تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):برای انسان عیب نیست که حقش تاخیر افتد، عیب آن است که چیزی را که حقش نیست بگیرد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798192521




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اسراف وتبذير(2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اسراف وتبذير(2)
اسراف وتبذير(2)   نويسنده:سيد جواد حسيني   معناي اسراف گذشت، اما تبذير به معناي پراکنده کردن است واصل آن از القا و پاشيدن بذراست، ولي کناي از آن است که شخصي مالش را در مسير بيهوده ضايع مي کند؛ چون بذرافشان هم نمي داند سرانجام بذرش چه مي شود.(1) اما تفاوت اسراف وتبذير چيست؟ بحث روشني از مفسران دراين زمينه نديده ايم، ولي از ريشه ي اين دولغت به دست مي آيد که وقتي اين دو درمقابل هم قرار گيرند، اسراف به معني خارج شدن ازحد اعتدال است، بي آنکه چيزي را ظاهراً ضايع کرده باشد؛ مثلاًًً لباس گران قيمتي بپوشيم که بهايش چندين برابر لباس مورد نياز ما باشد و يا غذاي خود را آنچنان گران قيمت تهيه کنيم که مي توان با قيمت آن، عده زيادي را آبرومندانه غذا داد. دراينجا از حد گذرانده ايم، ولي ظاهراً چيزي نابود نشده است. اما «تبذير» و ريخت وپاش، آن است که آن چنان مصرف کنيم که به اتلاف وتضييع بينجامد؛ مثلاًً براي دو نفر ميهمان غذاي ده نفر تهيه کنيم؛ چنان که بعضي ازجاهلان انجام مي دهند وبه آن افتخار مي کنند و باقي مانده غذا را دور مي ريزند.(2) ولي در بسياري از موارد اين دو کلمه دريک معنا به کارمي روند؛ چنان که در روايت وسخني از امام علي (ع) مي خوانيم: «الا ان اعطاء المال في غير حقه تبذير واسراف و هو يرفع صاحبه في الدنيا و يضعه في الاخره و يکرمه في الناس ويهينه عندالله؛ آگاه باشيد صرف کردن مال درغير محلش، تبذير واسراف است واين عمل (ممکن است) صاحبش را در دنيا بلند مرتبه کند، ولي درآخرت او را پست وحقير خواهد کرد. درنظر توده ي مردم سبب احترام مي شود، اما در پيشگاه خدا باعث خواري او مي شود».(3) گاه تبذير،؛ درمقابل سخاوت قرار مي گيرد؛ مثل کلام امام علي (ع) : «کن سمحاً ولا تکن مبذرا، وکن مقدراً ولا تکن مقتراً؛(4) بخشنده باش، اما زياده روي نکن. در زندگي حسابگر باش، اما سخت گير مباش». درنتيجه بايد گفت تبذير واسراف غالباً به يک معنا است؛ اما گاه تبذير در اتلاف و ريخت وپاش به کار مي رود، ولي اسراف در زياده روي بدون اتلاف. مصداق هاي اسراف در روايات   روايات، عهده دار معني کردن لغات نيست، ولي گاه معناي لغات را با بيان مصداق تعيين مي کند. درمورد اسراف نيز به اين موارد برمي خوريم: 1. مصرف بيجا امام صادق(ع) فرمود: «انما السرف ان تجعل ثوب صونک ثوب بذلتک؛ (5) اسراف اين است لباسي را که براي حفظ آبرو (وحضور درميان جامعه) تهيه کرده اي، براي موقع کار (يا جاي نامناسب) بپوشي». 2. زياده روي درسخاوت امام حسن عسکري (ع) فرمود: «ان للشيء مقداراً فان زاد عليه فهو سرف؛(6) براي سخاوت اندازه اي است که اضافه برآن، اسراف است». خوردن بي حساب رسول اکرم(ص) فرمود: «ان من السرف ان تاکل کل ما اشتهيت؛(7) به راستي از (مصداق هاي )اسراف، خوردن هر چيزي است که ميل واشتها داري (نه آنچه بدن به آن نياز دارد)». 4. مصرف مال درغير جايگاه واقعي امام علي (ع) فرمود: «الا ان اعطاء هذالمال في غير حقه تبذير واسراف؛(8) بيدار باشيد! دادن مال در موردي که استحقاق خرج کردن ندارد، تبذير واسراف است». 5. ميانه روي نکردن. امير مؤمنان (ع) فرمود: «کل مازاد علي الاقتصاد اسراف؛ هر چه از ميانه روي بگذرد، اسراف است».(9) 6. اتلاف مال وزيان رساندن به بدن حضرت صادق (ع) فرمود: «انما الاسراف فيما اتلف المال واضر باليدن؛ (10) همانا اسراف در چيزي است که مال از بين برود وبه بدن ضرري برسد». مي شود گفت سيگار کشيدن، مصرف مواد مخدر ومانند اينها که جز زيان به بدن نفعي ندارد، از بارزترين مصداق هاي اسراف است. ملاک اسراف   کاملاًً به اين نکته توجه شود که اسراف به اعتبار افراد از جهت شأن ومقام، سلامت و بيماري، جواني و پيري، غنا ونداري و...فرق ميکند. ممکن است لباسي براي فردي اسراف نباشد، ولي براي فرد ديگر اسراف باشد. براي توضيح بيشتر اين مطلب که نکته اي مهم وکليدي است، به برخي روايات وقصه هاي تاريخي اشاره مي کنيم: امام صادق (ع) فرمود: «رب فقير هو اسرف من غني ان الغني ينفق مما اتاه الله والفقير مما ليس عنده؛ چه بسيار تهيدست وفقيري که اسراف کننده تر از ثروتمند است؛ زيرا ثروتمند از چيزي که خدا به او داده، انفاق مي کند وفقير (خرج مي کند) از چيزي که درنزد او نيست (وبه اوعطا نشده است)». توضيح اينکه : ممکن است لباس، مهماني، وغذايي براي ثروتمند اسراف نباشد، ولي همان غذا ولباس براي فقير اسراف باشد، متأسفانه امروزه سخت به اين گونه اسراف مبتلا هستيم. بسياري از فقرا با رنج وقرض بسيار تلاش مي کنند تا لباس وغذا و جهيزيه وماشيني مانند ثروتمندان داشته باشند، خصوصاً آنجا که به رقابت فاميلي مي پردارند. از اين جا روشن مي شود که زمان نيز در اسراف وعدم اسراف، دخيل است. افرادي به حضرت سجاد وصادق و رضا(ع) ايراد مي گرفتند که: اميرمؤمنان يا پيامبر اکرم لباس هاي ساده مي پوشيدند، اما لباس هاي شما چنين نيست. آن بزرگواران در جواب مي فرمودند: «زمان پيامبر اکرم(ص) ويا امير مؤمنان(ع) فقرعمومي بود ودر آن زمان همان لباس ها را مي پوشيدند ولي در زمان ما وضع زندگي بهتر شده است واگر بخواهيم مانند جدمان لباس بپوشيم به ما توهين مي کنند».(11) به عنوان نمونه حضرت صادق(ع) فرمود: «ولکن لاتقدرون ان تلبسوا هذا اليوم ولو فعلنا لقالوا مجنون..؛ (12) ولکن مسلمان ها امروز قادر نيستند مانند آن زمان لباس بپوشند واگر ما اين کار را انجام دهيم، به ما مي گويند: ديوانه است». درحديث ديگر وارد شده که امام صادق (ع) لباسي قيمتي وزيبا برتن کرده بود. سفيان ثوري اعتراض کرد که: اي پسر رسول خدا! پيامبر (ص) چنين لباسي نمي پوشيد وعلي (ع) نيز چنين نبود وهيچ يک از پدران شما اين گونه نبودند. آن حضرت فرمود: « درزمان رسول خدا تنگدستي (عمومي) بود ولباس آن حضرت هم مانند عموم مردم بود، ولي بعد از آن وضع مسلمين بهتر شد ودنيا به آنها روي آورد وما سزاوارترين افراد در استفاده از نعمت هاي دنيوي و نيکوترين آنها هستيم. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: (قل من حرم زينه الله التي اخرج لعباده والطيبات من الرزق)؛ «بگو چه کسي زينت خدا را که براي بندگانش آماده کرده است و روزي پاکيزه را، حرام کرده است؟» پس ما سزاوارتريم به استفاده از آنچه خدا عطا کرده است.(ولي بدان) لباس زيبايي که بر تن من است، براي (حفظ آبرويم در نزد) مردم است.» سپس آن حضرت لباس زيرين خود را که زبر (وکهنه ) بود، به سفيان نشان داد وفرمود: «اين براي خودم است ولباس زيبايي که روي لباس ها پوشيده شده، براي مردم است...»(13) داستان شيخ انصاري وشاهزاده   روزي دختر ناصرالدين شاه براي زيارت و ديدار با شيخ انصاري وارد منزل ايشان درنجف اشرف شد. آثار زهد عيسوي وعلايم ورع يحيوي را در پيشاني شيخ يافت. درمنقل اتاق او کمي پشکل - به جاي زغال - مشتعل بود وسفره اي حصيري به ديوار آويزان. درکنار منقل گلي، يک چراغ پيه (14) سوز سفالي اتاق را نيمه روشن کرده بود. اينها اسباب اتاق آن قطب دايره فقاهت بود. شاهزاده چون وضع اتاق را برانداز کرد، نتوانست از اظهار آنچه از درونش مي گذشت، خود داري کند. از اين رو گفت: « اگر مجتهد اين است، پس حاج ملا علي کني...».(15) سخنش هنوز تمام نشده بود که شيخ انصاري از جا برخاست وبا ناراحتي فرمود: «چه گفتي؟ اين کلام کفر آميز چه بود؟ بدان که خود را جهنمي کردي! برخيز واز من دور شو، حتي لحظه اي دراين جا نمان؛ زيرا مي ترسم عقوبت تو مرا هم بگيرد». شاهزاده از تهديدات شيخ به گريه افتاد وگفت: آقا! توبه کردم، مرا عفو کنيد! شيخ فرمود: «تو کجا و اظهار نظر درباره ملا علي کني کجا؟ حاجي کني حق دارد آن گونه زندگي کند؛ زيرا درمقابل پدر تو بايد همان طور زندگي مي کرد، ولي من در ميان طلاب هستم وبايد حالم وامور زندگاني ام مانند همين طلاب باشد».(16) اين حکايت نيز نشان مي دهد که مصداق اسراف، درمکان ها وزمان ها وموقعيت هاي مختلف، فرق مي کند. مواردي که اسراف نيست.   1. درکارخير «لاخير في السرف ولا سرف في الخير؛ خيري در اسراف نيست؛ چنان که در (کار) خير اسراف نيست».(17) 2. اصلاح بدن امام صادق (ع) فرمود: «ليس في اصلاح البدن اسراف الا الاسراف فيما اتلف المال واضر البدن؛(18) درچيزي که باعث اصلاح بدن مي شود، اسراف نيست؛ اسراف فقط درجايي است که مال از بين برود به بدن ضرر برسد». 3. لباس اسحاق بن عمار مي گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم: آيا براي مؤمن ده جامعه و يپراهن مي باشد؟ فرمود: بلي. گفتم: آيا بيست جامه مي باشد؟ فرمود: «نعم وليس ذالک من السرف انما السرف ان تجعل ثوب صونک بذلتک؛(19) بلي، واين اسراف نيست. اسراف اين است که جامه ولباسي زينتي و آبرومند خود را براي کار ويا جاي نامناسب بپوشي». ازحضرت امام کاظم (ع) نيز سؤال شد: آيا دو يپراهن داشتن اسراف است؟ فرمود: «لا ولکن ذلاک ابقي لثيابه؛(20) خير، اين مسئله باعث دوام لباس ها مي شود». انواع اسراف   اسراف، معناي گسترده اي دارد: 1. گاهي درخوردن وآشاميدن است؛ چنان که در قرآن اشاره شده است: (کلوا و اشربوا ولا تسرفوا)؛ (21) «بخوريد و بياشاميد ولي اسراف نکنيد». 2. گاه درانتقام گيري است: (فلا يسرف في القتل انه کان منصوراً)؛(22) «اما در قتل اسراف نکنيد؛ چرا که او مورد حمايت است». 3. گاهي اسراف درانفاق وبذل وبخشش است که اين نيز مذموم است: (والذين اذا انفقوا لم يسرفوا ولم يقتروا وکان بين ذلک قواماً)؛(23) «وکساني که هرگاه انفاق کنند، نه اسراف ونه سخت گيري بلکه درميان اين دو، حد اعتدالي دارند». 4. گاه در داوري کردن وقضاوت است. (وقال رجل مؤمن...اتقتلون رجلاً ان يقول ربي الله ... ان الله لا يهدي من هو مسرف کذاب)؛ (24) «وگفت: مرد مؤمني .... آيا مردي را مي کشيد که مي گويد: پروردگار من الله است...؟ به راستي خدا اسراف کار و دروغ گو را هدايت نمي کند.» 5. گاهي دراعتقادات است: (فما زلتم في شک مما جاء کم به ...يضل الله من هو مسرف مرتاب)؛ (25) «پس شما دائماً درترديد بوديد...اين گونه خداوند هر اسراف کار ترديد کننده اي را گمراه مي سازد.» 6. گاه به معناي برتري جويي واستکبار واستثمار آمده است: (ولقد نجينا بني اسرائيل... من فرعون انه کان عالياً من المسرفين)؛(26) «ما بني اسرائيل را از عذاب ذلت بار رهايي بخشيديم... از فرعون که مردي متکبر و از اسراف کاران بود». برخي مصاديق اسراف   1. ضايع کردن مال و بي فايده کردن آن؛ مانند دور انداختن هسته خرما، لباس سفيدو ... 2. ميوه را کامل نخوردن. حضرت صادق(ع) ميوه نيم خورده اي را ديد که از منزل ايشان دور ريخته شده است. آن حضرت با ناراحتي فرمود: « اين چيست (که دور انداخته شده است)؟ اگر شما سير شديد، بسياري از مردم سير نيستند واين را به کساني که محتاج اند، بدهيد».(27) 3. دور انداختن باقي مانده غذا ونان نيز از مصداق هاي اسراف است که مي توان با وسايل امروزي همچون يخچال وفريزر باقي مانده غذاها را استفاده کرد ويا آن را به فقرا داد. بالاترين اسراف   بالاترين اسراف، اسراف درعمر است. «چه اسرافي بالاتر از اين که انسان مهم ترين سرمايه وجود خود؛ يعني عمر وسلامت و جواني و نيروها را بيهوده در راه فساد و گناه وعصيان ويا در مسير به دست آوردن متاع بي ارزش وناپايدار اين دنيا به هدر دهد».(28) لذا قرآن مي فرمايد: (...قل ان الخاسرين الذين خسرو انفسهم...)(29) «بگو: به راستي زيان کار واقعي آنان اند که سرمايه وجود خويش و بستگانشان را در روز قيامت از دست دادند.» کمترين اسراف   امام صادق (ع) فرمود: «کمترين اسراف، دور ريختن اضافه ظرف (غذا وآب و..)و پوشيدن لباس آبرومندي [درهمه جا] ودورانداختن هسته خرما است»(30 ). علائم اسراف   درروايات به علايم و نشانه هاي اسراف هم اشاره شده است؛ از جمله، پيامبر اکرم (ص) فرمود: «نشانه اسراف گر، چهار چيز است: افتخار کردن به باطل، خوردن (وپوشيدن) چيزي که در توان او نيست، بي رغبتي درانجام کار معروف ونيک، وانکار کساني که ازاو بهره نمي برند».(31) درروايت ديگري آن حضرت فرمود: «براي اسراف کننده، سه نشانه است: مي خورد آنچه را که سزاوارش نيست، مي پوشد آنچه را که سزاوار ولايق به حال وشأن او نيست، و مي خرد آنچه را که سزاوارش نيست».(32) ريشه هاي اسراف   هر صفت خوب ويا زشتي، ريشه در درون انسان دارد واسراف نيز ازاين قانون، مستثنا نيست. با نگاهي اجمالي به اوضاع مردم وآيات وروايات، مي توان به چند عامل اشاره کرد. 1. جهالت و بي خبري امام علي(ع) فرمود: «الجهل اصل کال شر؛ (33) ناداني، ريشه هر فسادي است». از جمله فسادها، اسراف است. قبلاً اشاره شد که اسراف واقتار در واقع افراط وتفريط است وجاهل متأسفانه هميشه در يکي از اين دو حالت است. امير مؤمنان (ع) فرمود: «لا تري الجاهل الا مفرطاً او مفرطاً؛ جاهل را جز درحالت افراط و يا تفريط نمي بيني». به عنوان مثال، بسياري از مردم نمي دانند که براي همين اسکناس ها ويا براي تأمين نان وسوخت، روزانه صدها ميليون تومان هزينه مي شود؛ لذا رسانه ها و مطبوعات وظيفه دارند درمورد اسراف، اطلاع رساني دقيق ومفيدي کنند. 2. شک وترديد درامور اعتقادي ريشه ديگر اسراف که باعث محروميت از هدايت الهي مي شود، شک و ترديد در مسائل ديني واعتقادي است: (...کذلک يضل الله من هو مسرف مرتاب) ؛(34) «اين گونه خداوند هر اسراف کار ترديد کننده اي را گمراه مي سازد». در اين آيه براي مسرف، صفت «مرتاب» آورده که نشان مي دهد ترديد درمسائل ديني در اسراف گري آنها نقش دارد. 3. دروغ گويي (... ان الله لا يهدي من هو مسرف کذاب )؛(35) «خداوند، مسرفان دروغگو را هدايت نمي کند». دراين جا درکنار «مسرف»، «کذاب» آمده که نشان مي دهد دروغ گويي در اسراف کاري آنها مؤثراست. 4. شيطان صفتان (ان المبذرين کانوا اخوان الشياطين..)(36)؛ ويکي از صفات بارز شيطان، کافر شدن ويا کفران نعمت است: (... وکان الشيطان لربه کفوراً)؛(37) 5. استکبار وخودخواهي (ان فرعون لعال في الارض وانه لمن المسرفين)؛(38) «چون فرعون برتري جويي داشت، اسراف ورزيد». درجامعه امروز نيز کساني هستند که روحيه برتري جويي واستکبار در بين مردم، آنها را به اسراف وادار مي کند. 6. بي تقوايي امام صادق (ع) فرمود: «اتقوا الله ولا تسرف: از خدا بترس واسراف نکن».(39) 7. عوامل ديگر علاوه بر اين موارد، مي توان عوامل ديگري چون: خود نمايي، هوا پرستي، تربيت ناصحيح خانوادگي وفقر را نيز در ترويج اسراف درجامعه مؤثر دانست. از آنچه گفته شد، مي توان نتيجه گرفت که اسراف، انسان را از محبوبيت خداوند خارج مي کند و برادر و دوست شيطان مي سازد. همين امر باعث ضلالت وگمراهي ومحروميت از هدايت الهي مي شود واگرادامه يابد، عذاب آخرت را در پي خواهد داشت. اسراف، سخت مبغوض الهي است ويکي از مهم ترين ريشه هاي فقر، به حساب مي آيد وفساد وتباهي را درجامعه به دنبال مي آورد. پي نوشت ها :   1-المفردات، راغب، ص40. 2- تفسير نمونه، ج12، ص97. 3-نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي،ص240، خطبه 126. 4-همان، ص63، حکمت 33. 5-بحارالانوار، ج79، ص317، ح 1. 6-الدره الباهره، ص 43، به نقل ازمنتخب ميزان الحکمه، محمدي ري شهري، ص 250، دارالحديث، قم، 1382ش. 7- کنزالعمال، متقي هندي، مؤسسه الرساله، ش 7366، به نقل از منتخب ميزان الحکمه، ص250. 8-مستدرک الوسائل، ج15، ص271. 9-همان؛ غررالحکم، آمدي، ج2، ص547، ح 73، دانشگاه تهران. 10- بحارالانوار،ج75، ص303، ح6. 11- ر. ک : وسائل الشيعه، ج3، ص365و366 . 12-همان، ص 366، ح7. 13-همان، ص 351،ح 1. 14-چربي ودنبه. 15-حاج ملاعلي کني، از فقهاي بزرگ و از شاگردان صاحب جواهر و صاحب ضوابط است. او پس از رسيدن به مراتب بلند علمي، رهسپار تهران شد ودرآن شهر به وظايف شرعي و رتق و فتق امور جامعه مشغول شد. وي در سال 1306 ق. بدرود حيات گفت و در جوار حضرت عبدالظيم به خاک سپرده شد. (سيماي فرزانگان، رضا مختاري، ص 364، پاورقي، قم، مؤسسه بوستان کتاب(دفتر تبليغات اسلامي) ويرايش دوم، چ16، 1386ش). 16-همان. 17- بحارالانوار، ج77، ص165، ح2. علي (ع) فرمود: «الاسراف مذموم في کل شيء الا في افعال البر؛ اسراف در هر چيزي ناپسند است، جز درکارهاي نيک»؛ مستدرک الوسائل، ج15، ص271، ح10. 18-همان، ج75، ص303، ح6. 19-همان، ج79، ص317، ح1. 20-همان. 21-اعراف/31. 22- اسراء/33. 23-فرقان/67. 24-غافر/28. 25-همان/34. 26-دخان/30و31. 27-مستدرک الوسائل، ج16، ص287، ح1. 28-تفسير نمونه، ج11، ص239. 29-زمر /15. 30-بحار الانوار، ج75، ص303، ح7. 31- تحف العقول، تحقيق: علي اکبر غفاري، ص22، انتشارات اسلامي، قم، 1404 ق. 32-مستدرک الوسائل، ج15، ص 270، ح 8. 33- به نقل از منتخب ميزان الحکمه، ص111. 34-غافر/34. 35-همان/28. 36-اسراء/27. 37-همان/28. 38-يونس/83. 39-مستدرک الوسائل، ج15، ص265.   منبع:نشريه فرهنگ کوثر، شماره83. ae  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 574]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن