واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بهترين مدل براي حاکميت قرآن
گروه سينما و تلويزيون تبيان: ملک سليمان به دليل مباحثي که در آن مطرح شده است، از حيث محتوايي و پژوهشي داراي اهميت ويژه اي است. به همين دليل سراغ آقاي سعيد اصفهانيان رفتيم که مسئوليت تحقيق و پژوهش اين پروژه را برعهده داشتند. به عقيده ما منابع موثق مربوط به حضرت سليمان(ع) زياد نيستند. به غير از آياتي در قرآن و رواياتي محدود، داستان هاي کتاب هاي عهدين در دسترس است که از اتقان خوبي برخوردار نيست. البته حجت الاسلام اصفهانيان معتقد است که قرآن براي ساخته شدن اين سه گانه کافي است. بخشهايي از گفتگوي همشهري آيه آبان ماه با سعيد اصفهانيان را در ادامه بخوانيد: • ما فيلم «ملک سليمان» را گامي در راستاي حرکت به سمت سينماي ديني ميدانيم. ادعاي اين را نداريم که مولفههاي سينماي ديني را تثبيت کرديم. ما روش خاصي از پژوهش را دنبال کرديم و مبتني بر آن به تصوير رسيديم. گمانمان بر اين بوده نسبت به تجربههاي قبلي سينماي ديني، گامهاي متقنتري برداشتيم. در سه قسمت درمورد فيلم صحبت ميکنيم؛ روش پژوهش، جايگاه خيالپردازي در فيلم و سپس تصويرگري. در حيطه پژوهش متقنترين روشي را که در پژوهش سينماي ديني در يک نظام فکري وجود دارد؛ استفاده کرديم. يکي از مشکلات جدي اين است که حوزه پژوهش پيوندي با حوزه تصويرسازي ندارد و هنرمندان با پژوهشگران ارتباط جدي ندارند. بنابراين کار تصويري از غناي لازم برخوردار نيست و وقتي ميخواهد مباحث معرفتي را مطرح کند، با آزمون و خطا پيش ميرود.• رسانه ما مدتي تصويري از شيطان با محاسن سياه نشان ميدهد و بعد از چند سال تصويري از ملِکي با محاسن تراشيده. چرا در يک نظام فکري، ابليس و ملائک جاي خود را در تصوير عوض ميکنند؟ علتش اين است که حوزه پژوهش با حوزه تصويرسازي گره نخورده. اگر اين پيوند حاصل شود اتفاقات بزرگي در حوزه کلان کشور ميافتد. خود حوزه پژوهش هم ميتواند گامهاي بزرگي بردارند. چون وقتي عناصر نوشتار به صورت تصوير در کنار هم قرار ميگيرند، خلأ مباحث معرفتي مشخص ميشود و زودتر خطاهاي خود را تشخيص ميدهيم. ملک سليمان بهترين تصوير براي مدل حاکميت قرآني است. سليمان کسي است که ماجراي او بايد براي امت اسلام مورد توجه باشد. پيامبر اکرم(ع) نيز فرمودند هرچه در بنياسرائيل واقع شد، در امت اسلام هم واقع ميشود. رويکرد ديگر، رويکرد شيطانشناسي است. همچنين رويکرد مهدويت و... • ما معتقديم اگر قرآن نبود اصلا پيامبران نبودند؛ ابراهيم(ع) و يوسف(ع) و سليمان(ع) نبودند. سليمان(ع) در عهدين ولادتش مشروع نيست و حلقه قداستش با آسمان قطع است. کسي نيست که بتوانم روي عصمت او حساب کنم و تابع او باشم. ما اعتقاد داريم که بايد کل تاريخ را با خط جبهه حق و خط جبهه باطل ديد. آن چيزي که در متون مقدس آمده، توسط جبهه باطل در برنامه شيطان ،قرار بود تا آن حد که نياز هست مورد تحريف قرار بگيرد. آن حدي هم که ميتواند مورد استفاده جبهه باطل قرار بگيرد، حفظ ميشود. چون خط ابليسي بنا داشته که از سليمان (ع) به نفع خودش بهره ببرد و اين کار را کرده. در عهدين، سليمان نبي نيست و يک پادشاه است و در آخر عمر به خاطر عشق زنان بتپرست ميشود. اما آن تکهاي که ميتواند مبناي مشروعيت تشکيل حاکميت باشد، حفظ شده. مثل همين فيلمهاي سليمان و داوود که غربيها ساختند و مشروعيت حکومت اسرائيل را به سههزار سال پيش ميبرند.• اگر قرآن نبود پيامبران شناخته نميشدند و ما نيز بايد مبتني بر قرآن حرکت کنيم. ما بايد مبتني بر قرآن، نقطه تعادلي براي روايات و عهدين ايجاد کنيم. داستان سليمان(ع) در هشت سوره بيان شده و مانند يوسف(ع) داستاني نيست که در يک سوره بيان شده باشد. شما بايد خط سير داستان سليمان(ع) را با توجه به سرنخهايي که خود آيات ميدهند، کشف کنيد. وقتي آيات را جمع ميکنيد به مجموعهاي از عناصر ميرسيد ولي آنها را بايد در چه چهارچوبي چيد؟ خط سير داستان سليمان (ع)، خط سير مُلک است. بر همين حساب، خداوند از اجنه و شياطين و چشمه مس و باد سخت و نرم و حتي تربيت سليمان صحبت ميکند. وي شخصيتي است در ادامه ملک داوود، يوسف و... سليمان ملک را از پدرش داوود به ارث برده است. داوود قرآن کسي است که ملک او چند مرتبه تقويت شده است: «وَشَدَدْنا مُلْکَه». اين ملک تقويت شده به دست سليمان ميرسد و حالا سليمان داراي ملکي است قويتر از ملک گذشتگان. در اين مرحله اختيارات پدر را همراه با علم منطقالطير و بسياري از معجزات الهي دارد. از طرفي شما ميبينيد بعضي از آيات قرآن سخن از به هم ريختگي ملک سليمان دارند.• قرآن دو دسته از موضوعات را ذکر ميکند که شياطين تلاوت ميکردند: «يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ» اولا سحر را به مردم و بزرگان يهود تعليم ميدادند و «وَ ما انْزِلَ عَلَى الْمَلَکَيْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوت». دسته دوم هم مطالبي بود که هاروت و ماروت در زمان ابراهيم(ع) آورده بودند. يکي از آن مطالب را قرآن طرح ميکند که به واسطه اين علوم بين خانواده تفرقه ايجاد ميکردند. خانواده کوچکترين نهاد اجتماعي است که اگر در آن تفرقه ايجاد ميشد در نهادهاي حاکميتي هم تفرقه ايجاد ميشد. در همين تعليمِ سحر و تفرقه در خانواده، فضاي فتنه شکل ميگيرد. در فيلم نميبينيم که شياطين به مردم چيزي تعليم دهند. پيروي بزرگان يهود از سحر البته نمايش داده شده بود. در فيلم فتنه خانواده و تفرقه در خانواده به معني باطلش و در نتيجه سحر نمايش داده نشده.• ما رويکردها مختلفي به دين داريم. يک رويکردش رويکرد حاکميت ديني است که ملک سليمان بهترين تصوير براي مدل حاکميت قرآني است. سليمان کسي است که ماجراي او بايد براي امت اسلام مورد توجه باشد. پيامبر اکرم(ع) نيز فرمودند هرچه در بنياسرائيل واقع شد، در امت اسلام هم واقع ميشود. رويکرد ديگر، رويکرد شيطانشناسي است. همچنين رويکرد مهدويت و...• ما ميتوانيم تمام زندگي سليمان را با عجله تصوير کنيم. ولي در چهارچوب قرآن، ملکي را ميبينيم که در آخرش آنقدر عظمت دارد که شياطين حتي نميتوانند حاکمش را رصد کنند. اولش يک ملک معمولي است و بعدش درخواست ملک.• اصلا در اين مورد فکر کنيد که چرا سليمان بايد بيايد و آنها را عذاب کند؟ مشکلي ايجاد شده؟ اگر او ميخواهد حاکميت خود را داشته باشد برود و بر مردم حکومت کند. از قضا قضيه اين است که در ملک سليمان اتفاقي توسط شياطين ايجاد شده که سليمان بايد آنان را جمع و دربند کند و او هم تا پايان عمر آن را جمع ميکند. وقتي آيات اثرگذاري شيطان را مرور ميکنيد ميبينيد کسي است که قسم خورده انسان را اغوا کند. پس از هر طرف که بتواند بر انسان ميتازد و ريشه بشر را ميکند. او هر زمان که بتواند ميخواهد بيشترين اثر را در مقابله جبهه حق بگذارد. هرجا بتواند در حد وسوسه ورود ميکند و اگر بتواند شديدتر ورود ميکند. در ملک سليمان چه اتفاقي افتاده که سليمان(ع) بايد عذاب خوارکننده بر آنها وارد کند؟ يعني دست شياطين بيش از حد القا و شيطنت باز شده.• درمورد خانواده سليمان اتفاق ويژهاي ميافتد. عموم مردم تابع تغيير شرايط زمان، مسحور اجنه و و شياطين ميشوند. بر اين فضا، جادوگر سحري ويژهاي را به کار ميگيرد. جمجمه استادش را که اثرگذارترين طلسم و قربانيکننده عزيزترين است، به عنوان سحر استفاده ميکند. گروه سينما وتلويزيون تبيان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 443]