تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):ايمان مؤمن كامل نمى شود، مگر آن كه 103 صفت در او باشد:... باطل را از دوستش نمى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819761945




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بازيگري كه نمي‌خنديد ولي مي‌خنداند


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار سه شنبه 12 آذر 1387 تعداد مشاهده : 92 بازيگري كه نمي‌خنديد ولي مي‌خنداند جام جم آنلاين: وقتي عزيزي از دست مي‌رود، اين سيل خاطرات است كه به ذهن و فكر هجوم مي‌آورد. مرور خاطره‌ها از آخرين ديدار و حرف‌ها شروع مي‌شود و چون فلاش‌بكي سينمايي، به لحظه‌اي مي‌رسد كه اولين ديدار و آشنايي شكل گرفته است. اين عقب‌گرد زماني، هنگامي كه عزيز از دست رفته، بازيگر تئاتر يا تلويزيون يا سينما باشد، در جاي‌جاي خاطره انسان توقف مي‌كند و لحظاتي فراموش نشدني را دوباره زنده مي‌كند؛ اتفاقي كه پس از درگذشت احمد آقالو در هفته گذشته در ذهن بسياري رخ داد. آقالو را پيش از آن‌كه رخ در نقاب خاك بكشد، چند روز پيش بر صفحه تلويزيون و در تله‌تئاتر «دل سگ» ديديم كه از شبكه 4 سيما پخش شد، قبل‌تر شاهد بازي‌اش در تله‌تئاتر پسران طلايي بوديم كه بعد از مرگش هم دوباره روي آنتن رفت و ... عقربه‌هاي ساعت همين‌طور به عقب برمي‌گردند تا روي سريال خاطره‌انگيز سلطان و شبان در اوايل دهه 60 خورشيدي متوقف مي‌شوند. بي‌شك اين اثري است كه چه اهالي تئاتر و سينما و چه مخاطبان عادي و انبوه تلويزيون آن را به ياد دارند و شايد با همان هم، آقالو را به عنوان يك بازيگر توانا شناختند. اينك كه يك هفته از درگذشت اين بازيگر تئاتر و تلويزيون مي‌گذرد، پاي صحبت برخي از هنرمندان اين عرصه مي‌نشينيم و ياد آقالو را زنده نگه مي‌داريم. در مهر ماه 1328، در حالي كه شهر قزوين رخت زرد و نارنجي پاييز را بر تن مي‌كرد، احمد آقالو به دنيا آمد. از همان كودكي اگرچه گوشه‌گير به نظر مي‌آمد و كمتر در جمع ديگران حاضر مي‌شد، اما وقتي با كسي دوستي را آغاز مي‌كرد، در آن ثابت قدم بود. آقالو در ميان دوستان و آشنايانش، بسيار بذله‌گو و طناز بود و با اين ويژگي به هر جمعي گرما مي‌بخشيد. احمد آقالو در جواني به تهران آمد و با گذراندن دوره 6 ماهه بازيگري در هنرستان آزاد هنرپيشگي دانشكده هنرهاي دراماتيك، وارد عرصه تئاتر شد. چندي بعد هم در كنكور دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران پذيرفته شد و به تحصيل پرداخت. دوران دانشجويي اگر به فهرست دانشجويان دانشكده هنرهاي زيبا در دهه 50 خورشيدي نگاهي بيندازيد، نام بسياري از هنرمندان بزرگ امروز تئاتر، سينما و تلويزيون را خواهيد ديد كه آقالو هم يكي از آنها بود. منصور خلج، نويسنده و كارگردان تئاتر كه همدو‌ره آقالو در دوران دانشجويي بوده است، آن روزها را اين‌طور به ياد مي‌آورد: در سال‌هاي 1350 تا 1355، با احمد همكلاس بودم. او بسيار بذله‌گو، خونگرم و شوخ‌طبع بود و بسيار هنرمندانه، تقليد صدا مي‌كرد. وي ادامه مي‌دهد: آقالوي جوان، بسيار بي‌آلايش و بي‌ادعا بود و كمتر توانايي‌هاي خود را به نمايش مي‌گذاشت. براي مثال فن بيان و تسلط او به گويش‌هاي مختلف، مثال‌زدني بود. بهروز غريب‌پور هم كه مدتي در كوي دانشگاه تهران، هم‌اتاق احمد آقالو بود، درباره او مي‌گويد: در دوران دانشجويي او طوري رفتار مي‌كرد كه به نظر مي‌رسيد بازيگري را دوست ندارد. آقالو اتودهاي محدودي مي‌زد و در ظاهر از خود اشتياقي به بازي نشان نمي‌داد. اين كارگردان تئاتر مي‌افزايد: بعد از چندي كه ارتباط ما تنگاتنگ شد، متوجه شدم او علاقه‌مند به نوع بازي رايج آن زمان نيست و بعدها چنان مطالعه و كار كرد كه در بازيگري به سبك شخصي خودش رسيد. غريب‌پور با تاكيد بر اين‌كه آقالو 2 چهره داشت، توضيح مي‌دهد: آقالو در پشت صحنه، رفتار و چهره‌اي فوق‌العاده كمدي داشت و هميشه گوشه‌اي از اين طنازي را در شخصيت‌هايي كه بازي مي‌كرد، نشان مي‌داد. او بسيار شوخ‌طبع بود و در آن زمان كه اوج بحث‌هاي آوانگارد هنري بود، ژست‌هاي روشنفكري و هنرمندمآبي را به شوخي مي‌گرفت. علاوه بر همكلاسي‌هاي آقالو در دوران دانشجويي، اساتيد او نيز خاطرات روشني از اوايل دهه 50 خورشيدي در ذهن دارند. داوود رشيدي با اشاره به آن سال‌ها مي‌گويد: وقتي او دانشجوي تئاتر در دانشكده ‌هنرهاي زيبا بود، من در آنجا تدريس مي‌كردم. آقالو در آن سال‌ها شخصيتي جذاب و كمي خجالتي داشت و زياد اهل خودنمايي يا ارتباط با افراد ديگر به جز دوستان صميمي‌اش نبود. رئيس انجمن بازيگران سينما ايران ادامه مي‌دهد: همان زمان، بيان بسيار خوب و صداي زيباي آقالو باعث شد او در راديو موفقيت‌هاي زيادي كسب كند و به بازيگر ثابت نمايش‌هاي راديويي‌ تبديل شود. منصور خلج نيز در اين باره توضيح مي‌دهد: آقالو از همان جواني در راديو به هنرنمايي پرداخت و بعد حوزه كارش را به صحنه تئاتر گسترش داد، عامل اصلي موفقيت او هم در ابتدا، تسلط فوق‌العاده‌اش به فن بيان بود. اين نويسنده و پژوهشگر تئاتر كودك و نوجوان به ياد مي‌آ‌ورد: در اولين سال‌هاي حضور آقالو در تهران، او با تمرين‌هاي مستمر و جدي، ابتدا لهجه خود را اصلاح و سپس صدا و بيان خود را تقويت كرد. بعد از آن هم، با شركت در كلاس‌هاي مختلف و مطالعه روش‌هاي گوناگون بازيگري، در اين عرصه به تشخصي بارز رسيد. يكي ديگر از دوستان دوران دانشجويي احمد آقالو، داريوش فرهنگ است. او درباره آن سال‌ها مي‌گويد: آخرين سال‌هاي دهه 40 خورشيدي،‌ ما گروه تئاتر پياده را تاسيس كرده بوديم و احمد در اوايل كار، مسوول نور و صداي گروه ما بود، اما هوش و سرعت انتقال مثال‌زدني‌اش، از او يك بازيگر مستعد ساخت. جنس بازي احمد آقالو اگرچه هنرنمايي‌اش را با بازي در نمايش‌هاي راديويي، دوبله و گويندگي شروع كرد، اما از همان سال‌هاي دهه 50، بر صحنه‌هاي تئاتر نيز خوش درخشيد، او را بايد بازيگري دانست كه جنس بازي متفاوتي داشت. بهروز غريب‌پور اين جنس‌ بازي را چنين تشريح مي‌كند: بازي آقالو همواره شيريني و تلخي را با هم داشت. او در عين آن‌كه چهره و بياني محكم و خشن را ارائه مي‌كرد، طنز نهفته‌اي را با نقش‌آفريني‌هايش همراه مي‌ساخت. اين كارگردان كه تا چندي ديگر، اپراي عاشورا را اجرا خواهد كرد، ادامه مي‌دهد: تلفيق خشونت و مهرباني، طنز و جدي و البته تسلط بر فن بيان، به بازي آقالو جلوه‌اي متفاوت مي‌بخشيد و او را به عنوان بازيگري ممتاز و صاحب سبك معرفي مي‌كرد. براي بررسي بهتر وجوه طنز بازي آقالو، به سراغ عليرضا خمسه مي‌رويم و او مي‌گويد: آقالو يك بازيگر كمدي به معناي واقعي بود. يك كمدين كه بازي‌اش سبك داشت. بي‌شك اين طنز ظريف و نابي كه در نقش‌آفريني‌هاي او مي‌بينيم، ريشه در وجود او داشت و به اصطلاح مادرزادي بود. اگر چه آقالو در نمايش‌ها و تله‌تئاترهاي زيادي هنرنمايي كرده است، اما بي‌شك بازي او در سريال سلطان و شبان، معرف چهره او به مخاطبان انبوه تلويزيون شد. يكي از همبازي‌هاي او در اين سريال به يادماندني، محمد مطيع بود كه آن روزها را چنين به ياد مي‌آورد:‌ بعد از گذشت بيش از 25 سال، با قاطعيت مي‌گويم كه تصور موفقيت سريال سلطان و شبان بدون بازي آقالو در نقش كاتب، امكان‌پذير نبود. او در آن نقش، ظرافتي را به نمايش گذاشت كه كمتر از عهده كسي ديگر برمي‌آمد. اين بازيگر ادامه مي‌دهد: آقالو در دوبله عالي بود، روي صحنه مي‌درخشيد و در تلويزيون موفق نشان مي‌داد. او اگر چه در نقش‌هايي تلخ بازي مي‌كرد، اما آنها را شيرين و دلنشين مي‌ساخت. اين هنرنمايي تنها از عهده بازيگري پرتوان و قدرتمند برمي‌آيد. داريوش فرهنگ هم كه كارگرداني سريال سلطان و‌شبان را به عهده داشت، در اين‌باره مي‌گويد: احمد به شكلي آشكار از هر نوع سودجويي در ارائه طنز پرهيز مي‌كرد. او هيچ‌گاه خود و هنرش را با لودگي‌هاي رايج طنز و كمدي آلوده نكرد و حرمت بازي را نگه داشت. تماشاگران تلويزيون براي آخرين بار، بازي آقالو را در تله‌تئاتر «دل سگ» ديدند كه يك هفته پيش از مرگش از شبكه‌4 سيما پخش شد. محمد يعقوبي كه كارگرداني اين نمايش تلويزيوني را به عهده داشته است، درباره ويژگي‌هاي بازي طنزآميز اين بازيگر توضيح مي‌دهد: آقالو هيچ‌گاه خنده تماشاگران را گدايي نمي‌‌كرد و به دنبال آن نبود تا با هر ترفندي آنها را بخنداند. در همين تله‌تئاتر «دل سگ»، چنان چهره‌اي از شخصيت پروفسور به نمايش درآورد كه تنها از او برمي‌آمد. اين كارگردان تئاتر با اشاره به اين‌كه در دوره‌اي شاگرد آقالو در گروه تئاتر تجربي بوده است، مي‌‌افزايد: تله‌تئاتر دل سگ را خرداد و تير 1387 تصويربرداري كرديم و با اين‌كه او بيمار و حال‌ندار بود، اميدواري فوق‌العاده و تحسين ‌برانگيزي داشت كه به گروه نيز تزريق مي‌كرد. او چنان كار مي‌كرد كه جوانان گروه كه گاهي ابراز خستگي مي‌كردند، خلع سلاح مي‌شدند. يعقوبي ادامه مي‌‌دهد: وقتي آقالو بازي مي‌كرد، به نظر مي‌آمد از همان ابتدا نقش را براي او نوشته‌اند. در واقع آقالو هر نقشي را از صافي فكر و احساس خود مي‌گذراند و آن را از خود مي‌كرد. ايرج‌ راد هم درباره تعهد هنري احمد آقالو مي‌گويد: او بازيگري بود كه تا آخرين روزهاي زندگي‌اش به كار مشغول بود و سعي مي‌كرد روي پاي خودش بايستد. نظم و انضباط او در كار، مثال‌زدني بود و مي‌تواند الگوي جوانان باشد. شخصيتي دوست‌داشتني اگر چه تمام همكاران احمد آقالو و كارشناسان و منتقدان، هنر اين بازيگر را مي‌ستايند، اما شخصيت اين هنرمند نيز، ستايش اطرافيان و دوستان او را برمي‌‌انگيزد. داريوش فرهنگ دراين‌باره مي‌گويد: احمد مردي بود با روحيه‌اي مستقل و عارف مسلك. مردي بي‌نياز كه از هر چيز و هر كس نگاهي طنزگونه و ظريف بيرون مي‌كشيد و همه را وادار به خنده مي‌كرد؛ هنرمندي كه نمي‌‌خنديد و همه را مي‌خنداند. ميكائيل شهرستاني هم صفات اخلاقي احمد آقالو را چنين برمي‌شمارد: او قانع بود و عالم هستي را چنان بزرگ مي‌‌ديد كه رنج‌هايش را در برابر آن كوچك مي‌شمرد. احمد آدمي بود كه بيشتر در خود نگاه مي‌كرد تا در ديگران و از اين روي به يك نوع تذهيب و وارستگي رسيده بود. داريوش فرهنگ، سخنان شهرستاني را چنين تكميل مي‌كند: آقالو اعتقادات مذهبي عميقي داشت كه عاري از تظاهر و تزوير بود. همين اعتقاد عميق به او توان مي‌داد چند سال مقابل مرگ بايستد و به آن لبخند بزند. حميد سمندريان كه در نمايش «آقاي مي سي سي پي»، بازي آقالو را كارگرداني كرده است، درباره ويژگي‌هاي شخصيتي وي‌ مي‌گويد: آقالو هيچ‌گاه دچار خود‌شيفتگي نشد و هنرمندي فروتن و انتقادپذير بود. در فيلم سينمايي «تمام وسوسه‌هاي زمين»‌ و يك تئاتر با هم همكار بوديم و در او تعهد به كار و كمك و راهنمايي به ديگران را ديدم. هادي مرزبان هم كه در تله‌تئاتر «آميز قلمدون»‌ به عنوان كارگردان با آقالو همكاري كرده است، از اين بازيگر چنين ياد مي‌كند: او روحي زلال و شفاف داشت و در عين بذله‌گويي، هيچ‌گاه نديدم كسي را ناراحت كرده باشد. آقالو در ارتباطات زندگي واقعي، هيچ‌گاه نقش بازي نكرد و با همه روراست و مهربان بود. محمد عمراني بازيگري است كه در تعداد زيادي تئاتر، نمايش تلويزيوني و راديويي با آقالو همكار بوده است. وي درباره تجربه همكاري‌اش با اين بازيگر مي‌گويد: هر كسي در ارتباط با احمد آقالو بود، تحت تاثير شخصيت او قرار مي‌گرفت. رك‌گويي و صراحت از ويژگي‌هاي بارز اين هنرمند بود و من نديدم هيچ‌‌گاه دروغ بگويد. اين بازيگر مي‌افزايد: آقالو بسيار پاك، درستكار و شجاع بود و هميشه حقيقت را جستجو مي‌كرد. وظيفه ماست كه وجوه شخصيتي و هنري اين هنرمند را به نسل جوان معرفي كنيم؛ چرا كه او مي‌تواند الگوي كساني باشد كه پس از اين مي‌خواهند وارد عرصه تئاتر شوند. كارنامه هنري احمد آقالو در طول 4 دهه هنرنمايي در حوزه‌هاي دوبله، راديو، تئاتر، تلويزيون و سينما چهره‌اي ماندگار از خود به‌جا گذاشت. در كنار بازي او در نقش به يادماندني كاتب در سريال سلطان و شبان، از فعاليت‌هاي سينمايي‌اش مي‌توان به فيلم‌هاي پاداش، يك تكه‌ نان، گاهي به آسمان نگاه كن، دارا و ندار، مهره، عبور از تله، كودكاني از آب و گل، پاتال و آرزوهاي كوچك، تمام وسوسه‌هاي زمين، زنجيرهاي ابريشمي و دادشاه اشاره كرد. وي علاوه بر بازي، سرپرستي گويندگان را در دوبله فيلم‌هاي مجنون، پاتال و آرزوهاي كوچك و بي‌بي‌چلچله به عهده داشته است. از آخرين كارهاي او مي‌توان به بازي در تله‌تئاتر دل سگ، تله‌تئاتر پسران طلايي و سريال تلويزيوني يك مشت پر عقاب اشاره كرد. با وجود فعاليت احمد‌آقالو در عرصه‌هاي گوناگون هنري، اين بازيگر بر صحنه تئاتر و در نمايش‌هاي تلويزيوني، جلوه‌اي ديگر داشت. از ميان اين آثار، مي‌توان به نمايش‌هاي اديپ، آنتيگونه در نيويورك، عروسي خون، يادگار سال‌هاي شن، آئورا، تراژدي كسري، مجلس نامه، خروس، غروب روزهاي پاييز و تله‌تئاترهاي همه پسران من، بازرس وارد مي‌شود، كسب و كار آقاي فابريزي و ماه پنهان است اشاره كرد.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 122]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن