تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خداوند اِبا دارد از اين كه باطلى را حق معرفى نمايد، خداوند اِبا دارد از اين كه حق...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798170098




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

کیارستمی و فرهادی از دو مسیر مختلف به یک هدف می‌رسند / ابتدا قرار بود من نادر باشم


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما  - بابک کریمی بازیگر نقش بازپرس در فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین» معتقد است اصغر فرهادی ترجیح می‌دهد حقایق جامعه خود را به تصویر بکشد. به گزارش خبرآنلاین، بابک کریمی حدود 40 سال است در ایتالیا زندگی می‌کند و در آنجا سینما خوانده و علاوه بر تدوین فیلم و کار در پشت صحنه و تدریس سینما، بازی هم می‌کند. او تجربه بازی در فیلم‌های مختلفی را در ایتالیا دارد و در ایران یکبار با عباس کیارستمی کارکرده و حضورش در فیلم «بلیت​ها»، زمینه‌ساز بازی‌اش در «جدایی نادر از سیمین» ساخته اصغر فرهادی شده است. کریمی پسر نصرت کریمی است و به واسطه بازی در فیلم فرهادی فرصتی برای آشنایی بیشتر با جریان سینمای ایران به دست آورد؛ سینمایی که او در این سال‌ها به دلیل مشاوره در انتخاب فیلم‌های ایرانی جشنواره ونیز چندان هم از آن بیگانه نبوده است. این بازیگر و استاد دانشگاه در گفت‌‌‌و‌گو با خبرآنلاین در مورد «جدایی نادر از سیمین» و وضعیت سینمای ایران سخن گفت. آنچه در «جدایی نادر از سیمین» و حضور شما در فیلم جلب توجه می‌کند بازی عجیب شما در این کار است. یکی از دوستان بعد از تماشای فیلم در مورد بازی شما گفت،‌ بازپرس فیلم یا در واقع بازپرس است که حضور راحت او مقابل دوربین خیلی جالب است، یا بازیگر است به خوبی نقش را درآورده که این هم نکته قابل توجهی است. آقای فرهادی شما را چطور انتخاب کردند و خودتان نقش را چطور دیدید؟آقای فرهادی فیلم «بلیت‌ها» عباس کیارستمی را دیده بود. من در آن فیلم نقشی بازی می‌کردم. این فیلم را یکسال و نیم قبل دیده بودند و پیغام دادند که مایلند با من همکاری کنند. فیلم‌های ایشان را دیده بودم و خوشحال می‌شدم در چنین موقعیتی قرار بگیرم. کارهای فرهادی را چطور دیده بودید و بعد از مواجهه با او این فیلمساز را چگونه ارزیابی کردید؟از کارهای فرهادی خیلی خوشم می‌آمد. چون در مقطعی که فیلمسازان یا به فیلم‌های روستایی فرار می‌کردند یا زیادی شخصی فیلم می‌ساختند، فرهادی زندگی طبقه متوسط شهری ایران را خیلی خوب روایت می‌کرد. او نگاهش به اطرافش بود؛ نه به راه‌های خیلی دور و نه خیلی به درون خود. غیر از کارهای اجرایی که همواره در فیلم‌های او سطح بالا بود، نگاهش برایم بسیار جذاب به نظر آمد. بعضی افراد می‌گویند فیلم‌های فرهادی سیاه‌نمایی می​کند. به عنوان کسی که سال‌ها دور از ایران بودید تصور می‌کنید تصویری که فرهادی از طبقه متوسط ارائه داده، تصویری توام با سیاه‌نمایی است؟این سئوال را باید به گونه‌ای دیگر مطرح کرد. اینکه آیا آنچه روی تصویری می‌بینم درست است با غلط؟ واقعیت دارد یا نه؟ اگر ما طبقه‌ای را نشان دهیم که از صبح تا شب می‌خندند و خوشحالند، با وجود اینکه تصویر قشنگی است آیا درست هم هست؟ پس این سیاه‌نمایی تقصیر سینما و فیلمساز نیست. باید ببینیم در درون جامعه چه نکاتی است که وقتی می‌خواهیم به تصویر بکشیم سیاه در می‌آید. این نکته مهم است که آنچه تصویر شده جعل است یا صادقانه. و این واقع‌گرایی را شما در فیلم‌های فرهادی می‌بینید؟بله، به شدت. فیلم‌های فرهادی را می‌شناختید، اما با خودش آشنایی نداشنید. وقتی با فرهادی روبرو شدید، او را چطور دیدید؟روزی که با فرهادی دیدار کردم فقط دو بار تلفنی صحبت کرده بودیم و چند ایمیل برای هم فرستاده بودیم. بدون هیچ پیش‌داوری با هم روبرو شدیم و رو راست با هم صحبت کردیم. زمانی که بازی در «جدایی نادر از سیمین» پیشنهاد شد، فیلمنامه را خواندید یا نقش را توضیح دادند؟فیلمنامه را خواندم. به نقش‌های دیگر هم فکر می‌کردید یا از ابتدا می‌دانستید نقش بازپرس برای شما در نظر گرفته شده است؟در مراحل اولیه کار که فیلمنامه هنوز مراحل ابتدایی را طی می‌کرد،‌ احتمال اینکه نقش نادر را ایفا کنم وجود داشت و در عین حال قرار بود پدرم، نقش پدر را در فیلم بازی کند، اما زمانی که به پدر مجوز ندادند، آن ترکیب به هم خورد و از همان زمان می‌دانستیم اگر آن اتفاق نیافتد نقش بازپرس را بازی خواهم کرد. شخصیت بازپرس را چطور دیدید؟ابتدا این نقش برایم بسیار ناآشنا بود، زیرا هیچ‌گاه به دادگاه‌های ایران نرفته بودم و با چنین شخصیتی آشنایی نداشتم. فقط خاطراتی از فیلم «کلوزآپ» کیارستمی و مستند «طلاق به سبک ایرانی» در ذهن داشتم که در آن‌‌ها به نوعی دادگاه‌ را می‌دیدیم. در یک ماهی که تمرین می‌کردیم صبح‌ها به دادگاه الهیه می‌رفتم و آنجا در حوزه‌های مختلف می‌نشستم تا ببینم یک صبح تا شب آن‌ها چطور می‌گذرد. نگاه‌ها، رفت و آمد‌ها و مسائلی از این دست را زیر نظر داشتم. آقای کریمی چطور نگاه کردید که آنچه ما در فیلم دیدیم «ادا» نبود؟بازیگر باید خودش را نفی کند و مثل اسفنج تبدیل به آن آدم شود. زمانی که به دادگاه می‌رفتم سعی می‌کردم ریزه​کاری‌ها، رفتار، نگاه‌ها، نوشتن و نوع برخورد با آدم‌ها را زیر نظر داشته باشم و سعی می‌کردم این‌ها را مال خود کنم. در دادگاه‌ها تکنیک و شعور خودم سرجایش بود، اما سعی می‌کردم رفتار من کاملاً مشابه آنان شود. تا جایی که لباس‌های بازپرس در فیلم را خودم بر اساس شواهد و دریافتم از نقش تهیه کردم. آنقدر در پوست این شخصیت‌ها رفته بودم که احساس می‌کنم بازپرس فیلم مجموعه‌ای از همه آن چیزی است که در دادگاه‌ها دیده بودم. چه سرفصل‌هایی را از رفتار بازپرس‌ها برداشت کردید؟نوعی حس و حال. مثلا در دوران حضورم در دادگاه‌ها با بازپرسی روبرو شدم که گرایش به کدخدایی داشت. کارهایش را انجام می‌داد، اما تلاش می‌کرد تا جایی که می‌شد افراد را نصیحت کند. یک بازپرس دیگر کاملا تابع قوانین بود و جای بحث نمی‌گذاشت. زمانی که از حال و هوای دادگاه می‌گویید، به نظر می‌رسد از زاویه دوربین یک مستند شاهد اتفاقات آنجا هستیم. تجربه‌ای که در سینمای مستند داشتید در این شهودها چقدر به کمکتان آمد؟درسی که از کار مستند گرفتم این بود که وقتی به جایی می‌روم هیچ پیش‌داوری نداشته باشم. خودم را برای هر نوع اتفاقی آماده می‌کنم. دوست دارم غافلگیر شوم و باید خود را در شرایطی قرار دهم که این اتفاق بیافتد. این نوع نگاه در سال‌های مستندسازی کمک زیادی به من کرد. در بازیگری هم چنین شرایطی داریم. زمان بازی در عمل باید وارد پوسته آن شخصیت شویم و نباید قضاوتی از قبل در رسیدن به نقش بازیگر را همراهی کند. قصد «جدایی نادر از سیمین» هم این بود، که نشان دهد نباید افراد را قضاوت کرد. یکی از ویژگی‌های بازی شما در نقش بازپرس این بود که هیچ چیزی در مورد دیدگاه او درباره شخصیت‌‌ها از نگاه او قابل تشخیص نیست. این نکته چقدر به توصیه آقای فرهادی بود و خودتان تا چه حد در این زمینه نقش داشتید؟اصلا بازپرس‌ها و قاضی‌ها اینچنین هستند. در دورانی که به دادگاه‌ها می‌رفتم با یکی از بازپرس‌ها صحبتی در همین زمینه داشتم. او می‌گفت اگر من در ظاهر نشان دهم حرف این فرد را باور می‌کنم و احتمالاً این حرف دروغ باشد،‌ تصور می‌کند احتمال دارد همچنان بازی بخورم و به این کار خود ادامه دهد. در نتیجه هیچ نوع ارتباط احساسی نباید بین این آدم‌ها وجود داشته باشد. پس این بار اضافه‌ای روی دوش شما به عنوان بازیگر این نقش بود؛ یعنی علاوه بر درک نقش باید کاملاً احساسات خود را پنهان می‌کردید.بله دقیقاً همین طور بود. یکی از نقطه‌های اصلی شحصیت بازپرس که موجب می‌شود افراد با واقعیت درون خود روبرو شوند همین بی‌تفاوتی احساسی است. نکته بارز کار فرهادی بازی گرفتن از بازیگران است. تعامل شما با او در جریان کار چطور بود؟فیلم ساختن یک کار است. زمانی که می‌خواهیم به نتیجه‌ای برسیم باید راهی را طی کنیم. برخی راحت‌تر به آن راه می‌رسند و برخی باید به روشی خاص در مسیر قرار گیرد. با هر فردی نمی‌توان به واسطه یک تکنیک مشابه عمل کرد. در مورد شما این تعامل به راحتی اتفاق افتاد؟ما یکبار با هم به دادگاه کرج رفتیم و یکی دو ساعتی نشستیم. نگاه‌ها و جزئیاتی که دیده بودیم نزدیک به هم بود. تعامل ما بسیار راحت صورت گرفت. پشت صحنه‌ای از کار دیدم که در آن آقای فرهادی قبل از اینکه بازیگران نقششان را بازی کنند به جای آنان بازی می‌کرد. در مورد نقش شما هم چنین بود؟در مراحل اولیه کار یکبار این اتفاق افتاد. او اصل کار را قبل از فیلمبرداری انجام می‌دهد و زمانی که به کار می‌رسیم فقط برخی مسائل اصلاح می‌شود. تمام پختگی شخصیت‌ها قبل از فیلمبرداری اتفاق افتاده است. تعامل شما با بازیگران روبرو چطور بود؟همراهی با آنان تجربه بسیار خوبی بود. دشواری آن صحنه‌ها که افراد باید رو راست باشند، مرز بین بازیگر حرفه‌ای و غیرحرفه‌ای را از بین می‌برد. من مشکلی بین بازی در کنار سارینا یا شهاب حسینی نداشتم. جالب اینکه صحنه روبروی سارینا را از همه صحنه‌هایم در فیلم بیشتر دوست دارم. حضور مقابل دیگران به گونه‌ای شاخ در شاخ بودن است و در مقابل سارینا (فرهادی) صحنه بسیار حساسی داریم. با یک جمله کم و زیاد عاقبت تمامی شخصیت‌ها تغییر می‌کرد. می‌توانیم بگوییم در این صحنه سکوت‌ها حرف بیشتری برای گفتن دارد تا دیالوگ‌ها...بله چون به دنبال ناگفته‌ها هستیم. فرهادی چطور کارگردانی می‌کرد؟ با توجه به تجربه مستندسازی‌تان شباهتی بین کار او و ساخت مستند می‌دیدید؟زمان ساخت مستند سراغ کشف یک سوژه می‌رویم. کارگردان خود را کوچک می‌کند و در گوشه‌ای قرار می‌دهد تا سوژه دیده شود. اما اینجا فیلم است و همه چیز از پیش تعیین شده و در مورد آن فکر شده است. اما تلاش ما بر سر این بود که مستند بنماید. در تمرین‌ها و ریزکاری‌هایی که انجام می‌شد تلاشی صورت می‌گرفت تا همه چیز مستند به نظر برسد. به همین خاطر از دوربین روی دست استفاده شد و مونتاژ تکه‌تکه بود. حتی قصد اولیه و صحبت‌هایی که از سوی آقای فرهادی با آقای کلاری صورت می‌گرفت این بود که به نظر برسد فیلمبرداری با دوربین موبایل انجام شده است. برای این نقش دادگاه زیاد رفتید و در نهایت «جدایی نار از سیمین» را روی پرده دیدید. صحنه‌های دادگاه و آنچه در آنجا اتفاق می‌افتاد چقدر نزدیک به واقعیت بود؟یکی از دوستان من وکیل است. بعد از دیدن فیلم با من تماس گرفت و گفت که حدس زده اتاق من در کار دکور باشد، اما در مورد راهرو‌ها به مکان‌های مشخصی اشاره می‌کرد و می‌پرسید در فلان دادسرا فیلمبرداری کردید. این در حالی است که همه راهروها و فضای دادگاه به طور کامل ساخته شده بود. پس یعنی آن همه آدم هنرورانی بودند که برای آن صحنه‌‌‌ها انتخاب شده بودند؟بله، من سر یکی از صحنه‌‌هایی که در راهرو فیلمبرداری می‌شد رفتم. داشتند بخشی را فیلمبرداری می‌کردند. ابتدا آقای فرهادی به بازیگری که مقابل دوربین بود توضیحاتی داد و بعد به انتهای راهرو رفت و به یکی از هنروران گفت این قدر به کفشت نگاه نکن و به او گفت به کدام زوایا نگاه کند. وقتی بازی خودتان را روی پره دیدید با همانی که می‌خواستید مواجه شدید؟من سر فیلمبرداری هم هر از گاهی روی ویدئو تصویر را می‌دیدم. کار اصلی ما در دوران تمرین اتفاق افتاد. اینکه از آنچه هستی به نقش برسی. بعد از آن دیگر احساس نمی‌کنی در حال نقش بازی کردن هستی. تجربه تئاتری فرهادی پس تا این حد به کمک او می‌آید که پیش از رفتن شما مقابل دوربین همه چیز را تکمیل می‌کند؟بله دقیقاً همین طور است. می‌دانم که دیگران از این سیستم بازیگری استفاده نمی‌کنند و در نتیجه در فیلم‌های آنان همواره بازی‌های تکراری می‌بینیم. زمانی که حضور پدر در کار منتفی شد دلزده نشدید؟همه‌‌مان خیلی ناراحت شدیم. چون فکر می‌کنم در سن 86 سالگی و بعد از 30 سال ممنوع‌الکاری حقش بود فرصت این حضور را به دست آورد. نظر خودشان در این مورد چه بود؟خودشان خیلی در انتظار بودند. ما بعد از «درشکه‌چی» کاری با هم نکرده بودیم، این فرصت خوبی بود که همبازی می‌شدیم. همچنین یکی از نادر مواردی بود که در سینمای ایران پدر و پسر شبیه یکدیگر باشند. از میان سینماگران ایرانی به عنوان بازیگر با کیارستمی و فرهادی کار کرده‌اید. فرق کار با این دو کارگردان در چه بود؟این دو کارگردان دو شیوه کاری کاملاً متفاوت دارند. فرهادی با بازیگر حرفه‌ای کار می‌کند و به واسطه تمرین شخصیت را مانند خمیر شکل می‌دهد. کیارستمی معمولاً زمانی که فرهادی برای تمرین صرف می‌کند، معطوف به گشتن می‌کند، تا آدمی را که شبیه شخصیت موجود در ذهنش است پیدا کند. کم‌کم با او معاشرت می‌کند، نکاتی را از خود او می‌گیرد و با فیلمنامه هماهنگ می‌کند. در این مدت به آن حد از آشنایی می‌رسد که با یک جمله می‌تواند بازیگر را به خوبی سر کار هدایت کند. هر دو دنبال یک هدف هستند، اینکه به یک حس واقعی انسان برسند، اما برای دست‌یابی به این هدف از دو راه مختلف می‌روند. زمانی که پدر در «دایی‌جان ناپلئون» بازی می‌کردند ایران بودید؟یکی از تابستان‌هایی که آن سال‌ها به ایران آمدم زمانی بود که پدر سر آن کار بودند و من با دوربین هشت میلیمتری پشت صحنه‌ای از آن کار گرفتم. می‌گویند فرهادی در نمایش وضعیت طبقه متوسط و رویکرد اجتماعی کارهایش شبیه ناصر تقوایی کار می‌کند. چیزی از کارگردانی تقوایی سر «دایی‌جان ناپلئون» به خاطر دارید که بتوانید کارگردانی این دو فیلمساز را با هم مقایسه کنید؟در آن زمان هنوز به خوبی با سینما آشنا نبودم و در نتیجه توجهی به شیوه کاری‌شان نداشتم، اما براساس فیلم‌های تمام شده تقوایی می‌توان گفت او هم همواره توجه‌اش به اطرافش است. او صرفاً دغدغه بیان ناگفته‌های درونی خود را نداشته و به اطرافش نیز با دقت نگاه می‌کند. این می‌تواند نکته مشترکی در کار این دو فیلمساز باشد. در سینمای ایران با یکی از بهترین کارگردانان کار کردید، اما به هرحال آشنایی نسبی با کلیت آن دارید. وضعیت سینمای ایران را چطور قضاوت می‌کنید؟این سینما به یک الکترو شوک نیاز داشت که فیلم فرهادی می‌تواند همین نقش را بازی کند. این سینما به جایی رسیده بود که به خصوص فیلمسازان جوان تصور می‌کردند ساختن فیلم در آن بسیار آسان است. دیگر وسواس روی کار خود نداشتند. خیلی از فیلم‌‌هایی که می‌بینم این طور است که کارگردان موضوع را می‌شناسد،‌ اما با آدم‌هایی از آن جنس رفت‌و‌آمد ندارد و همین موجب می‌شود فیلمش احساس واقعی بودن به تماشاگر منتقل نکند. با چند نفر از فیلمسازان جوان صحبت می‌کردم. یکی از آنان می‌گفت بعد از دیدن فرهادی افسرده شده‌ چون دیگر نمی‌داند بعد از این فیلم چه کار می‌توان کرد. من به او توصیه کردم این فیلم را سرنخ خود قرار دهد و از این دقت و جزئی‌نگری شروع کند و سراغ ساخت فیلم خود برود. زمان دریافت جایزه در برلین چه حس و حالی داشتید؟حس خیلی غریبی داشتیم. فیلم اواسط جشنواره در برلین به نمایش درآمد. بعد از نمایش فیلم با واکنش‌های عجیب تماشاگران روبرو شدیم. هر جور تماشاگری، جوان، مسن و از هر ملیتی به طور عجیبی تحت تاثیر فیلم بودند. آنجا احساس کردیم با این حجم از واکنش‌ها دست خالی برنخواهیم گشت. شب قبل از اختتامیه تلفن‌هایمان زنگ می‌خورد و می‌گفتند همه بازیگران باید حضور داشته باشند. آنجا متوجه شدیم می‌خواهند گروهی به بازیگران جایزه دهند. البته تصور می‌کردیم جایزه بهترین همکاری هنری به ما تعلق پیدا کند؛ این جایزه به فردی داده می‌شود که در جریان تولید فیلم نقشی شاخص ایفا کرده باشد. آن هیجان عجیب را روز قبل از اختتامیه داشتیم، اما خود مراسم بسیار باشکوه بود و ما فکر می‌کردیم که بعد از اعطای جوایز بازیگری احتمالاً جوایز ما تمام شده است. بعد از جوایز بازیگری کارگردانی را دادند و بعد از آن جایزه ویژه که به فیلم «اسب تورین» اهدا کردند. ما تصور می‌کردیم آن فیلم جایزه بهترین فیلم را به دست آورد. جایزه ویژه به آن فیلم داده شد و هنوز خرس طلایی روی میز مانده بود. تا اینکه عنوان «جدایی نادر از سیمین» به عنوان بهترین فیلم جشنواره معرفی شد. در آن لحظه جرقه‌ای در ذهن می‌خورد که دیگر نمی‌فهمی چه اتفاقی افتاده است. بعد از آن تازه متوجه اتفاقی که افتاده می‌شوی. این جوایز و تحسین‌ها جایگاه فیلم را در ذهن شما ارتقا داد؟دوران تمرین‌ها و دادگاه رفتن‌ها آنقدر برای من آموزنده و غنی بود که در دوران توقف فیلمبرداری به دلیل سرشار بودنم از این تجربه تصور می‌کردم کار انجام شده است و احساس رضایت می‌کردم. بعد از این مرحله همه هدیه‌هایی بود که بدون انتظار برای ما آمد. بعد از هم شاهد حضورتان در سینمای ایران خواهیم بود؟این تجربه به نوعی بازگشت من به ایران بود و خیلی مایل هستم در سینمای ایران فعالیت کنم. 52143




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 500]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن