تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):عالم باشى یا جاهل ، خاموشى را برگزین تا بردبار به شمار آیى . زیرا خاموشى نزد دانا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798215801




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

میرحسین موسوی ؛ زخمی کهنه که از نو باید شناخت


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

به گزارش راسخون ، سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی در مقاله ای تحت عنوان " میرحسین موسوی ؛ زخمی کهنه که از نو باید شناخت" به قلم کیومرث کاتوزی از مدیریت موسوی در زمان جنگ انتقاد کرده است مدیریتی که به نظر نویسنده آن "قسمت کمی از بودجه برای اداره فرسایشی(!!) جنگ به جبهه‌ها اختصاص می‌یافت".  به گزارش "کلمه" در بخشی از این نوشته آمده است: "در چنین فضایی که به دلیل کمبود نیروی متخصص هر مهندس نمازخوانی وزیر می‌شد جناب میر حسین موسوی پس از ترور شهید رجایی بدون کمترین سابقه اجرایی(!!)و مدیریتی نخست وزیر کشور انقلاب زده (!) ایران می‌شود. به نظر نگارنده "کم کم با مدیریت موسوی و هم مسلکانش جام‌زهرآماده شد."      متن کامل این نوشتار در پی می آید:   برای جوانان ونوجوانان دهه شصت میر حسین موسوی چهره ای شناخته شده است ولی اکثر جوانان و دانشجویان کشور شناختی از میر حسین موسوی ندارند و همین امر باعث شده است تا تیم رسانه‌ای موسوی از کنکاش در شخصیت و نحوه تفکر و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی این تفکر بر کشور و جریان انقلاب هراس داشته باشند.   تیم رسانه‌ای موسوی می خواهد موسوی را سیدی مظلوم از اهالی خامنه آذربایجان (که البته با شیطنت بر مکان خامنه تاکید میکنند) معرفی کنند.   سیدی مظلوم که بیست سال خود را از قیل وقال قدرت دور نگه داشته و خود را هزینه نکرده تا موجودی خود را در یک چنین روزی هزینه کند و به داد انقلاب و نظام برسد.   سیدی مظلوم و نورانی که مخالفین خود را دوست دارد و از بی ادبی ابراهیم نبوی نسبت به خانم فاطمه رجبی منتقد خود بر آشفته می‌شود و بر نبوی بانگ می زند که خاموش!    ای کاش در سال 76 بودیم و فضای سیاسی و بدون رسانه کشور آن چنان خام بود که با یک چنین ترفندهایی بشود حماسه خلق کرد.   میر حسین موسوی نماد یک تفکر است تفکری که سی سال این کشور و نظام را درگیر خود کرده است.   انقلاب خمینی انقلابی بر علیه نظام سلطه بود و تعریف سلطه در تفکر امام مفهومی کلی ورای مرز بندی های چپ و راست داشت. شوروی به همان مقدار سلطه‌گر بود که امریکا و حتی چین و دول اروپایی و انگلیس. و آنانی که زمان حیات آن پیر فرزانه را درک کرده‌اند و جرعه‌ای از انوار الهی او نوشیده‌اند این معنی را به خوبی دریافت کردند.   همه این داستان را شنیده‌ایم و جا دارد که صحت آن نیز تضمین شود که احمدی‌نژاد در زمان تسخیر سفارت امریکا به عنوان یک فعال دانشجویی اصرار داشت که همزمان سفارت شوروی هم اشغال شود. اگر این داستان صحت داشته باشد در هوش و توانایی احمدی نژاد نباید تردید کرد.   رویای بهشت طبقه کارگر آن چنان جانهای خسته از طاغوت را نوازش داده بود که انقلابی به ابعاد انقلاب ایران در آن سالها نمی توانست از اندیشه های التقاطی در امان بماند.کسی باید آن فضا را لمس کرده باشد تا معنی کلام حقیر را بفهمد.   گلسرخی‌ها و جزنی‌ها و برادران رضایی در اذهان توده جوان و دانشجو سمبل انقلابی‌گری و امپریالیسم بودند  و سرمایه‌داری عامل هر فساد و تباهی.   در چنین شرایطی حقایق اقتصادی اسلام قابل طرح نبود و این از معجزات خمینی بزرگ است که انقلاب را با همان آموزه های اسلام سنتی و بدون کمترین تحریفی و جمهوری اسلامی را نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم رهبری کرد و استقرار بخشید.   و حقیقتی که آن روز از درک آن عاجز بودیم و صرفا به خاطر عشق به خمینی پذیرای آن میشدیم امروز آن چنان عیان گردیده که دیگر حتی بدون عشق به خمینی نیز می توان آن را دریافت کرد.   در آن شرایط جلال آل احمد از آفت غرب‌زدگی نوشت و خوب هم نوشت. اما افسوس که انقلاب یک آل‌احمد ثانی نداشت تا از آفت شرق‌زدگی نیز بنویسد. تمام نیزه ها و شمشیر های انقلابیون به سوی غرب نشانه رفته بود. در آن فضا حتی دانشجویان ایرانی ساکن امریکا نیز ضد غرب شده بودند.    پیش از این شریعتی به سفارش بنیان‌گذاران سازمان مجاهدین خلق کتاب «ابوذر سوسیالیست خداپرست» را نوشت. در این کتاب سعی شد تا ابوذر سوسیالیست‌تر از مارکس و پرودن معرفی شود. در آن شرایط این کتاب شریعتی عین گلی بود که در بازی ملبورن استرالیا خداد عزیزی وارد دروازه حریف کرد.   ایده سوسیالیسته کردن اسلام پروژه‌ای بود که سازمان مجاهدین خلق پس از پی بردن به اثرات تهییج کننده آن در بین نسل جوان سریعا به آن اقدام کرد. نگاهی به کتاب ها و جزوات مجاهدین در آن سالها به خوبی این فضا را نشان می‌دهد. مجاهدین نیز غالبا قرآن می خواندند اما این قرآن نبود که آنها را هدایت می‌کرد بلکه این آنان بودند که با عینک سوسیالیسم به واژگان قر آن می نگریستند.   کلمه مستضعف و مستضعفین و آیت الهی مبنی بر «اراده الهی بر وراثت زمین به مستضعفین» دست‌مایه دیگری بود که وارد میدان شد.   مهدی رضایی از شهدای سازمان مجاهدین در قبل از انقلاب(انشاالله که به جهت مبارزه با طاغوت شاهنشاهی شهید است )در دادگاه خود حتی مارکس را بی اطلاع معرفی میکند ودر برابر این پرسش که مارکس دین را افیون توده می داند به این مضمون می گوید :   جادوی شریعتی کار خودش را کرده بود و نسلی تربیت شده بود که حتی به مارکس ایراد می‌گرفت و قرآن ونهج البلاغه را نه برای چراغ زندگی بلکه آن را به عنوان «کاتریسمی انقلابی» می‌خواست و عاشقانه در این راه و با این باور بر چوبه‌های دار بوسه می زد.   نسل دانشگاهی آن دوره با چنین تفکری به خمینی اقتدا کرد. اگر تدبیر خمینی در آن روزها نبود موج اعدام‌ها به چند افسر عالی‌رتبه گارد شاهنشاهی ختم نمی‌شد و این پتانسیل در نسل آن دوره وجود داشت که حتی یک میلیون نفر را به جوخه تیر باران بسپارد. اگر موج انقلاب به دست آنان سپرده شده بود قطعا چنین کاری را انجام می دادند. خمینی و بهشتی و مطهری و باهنر لنگرگاه تعادل انقلاب شدند.   در چنین فضایی که به دلیل کمبود نیروی متخصص هر مهندس نمازخوانی وزیر می‌شد جناب میر حسین موسوی پس از ترور شهید رجایی بدون کمترین سابقه اجرایی و مدیریتی نخست وزیر کشور انقلاب زده ایران می‌شود.   در این دوره بازی های جناحی هنوز در کشور شروع نشده است. آیت الله موسوی اردبیلی رئیس قوه قضایی است و جریان چپ نیز اکثریت مجلس را در دست دارد.   توجه به این نکته ضروری است که در آن دوره رئیس جمهوری منسبی صرفاً تشریفاتی بود که در امور اجرایی کشور نقشی نداشت و فقط سفرای کشورها استوارنامه‌ی خود را به او تقدیم می‌کردند و کارهای تشریفاتی را عهده‌دار بود.   مشکل میر حسین موسوی و شاید سایر دوستانشان در آن دوره این بود که در فضای سوسیالیسم‌زده رشد فکری یافته بودند ونیز تواناییهای اقتصادی و ژئوپلوتیک ایران را نمی شناختند.   تئوریزه کردن اقتصاد سوسیالیستی که از اوایل دهه پنجاه آغاز شده بود اینک جنبه اجرایی می یافت.   در قرآن آمده است که در کارهای خیر بایکدیگر «همکاری و تعاون» نمایید. فرهنگ‌سازان سوسیالیسم‌زده این کلمه را نیز به نام خود ثبت کردند و مانند انیشتین که قانون نسبیت را کشف کرد این کلمه را به عنوان کلیدی برای مالکیت اشتراکی یا همان «کالخوزها»و «سافخوزها» در اتحاد جماهیر شوروی کردند.   هر کدام از آنانی که گرد میر حسین حلقه زده بودند چند ترجمه از رمانهای روسی را خوانده بودند و اینک می‌خواستند به اسم اقتصاد اسلامی محورهای آن رمان‌ها را در ایران پیاده کنند.   اقتصاد تعاونی هرچند در قانون اساسی نیز ثبت شده است ولی یکی از اسف‌بارترین کارهایی بود که در اقتصاد این کشور اجرا شد. نگاهی گذرا به آمار تعاونی های ایجاد شده از اول انقلاب تا کنون و اعتبارات تخصیص داده شده و نیز راندمان و تولیدات این تعاونی‌ها یا همان مالکیت اشتراکی گویاتر از هر تحلیلی است که علاقمندان می‌توانند با مراجعه به اداره تعاون محل به راحتی این اطلاعات را دریافت کنند. غالب این تعاونی ها پس از تشکیل منحل شدند. و تعدادی بیشماری با دور زدن قانون و سند سازی به مالکیت انفرادی افراد درآمدند تا ادامه حیات دهند.   مالکیت فردی در آن دوره امر مذمومی بود که بوی امپریالیسم امریکا و ادکلن غربی می داد وتعاونی های ورشکسته که غالبا تا مرحله تشکیل پرونده و مالکیت زمین و دریافت منابع بانکی  پیش می رفتند شجره طیبه‌ای بود که بوی کالخوزها را می داد.   شمار زیادی از تسخیرکنندگان سفارت امریکا که در بین مردم به دانشجویان خط امام معروف بودند به عنوان مردان اداری موسوی به کار مشغول شدند.و همین امر باعث شد تا موسوی و هم فکرانش فاز دوم کار خود را شروع کنند: مالکیت فردی با همه ابعادش مورد هجوم واقع شد.   تمام اقدامات و تشکیلات اداری موسوی در راستای حذف یا محدود نمودن مالکیت خصوصی و گسترش مالکیت دولتی بر نامه ریزی شده بود. سازمان اراضی شهری نیز در دولت او ایجاد شد. توجه به این نکته ضروری است که تمام این دوایر دولتی با یک تیتر قرآنی افتتاح می شدند.   میر حسین موسوی در دوره نخست وزیری‌اش ارتباط تنگاتنگی به لحاظ فکری با ساندنیست های نیکاراگوئه برقرار کرد.   جهان سوم و نظام سلطه از واژگان سیاسی است که توسط موسوی و دوستانش تئوریزه شد و ایران به صورت ناخواسته در مجموعه جهان سوم گذاشته شد. در صورتی که این مرزبندی اصالتا در مورد کشوری با ابعاد فرهنگی ایران که سابقه انقلاب مشروطیت و نهضت جنگل آن پیشتازتر از ملل جهان اول است اصولا قابل دسته‌بندی نیست. هنوز هم میر حسین ایران را کشوری جهان سوم می‌داند   . گفتمان جهان سوم آن چنان برای موسوی ملکه ذهن گردیده که گویا خروج از جهان خیالی سوم و پیوستن ایران به باشگاه کشورهای جهان اول را گناهی بزرگ می‌داند.   تمام ابعاد مالکیت با دست‌مایه‌ی دینی به مالکیت دولت در آمد: کشتیرانی جمهوری اسلامی ، هواپیمایی جمهوری اسلامی و بانکهای دولتی. اضافه کنید تمام صنایع محدود آن دوره و نیز فدراسیون های ورزشی و واردات کالاها نیز توسط وزارت بازرگانی صورت می گرفت.   در آن دوره همه چیز یک پسوند دولتی داشت: آهن دولتی، چای دولتی، نخود دولتی، برنج دولتی برای تمام امور اقتصادی و اجتماعی نیز شوراهای مختلف و بروکراسی‌های متعدد ایجاد گردید. شالوده اقتصاد تماما دولتی در زمان او گذارده شد.   عمق نبوغ دولتمردان موسوی در فرموله کردن نظام بانکی به مر حله اجرا درآمد : گرفتن سود بانکی با عناوین مقدس و اسلامی.   ابعاد اقتصادی دولت موسوی از این قرار بود:   کل مردم به عنوان فرد انسان از گردونه و هویت اقتصادی خارج شدند و مالکیت در تمام حوزه‌های اقتصادی نابود شد. پول نفت صرف خرید قند و شکر و پودرشوینده خارجی و مرغ یخ زده فرانسوی و... می‌گردید و از طریق کوپن در بین مردم توزیع می‌شد.   قسمت کمی هم از بودجه برای اداره فرسایشی جنگ به جبهه‌ها اختصاص می‌یافت. میرحسین موسوی با قاطعیت و غرور تمام مخالفین خود را از بدنه دولت حذف کرد و بهزاد نبوی به عنوان مشاور ارشد وشیخ الوزرای کابینه، سکان اداره شرکت‌ها و صنایع دولتی را به عهده گرفت.   ما نمی‌دانیم موسوی و یارانش از کدام مدیریت موفق اجرایی سخن می گویند؟ سال 66و 67سال غم بار انقلاب ماست. با مدیریت موسوی و یاران چپ مسلکش ساختار های اقتصادی کشور نابود شده بود و دشمنان ایران با آگاهی از این ضعف اقتصادی فشار های نظامی خود را افزایش داده و جنگ شهرها را آغاز کردند. موشک‌های اسکاد روسی قلب شهرهای ایران را نشانه می‌رفتند و رزمندگان اسلام با گلوله توپ به آن پاسخ می‌دادند.   کم کم با مدیریت موسوی و هم مسلکانش جام‌زهرآماده شد. شالوده اقتصادی کشور چنان از هم پاشیده بود که قادر به پاسخگویی به ابتدایی‌ترین نیازهای جنگ نبود. با پذیرش قطعنامه و پایان جنگ و ارتحال آن پیر فرزانه میرحسین موسوی نیز به گوشه عزلت رفت.   در دوره موسوی حدود دوهزار مدیر در رده‌های مختلف با یکدیگر هماهنگ شدند و فرهنگ و دیالوگ موسوی در آنان نهادینه شد. می‌توان این گروه را «باشگاه مدیران موسوی» نامید.   این مدیران با آغاز ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی شعارهای خود را تغییر دادند. در آن سالها همه فکر می کردند که هاشمی رفسنجانی  را «سیاستی دگر آمده است» و دولت سازندگی در جهت واگذاری امور مردم به مردم شکل گرفته است. اما به زودی باشگاه مدیران موسوی ابتکار عمل را به دست گرفتند.   فرو پاشی اتحاد جماهیر شوروی در آن سالها پایه‌های تئوریک اعضای این باشگاه را ضعیف کرده بود. هر وزارت‌خانه به چند شرکت بزرگ دولتی تبدیل شد و مدیران «باشگاه موسوی» اداره خصوصی این شرکت‌ها را آغاز کردند.   انقلاب وارد مسیر خطرناکی شد که از دل آن اختلاف طبقاتی فاحش و باندهای مافیایی به وجود آمدند. باشگاه مدیران موسوی دیگر در این دوره ماهیت اعتقادی خود را از دست داده و به ثروت اندوزی و تکاثر ثروت مشغول شدند.«شمال‌شهرها» هر روز آبادتر و مستضعفین دیروز هر روز بیشتر له شدند.   اصلاحات و دولت خاتمی اوج هنر نمایی باشگاه مدیران موسوی بود. همه عوام و دانشجویان در سال 76 فکر می کردند رای دادن به خاتمی به منزله مخالفت با هاشمی رفسنجانی و ضدیت با سیاست های اقتصادی اوست. تفکری که امروز با همه شواهد و ادله خلاف آن ثابت می شود و در واقع محمد خاتمی امتدادسازندگی و عامل مستقیم باشگاه مدیران موسوی بود.   تحلیل همه این بود که میر حسین با پذیرش اشتباهات اجرایی‌اش به کارهای هنری مشغول است.   ولی اکنون پس از بیست سال دوباره به میدان آمده است و معتقد است که انقلاب در معرض خطر است! در حالی که در هیچ دوره‌ای از ادوار انقلاب ایران چنین سربلند و دارای قدرت چانه زنی در عرصه دیپلماسی نبوده است. خوشبختانه تعامل با ایالات متحده با مدیریت رهبر فرزانه انقلاب در حال پیشرفت است. و آن مقدار که امریکا برای حفظ امنیت خود نیازمند ایران است ما نگران تهاجم امریکا نیستیم.   امروز دیگر نیروی مسلح ما یک نیرو با دست خالی نیست و جواب هر تجاوزی را قاطعانه خواهد داد و جواب ضربه را با ضربه می دهد. هنوز هم خاطره شیرین اسارت ملوان های انگلیسی و مدیریت خوب احمدی نژاد در ذائقه ماست. هنوز هم افتخار پیروزی ملت ایران در برنامه هسته‌ایش را فراموش نکرده‌ایم.   البته راه درازی در پیش است و ساختارهای اجرایی کشور در راستای واگذاری امور مردم به مردم باید تغییرات گسترده کند. امری که با رای مجدد ملت به خادم خود محمود احمدی نژاد و اصلاح ترکیب مجلس در دور آتی و همراهی دستگاه قضایی دور از دسترس نخواهد بود.      /1001/





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 575]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن