی صفحات مهم کتاب :







و نیز مطلبی در این رابطه از مجله زندگی مثبت :

از قسمت outline شده بخونید :


و دنباله مطلب :


خط آخر رو دوباره بخونید : میگه : " برای رسیدن به رشد و صمیمیت بیشتر - هر دو طرف باید تغییر کنند و احساسات و عواطف خود رو تغییر بدهند " ............ نه اونی که تحت فشار قرار میگیره و سنبه اش کم زور تره ...........!!!!!!!!!!!

میگه : " ذاتی نیست " یعنی اکتسابی است و در محیط شکل میگیرد و همه میتوانند اونو بدست بیاورند .در واقع شاه کلید روابط انسانی و اجتماعی است .

شبنم جون ممنون از مطلبت
من هوش عاطفی خوبی دارم (یکبار تویه یک روزنامه مطلبی در این مورد خوندم و تستی هم داشت برای سنجش) .اما متاسفانه در مورد همسرم نمی تونم بکار بگیرمش در رابطه با بقیه خوبم با مادر بزرگ مادر و پدر و دوستام و کلا بقیه و لی با همسرم نه . با هم مشکلی نداریم اما دلم می خواد رابطمون بهتر بشه .فکر می کنم دلیلش هم اینه که یاد نگرفتم از این حسم در رابطه با همسرم استفاده کنم مادرم همین طوره با عالم و ادم خوبه اما در رابطه با پدرم مشکل داره.
اتفاقا من هم میشه به این فکر می کردم که چرا بعضی ها انقدر رابطشون با شوهرشون خوبه و تنها به این نتیجه می رسیدم که اونهااینرو از تو خونه یاد گرفتن.
بعضی وقتها فکر می کنم که اصلا نمی دونم همسرم کجایه زندگی منه . گفتم ما با هم اصلا مشکلی نداریم و خدا رو شکر زندگی خوبی داریم اما اگه بتونم جواب این سوالم پیدا کنم مطمئنم زندگیمون خیلی تغییر خواهد کرد. شما می تونید کمکم کنید؟
برای توضیح بیشتر باید بگم این مسئله همیشه تو ذهن خودم بوده و هیچ وقت رفتارم طوری نبوده که کسی متوجه بشه .
ممنون .

سعیدی جان سلام

ممنون از نوشته ات . بله عزیز دلم حتما کمک میکنم . اینکه سوال کردن نداره !

من برای کمک به همه دوستان اینها رو می نویسم .و تا هروقت که لازم باشه ادامه میدیم . هرکس تحقیقی داره – سوالی داره – مشکلی داره – مطرح کنه با هم در موردش بحث میکنیم . یا اگر در این باره مطلبی داره که به ما و به خود ش کمک کنه اینجا بذاره .

اگه طرف مقابلت رو نمی تونی با هوش عاطفی خودت مجاب کنی و باهاش ارتباط برقرار کنی – به نظر من او از نظر هوش عاطفی ضعیفه . و مشکل از طرف اونه . من معتقدم برای از بین بردن مشکلات همیشه باید هر دو طرف پیشقدم بشن . جون رابطه خصوصا رابطه زناشویی یک معادله دو طرفه است .

شاید بتونی مشکلاتی که باهاش مواجهی و پیش پاته با هوش عاطفی خودت از میان ببری ولی اون در این بین نمی تونه کمک موثری بهت بکنه . باید مدتها روش کار کنی و صبور باشی و زحمت بیشتر بکشی تا اونو به خودت هماهنگ کنی و تازه اونموقع او رو بدون اطلاع خودش با خودت هماهنگ کنی ! و این از خود گذشتگی و صبر زیادی میخواد . ناممکن نیست ولی سخته .

معمولا اینگونه افراد خیلی نسبت به اطرافشون توجه و اشراف ندارن . نسبت به حوادث و وقایع اطراف شون کنجکاو و تحلیلگر نیستند . چون هوش عاطفی ذاتی نیست و ربطی به هوش عقلانی نداره – نمیشه اونها رو تو آدمهایی بی فکر دسته بندی کرد. بلکه فقط به محیط و افرادی که حتی باهاشون زندگی میکنن بی توجه هستن .

زن و شوهری که هزاران مشکل داشتن ولی تا کنون زندگیشون دوام داشته - اون دختربچه ای که با شیرین زبونی میتونه پدرش رو برای خرید اسباب بازی مورد علاقه اش وادار کنه – اون پسر بچه ای که مادرش رو با زبون بازی متقاعد میکنه که دو ساعت بیشتر بیدار بمونه – اون خانومی که همسرش رو با زبون و با الفاظ راضی به خرید سرویس جواهرات میکنه !! اون مادرشوهری که در زندگی پسرش با طرز فکرش تاثیر میذاره و باعث ایجاد دلخوری ها میشه ! اون فروشنده ای که جنس مادنه و تقلبی رو به مشتری روز روشن غالب میکنه ! همه و همه از این هوش عاطفی بهره بردند ولی هم در راه ها و جهات منفی و هم مثبت ازش استفاده میکنند .

لینکهای زیر رو حتما مطالعه کنید تا باز با هم گفتگو کنیم .
موفق باشید

هوش علمی و منطقیIQیا هوش عاطفی ؛ كدامیك در تداوم یك زندگی نقش اساسی دارند؟

( قسمت اول)

كاربر محترم این مطلب در پنج قسمت ارائه خواهد شد.

میزان بهره ی هوشی برای توجیه تفاوت سرنوشت آدم هایی كه از نظر تحصیلی، امید به آینده و فرصت های زندگی در وضعیت تقریباً یكسانی قرار دارند، معیار مناسبی نیست. هنگامی كه نود و پنج نفر از كسانی را كه در دهه ی 1940 دانشجوی دانشگاه هاروارد بوده و اكنون به میان سالی رسیده بودند مورد بررسی قرار دادند، معلوم شد كه تیزهوش ترین دانشجویان آن سال ها، در مقایسه با دانشجویان متوسط موفق نبودند و به ویژه از لحاظ درآمد، پركاری و ثمربخشی در وضعیت پایین تری قرار داشتند. آنها هم چنین از لحاظ رضایت داشتن از زندگی بهترین افراد نبودند و در ارتباط با دوستان، خانواده و روابط عاطفی و زناشویی شادترین افراد محسوب نمی شدند.

بهره ی هوشی افراد هیچ گونه اطلاعی در این باره نمی دهد كه آنها در فراز و نشیب زندگی چگونه عمل خواهند كرد و مسئله همین جاست. هوش و استعداد تحصیلی هیچ گونه آمادگی و مهارتی برای جدال با ناملایمات زندگی یا استفاده از فرصت های مطلوب به دست نمی دهد. اما به رغم آن كه بهره ی هوشی بالا هیچ نوع تضمینی برای رفاه و تأمین مالی، اعتبار و شهرت اجتماعی یا خوشبختی در زندگی نیست ولی باز هم مدارس و فرهنگ ما بر هوش و استعداد تحصیلی افراد تأكید زیاد دارند و از شعور احساسی (یا هشیاری احساسی – عاطفی) كه مجموعه ای از خصوصیات شخصیتی است و به همان اندازه در سرنوشت فرد مؤثر است، غافل هستند.

احساسات و عواطف همچون دروس ریاضی یا ادبیات، دارای اصول و فنونی اند كه برخی در آن تبحر دارند و عده ای هم در آن ضعیف هستند. این كه شخص چقدر در این مهارت های عاطفی و احساسی خبره باشد، برای او سرنوشت ساز است. فردی كه فقط از بهره ی هوشی (IQ) بالا برخوردار است (یعنی فاقد هشیاری عاطفی است)، تقریباً كاریكاتوری از یك آدم خردمند است. وی در قلمرو ذهن ، چیره دست است ولی در دنیای شخصی خویش ضعیف می باشد. این امر در مورد زنان و مردان ، كمی تفاوت دارد. مردانی كه دارای بهره ی هوشی بالا هستند، از روی علایق و توانایی های گسترده ی عقلانی شان – نه احساسی – مورد شناسایی قرار می گیرند. آنها آدم هایی جاه طلب، سودمند، قابل پیش بینی، لجوج، انتقادگر، فروتن، نازك نارنجی و كم رو هستند كه در روابط زناشویی خود راحت نیستند و از نظر احساسی سرد و بی عاطفه اند.

برعكس، مردهایی كه از نظر هوش عاطفی قوی اند از نظر اجتماعی متعادل، شاد و سرزنده اند و هیچ گرایشی به ترس یا نگرانی ندارند. آنها ظرفیت چشمگیری برای تعهد و سرسپردگی به مردم یا اهداف خود، پذیرش مسئولیت و قبول چهارچوب اخلاقی دارند. آنها در روابط خود با دیگران، بسیار دلسوز و با ملاحظه اند و از زندگی عاطفی غنی، سرشار و متناسبی برخوردارند. آنها با خود، دیگران و دنیای اجتماعی اطراف خود بسیار راحت برخورد می كنند.

زنانی كه فقط از بهره ی هوشی (IQ) بالا برخوردارند، اعتماد به نفس خوبی داشته، در بیان موضوعات عقلانی ارزشمند و اندیشه های خود فصاحت كافی دارند و دارای علایق زیباشناسانه و روشنفكرانه ی زیادی اند. آنها افرادی درون گرا، مستعد نگرانی، فكر و خیال و گناه هستند و در ابراز خشم خود تأمل می كنند، اگرچه معمولاً آن را به طور غیرمستقیم نشان می دهند.

برعكس، زن هایی كه از نظر هوش عاطفی قوی هستند دوست دارند احساسات خود را به طور مستقیم بیان داشته، راجع به خود مثبت فكر كنند. زندگی برای آنها معنا دارد و همچون مردان همنوع خود، آدم هایی اجتماعی و گروه گرا هستند، احساسات خود را به گونه ای مناسب ابراز می كنند و به خوبی از عهده ی فشارهای روانی بر می آیند. توازن اجتماعی این قبیل زنان باعث می شود تا به آسانی با آدم های جدید كنار بیایند، با خود راحت هستند، شاد و آسوده خیال بوده، همواره پذیرای تجارب احساسی و هیجانی می باشند. آنها برخلاف زن های دارای بهره ی هوشی بالا (از نوع خالص) به ندرت احساس نگرانی و گناه می كنند و كمتر غرق در اندیشه می شوند.

مهارت هشیاری عاطفی
-------------------------
هشیاری عاطفی را شامل پنج نوع مهارت دانسته اند :
1-
شناخت احساسات خود:خودآگاهی یا تشخیص احساس در همان زمان كه در حال وقوع است، بخش مهم و كلیدی هشیاری عاطفی را تشكیل می دهد. فرد خودآگاه توانایی كنترل و اداره ی لحظه به لحظه ی احساسات را كه نشان دهنده ی درك خویشتن و بصیرت روان شناسانه است، دارد و در نتیجه كشتی زندگی را با مهارت بیشتری می تواند هدایت كند و خواهد توانست ، شناخت واقعی بیشتری نسبت به شغل یا ازدواجی كه می خواهد انجام دهد، داشته باشد.
2-
كنترل احساسات:كنترل و اداره ی احساسات و مناسب و به جا بودن آنها در هر موقعیت، مهارتی است كه بر پایه ی خودآگاهی شكل می گیرد. یعنی فرد یاد می گیرد كه چگونه خود را از شر اضطراب، افسردگی، كج خلقی و زود رنجی های شایع رهایی بخشد.
3-
بر انگیختن و به هیجان در آوردن خود:ایجاد انگیزه و تمركز بر اهداف و به تأخیر انداختن رضایت و خرسندی و سركوب كردن هوس ها، زمینه ساز هر نوع مهارت و موفقیت است.
4-
شناخت احساسات دیگران:یك مهارت مردمی محسوب می شود و ریشه ی وحدت و همدلی با دیگران است.
5-
تنظیم روابط با دیگران:هنر مراوده و ارتباط با مردم ، و مهارت كنترل و اداره ی احساسات دیگران است.
ادامه دارد ...
در قسمت بعد به اهمیت هوش عاطفی در حفظ پیوندهای زناشویی خواهیم پرداخت.

از :
http://www.tebyan.net/Social/House_Fami ... /7958.html

هوش عاطفی - قسمت اول

هوش عاطفی یعنی شناخت احساسات.

احساس یعنی یک حالت روحی و روانی ناشی از یک رویداد یا محرک بیرونی. ما مدام در معرض محرکهای بیرونی هستیم پس هیچ وقت نمی توانیم بدون احساس باشیم. احساسات به چهار بخش اصلی تقسیم می شوند : شادی - غم - ترس و خشم. بقیه احساسات زیر مجموعه اینها هستند. این احساسات اصلی مثل رنگهای اصلی در پرینتر هستند. تمام رنگهای دیگر از ترکیب این چهار رنگ ساخته می شوند. هوش عاطفی تنظیم کننده احساسات است. هر چه هوش عاطفی رشد یافته تر باشد عکس خروجی از پرینتر شفافتر و زیباتر خواهد بود. این احساسات جز بالقوه ما هستند.- با ما زاده می شوند

***
80 درصد خوشبختی ما در گرو احساس ماست. عقل اصلا به خوشبختی ما کمک نمی کند. احساس به ما می گوید که جهت حرکت ما در جاده زندگی درست است یا نه. جهت حرکت را هوش معنوی تعیین می کند. - مسیر زندگی را - اگر در مسیر درست نباشیم احساس به ما هشدار می دهد.

***
ما برای شاد بودن نیازی به دلیل نداریم. برای ناشادی به دلیل نیاز داریم. اگر شاد نیستم جایی در وجود من اشکال دارد. هیچ کس در بیرون من نمی تواند مرا ناشاد کند. مسبب شادی و ناشادی من خودم هستم. اگر شاد نیستی برو دنبال دلیلش ( نه مقصر!) . خیلی از ما پر هستیم از احساس گناه. احساس گناه به هیچ دردی نمی خورد. کاری بکن ولی غصه نخور. مادرهای فداکار* ایرانی بچه هایی پر از احساس گناه دارند. احساس اصلی شادی است. سه احساس دیگر برای یادآوری به ما و برگشت به شادی هستند. در جامعه ما هوش عاطفی پایین است برای همین غم و غصه را هنر می دانند.

***
مسئول غم و شادی من خودم هستم. نه هیچ کس دیگر. آماده اید؟ این مسئولیت را به عهده می گیرید؟

***
احساس در مغز ما چطور به وجود می آید :

چشم ---------> مترجم ----------->عقل------------->احساس

عقل احساسات ما را کنترل می کند. نوزادی که به دنیا می آید عقل و احساس را دارد. اما مترجمش در طول زمان پر می شود. مثلا بچه کوچک اگر سوسک را ببیند هیچ عکس العملی نشان نمی دهد. ممکن است به سوسک دست بزند یا در دهنش بگذارد. ولی وقتی مادر سوسک را می بیند و جیغ می زند در مترجم بچه اینطور حک می شود : سوسک حیوان خطرناکیست. آدم را می خورد!! عقل سوسک و نهنگ را از هم تشخیص نمی دهد. مترجم فقط می گوید : خطر... بدو!!

***
تجربه هایتان ، تجربه های شماست یا مادرانتان؟ ( این کثیفه! این بده! ...) ما هم با بچه هایمان همینطور رفتار می کنیم. هر چه به بچه یاد می دهیم محفوظات مترجم مغز ماست. نمی گذاریم خودش تجربه کند. از طرفی دیگر خط میانبری هست بین مترجم و احساس. گاهی مترجم بدون استفاده از ف*ی*ل*ت*ر عقل مستقیما روی احساس اثر می گذارد که اسمش می شود جنون آنی. یا کارهایی که در زمانهای اضطراری از ما سر می زند. مثل مادری که بچه اش در معرض خطر حمله یک حیوان درنده است. عقل می گوید : بدو. فرار کن. ولی احساس او را جلو می برد که بچه اش را نجات بدهد.

***
مترجم همان ذهن است. تمام بیماریهای روانی از اینجا سرچشمه می گیرد. مترجم مساله و مشکل اصلی ماست. مترجم ما را شرطی می کند. آمدن یک محرک ثابت باعث احساس ثابت می شود. ( سگ پاولف) نوزاد خیلی زود شرطی می شود. استفاده از احساسات اکتسابی است. واکنش بر پایه احساسات را کودک از محیط می گیرد. احساس از درون می آید. ما نمی توانیم الگوهای مترجم را پاک کنیم ولی با کمک هوش می توانیم پالایشش کنیم. مترجم همان والد است. والد به دو شکل ظاهر می شود : والد سرزنشگر (پیرزن درون) و والد حمایتگر.

***
(شکل ----> احساس)------> ذهن

والد - بالغ - کودک = شکل- هوش متعادل - احساس

***
اگر بالغ فعال نباشد یک موجود منفعل و نظاره گر می شود. والد می گوید : خشمگین شو. بالغ می گوید : چشم. عصبانی شو. چشم. این زمانیست که احساس شادی نداریم. زمانی که بالغ نظاره گر است.

***
ذهن مرتب به گذشته و آینده می رود. ذهن قضاوت گر است. بد و خوب. از نظر هوش اصلا بد و خوب وجود ندارند. مسائل یا مخربند یا سازنده. خواندن و تلمبار کردن اطلاعات گنده تر کردن والد است. باید اطلاعات را به روز کنیم و به کار ببریم - کار بالغ - بالغ توصیف می کند. ذهن قضاوت می کند. اگر در روز 5 دقیقه آگاهانه قضاوت نکردید آن روز را جشن بگیرید. فقط مشاهده بدون قضاوت داشته باشید. ( نه خودت و نه دیگران )

***
علامت دیگر ذهن این است که یا گذشته است یا در آینده. نمی تواند در لحظه حال زندگی کند.

***
فقط توصیف کنید. خوب و بد نکنید.

***
برای رشد بالغ باید رویدادها را از احساس ناشی از آن رویداد جدا کنید. ( مثلا کیف کسی را می زنند او غمگین و عصبانی می شود. وقتی 20 بار به این موضوع فکر می کند مثل این است که 20 بار کیفش را زده باشند.) وقتی بالغ رشد می کند نمی گذارد رویداد ، احساس ما را تحریک کند. ذهن از تغییر می ترسد. بالغ با دانایی و آگاهی رشد می کند. ما باید از احساسات دیگرمان عبور کنیم و دوباره برسیم به شادی. به ما اجازه نداده اند. ما هم به بچه هایمان اجازه نمی دهیم.

***
دانشتان در درجه اول باید روشنگر زندگی خودتان باشد. نورافکنها را به خانه همسایه نندازید. - همسر ، دوست ، همسایه ....- اول خودتان.

***
احساسات مثل بو است. اگر بوی بد در جایی بپیچد پنجره را باز می کنیم که بیرون برود. حبسش نمی کنیم. مدام بهش رجوع نمی کنیم. وقتی احساس بدی دارید پنجره های ذهن را باز کنید. رویداد را از احساس جدا کنید. بگذارید برود. بگذارید احساس رد شود. احساس با مشاهده بدون قضاوت رد می شود. احساس انرژی است. اگر باهاش درگیر شوید چاق می شود. اگر تاییدش کنید چاق می شود. - حتی احساسات خوشایند گذشته چون دیگر محصولش شادی نیست، حسرت است. -

***
تنها لحظه ای که متعلق به من است همین لحظه است. تنها لحظه ای که مال من است ، اینجا و اکنون است. اگر از اینجا و اکنون لذت می برم در آینده هم لذت خواهم برد. زندگی من این لحظه است. همین لحظه که این کلمات را می نویسم.

***
با همسرتان روابط بالغانه برقرار کنید. بالغ توصیف می کند. روابط کودکانه با کنترل بالغ خوب است. ( اگر کودک درون شاد باشد) چقدر همسرتان را قلقلک می دهید؟ آب به هم می پاشید؟ روی کول هم می پرید؟ کودک درونتان زندانی است و دارید با پیرزن و پیرمردهای 90 ساله زندگی می کند.

***
سرزنش زخم زبان والد است. پیرزن و پیرمردها زود قاطی می کنند!!

***
در لحظه باشید. در لحظه زندگی کنید. نترسید از رها کردن احساسات. ما برای خندیدن احتیاجی به دلیل نداریم. اگر احساسات را رها کنید در ذهن حالت غریبه ای به وجود می آید به نام "هیچی" هیچی یعنی همه چیز. ذهن کودک پر از "هیچی" است. برای همین همه چیز برایش جذاب است. ذهن وقتی در حالت "هیچی" است بهترین حالت است. ذهنتان را به "هیچی" عادت دهید آن وقت همه چیز برایتان جذاب می شود.

***
راهکارهایی برای در لحظه ماندن و عبور از احساسات بد :

1- نوشتن. احساسات بدتان را بنویسید و بعد نوشته را بدون دوباره خواندن بسوزانید. ( استفراغ ذهنی - اگر دوباره بخوانید یعنی استفراغ را دوباره ...!)
2- کار هنری
3- ورزش
4- کار خانه

همه اینها کمک می کند به خالی کردن ذهن.

هوش عاطفی - قسمت اول - مدرس آقای محمود سلطانی
خلاصه نویسی : خانم شین

* مادر فداکار کلاسیک به معنی مادری که همه چیز را قربانی بچه اش می کند و مدام در هر فرصتی این موضوع را یادآوری می کند.

از :

http://mrsshin.blogspot.com/2007/12/blog-post_28.html

موفقيت خانواده در گرو هوش عاطفي زن و شوهر
---------------------------------------------------------

مردان و زناني كه زندگي زناشويي پرتنشي دارند، اغلب در دوران كودكي تعامل صحيح را نياموخته اند و در خانواده هايي بزرگ شده اند كه به دليل اختلاف هاي پدر ومادر روابط عاطفي ضعيفي ميان اعضاي خانواده برقرار است.
به اعتقاد كارشناسان نبود عاطفه در ميان برخي از خانواده ها موجب مي شود تا اعضاي خانواده دچار مشكلات و پيامدهاي بسياري شوند. ترس، اضطراب و نداشتن اعتماد به نفس از جمله ناهنجاري هايي است كه در خانواده هاي بي عاطفه وجود دارد.

تحقيقات نشان مي دهد افراد موفق در خانواده هاي سالم و با محبتي زندگي مي كنند كه بار عاطفي مناسبي در ميان اعضاي آن خانواده حكم فرماست.

تحكم و حساب كشي، تحقير و سرزنش و سردرگمي از جمله رفتارهاي منفي ميان زن و شوهر است كه باعث تنش در زندگي زناشويي مي شود . محبت لازم ميان زن و مرد را از بين مي برد.

دكتر حسن حسيني جامعه شناس، كاركرد خانواده را از نظر عاطفي مورد بررسي قرار مي دهد و مي گويد: از جمله نتايج روابط متقابل زن و شوهر بالابودن ميزان بار عاطفي آن ها در خانواده است، اين رابطه از اهميت ويژه اي برخوردار است. چرا كه در روابط اجتماعي افراد تأثير بسيار زيادي دارد.

به گفته او زماني كه روابط عاطفي مناسبي در ميان زن و شوهر وجود داشته باشد خانواده با آرامش بيشتري به فعاليت خود ادامه مي دهد و در انجام امور بيرون از خانه نيز موفق تر عمل مي كنند.

حسيني به بحران عاطفي در خانواده ها اشاره مي كند و مي گويد: در خانواده هايي كه روابط عاطفي هيچ گونه جايگاهي ندارد اختلاف ها جايگزين عاطفه مي شود و در نهايت ارتباط زن و مرد را با خشونت فيزيكي مواجه مي كند.

به گفته او كودكان در خانواده هاي پرتنش ناموفق عمل مي كنند و ديدگاه مثبتي نسبت به تشكيل زندگي زناشويي ندارند و اگر ازدواج كنند چون ذهنيت پرخاشگري از روابط زناشويي دارند در زندگي خانوادگي شان با مشكل مواجه مي شوند.

اين كودكان از استواري شخصيت محروم هستند.
اين كارشناس تأكيد مي كند: زن وشوهري كه ذهن و رفتار يكديگر را درك كنند، روابط عاطفي مثبتي هم با يكديگر برقرار مي كنند.

هوش عاطفي غير از هوش عقلي است
-----------------------------------------------
محققان دريافته اند كودكاني كه شاهد خشونت و بدرفتاري ميان اعضاي خانواده هستند احتمالاً در بزرگسالي دست به خشونت مي زنند. همچنين گرايش به خشونت و احتمال بروز ناهنجاري هاي رفتاري در بزرگسالاني كه در دوره كودكي مورد بدرفتاري و سوء استفاده قرار گرفته اند بيشتر است. افراط و تفريط در تنيبه وتشويق كودكان عامل ديگري است كه منجر به ناهنجاري در كودكان مي شود.

دكتر فريبرزحميدي روان شناس براين نكته تأكيد مي كند و تنها راه حل اين مسأله را داشتن هوش عاطفي زن و شوهر درخانواده مي داند و مي گويد: هوش عاطفي مجموعه اي از مهارت ها و شاخص ها براي شناخت احساس خود، كنترل احساس خود، شناخت احساس ديگران و تنظيم روابط با ديگران است كه در خانواده جايگاه بسيار بالايي دارد.

به گفته او ممكن است افراد باهوش زيادي وجود داشته باشند كه نه در شغل و كارشان، نه در روابط خانوادگي و روابط ميان فردي شان و نه در تفريح و عشق ورزيدنشان موفق باشند و كساني را هم بشناسيم كه با وجود اين كه از هوش سرشاري برخوردار نيستند زندگي آرام و موفقي داشته اند و حتي به سطوح بالاي موفقيت هاي اجتماعي هم دست يافته اند كه اين موضوع نتيجه هوش عاطفي افراد است.

حميدي تأكيد مي كند: زن و شوهر در خانواده بايد قادر به شناخت و پيش بيني احساسات خود در موقعيت هاي مختلف باشند. افراد زيادي هستند كه يا از احساسات مختلف خود آگاهي ندارند و يا ريشه آنها را نمي فهمند. اين نوع از بي اطلاعي ها و آگاهي نداشتن ها موجب تنش بسياري ميان زن و شوهر مي شود.
وي با اشاره به شناخت احساسات ديگران در زندگي زناشويي مي گويد: افرادي با هوش عاطفي بالا، هرگز در لاك خود فرو نمي روند تا فقط اسب خود را برانند؛ آنها تعاملات گسترده اي با اجتماع دارند و مي توانند دنيا را از منظر ديگران هم ببينند. اين ها موجب مي شود كه اين افراد از تحمل بالايي برخوردار شوند.

به علاوه، اين مسأله آرامش را براي زندگي زناشويي به ارمغان مي آورد.

به اعتقاد اين روانشناس، زن و شوهر پس از شناخت احساسات ديگران بايد در نوع رابطه شان نيز موفق عمل كنند. افرادي با هوش عاطفي بالا، هرگز در دوستي ها و روابط ميان فرديشان افراط و تفريط ندارند. آنها در زندگي زناشويي شان انتظاري متناسب با خودشان دارند. زن و شوهراني از اين جنس مي دانند كه تمام آدم ها شخصيت كامل ندارند لذا توقع ندارند همه افراد درست عمل كنند يا همانطور عمل كنند كه آنها دوست دارند. در نتيجه اين افراد با اين ديد در روابط زناشويي هم موفق عمل مي كنند.

وقتي زن و شوهر با چنين هوشي بتوانند ديگران را بپذيرند قطعاً توانايي پذيرش يكديگر را نيز خواهند داشت. اين امر موجب مي شود بار عاطفي مناسبي در خانواده حاكم شود، محبت ميان زن و شوهر و فرزندان بيش از پيش افزايش يابد و كودكان اين خانواده با اعتماد به نفس بالا و بدون ترس و اضطراب بزرگ شوندو در جامعه حضور يابند.

از :
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1387304

هوش عاطفی
-----------------

بد نیست با صبر و حوصله اینها رو مطالعه کنید :

http://www.google.com/search?hl=fa&q=%D ... %DB%8C&lr=

مطالب جالبی در مورد هوش عاطفی
--------------------------------------------

http://64.233.183.104/search?q=cache:9V ... =clnk&cd=1

ونیز :
-----------

http://www.aftab.ir/lifestyle/view.php?id=86105


ونیز :
-------------

http://www.google.com/search?hl=fa&q=%D ... %DB%8C&lr=


اهمیت هوش عاطفی در زندگی زناشویی
---------------------------------------------

http://www.tebyan.com/social/house_fami ... /8058.html


ونیز :
--------------

http://www.google.com/search?hl=fa&q=%D ... %DB%8C&lr=

ببخشید که مطالب زیاد بود و خسته شدین

شبنم جون ممنون
فکر می کنم حق با شماست و ایشون هوش عاطفیش کمه.تا حالا فکر می کردم به خاطر اینکه تا الان مشغول درس بوده و به چیزی جز درس فکر نکرد ولی با نوشته های شما واقعا به این نتبجه رسیدم که هوش عاطفیش کمه. تا حالا فکر می کردم مشکل از من هر کاری که فکر می کردم درسته انجام دادم اما اون نا خواسته من و می رنجونه و باعث میشه عصبی بشم.ادم خوبی تو کارهای خونه کمکم می کنه تو هر کاری نظرم و می پرسه و برای نظرم ارزش قائله.ولی بی توجهیش به احساسم و چیزهایی که مورد نظر منه ، من و عصبی میکنه . دقیقا وقتی اعصابم خورد شروع می کنه به شوخی کردن و بیشتر حرص من و دار میاره بهش هم که می گم میگه می خواستم به خندونمت بارها هم در این مورد با هم حرف زدیم و گفتیم چی دوست داریم و چی دوست نداریم اما واقعا نمی دونه چه وقت باید چی کار کنه (از نظر حسی).
اتفاقا دیروز بعد از خوندن مطلب شما یه کم دنبال مطلب در این مورد گشتم و به این لینکها که شما گذاشتین هم بر خورد و خوندمشون.
ولی حالا فکر می کنم باید کاری کنم که باعث بشه هوش اون هم بالا بره،تو اینترنت گشتم فقط یه مطلب پیدا کردم که اون نوشته بود دارن در موردش تحقیق می کنن و اینکه هوش عاطفی بر خلاف IQ قابل تغییر و....
می خواستم شما با تجربه های خودتون به من بگید چه طور می تونم این کارا بکنم.
ممنون از وقتی که می ذارید و جواب می دید.

سلام الهام جان ( سعیدی )

وبلاگت رو دیدم .... دستت درد نکنه جالب بود . مخصوصا مطالب و تصاویر اون کارناوال ( فستیوال .....) موفق باشی .

در مورد سوالت خیلی فکر کردم . اگه بشه جواب این سوال رو پیداکرد که عالیه ! دیگه مشکل خانومها حله !!!

من فکر میکنم که این مشکل در نزد افرادی وجود داره که در ابراز احساساتشون مشکل دارن .

اینگونه افراد آدمهای مردم دار – آرام – کم سرو صدا – موقری هستند که قدرت بروز احساسات شود رو ندارن . اگه شاد باشن با سبک سری نمی خندن . اگه ناراحت باشن شیون نمی کنن . اگه غمیگن ودرد مند باشن عنان اختیار رو زود از کف نمیدن . بیش از حد ماخوذ به حیا هستن . احساسات درونشون حبس شده !!

همون هایی هستن که در کودکی اگه میدیدی میگفتی بچه نیستن و یک ادم بزرگن !!!

از امیال و احساساتشون نمی تونن به راحتی حرف بزنن . از میون کلامشون نمی تونی یکی – دوتا حرف قشنگ محبت امیز دربیاری . البته نه به این معنی که بد حرف میزنن یا بلد نیستن بزنن........... بلکه راه ابرازشو بلد نیستن و فقط تو دلشون میگن . یه جورایی فکر میکنن از شخصیتشون به دوره و کم شخصیتی که حرفهای احساسی یزنن . یا لااقل شنونده این فکر رو در موردشون میکنه .

من فکر میکنم باید مدام از احساسات خودت براش تعریف کنی و حرف بزنی تا عادت کنه واونهم حایل رو از میون برداره و همون کار رو بتونه بکنه . اونهایی که دوستان میگفتن : همسرشون قلب نداره – بی احساسه – یخه ........!! به نظر من از این گروه اند .......... این افراد به دلیل شرایط زندگی و خانوادگی یاد نگرفتن که از احساساتشون گفتگو کنن و بروز بدن . اگه اونها رو خوب نشناسی فکر میکنی که قلب ندارن ! در صورتیکه اکثرا خیلی با محبت و دلسوز و عاطفی هم هستند .

البته کمی هم خلق و خوی ذاتیه . نمیشه بهشون ایراد گرفت و ایراد هم نیست ولی با روحیه خانمها جور نیست و خانومها دوست دارن همسرشون مدام قربون صدقه بره ( البته شاید گاهی !! ) حرفهای قشنگ و گوشنواز و عاشقانه بزنه ....... از شادی هاش و علاقه هاش حرف بزنه . یا حد اقل از رفتار و کردارش در زمان شاد بودن و ناراحت بودن بتونه تفاوتی قایل بشه !! نه اینکه همیشه یک تصویریک شکل و یک حالت باشه .

به نظر من بهترین راه به حرف آوردن اونهاست . از مطالب روزمره تا بیان احساسات در مورد هرچیزی که بشه راجع بهش حرف زد . رابطه کلامی خیلی موثره . اگه حرف نمیزنه سوال کردن از احساسات میتونه اونو به زور به حرف بیاره . کم کم بدونه که در مورد احساسات هم میشه حرف زد .

راستی برو مبحث جدید با این همسرها باید چه کار کرد - رو هم بخون ....بحث شیرین و داغیه ..... تازه از تنور در اومده .........

{ اون دفترچه هم غوغا میکنه ... ازش غافل نشین ها.... اینجانب یکبار به چنین ترفندی دست زده ام ..... }

برم که من مهمون دارم ......... الانا میان ......


شبنم جون ممنون از محبتت و پاسخی که دادی.
خودمم هم به همین نتیجه رسیدم چند روز هست که دارم از علایقم و احساساتم حرف می زنم و بعد هم از خودش می پرسم چی دوست داره. سعی می کنم این طوری فکرش رو بکشون تر طرف اون چیزهایی که دوست دارم انجام بده .
از خودش به این دلیل سوال می کنم که یادش بیفته که خودش هم از چیزهایی خاص خوشش میاد و شاید دوست داره من براش انجام بدم به امید این که هم چین حسی هم در اون بوجود بیاد و برای من انجام بده و با شناختی که ازش دارم می دونم این کارو می کنه.
با حرفهای شما فهمیدم فکری که کردم درست این طوری مطمئن تر عمل می کنم.ممنون.
راستی سایت من و از کجا پیدا کردید؟

سلام الهام جان


کار خوبی میکنی .......... باید تلاش کنی که بهت نزدیکتر بشه ...برای این گونه افراد مدت زمان بیشتری لازمه تا خودشو با همسرش کاملا نزدیک و بی قید و بند حس کنه ........ ادامه بده و برای دوستان هم از تجربیاتت اینجا بگو ...........

دوستای گلم
اگه همسرتونو دوستش دارین باید مثل گل و گیاه براش وقت بذارین ........... ( ضمنا اگه میگم مثل فرزندتون هواشو داشته باشین و فکر کنین فرزندتونه که اشتباهی رو مرتکب شده - منظورم این نیست که مثل مادرش باهاش رفتار کنین .... قصد اینه که شما متوجه باشید : اونها از رفتار و کردارشون ( مثل بچه ها ) قصد و غرضی ندارن و کارهاشون عمدی نیست . بلکه خلقت اونها با زنها متفاوته )

ضمنا خودت آدرس وبلاگت رو تو یکی از پست هات داده بودی .... یادت رفته ؟

موفق باشی

سلام دوستان

بازهم رفتم سراغ باقی این کتاب ........... ( البته در این کتاب هوش عاطفی در رابطه با مدیریت مطرح شده ولی قابل تطبیق بر زندگی مشترک و زناشویی هم هست )

عجیبه که انگار این کتاب رو از روی تجربیات من نوشتن و انگار که دقیقا در پاسخ به سوالات و مشکلات دوستان این سایت مطرح شده !!!!! خدا شاهده هنوز این صفحات رو با دقت نخونده بودم ....!! و پاسخ دوستان رو دیروز فی البداهه و با عجله د رحالیکه مهمون در راه داشتم - داده بودم

بگذریم .در هر حال فرقی نمیکنه ............ مهم اینه که بتونین ازش استفاده کنین .
تقدیم به همه شما عزیزانی که در پی ایجاد صمیمیت در زندگی زناشویی تون هستین

اگه روی تصاویر کلیک کنین درشت تر میشن ..

ولی یک مطلب مهم رو هم بگم :

اگه یکطرف از طرفین زندگی زناشویی هوش عاطفی داشته باشه و بخواد روی همسرش ( که از بابت احساسی ضعیفه ( کار کنه تا رابطه خوبی باهم داشته باشه ولی یکی از اطرافیان آقای همسر مداخله کنه و هرچی اون رشته پنبه کنه ........ کار به جاهای باریک میکشه ............. اگه دارین برای ایجاد روابط خوب تلاش میکنین حتما سعی کنین مداخله اطرافیان رو به هراسمی ( محبت - کمک - دلسوزی و............) به صفر برسونین ............

خوشبخت و سعادتمند باشین
پيوست ها:
6.jpg [ 66.73 KiB | بازديد 471 بار ]

7.jpg [ 74.08 KiB | بازديد 469 بار ]

8.jpg [ 59.77 KiB | بازديد 467 بار ]


سلام دوستان

اگه برای درک بهتر روابط با نمودار- خصوصیات افراد در رابطه زناشویی و حفظ حریمها شون رو بشه به اختصاروخیلی ساده و گویا نشون بدیم – اینطور میتونیم بگیم که :

دایره های صورتی حریم خانم اند و دایره های آبی حریم آقایون و برای حریم مادرخانومی ها هم رنگ سیز رو در نظر بگیرید .

هرچه محیط دایره بازتر و بیشتر باشه نشون میده که فرد از بلوغ اجتماعی بیشتر برخورداره و میتونه با همسر و رفیق و همکارش و .... زودتر و بیشتر سازگاری پیدا کنه و برونگرا تره . به عنوان نمونه افرادی معمولی را با محیطی دایره ای یکسان ( در زن و مرد هر دو دایره باز ) شاخص گرفته ایم . اگه این محیط دایره برای هر دو باز باشه پس میشه کاملا درک کرد که اگه یکی از نوع دایره بسته باشه چه مصیبتی به بار میاد !!!!!!!

هسته مرکزی این دایره ها بیانگر خود فرد – فردیت و شخصیت و خصوصیات اخلاقی اوست .
هسته درشت تر خودخواهی و " خود برتربینی " شخص و هسته ریزتر فردیت نادیده گرفته شده شخص رو نشون میده ...!



دایره توخالی وقتی داخل این دایره پر است نمایانگر انعطاف و تمایل به سازگاری در محدوده خود شخص و حریم شخصی است و پا را فراتر از حریم خود نمی گذارد .در واقع از خودش مایه میگذارد . ولی وقتی دایره تو خالی خارج از دایره قرار گرفته به نوعی با حریم دیگری تداخل و مداخله پیش میاید و انعطاف فرد معطوف به دخالت در حریم شخصی طرف مقابل خواهد بود .

در اینجا اسامی درشت نمایانگر شخصیت بارز و برجسته و خودنما و خصوصیات حاکمانه است . اسامی ریز نشانه کم نمود بودن و حل شدن شخصیت و زیر تسلط بودن است ! به معانی اسامی هم دقت کنید !!!

دایره با محیط بازتر
---------------------

هرکدام از انسانها حریمی اختصاصی برای خودشون دارن و هرچه ارتباط اجتماعی قوی تری داشته باشن دامنه و محیط این دایره باز تر و بیشتره و فشردگی کمتری داره و ورود به دنیای آنان ساده تر . حد و حدود محیط این دایره بستگی به میزان انطباق و سازگاری افراد با محیط و روابط اجتماعی و تجربیات اون و فرهنگ خانواده و رسم و رسوم و تربیت خانوادگی و .......داره .
در واقع این فرد برونگراست . از کودکی در معرض روابط بیشتری قرار گرفته . و معمولا به همین دلیل قدرت برقراری رابطه در او قوی تره . زودتر با محیط خودشو وفق میده و در رفع مشکلات خودش موفق تر عمل میکنه . ایجاد رابطه با او راحت تره .در این صورت هوش عاطفی بیشتر رشد میکنه .خوش بین هستن . حس مردم داری و نوع پرستی در آنها قوی تره . در جمع بیشتر شرکت می کنند .

کسی در منزل وقت نمی تونه بذاره تا به فرزندش نکته به نکته مشکل آتی رو گوشزد کنه و راه حلش رو بهش یاد بده . یک مشکل حل میشه و بعد پای یک مشکل دیگه به میون میاد . ولی افرادی از این دست خودشون در این گیر و دار اصول کلی رو یاد میگیرن ( معمولا ناخودآگاه ) تا بتونن در حین بروز مشکلات ازشون استفاده کنن . به رفتار ها و کردار ها دقت میکنن و ازشون به نتیجه ای میرسن و در هنگام بروز مشکل ازشون کمک میگیرن .

مهم ترین خصوصیت اینگونه افراد آمادگی اونها برای تجربه چیزهای جدید – شنیدن و بهره جستن از تجربیات دیگران – تجزیه و تحلیل رفتارها و مشکلات دیگران و بهره گیری از روش های درست زندگی است . آنها گرفتار تعصب های کورکورانه نیستند . به راه و روش گدشتگان نچسبیده اند . دیگران روی آنها تسلط ندارن . همیشه در پی آموختن هستند از هرکس ( صرف نظر از سن و نسل و سواد و نزاد و .....که بشه چیزی یاد بگیرند) هستند. در برابر محیط کاملا هشیار و کنجکاوند . به محیط و اطرافیان و خلق و خو و احساسات اونها توجه بیشتری دارند .

دایره با محیط بسته تر
------------------------

در عوض افرادی هستند که عکس خصوصیات ذکر شده رو دارند . مثل یک " در بسته " میمونن ! هر وقت در میزنی دری به روت باز نمیشه ! اونها جزء افرادی هستند که حریم بسته و محیط دایره حول و اطرافشون کوچیکه و فشرده . بسته است . ورود به داخل اون حریم کار سختیه . نیاز به کد عبور و تفتیش ذهنی هست !!
این گونه افراد خیلی راحت ارتباط برقرار نمی کنند و ارتباط با آنها کار ساده ای نیست . به توانایی های خود کمتر اعتماد دارند . متکی به دیگران هستند . یاقته ها ودانسته های دیگران رو قرقره مینند و از عقل خود کمتر استفاده میکنن. در برابر قدرت روحی و توانایی های عمومی دیگران حس حسادت دارن . درحال گارد گرفتن و دفاع هستن چون به دیگرون کمتر اعتماد دارن چون همه رو با خود مقایسه میکنن . اکثرا بدبین هستن .کناره گیر هستن .
حس " خود برتر انگاری " در آنها قوی است . پاسخ آنها به افراد و محیط تحت تاثیر عوالم و خواسته ها و امیال خود آنهاست . مبتکر نیستن . فقط به نگرش و برداشت خود تکیه دارن . خود رو از تجربیات دیگران بری میدونن . هوش عاطفی در اینها کمی ضعیف تره و در مورد اینها کمتر جواب میده .!!! چون کمتر در معرض تبادل افکار و ارتباط قرار گرفتن . درونگرا هستن .

حالا فکر کنید اگه دو نفر با این خصوصیات متفاوت درکنارهم خدایی نکرده !! بخوان زندگی مشترک داشته باشن چی میشه ؟؟!!!!!!


الگوی شماره یک – زندگی موفق
------------------------
نازنین خانوم شاخه نبات و محمد رضا خان شاخ شمشاد !!!!!!



هر دو شخصیتی معمولی و هرکدام حریمی مخصوص به خود دارند . با داشتن خصوصیات متفاوت و گهگاهی تنش و کشمکش ( که بسیار هم طبیعی است ) رابطه ای صحیح دارند . شخصیت شان در هم حل نشده . در هم نفوذ پیدا نکرده اند . هرکدام حریم و فردیت خود رو دارند و فردیت ها ( هسته ها در هر دو دایره ) به هم نزدیکند که نشون میده نسبت بهم تمایل دارن .

قرار نیست با ازدواج - فردیت ها و حریم ها در هم ادغام بشه . هر کس با فردیت خودش و با حریمش در کنار دیگریست . کشمکش های طبیعی – تفاوتهای فردی – سلیقه و علاقه های متفاوت هم هست ولی به درون حریم و فردیت هیچکدام تجاوز نمی شود . گاهی حریم صورتی و گاهی آبی می چربه ولی هیچگاه به صورت صرف حاکم نیست . هیچکدام به زندگی قبل از ازدواج وابستگی ندارن .هرکدام فردی مستقل و عاقل و بالغ و پخته اند . احترام و علاقه حاکمه . هیچکدام برتری جویی ندارن .

خطوط دایره داخلی که تو خالی است نغییرات حریم و انبساط و انقباض ها و انعطاف ها را( به نفع دیگری ) در طول زندگی نشون میده . ولی از حد حریم دایره پررنگ خود خارج نشده اند و همیشه تعادل و شکل نرمال رو حفظ کرده اند . افراد به خاطر هم از مواضع خود کوتاه آمده اند ولی مجددا به صورت اولیه برگشته اند . تهدید وارعاب و مداخله و زور و فشار و عوامل خارج از محیط از سوی خانواده ها وجود ندارد .

اطرافیان هم ممکنه در کنارشان حضور داشته باشن ولی آنقدر مدیریت اینها در زندگی قویست که به نظر نمی آیند . یعنی دیده نمیشوند و نفوذی ندارند . نه اینکه توجهی به اونها نشه . بلکه در حریم آنها و فردیت آنها نقشی ندارند و فاصله و حایل و حریم رو رعایت میکنند .در نتیجه احترامها محفوظه و مشکلی با آنها پیش نمیاد . اگر مشکلی باشه در میان این دونفره و به همین دو نفر ختم میشه . از درون این زندگی چیزی به بیرون درز نمیکنه و اجازه دخالت داده نمیشه .

تنها و تنها در اینصورت است که یک زندگی مشترک موفق شکل میگیره . در اینصورت افراد با هوش عاطفی خود مشکلات را با یکدیگر از میان بر میدارند . حرکات و رفتار تلافی جویانه – کینه – مقابله به مثل – پرخاش وجود ندارد . همدلی است و محبت . کسی برای دیگری گارد نمی گیرد و با گرز و چماق مدام بر سر دیگری نمی کوبد . خانواده ها اجازه مداخله در زندگی آنانرا ندارند . زوج خودشان یاد میگیرند که با همدیگر کشمکش و سپس سازش کنند .


الگوی شماره دو – زندگی نا موفق
----------------------------------
قدرت و ظریفه



دو شخصیت معمولی که قاعدتا باید با حریم شخصی و مخصوص به خود باشند ولی ......!!! ظریفه اصلا حق کشمکش و ابراز نظر ندارد . حریمش در زندگی مشترک اصلا رعایت نمیشود ! تحت تسلط آقا " قدرت " قرار دارد . فردیتش ( هسته داخل دایره صورتی ) به ذره ای ناچیز گراییده و اصلا به حساب نمی آید ! ( و کم کم به طرف بیرون دایره در حال فرار از این رابطه است )

خطوط دایره داخلی حریم متفییر" قدرت " را نشان میدهد که همه فردیت و حریم ظریفه را بلعیده .......... !! ( و اگر انعطافی هم هست در دست قدرته به نفع خودش که ظریفه خانوم توش گیر افتاده ) آقا " قدرت " حاکم صرف و بلامنازع این زتدگی مثلا مشترک است !!
این زتدگی مشترک نیست بلکه در واقع زندگی زندانبانی است با زندانی خود .....!!! اینگونه زندگی اگر که ادامه یابد جزعقده های فراوان برای ظریفه چیزی به ارمغان نمی آورد . اینگونه همسران هستند که کینه و تنفر دردل طرف مقابل می پرورانند و آنها به محض اینکه بتوانند و محیط مهیا باشد - زنجیر ها را از پای خود باز میکنند . <





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 842]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن