تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):باعلما همنشینی کن تا سعادتمند شوی
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835045219




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مرورى بر سيره آموزشى و تبليغى مدرسه نراقى ها (3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مرورى بر سيره آموزشى و تبليغى مدرسه نراقى ها (3)
مرورى بر سيره آموزشى و تبليغى مدرسه نراقى ها (3)   نويسنده: سيدعباس رضوى   پژوهشى در مسائل غيرضرورى در ميان مطالب درسى حوزه در فقه و اصول و كلام و... مسائلى وجود داشته غير ضرورى كه نيازمند بازنگرى است. به تعبير بعضى عالمان: اين موضوعات تنها فايده علمى و تفننى دارند و در شناخت دين و پياده كردن آن تاثيرى ندارند. گفت وگوى علمى و پرداختن به اين موضوعات نه تنها جوينده را در رسيدن به هدف كمك نمى‏دهد كه او را از مقصد دور ساخته و فهم مسئله را نيز مشكل‏تر مى‏سازد. نراقى مثال آورده كه برخى از كتاب‏هاى درسى با عبارت‏هاى پيچيده بيان شده و اساتيد نيز ملا نقطى‏اند. بر عبارت‏ها جمود كرده و درك همه جزئيات آن را وحى منزل مى‏شمارند و روزها وقت‏خود و شاگردان را براى گشودن معماها و رازهاى عبارتى مصرف مى‏كنند، كه اگر به جاى فهم آن عبارت، خود مستقلا در آن باره انديشه كنند، آن را بهتر مى‏فهمند. «... گاه است از براى عبارتى وجوه بسيار و احتمالات بى شمار پيدا مى‏كنند و مدت‏هاى مديد از عمر را به دانستن احتمالات عبارت مخالف مذهبى يا فاسقى در مسئله كه نه در كار دنيا مى‏آيد و نه آخرت ضايع مى‏كنند و اين عمل لغو را كمال و دانش مى‏دانند» . (36) اعتراض ديگر نراقى به صرف فرصت‏هاى گران بهاى طلاب در حل و گشودن فرضيه‏هاى نادر و كم اثر فقهى است; چه، برخى از استادان در مسائل غيرضرورى و يا موضوعات آشكار و پنهان كه منبع و ماخذ آن روشن است، بيش از نياز درنگ مى‏كنند و: «و هم چنين در استخراج و استنباط مسائل غيرمهمه و فروض نادره كه يقين يا ظن به عدم احتياج آن‏ها حاصل است و طالب كمال و سعادت بايد دامن خود را از امثال اين امور برچيند» . (37) نراقى براى نمونه، مثال مى‏زند كه برخى از استادان روزها فرصت طلاب را در مسائل كم ارزش و فرض‏هاى كم ياب باب طهارت و يا برخى از فرض‏هاى ناياب باب نكاح به كار مى‏گيرند و فرصتى براى پرورش انديشه‏هاى شان در مسائل مورد نياز جامعه باقى نمى‏گذارند. وى همچنين در ادامه سخن به برخى از حوزه‏هاى درسى خرده مى‏گيرد كه چرا آنان اسلام را تجزيه كرده و تنها به بخشى از دستورهاى آن بسنده كرده‏اند. فقه اسلام جهانى است و اسلام براى همه جوانب زندگى سياسى و اجتماعى و اقتصادى انسان داراى برنامه است و حوزه‏ها بايستى در همه جوانب زندگى از جمله مسائل حكومتى آن، پژوهش و تحقيق كنند; ولى آنان: «... بر فن معاملات از علم فقه اقتصار مى‏كنند و فروع نادره و شاذه در آن را تتبع مى‏كنند» . اين گروه گويا نهج البلاغه و خطبه‏هاى امام على را در تشويق دانش‏مندان براى به صحنه درآوردن اسلام و تلاش براى احياى قوانين آرمانى فراموش شده آن و دفاع از فرودستان را نخوانده‏اند، كه با چشم پوشى از همه اين آرمان‏هاى زندگى ساز، ساليان سال عمر خود و طلاب را در مسائلى به كار مى‏گيرند كه وجود خارجى ندارند و بازار مسلمانان نيز با آن‏ها بيگانه است. پيام رسانى و پاس‏دارى از دين   از رسالت‏هاى مهم مدرسه نراقى‏ها، ترويج دين و زدودن شبهه‏ها و مقابله با دشمنان دين و مذهب بود; چرا كه روحانى راستين، سنگر دار و ديدبان دين است و وجودش مايه سربلندى و شوكت اسلام و ترس دشمنان دين و بشريت; و مرگش سبب پيدايش خلاء و شكاف در پيكره دين. آن كس كه در زمينه حفاظت و پاس دارى از مكتب بى اعتنا است و مرگ و زندگى اوتاثيرى در سربلندى و خوارى مسلمانان ندارد، نمى‏تواند روحانى واقعى باشد و بارى است‏بر دوش حوزه. ملا احمد در اندرز به برادرش چنين نوشته است: «... و عليك... بحفظ نواميس الدين و الايمان و خدمة الشريعة بقدر الامكان; من ترويج الاحكام و نشر مسائل الحلال و الحرام و الامر بالمعروف و النهى عن المنكر و اقامة الجماعات و دعوة العباد الى الطاعات‏» . (38) بر تو باد پاس‏دارى از ناموس و كيان دين و خدمت‏به شريعت مانند: رواج دادن دستورها و قوانين دين و آگاهاندن مردم از مسائل مربوط به حلال و حرام و فرمان دادن به نيكى‏ها و بازداشتن مردم از منكر و پليدى‏ها و برپا داشتن نماز جماعت وفرا خواندن مردم به فرمان‏بردارى از خداوند. شرايط فراخوان دهنده   ملااحمد براى كسى كه مى‏خواهد سخن گوى اسلام باشد شرايطى را ضرورى شمرده كه با نبود آن ويژگى‏ها نه تنها كار تبليغ سودمند نمى‏افتد كه براى جامعه زيان بار هم هست; از جمله : 1. اخلاص : اين كه مردم را براى خرسندى خدا و به سوى او فرا بخواند; به هم‏راهان و ديگر مبلغان دينى رشك نورزد; چه، بداند، هدف رساندن پيام دين به مردم است. و اگر ببيند كه ديگرى در اين راه كام‏ياب گرديد و مناسب‏تر از او عمل كرد از اين كه بارش سبك شده است‏خرسند شود. او از برخى رفتارها خرده مى‏گيرد و مى‏گويد : «... اگر واعظى ديگر يافت‏شود كه از براى اصلاح خلق بهتر باشد و مردم به او رو آورند، اين بيچاره از غصه و حسد نزديك به مردن مى‏رسد و اگر يكى مدح و ثناى آن واعظ ديگر را كند اين با آن مدح كننده دشمن مى‏گردد» . (39) 2. رفتارش با گفتارش برابرى كند. 3. عوام زده نباشد. نخست اين كه برابر هوس‏هاى مردم سخن نگويد كه اين كار به قربانى شدن هدف و آرمان ما مى‏انجامد. و علاج عوام زدگى در آن است كه انگيزه خويش را فقط براى خدا خالص كند. و دوم: استقلال اقتصادى داشته باشد و همه زندگى اش وابسته به مردم به ويژه ثروت‏مندان نباشد تا هماره اسير موج باشد و در پى جلب خشنودى احزاب و دسته‏ها حركت كند: «... سزاوار وعظ و ارشاد نيست مگر كسى كه قصد او به جز هدايت مردم نباشد و طمع او از خلق بالكليه منقطع شده باشد و مدح و ذم در نظر او يك سان باشد. نه از مذمت ايشان مضايقه داشته باشد. بعد از آن كه در نزد خدا ممدوح باشد و نه به مدح ايشان شاد شود» . (40) 4. درست گويى : پرهيز از نقل گزارش‏هاى نادرست و احاديث‏شگفت‏انگيز داستان‏هاى خودساخته‏براى سرگرم كردن مردم. نراقى شكوه مى‏كند كه بعضى از واعظان براى بازارگرمى، داستان‏هاى شگفت‏انگيز و روايت‏هاى ناراست نقل مى‏كنند و براى گرياندن مردم از جعل و نقل روايت‏هاى نادرست تاريخى ابا ندارند. (41) غافل از آن كه هدف نمى‏تواند وسيله را توجيه كند و استفاده از وسيله نادرست نه تنها مردم را به هدف نزديك نمى‏سازد كه اين كار تيشه به ريشه دين زده و راه انحراف و تحريف را مى‏گشايد. 5. حركت در زمان : يكى از ابزارهاى مهم در پيام رسانى موفق از ديدگاه نراقيان حركت در زمان است. مبلغ دينى بايستى زمان و مردم و جامعه و تحولات آن را بشناسد و نيازهاى روزگارش را دريابد. او مانند ديدبانى است كه خطر نزديك شدن دشمن را هشدار مى‏دهد. ضرورت دارد وى شبهه‏ها و نقدهايى را كه از درون جامعه مى‏جوشد و يا از سوى ديگران القا مى‏شود، به نيكى دريابد و با پاسخ‏هاى درخور، راه را بر پريشانى انديشه‏ها و پراكندگى ديدگاه‏ها ببندد و نيازهاى فكرى را سيراب سازد. فاضل نراقى در اين مسير به دو چيز توجه مى‏دهد: آگاهى از مذهب و فرهنگ ديگران مجهز شدن به هنر و زبان پيام رسانى روز. او بر اين باور است كه تا سخنگوى دين، آراى ديگران و اديان ديگر را نشناسد و كتاب‏هاى آنان را نخوانده باشد، در نبرد تبليغاتى مغلوب مى‏گردد و دشمنان با ايجاد فتنه و به هم درآميختن حق و باطل و نفوذ افكار فاسد خود در ميان مردم، آنان را گمراه مى‏كنند. مبلغ اسلام مى‏تواند كتاب هايى را كه چه بسا امكان دارد براى ديگران گمراه كننده باشد، با خود نگه دارد و از آن‏ها براى آشنايى با دلايل و انديشه‏هاى ديگر مكاتب سود برد : «و ان كان الاستثناء كل ما يترتب عليه مقصد صحيح، كتحصيل البصيرة بالاطلاع على الآراء و المذاهب و تمييز الصحيح من الفاسد و ا لاستعانة على التحقيق و تحصيل ملكة البحث و النظر» . (42) روا بودن استفاده از كتاب‏هاى گمراه كننده هرچيزى را كه هدف و مقصد درستى پيش او داشته باشد، در بر مى‏گيردمانند: آگاهى بيش‏تر يافتن از آرا و مذهب‏ها. جدا كردن راى درست از نادرست. و بهره‏گيرى از كتاب‏هاى ضاله براى تحقيق و به دست آوردن توان بحث و مناظره. ملا محمد و ملا احمد نراقى به عرضه مكتب و مقابله با شبهه افكنى‏هاى ديگران اهتمام جدى داشتند. هر دو زمان شناس بودند، به اوضاع و شرايط فرهنگى روزگار خود آگاهى داشتند. و هر جا احساس مى‏كردند در گوشه‏اى از برج و باروى انديشه اسلام و يا مبانى تشيع، رخنه ايجاد شده يا خواهد شد، نيروى خود را به آن سو متوجه كرده و آن را سد مى‏كردند. ملامهدى، افزون بر نوشته‏هاى گران قدرش در عرصه حكمت، اصول، فقه و اخلاق كتاب «الشهاب الثاقب‏» را در رد شبهه افكنى‏هاى «فاضل بخارى‏» در امامت نگاشت. (43) آن پدر و پسر در دفاع از اسلام و پاسخ به شبهه‏هاى يهوديان و ترسايان نيز پيش گام بودند. در آن دوره افزون بر وجود يهوديان و مسيحيان از گذشته در ايران، با باز شدن درهاى سياست‏خارجى ايران به سوى اروپا، مبلغان ترسا با تشكيل جلسه و نشر جزوه و كتاب به تحريف قرآن و تبليغ مسيحيت مشغول بودند. دولت‏هاى متبوعشان از نظر اقتصادى و سياسى از آنان جانب دارى مى‏كردند و پاسخ به اين هجوم تبليغاتى نيازمند آن بود كه علما با متن‏هاى اصلى كتاب‏هاى مقدس و زبان «عبرى‏» آشنا شوند. نراقى براى اين مقصود در اصفهان نخست زبان عبرى ياد گرفت. وى در كتاب مشكلات العلوم گفته است: اميرمؤمنان زبان «عبرى‏» مى‏دانست و در يكى از جنگ‏ها، يكى از يهوديان با زبان «عبرى‏» رازى را به ياران خود گفت كه امام متوجه آن شد و پاسخ داد. (44) ملا مهدى در عراق نيز با يهوديان مناظره كرد و از باورهاى اسلامى دفاع كرد. (45) ملااحمد نيز استاد دانش كلام بود و براى پاسخ دادن به شبهه‏هاى ترسايانى مانند «مارتين‏» گروهى از علماى يهودى را گرد