واضح آرشیو وب فارسی:قدس: جادوي هزاره منفي يكم
يوسف محمدزاده ازهمان زمان كودكي وطفوليت كه هنوزساعتي نابالغ با عقربه هايي شكننده وظريف بودم به تشويق تمامي اهالي خانواده بزرگ ساعتها و به ويژه بزرگ خاندانمان(الان من بزرگ خاندان هستم،پس بفهميد كه اين ماجرا براي چندسال پيش بوده است)، ازهمان زمان دوست داشتم در تمامي زمينه هايي كه يك ساعت مي تواند پيشرفت كند، وارد و براي خودم كسي شوم. اما دراين عرصه هيچ كس واقعاً هيچ كس ازمن پشتيباني مالي، امكاناتي، درسي و حتي عاطفي نكرد! براي همين اكنون كه درخدمت شما هستم بايد اعتراف كنم به هيچ يك ازمقاصدم نرسيدم و شما داريد درد دلهاي يك ساعت زهوار دررفته كوكي را مي خوانيد كه فقط آواي تيك تاكش مانده وبس. البته انصافاً نبايد از اين اصل هم گذشت كه خودم هم خيلي دنبال آن نرفتم، يعني ازهمان كودكي به جاي اينكه درس بخوانم دوست داشتم اتاقي داشته باشم براي پوستر زدن ومستقل بودن وخلاصه جفتك و آفتابمهتاب، مثلاً دوست داشتم به جاي اينكه چيزي را ياد بگيرم، پوستر مخترع يا مكتشف آن چيزرا به اتاقم بزنم. به ياد دارم به جاي اينكه قانون آسان وآب خوردني فيثاغورث را ياد بگيرم عكسش را به شيشه اتاق كوچكم(درون همان ساعت كوكي) زدم با آن قيافه و لباسهاي عجيبش . آخرعاقبت من را هم كه مي بينيد شدم مفتش و هر هفته با اين آقايان دانشمند تماس مي گيرم . حالا امروز هم مي خوام با همين آقاي فيثاغورث تماس بگيرم و ببينم كه سرانجام مي تواند قانونش را به ما ياد بدهد. نام فرزند: علم به جان شما نه، به جان خودمان قسم اگريك بارديگر من به سراغ آدمهاي عهد دقيانوسي رفتم، نرفتم. سه تا از شماره ها ي تلفنم شل شدند از بس خواستم باهاش تماس بگيرم، حالا بايد به فكر9،25 تلفنم باشم كه به خاطرتماس گرفتن با اين آقا مانده اند روي دستم، حالا مي گوييد چرا اين شماره ها، به خاطر آنكه من مي خواستم با شماره 529 تماس بگيرم كه به نوعي سال شروع كار مغز متفكرمان جناب فيثاغورث بود. بعد هرچه سعي كردم ديدم به جاي او يك عده دانشمند نماي ! قرون وسطايي و نه از آنها هم عقب مانده ترگوشي را برمي دارند و مي گويند ما خودمان ختم دانشمندانيم و بياييد با ما مصاحبه كنيد و اگر اين كار را نكنيد درميدان شهرمان گردنتان را مي زنيم.(مثل اينكه آنها قبل ازبل تلفني را اختراع كرده بودند، يادم باشد قرار ملاقاتي با آنها هم بگذارم، حداقل براي حفظ جان) بعد من هم سريع تماس را قطع مي كردم، اما ناگهان به يادم آمد كه فيثاغورث سال 529 قبل از ميلاد متولد شده يعني حدود 25 يا 26 قرن پيش، ديگرمطمئن شدم تماس با او غير ممكن، است اما بازهم فكري به ذهنم رسيد، كبوترنامه بر! هرچند مدت مصاحبه ما حدود يك هفته طول كشيد اما سرانجام محقق شد، در طي اين مدت دو سه طوق كبوترهلاك شدند و خودم هم كه مردم و زنده شدم تا اين مصاحبه تمام شود. من ابتدا سؤالهايم را به گردن كبوتر انداختم و به اين شيوه آنها را براي فيثاغورث ميل كردم(اي-ميل هزاره منفي يك همين جوراست ديگر) بعد هم اين سؤالها مي رفت در سيستم زغال سنگي آقاي فيثاغورث و او هر وقت حوصله اش را داشت مي رفت سراغ دستگاه رايانه و سؤالهايم را پاسخ مي داد، عجب فناوري اي! اما مصاحبه، من اول مثل يك موجود با ادب به او سلام كردم و احوالاتش را پرسيدم يعني زود نپريدم وسط بحثمان. بعد ازاينكه كمي با هم پسرخاله شديم سؤالم ازاو اين بود كه آقا يك بيوگرافي ياهمان زندگينامه جمع وجور ازخودتان ارائه بدهيد. همين سؤالم كافي بود تا باب صحبت را بازشده ببيند، شروع كند به آسمان ريسمان بافتن وصحبت ازشرق و غرب. اما حرفهاي جالبي هم زد؛ اول اينكه گفت در حدود 528 سال قبل از ميلاد به دنيا آمده درهمان سال 529 مانده به ميلاد هم ازيونان فراركرده و به ايتاليا پناهنده شده، درآنجا هم مكتبي را بنا كرده كه در آن درباره مباحث مذهبي، علمي، موسيقايي وحتي ارواحي گفتگو مي شده و خلاصه به قول خودش عده اي بودند محيط فضل وآداب. پس ازآن هم اين طور گفت كه اعداد را اصل وجود دانسته وخودش هم پايه گذار علوم هندسه (ببينيد يك قانون چه مي كند!) والبته مهندس شده ،حالا مهندس چي نمي دانم و به خاطر همين كارها هم به او گفتند تو پدرعلم هستي و بيا اين بچه بازيگوش و بامزه را جمع كن، قدم نورسيده مبارك. وقتي ازش خواستم يك جوري اين قضيه اش را بعد ازعمري به ما حالي كند، گفت: ببين فرزندم(يعني من داداش علمم) درهرمثلث قائم الزاويه مجموع مربعهاي دوضلع مجاوربه زاويه قائمه، مساوي با مربع وتر است، ونسخه اي كه برايم پيچيد هم اين بود كه همين جمله را روزي ده بار با خودت تكرار كن تا ياد بگيري تا شايد مانند مصريها كه اين قانون را همين جوري الكي قبول كردند و از آن درساخت بناهايشان استفاده بردند تو هم بتواني ازش استفاده اي بكني (دم پيري ومعركه گيري). اما با ديگر حرفهايي هم كه زد نشان داد عجب آدم عالمي بوده و صداش رو درنمي آورده، ناقلا اين باباي علم در نجوم وستاره شناسي هم اوستا كار بوده نظرياتش مثل اينكه سيارات كروي شكل هستند و به دور خورشيد مي چرخند، يا اينكه همين كره كه كامل ترين شكل هندسي است را مردم دوهزارسال بعد قبول كردند. حتي آقاي فيثاغورث براي دوستانشان آهنگ هم مي نواختند و اصلاً اولين آهنگساز و نت نويس تاريخ بوده اند، آن هم به كمك رياضي! (سرانجام فهميديم كه رياضيات درزندگي روزمره به چه درد مي خورد) . اما تمام اين كارها و فعاليتها با يتيم شدن علم به پايان رسيد، درست نيم هزاره قبل ازميلاد مسيح. آقاي فيثاغورث دراين لحظه رفت و در آرامگاه ابدي اش خوابيد. شب بخير باباجان علم، بگير بخواب كه واقعاً افرادي مثل تو يا داوينچي نشان داديد مردان همه فن حريفي براي مقابله با مشكلها در راه رسيدن به علم هستيد. اي واي، فراموش كردم كه از او بپرسم بالاخره ديكته صحيح نامش فيثاغورث است يا فيثاغورس؟
سه شنبه 28 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 322]