واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت/ محمد صفری
شکست کامل هژمونی آمریکا در دست ایران
همانطور که تحلیلگران، صاحبنظران و اندیشمندان آمریکایی هم اعتراف کردهاند، آمریکا دیگر هژمونی جهانی نیست، این تحلیل و دیدگاه درست، از سوی شخصیتهایی مطرح شده است که خود، سالها در دستگاه حاکمیت آمریکا انجام وظیفه کردهاند.

محمد صفری طی یادداشتی در روزنامه سیاست روز نوشت: اکنون تنها موضوعی که در هیاهوی اتفاقات سیاسی بینالمللی دنیا، هنوز به حاشیه نرفته و همچنان در مباحث محافل سیاسی و رسانهای داغ خواهد ماند، موضوع هستهای ایران است.
این موضوع برای آمریکاییها اکنون به یک پرونده حیثیتی تبدیل شده است و مقامات این کشور میکوشند هرگونه که شده، نتیجه دلخواه را به دست آورند.
همانطور که تحلیلگران، صاحبنظران و اندیشمندان آمریکایی هم اعتراف کردهاند، آمریکا دیگر هژمونی جهانی نیست، این تحلیل و دیدگاه درست، از سوی شخصیت هایی مطرح شده است که خود، سالها در دستگاه حاکمیت آمریکا انجام وظیفه کردهاند و به همه ابعاد این حاکمیت آشنایی کامل دارند.
کیسینجر، تئوریسین کهنهکار آمریکایی که اکنون گرچه سن و سالی از او گذشته و پیر شده است، اما همچنان دیدگاههای او در سیاستهای آمریکا به عنوان راهنما و راهبرد به کار میرود. او در گفتوگو با رادیو ملی آمریکا اعتراف میکند که جایگاه آمریکا در دنیا افول کرده است. کیسینجر گرچه ابا دارد تا بگوید که آمریکا دیگر هژمونی جهانی نیست، اما «زبیگنیو برژینسکی» مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا با صراحت میگوید که آمریکا دیگر هژمون جهان نیست.
تأثیری که آمریکا پیش از این بر روی معادلات جهانی داشت، اکنون در ضعف شدید به سر میبرد. این کشور نمیتواند علیرغم این که سالهاست سعی کرده است، خود را کدخدای دنیا معرفی کند، معضل کوچکی به نام داعش را حل کند. این که او نمیخواهد دستهای به نام داعش در منطقه محو شود، شاید درست باشد، اما باید به این نکته مهم هم توجه داشت که، آمریکاییها دیگر آن قدرت و توانایی پیشین خود را ندارند، به همین خاطر است که برای چنین موضوع پیش پا افتادهای اگر می توانست مستقیم ورود پیدا میکرد و این گروهک تروریستی را از بین میبرد تا وجهه حاکمیت آمریکا در افکار عمومی تا اندازهای بهتر میشد، آمریکا هم از چنین اتفاقی بدش نمیآید.
اما در کنار این ناتوانیهایی که از آمریکا دیده میشود، مصمم بودن آنها برای مهار جمهوری اسلامی ایران، قابل توجه و تأمل است.
آمریکاییها، با وجود جمهوری اسلامی ایران، بسیاری از مسائل بینالمللی را رها کردهاند و انرژی خود را بر روی ایران و موضوع هستهای متمرکز ساختهاند.
یکی از دلایلی که آمریکاییها بر روی موضوعاتی مانند، سرکوب داعش، سرنگونی بشار اسد، انقلاب مردمی یمن، تحولات اوکراین و ... کمتوجه شدهاند، به همین خاطر است، یعنی آمریکاییها آن انرژی و هزینههای سیاسی، نظامی و اقتصادی که برای مسائل دیگر میخواهند هزینه کنند، بر روی ایران متمرکز کردهاند تا بتوانند، با تحمیل خواستههای خود به جمهوری اسلامی ایران آن «هژمون» از دست رفته را باز یابند.
به همین خاطر است که تئوریسین کهنهکار آمریکا «کیسینجر»، اعتقاد دارد که «از نقطه نظر ژئواستراتژیک، من ایران را مسئلهای بزرگتر از داعش میدانم.» آمریکاییها متوجه نقش اساسی، تأثیرگذار و سرنوشتساز جمهوری اسلامی ایران در معادلات و تحولات حال و آینده منطقهای و بینالمللی شدهاند و از آنجا که نقش ابرقدرتی و فرماندهی این کشور در جهان بسیار کمرنگ شده است، نیازمند طرف مقابلی هستند که بتواند با هماوردی با او، این «هژمون» از دست رفته را بازیابد.
انتخاب حاکمیت آمریکا، ایران است، کاخ سفید به خوبی میداند که در صورت پیروزی مقابل ایران، آن قدرت و توانایی که سابق و البته به واسطه نظامی و مداخلات سیاسی داشت، با مهار ایران به دست خواهد آورد.
این پیروزی آمریکا براساس خواستههای خود بر ایران، باعث میشود که تحولات منطقه که اکنون به زیان آمریکا رقم خورده است، تغییر جهت داده و به سمت او سوق پیدا کند. برای همین است که در گفتوگوهای هستهای میان ایران و 1+5، تنها آمریکاست که «متکلم وحده» است و دیگران از او تبعیت میکنند. چون منافع مشترک دارند.
به این سخن «پل رابرتس» معاون اسبق خزانهداری آمریکا توجه کنید، «اگر دولت ایران فکر میکند، تحریمهای واشنگتن و دیگر اقدامات خصمانه علیه کشور شما به خاطر برنامههای هستهای است، نابخردانه و اشتباه است. باید بگویم واشنگتن مخالف ایران است چون کشور شما مملکتی مستقل با دولتی مستقل است. ایران برده، وابسته و یا عروسک خیمهشببازی آمریکا نیست.»
در مقابل چنین سیاستی که سالهاست از سوی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران دنبال شده است، تنها ایستادگی و سیاست انقلابی میتواند، آمریکا را به شکست بکشاند. شکست آمریکا مقابل ایران، که به امید بازآفرینی هژمونی خود در جهان به دست و پنجه نرم کردن با جمهوری اسلامی پرداخته، سرنوشت آینده آمریکا را هم رقم خواهد زد.
دستگاه دیپلماسی کشور در این نبرد سهم بسیاری دارد. رفتارها و مواضعی که در جریان گفتوگوهای ایران و آمریکا رخ میدهد میتواند، هم برای ما سرنوشتساز باشد و هم برای آمریکاییها.
برای همین است، هنگامی که وزیر امور خارجه کشورمان با همتای آمریکایی خود دیدار میکند و سپس به قدم زدن در خیابانهای ژنو میپردازند، مورد توجه محافل سیاسی، رسانهای و تحلیلگران و منتقدان داخلی قرار میگیرد.
این که گفته شود، موضوع قدم زدن ظریف و کری در ژنو، حاشیه است و اهمیتی ندارد، اتفاقاً موضوع اصلی است.
آیا میتوان از قدم زدن دو دیپلمات ارشد دو کشور ایران و آمریکا اینگونه برداشت کرد که نوعی روابط دوستانه بین آن دو برقرار شده و نشان دهنده مثبت بودن روند گفتوگوهای ایران و آمریکاست؟ در حالی که مسائل، مشکلات و اختلافات جدی همچنان در فضای گفتوگوهای هستهای حاکم است؟! مطلب فوق مربوط به سایر رسانهها میباشد و خبرگزاری فارس صرفا آن را بازنشر کرده است. بازگشت به صفحه نخست گروه فضای مجازی انتهای پیام/
93/11/07 - 09:51
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]