آورد و به كمك آنان با رموز تورات و انجيل پى برد و پاسخى درخور براى كتاب «ميزان الحق‏» نوشته مارتين گرد آورد. (46) دست پروردگان مدرسه نراقى‏ها نيز در پاس دارى از دين و پاسخ به شبهه‏ها سرآمد بودند. ملامحمد نراقى فرزند فاضل نراقى، افزون بر تدريس و نگارش كتاب‏هاى سودمند به منظور پاسخ دادن به نيازهاى زمان، با مناظره و گفت و گوهاى علمى راه را بر فتنه جويان مى‏بست; از جمله : «ملا حسين بشرويه‏» از مبلغان نامى مذهب «باب‏» شهر به شهر مى‏گشت و با زبان گرم و حق به جانب مردم را گمراه مى‏ساخت. وى از شيراز به اصفهان آمد و با استفاده از كمك‏هاى «منوچهر خان‏» حاكم اين شهر، گروهى را فريب داد. سپس به كاشان آمد و پس از فريفتن گروهى از مردم با تظاهر به اسلام‏خواهى، سعى كرد خود را نزد ملامحمد نراقى موجه جلوه دهد. از جمله تفسيرى از سوره يوسف كه خود نوشته بود و زيارتى كه براى امير مؤمنان ساخته و خود نيز آن را تلفيق كرده بود، به ملا محمد داد. نراقى پس از مطالعه جزوه‏ها، خطاهاى لفظى و معنوى آن را آشكار ساخت. «ملا حسين‏» پاسخ داد: پاى بندى به ادبيات عرب ضرورتى ندارد. «باب‏» مى‏فرمايد كه: نحو به گناهى كه كرده بود او را تاكنون مقيد و محبوس داشتند و من به شفاعت او پرداختم و او را از قيد و بند آزاد ساختم. اكنون اگر مرفوعى را منصوب و يا منصوبى را مجرور خوانند معذور باشند. حاجى ملا محمد بانگ برآورد: «... چندين بيهوده سخن مكن. نخست آن كه: بر مردم عجم تلفيق كلمات عربيه را حجت آوردن كارى به اغلوطه كردن است. و ديگر آن كه هر كه بيرون اين قانون كه ماراست، سخن كند، او را حجتى روشن بايد. بدين مزخرفات لاطايل و ترهات بى حاصل به غايت مرام داخل نتوان شد» . (47) ملامحمد، با سخن‏هاى استوار از قرآن و سنت و خرد بى پايگى ادعاهاى اين سخن گوى پرآوازه «باب‏» را آشكار ساخت و او نتوانست در كاشان و حومه جاى پايى استوار سازد. ادب و هنر در خدمت تبليغ دين نراقى‏ها براى ترويج‏باورها و ارزش‏ها، از ادب و هنر روزگار خود بى بهره نبودند. ملامهدى و فرزند او در زمينه‏هاى گوناگون ادبى نثر و شعر و طنز، داراى تاليف‏اند. ملامهدى داراى ذوق شعرى و نثرى روان بود. او ا فزون بر نگارش كتاب‏هايى به زبان پارسى مانند «انيس التجار» نوشته‏هاى با ارزشى براى عرب‏زبانان دارد. كتاب «جامع السعادات‏» او، به زبان شيواى عربى و با اسلوبى زيبا و نو و عبارت‏هايى دل‏پذير نوشته شده و در گسترش فضايل و مكارم اخلاق سهم به سزايى داشته و دارد. ملا احمد هنردوست و هنرمند بود. وى با اديبان كاشان نشست‏هاى انس و گفت و گو داشت. در اين جلسه‏ها افزون بر باروركردن ذوق ادبى و لطافت روان‏ها، در هم سو كردن شاعران و هنرمندان با ارزش‏هاى اسلامى مى‏كوشيد. (48) «كلانتر ضرابى‏» درباره‏اش نوشته : «حاجى ملا احمد حاكم شرع كاشان بود. طبع شعر داشت... لطايف و ظرايف بسيار مى‏دانست. حكايات و افسانه‏هاى شيرين از برداشت و قطعات و ظرايف خوش‏مضمون در گنجينه خاطر سپرده بود كه ضمن صحبت‏به مناسبت‏بر زبان مى‏آورد; از اين رو، مجلسش گرم... بود» . (49) او با زبان شعر و ادب به تلطيف روان‏هاى خسته و دل‏هاى پژمرده كمك مى‏كرد. كتاب «خزائن‏» او آكنده از قطعه‏هاى زيبا و دلكش ادبى و هنرى است. نراقى در «مثنوى طاقديس‏» بلندترين معانى قرآنى را بر بال‏هاى بلند شعر نشانده و آن را در جويبار جان‏ها روان ساخته است. «معراج السعاده‏» در گسترش ارزش‏هاى معنوى و پيام‏هاى اجتماعى از زيباترين عبارت‏ها بهره گرفته و با استفاده از نثر روان فارسى و ضرب‏المثل‏ها و حكايت‏ها و سروده‏هاى شيرين فارسى و گاه عربى ارزش‏ها را در جامعه پراكنده است. كتابى كه با گذشت‏سال‏ها در كنار ديگر كتاب‏هاى اخلاقى چون گلستان و بوستان سرمايه سخن واعظان محسوب مى‏گردد ودر هر محفل و مجلس علمى جاى دارد... وى در كتاب «الرسائل و المسائل‏» مسائل ضرورى و مورد احتياج جامعه آن روز را با زبان ساده و پارسى به صورت پرسش و پاسخ، شرح داده و گامى مفيد در راه آموزش دستورهاى دينى در ميان فارسى زبانان برداشت. تبليغ عملى ملا مهدى و ملا احمد نراقى تنها با زبان و قلم مبلغ دين نبودند; بلكه در عمل براى مبارزه با نابه‏سامانى‏ها و رواج ارزش‏ها پيش گام بودند. ملااحمد افزون بر آن كه مردم را به مبارزه با فساد و گناه و بى رحمى فرا مى‏خواند و كارگزاران را به عدالت و دادورزى دعوت مى‏كرد، خود در عمل دادورز بود. در زندگى شخصى ساده زيست و فروتن و مردم دار بود. در زندگى اجتماعى نيز تنها ديگران را به يارى اسلام و مسلمانان تشويق نمى‏كرد بلكه مرد عمل بود. او با همه گرفتارى‏هاى درسى و سرپرستى حوزه و... به منظور گسترش عدالت، مسئوليت اجتماعى پذيرفت، و دادستانى كاشان را به دست گرفت و از جاى گاه قضا و دادرسى داد ستم‏ديدگان را از ستم‏كاران مى‏ستاند. و اين كار را كسر شان خود نمى‏دانست; بلكه قضاوت و كمك به مردم و تلاش در راه پياه شدن حدود الهى را تكليف مى‏شمرد و بر كسى منت نمى‏گذاشت. فرزندان و دست‏پروردگان حوزه نراقى نيز در رخدادهاى پيرامون‏شان بى‏اعتنا نبودند، و در خدمت رسانى به مردم و به عهده گرفتن مسؤوليت‏هاى اجتماعى و پيش‏برد دين، پيش قدم بودند. ملا احمد و ملا محمد نراقى در جنگ‏هاى ايران و روس نيز حضور فعال داشتند. او با اين احساس كه اسلام و سرزمين‏هاى اسلامى در خطر تجاوز بيگانگان قرار دارد، بحث و مدرسه را رها كرد و در كنار رزمندگان، در جبهه‏هاى «بردع و شوشى و قراباغ‏» حضور به هم رسانيد. (50) و افزون بر گشودن مشكلات فقهى رزمندگان بر روحيه و اعتماد به نفس آنان مى‏افزود و با سخنان نغز و شيرين و يادآورى جنگ‏هاى صدر اسلام و حماسه‏هاى صفين و كربلا، به آنان درس شجاعت مى‏داد. پي نوشت ها :   36. معراج السعاده، ص 580. 37. همان. 38. عوائد الايام، ص 84 . 39. معراج السعاده، ص 584 . 40. همان. 41. معراج السعاده، ص 584 . 42. مستند الشيعه، ملا احمد نراقى، ج 14، ص 157، آل البيت. 43. مكارم الاثار، ميرزا محمد على معلم حبيب آبادى، ج 1 و 2، ص 363، نشر كمال. 44. در آسمان معرفت، ص 319. 45. سيف الامه، ص 41. 46. سيف الامه، ص 88 . 47. ناسخ التواريخ، تاريخ قاجاريه، سپهر، ج 3، ص 1011، انتشارات اساطير. 48. يادگار نامه، حبيب يغمايى، ص 394. 49. تاريخ كاشان، عبدالرحيم كلانتر ضرابى، ص 282، اميركبير. 50. مثنوى طاقديس، ملا احمد نراقى، ص 405، كتاب‏فروشى فرهومند.   منبع:www.naraqi.com /ع  
#دین و اندیشه#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 316]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


دین و اندیشه
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن