تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به زيادى نماز و روزه و حج و احسان و مناجات شبانه مردم نگاه نكنيد، بلكه به راستگويى و...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر کاتالیزور

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798109550




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مطالعه بقاياي پستانداران غارقبه


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
مطالعه بقاياي پستانداران غارقبه
مطالعه بقاياي پستانداران غارقبه   نويسنده:فريدون بيکلري   چکيده   باستان شناسان طي چند دهه ي گذشته با مطالعه ي بقاياي جانوري به دست آمده از سکونتگاههاي جوامع انساني دوره پليستوسن تلاش کرده اند تا الگوهايي درباره شيوه هاي معيشتي آنها ارايه کنند.تا همين اواخر نظريه ي غالب مبني بر اين بود که جوامع پارينه سنگي مياني قادر به شکار پستانداران بزرگ جثه نبودند و تنها از طريق مردارخواري و صيد حيوانات کوچک امرار معاش مي کردند.اما مطالعاتي که اخيراً بر روي بقاياي پستانداران يافت شده دررسوبات پارينه سنگي مياني «غارقُبه» در منطقه کرمانشاه انجام شده، تا حد زيادي باعث تجديد نظر در اين زمينه شده است. در نتيجه ي بازسازي قطعات تنه استخوانهاي بلند و موقعيت آثار برش ابزار سنگي بر سطح آنها روشن شده که اين استخوانها بقاياي پستانداراني هستند که به وسيله ساکنان غار شکار شده و سپس به محل مذکور منتقل شده اند. يکي از مسايلي که طي چند دهه اخير توجه باستان شناسان را به خود جلب کرده، شيوه هاي امرار معاش جوامع پارينه سنگي و نقش شکار در اقتصاد معيشتي آنها است.تا پيش از مرسوم شدن روشهاي جديد مطالعاتي، باستان شناسان غالباً وجود ابزارهاي سنگي را در کنار بقاياي استخواني حيوانات، نشانه ي شکار و قصابي آنها به وسيله ي انسان مي دانستند. در آن زمان چنين تصور مي شد که بخش عمده اي از منابع غذايي جوامع پارينه سنگي از طريق شکار پستانداران بزرگ چثه اي مانند فيل و کرگدن تامين مي شده است. اما طي دهه ي70 ميلادي با مرسوم شدن روشهاي جديد مطالعه ي بقاياي جانوري، مانند تافونومي (Taphonomy) چنين ديدگاههايي به طور جدي زير سؤال مي رفت. در اين شيوه با توجه به آثار باقيمانده بر سطح استخوانها مثل آثار برش ابزارهاي سنگي، جاي دندان گوشتخواران و ميزان کثرت بخشهاي مختلف استخوان بندي، مي توان پي برد که حيوانات مذکور به وسيله ي انسان شکار شده اند يا بقاياي صيد جانوارن ديگر مثل کفتار هستند. برين (C. K. Brain) از پيشگامان استفاده از تافونومي در مطالعه مجموعه هاي باقيمانده از انسان ريختهاي اوليه (Earty Hominind) در آفريقاي جنوبي بود. علاوه بر برين کسان ديگري مانند بينفورد (L. R. Binford) و گلين ايزاک (Glynn Isaac) با کاربرد تافونومي مدلهاي جديدي از شيوه هاي امرار معاش انسان ريختها ارايه کردند. طبق ديدگاه آنها شکار اهميت کمي در اقتصاد معيشتي جوامع مذکور داشته و آنها اغلب از طريق گردآوري پس مانده خوراک حيوانات گوشتخوار و مردارخوار امرار معاش مي کردند. اين گروه از پژوهشگران وجود شمار زياد قطعات جمجمه و دست و پا را در مکانهاي عصر سنگ، خصوصاً مکانهاي پارينه سنگي مياني، نشانه ي مردار خواري ساکنان اين مکانها مي دانند. طبق اين الگو، انسان ريختها معمولاً زماني به لاشه ي حيوان دسترسي مي يافتند که تنها بخشهاي کم گوشت لاشه، مثل سر و دست و پا، باقي مي ماند. از اين رو مجموعه بقاياي جانوري به دست آمده از مکانهاي اين دوره اغلب شامل اين بخشها است. برخي از محققين با توجه به اين الگو، قابليت نئاندرتالها (Neanderthal) و هوموساپينس هاي اوليه (Early Homo Sapiens) را در شکار پستانداران بزرگ جثه مورد ترديد قرار دادند و ادعا کردند که تنها انسانهاي هوموساپينس جديد قادر به شکار چنين حيواناتي بوده اند. عده اي ديگر از کارشناسان با توجه به مطالعات جديد و کشفياتي که طي سالهاي اخير در مکانهاي پارينه سنگي مياني صورت گرفته، الگوي معيشتي مردار خواري را رد مي کنند. طبق نظر اين عده مجموعه هاي جانوري ،که الگوهاي مذکور بر اساس آنها ارايه شده، اغلب ناقص هستند. کاوشگراني که مجموعه هاي مذکور را گردآوري کردند، معمولاً در جريان حفاري، استخوانهاي قابل شناسايي را حفظ کرده و ساير خرده استخوانها را دور افکنده اند. در مواردي نيز که مجموعه ها شامل تمام بقاياي به دست آمده بوده اند، پژوهشگران معمولاً از مطالعه ي قطعات خرد شده چشم پوشي کرده اند.اين تکه ها اکثراً مربوط به تنه ي استخوانهاي بلند مثل بازو و ران هستند و ناديده گرفتن آنها منجر به افزايش آمار بخشهاي مربوط به جمجمه و دست و پا درمجموعه مي شود.درنتيجه، اين تصور غلط ايجاد مي شود که جوامع پارينه سنگي معمولاً اين بخشهاي کم گوشت را که بقاياي صيد ساير حيوانات بودند، گردآوري و به سکونتگاه خود حمل مي کردند. يکي از تحقيقاتي که الگوي مردار خواري در جوامع پارينه سنگي مياني را تا حدي بي اعتبار ساخته، مطالعات اخير دکتر کورتيس مرين (Curtis Marean) بر روي مجموعه ي بقاياي جانوري به دست آمده از غارقبه است. اين غار در حدود 4 کيلومتري شمال تنگ کنشت در نزديکي کرمانشاه واقع شده و در سال 1959 در جريان بررسي منطقه به وسيله هيأت باستان شناسي دانشگاه شيکاگو شناساي شد. يکي از اعضاي هيأت به نام بروس هاو (Bruce Howe) گمانه اي به ابعاد 2/5×2 متر در نزديکي دهانه ي غار حفر کرد. وي در عمق 160 سانتي متري گمانه به رسوبات پارينه سنگي مياني رسيد. اين رسوبات با ضخامتي در حدود 1/5 متر، بدون لايه بندي طبيعي بود. از اين رو به طور اختياري به صورت لايه هاي 10سانتي متري کاوش شد.کاوشگران با سرند کردن رسوبات حفاري شده، موفق شدند کليه بقاياي استخواني و مصنوعات سنگي را گردآوري کنند. مجموعه بقاياي به دست آمده از اين غار به دانشگاه شيکاگو منتقل شد و در اواخر دهه 1980 ميلادي جهت مطالعه در اختيار دکتر مرين قرار گرفت. و ي و همکارش سويون کيم (S. Y. Kim) در فاصله ي سالهاي 96-1990 اين مجموعه را درلابراتوار باستان شناسي دانشگاه ايالتي نيويورک مورد مطالعه قرار دادند. در جريان اين مطالعه ابتدا استخوانهاي خرد شده بازسازي و سپس بر اساس گونه و بخشهاي مختلف اسکلت طبقه بندي شدند.در نتيجه بازسازي قطعات تنه استخوانهاي بلند، روشن شد که بخش بزرگي از مجموعه مربوط به قسمتهايي از لاشه مثل ران و بازو است که بيشترين حجم گوشت و مغز استخوان را در بردارد. اين موضوع نشان دهنده ي آن است که ساکنان غارقبه پس از شکار، بخشهاي پرگوشت لاشه را به غار حمل مي کردند. از سوي ديگر در سطح اين استخوانها آثار برش و ضربه ابزار بيشتر از جاي دندان حيوانات گوشتخوار بود. آثار دندان اغلب در دو سر استخوانهاي بلند ديده مي شد،درحالي که اثر برش ابزار و ضربه ساطور در بخشهاي مياني تمرکز بيشتري داشت. اين وضعيت حاکي از آن است که ساکنان غار پس از انتقال بخش هايي از لاشه به سکونتگاه، قسمتهاي گوشتي را به وسله ابزار سنگي از استخوانها جدا مي کردند. آنها براي دست يابي به مغز استخوان، تنه استخوانهاي بلند را با ابزار سنگي مي شکستند و در پايان قطعات باقيمانده استخوان را در غار رها مي کردند. اين استخوانهاي پراکنده منبع غذايي جالب توجه اي براي کفتارها و ساير گوشتخواران بوده است. زيرا بخشهاي اسفنجي آنها معمولاً مقداري چربي را در بافت خود حفظ مي کند. دکتر مرين براي فهم اين موضوع که کفتارها تا چه حد در شکل گيري مجموعه جانوري غارقبه نقش داشته اند، طي يک سري مشاهدات تجري، از نزديک کفتارهاي آفريقايي را مورد مطالعه قرار داد. وي مشاهده کرد که حيوانات مذکور براي دسترسي به چربي موجود در بخشهاي اسفنجي، اين قسمتها را مي جوند و قطعات کوچکتر را هم کاملاً مي بلعند. مرين با توجه به اين مشاهدات معتقد است که کمياب بودن مهره هاي ستون فقرات، دنده ها و ساير بخشهاي داراي بافت اسنفنجي در مجموعه مورد مطالعه ناشي از همين الگوي رفتاري کفتارها است. درصد بالايي از مجموعه جانوري غارقبه شامل بقاياي بز کوهي و ميش وحشي است. اين وضعيت نشانه توجه بيشتر ساکنان غار بر شکار اين گونه ها است. صخره هاي مرتفعي که تنگ کنشت را در بر گرفته اند امروزه نيز زيستگاه گله هاي بز گوهي است. گله هاي ميش وحشي نيز در ارتفاعات پايين تر يافت مي شوند.به اين ترتيب در دوره پارينه سنگي مياني، زيستگاه گله هاي بز گوهي و ميش وحشي در حوزه شکار ساکنان غارقبه قرار داشته و شايد به اين دليل باشد که شمار بقاياي دو گونه ي مذکور بيشتر از ساير گونه ها است. ساير بقاياي موجود حاکي از اين است که پستانداراني مانند خر وحشي و دو گونه اسب سان (Equids) ديگر غزال، گاو وحشي، گوزن قرمز، و گراز نيز شکار مي شدند. همچنين بقاياي روباه، گرگ و کفتار نيز در اين مجموعه مشاهده مي شود. علاوه بر غارقُبه تا کنون گزارش مطالعه ي بقاياي جانوري سه مکان پارينه سنگي ديگر از منطقه کرمانشاه منتشر شده است. نزديکترين اين مکانها به غارقبه،پناهگاه صخره اي و رواسي است.برخلاف مجموعه قبه، بخش عمده ي بقاياي جانوري به دست آمده از اين مکان مربوط به اسب سانان است. اين موضوع احتمالاً نشانه توجه بيشتر ساکنين ورواسي به شکار در دشت هاي باز است.دو مکان ديگر يعني غار شکارچيان و غار خر در دامنه کوه بيستون قرار دارند.مجموعه جانوري غارشکارچيان بيشتر شامل بقاياي اسب سانان و گوزن است.درحالي که در مجموعه هاي غار خر و قبه بقاياي بز گوهي و ميش وحشي فراوانتر است.از اين لحاظ مجموعه هاي خر و قبه، اگرچه مربوط به دوره هاي متفاوتي اند،اما شبيه به هم هستند. متأسفانه تا کنون ساليايي دقيقي از رسوبات پارينه سنگي غارقبه تهيه نشده است. با توجه به صنايع سنگي به دست آمده روشن است که غار طي دوره ي پارينه سنگي مياني مورد استفاده بوده است. اين دوره در خاور نزديک با توجه به ساليابي هاي جديد، نزديک به 250 هزار سال پيش آغاز شده و در حدود 35 هزار سال پيش به پايان رسيده است. رسوبات پارينه سنگي غارقبه نيز احتمالاً در اين چارچوب زماني جاي مي گيرد. در حال حاضر نمي توان با اطمينان اظهار نظر کرد که ساکنان غار از نوع نئاندرتال يا يکي از گونه هاي اوليه انسان هوموساپينس بوده اند، زيرا در جريان حفاري هيچ نوع بقاياي انساني يافت نشد. قطعه استخوان ساعد يافت شده در رسوبات موستري (Mousterian) غار شکارچيان نيز کمک چنداني به حل اين موضوع نمي کند. هرچند کشف بقاياي استخوانبندي تعدادي نئاندرتال در غار شنيدار (در حدود 370 کيلومتري شمال غربي قبه) حضور نئاندرتالها را در زاگرس تاييد مي کند. با توجه به اين کشفيات، احتمال اينکه ساکنان غارقبه و ساير مکانهاي موستري کرمانشاه نيز از گونه نئاتدرتال باشند وجود دارد. نتيجه گيري   در مجموع، نتايج حاصله نشان مي دهد که ساکنان غارقبه شکارچيان ماهري بوده اند و با توجه به موقعيت سکونتگاه خود، بيشتر به شکار بز کوهي و ميش وحشي مي پرداختند. شکار چنين حيوانات چابک و نيرومندي که معمولاً در ارتفاعات صخره اي و کوهپايه ها بسر مي برند نيازمند آشنايي کافي با الگوهاي رفتاري آنها است. به نظر مي رسد ساکنان غارقبه نيز در نتيجه تماس طولاني که با اين گله ها داشتند، بخوبي با مسيرهاي رفت و آمد، موقعيت آبشخور گله ها و محلهاي مناسب کمين آشنايي داشته اند و در نتيجه در شکار اين حيوانات موفق تر بوده اند. اين موضوع حاکي از قابليت بالاي جوامع موستري زاگرس در بهره برداري از منابع موجود در محيط زيستشان است. محيطي که از لحاظ منابع گياهي چندان غني نبوده و جوامع ساکن منطقه را بسوي استفاده بيشتر از منابع جانوري و انطباق با آن سوق داده است. پي نوشت   1-مجموعه ي مصنوعات سنگي غار غبه نيز در اختيار دکتر ليندلي در دانشگاه آريزونا گذاشته شد.وي اين مجموعه ي ديگر از منطقه ي زاگرس مورد مطالعه قرار داد که نتايج انرا در رساله ي دکتراي خويش اورده است.همچنين وي در حال اماده کردن گزارشي از اين غار است که به زودي در نشريه ي آنتيکويتي منتشر شد. 2.جالب توجه است که نئاندرتالهاي شنيدار نيز همانند ساکنان قبه،توجه بيشتري به شکار بز کوهي داشته اند.   منابع بيگلري،فريدون،«غار شکارچيان و کهنترين بقاياي انساني کشف شده در ايران»اطلاعات علمي ،ش8(1377)،ص35-34. Coon ،C ،S ،1951 ،CaveExplorathon in Iran ،UniversityMuseum ،University of Pennsylvania Lindly ،J.M ،1997 ،The Zagros Mousterian:A regional Perspective ،Unpublished Ph .D.dissDept of Anthropology، ArizonaStateUniversity ،Tempe.Hesse،B،1989،Paleolihic FaunalRemains From Ghar-i-KharWesternIranMASCAvol6pp37-45.MareanCWand kim SY1998 منبع:پايگاه نور ش31 /ن  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 511]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن