واضح آرشیو وب فارسی:آفرينش: گل گشت
اردبيل
استان اردبيل در شمال غربي فلات ايران، با بيش از 18 هزار و 50 كيلومتر مربع، يك درصد مساحت كل كشور را تشكيل مي دهد. اين استان از شمال به رود ارس ، دشت مغان و بالها رود در جمهوري آذربايجان، از شرق به رشته كوههاي طالش و بغرو در استان گيلان ، از جنوب به رشته كوه ها، دره ها و جلگه هاي به هم پيوسته استان زنجان و از غرب به استان آذربايجان شرقي محدود است .
چهار شهرستان اين استان در طول 282/5 كيلومتر با جمهوري آذربايجان هم مرز هستند. در 159 كيلومتر از اين مرز، رودهاي ارس و بالهارود جريان دارند. در طول اين مرز، استان اردبيل با جمهوري آذربايجان از دو نقطه اصلاندوز و بيله سوار ارتباط دارد. آذربايجان شرقي مرزهاي مشترك با شهرستانهاي پارس آباد ، مشكين شهر ، اردبيل و خلخال دارد. استان اردبيل همچنين در جنوب با استان زنجان همجوار است. اين استان از مشرق با استان گيلان از طريق شهرهاي اردبيل و خلخال و رشته كوه طالش همسايه مي باشد. راه ارتباطي استان اردبيل با مركز كشور از طريق محور اردبيل - آستارا ( گردنه حيران ) واز راه رشت و قزوين به تهران ميسر مي شود. استان اردبيل به پيشنهاد دولت و تصويب مجلس شوراي اسلامي در سال 1372 از محدوده سياسي - اداري استان آذربايجان شرقي جدا شده و به عنوان استاني مستقل در تقسيمات كشوري جاي گرفت .
آشتي دادن - باريشديرماق
يكي از سنتهاي بسيار خوبي كه از قديم در نزد ريش سفيدان اردبيل و مردم كوچه بازار رايج بود و هست، آشتي دادن كساني هست كه در طول سال به هر دليلي با هم كدورتي داشتند و در طول سال با هم قهر بودند. بعد از تحويل سال نو و شروع شدن سال جديد بزرگان و ريش سفيدان طائفه و محل جمع مي شوند و كساني كه به هر دليلي با هم قهر بودند ومشكلي با هم داشتند را به خانه هم مي برند و آنها را آشتي مي دهند كساني كه با هم قهر هستند معمولا به خاطر ريش سفيد بزرگان و براي اينكه حرف آنها داراي ارزش بخصوصي هست هيچ وقت در كار آنها نه نمي آورند و معمولا به همراه ريش سفيدان و براي آشتي كردن به راه مي افتند.
بعد از روبوسي وآشتي كردن شيريني پخش مي شود و كدورت از بين مي رود و رفت آمدهاي خانوادگي شروع مي شود. رسمي كه در طول ساليان متمادي همچنان پابرجابوده و خواهد بود
" قاري كوله گي
آغاز اسفند ماه و گرم شدن تدريجي زمين ، باور عمومي بر اين بوده است كه ديگر زمستان رو به اتمام نهاده و اثري از برف و كولاك ديده نخواهد شد . ولي همينكه هفتم اسفند ماه از راه رسيده ، كولاكي سهمگينتر از كولاك هاي ديگر منطقه را فرا گرفته و مردم آذربايجان را غافلگير و شگفت زده كرده است .داستان اين كولاك كه به " قاري كوله گي " موسوم است ، به اين شكل ميباشد كه در زمانهاي قديم ، پير زن فرتوتي ، شتري داشته كه تنها وسيله معاش او محسوب ميشده است .
پير زن فرتوت ، ماهها انتظار فرا رسيدن زمستان و چله هاي كوچك و بزرگ را كشيده ، و اميدوار بوده است كه با فرا رسيدن زمستان ، شترش جفت گيري كرده و برايش كره اي بياورد ، ولي با سپري شدن چله ها ، شتر پير زن هنوز حالت جفت گيري پيدا نكرده بوده است .
از آنجا كه احتمالا" شتر در ماههاي سرد سال و روزهاي برفي جفت گيري مي كرده است ! پير زن كه از شرايط پيش آمده ناراحت بوده ، دست به دعا برداشته و از خدا برف و كولاكي ديگر درخواست ميكند ، تا شترش فرصت جفت گيري پيدا كند .بدين ترتيب و با اجابت دعاي آن پير ، روز هفتم اسفند ماه ، زمين را برف و كولاك شديد ديگري فرا مي گيرد و سرماي رفته ، دگر باره باز مي گردد .
از آن روز تاكنون ، روز هفتم اسفند ماه هر سال كه معمولا" با كولاك مضاعفي همراه مي شود ، در بين مردم آذربايجان با عنوان " قاري كوله گي " ناميده شده است .
تكم خواني
هنگامي كه برفها در سينه ساوالان آب شده و بصورت رودها در سرزمين پهناور آذربايجان جاري مي شود صداي تكم و تكم چي ها نيز در شهر و روستا مي پيچيد كه با زبان شيرين و آهنگين خود به مردم نويد آمدن بهار را مي دهند و خلق را براي پاك كردن كينه از دلها و گرد و غبار از خانه هايشان دعوت مي كنند ، تكم يك عروسك چوبي سنتي است . واژه تكم Takam از دو بخش "تكه " و " م " تشكيل شده است . تكه در زبان تركي به معني بز نر قوي هيكل كه هميشه در راس گله حركت مي كند و گله را به چراگاه و محلهاي معين هدايت مي كند "م" ضمير ملكي دوم شخص مفرد است و تكم در واقع به معني " بز نرمن " است .
به كسي كه تكم را مي رقصاند " تكم چي " مي گويند كه اشعار مخصوص تكم را با آهنگي خاص مي خواند . البته شايان ذكر است كه اشعار تكم در چند آهنگ كه خاص تكم بوده خوانده مي شود .
تكم عروسكي است چوبين كه روي آنرا با مخمل يا پارچه هائي به رنگ قرمز مي پوشانند و روي اين پارچه را با پولك ، زنگوله ، سكه و نيز پارچه هاي الوان و حتي ائينه تزيين مي كنند. هر يك از تزئينات تكم علت و فلسفه اي داشته است : مثلا زنگوله و سكه براي ايجاد سروصداي بيشتر بوده تا مردم را از داخل خانه ها به كوچه ها و دم در خانه ها بكشاند . از سوي ديگر يك ضرباهنگ براي حركت تكم بوجود مي آورد . اينكه به دو طرف عروسك ( طرفين شكم عروسك ) آئينه نصب مي كردند . به اين دليل بود كه تكم خبر فرا رسيدن سال نو را به مردم مي داد و با خود آئينه اي به رسم روشنائي و صفا داشت. اينكه در ساخت تكم هميشه از رنگ قرمز براي پوشاندن بدنه اصلي استفاده مي كردند شايد به اين دليل بوده كه درآذربايجان قديم لباس و توري سر و روي عروس به رنگ قرمز بوده و خواسته اند تكم نيز مثل هر عروسي مظهر شادي و خوشي باشد
نحوه تكم گرداني :
تكم گرداني جزو حرفه هاي گوساني و بصورت هنري بوده كه نسل به نسل و از پدر به پسر مي رسيده و اشعار تكم نيز سينه به سينه منتقل مي شده است . تكم عروسكي بود به شكل بز كه بر سر چوب گردي سوار مي شد . اين بز روي يك صفحه چهارگوش يا گرد كه سوراخي در وسط داشت قرار مي گرفت كه چوب پايه ان از سوراخ وسط صفحه مي گذشت . تكمچي چوب را بدست مي گرفت و تكم را روي صفحه چوبي به حركت در مي آورد و متناسب با حركات آن اشعاري را به آواز مي خواند . سر و صداي زنگوله و خوردن تكم بر صفحه چوبي نوعي ريتم و آهنگ براي آواز تكمچي بوجود مي آورد.
اينهم نمونه هايي از اشعار تكمچي :
بهار آمد بهار آمد خوش آمد
علي با ذوالفقار آمد خوش آمد
گل و نسرين به باغ آمد خوش امد
سيزون بوتازه بايراموز مبارك
آيوز ، ايلوز ، هفتوز ، گونوز مبارك
جناب جبرئيل نامه گتوردي
گتور جگين پيمبره يتوردي
مبارك قوللارين گويه گوتوردي
سيزون بوتازه بايراموز مبارك
آيوز ، ايلوز ، هفتوز ، گونوز مبارك
سه شنبه 1 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفرينش]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 162]