واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: هموطن-فرهنگسراها و خانههاي فرهنگ اماكني هستند كه به هر شكل به طور مستقيم با هزينه مردم و تحت لواي شهرداري تهران تاسيس شده و اداره ميشوند. فرهنگسراها كه در زمان حضور كارگزاران اقتصاددان و معتقد به گردش سرمايه، هر يك در نقطهاي پر ازدحام از كلان شهر تهران شكل گرفتند، براي نخستينبار در نظام فرهنگي جمهوري اسلامي حامل تعريفي از فرهنگ بودند كه آن را تنها به كاركردهاي ايدئولوژيك و ابزاري منحصر نميكرد. فرهنگ تا پيش از آن و طي نزديك به دو دهه، خود بهطور مستقل واجد معنايي مشخص نزد دولتمردان نبود و همواره در كنار مفاهيمي مقدس از دين و مذهب و آرمانهاي انقلابي و در بارزترين صورت ممكن با پسوندهاي اخلاقي و انساني هويت مييافت. در حقيقت شكلگيري فرهنگسراها با دو عامل تمركززدايي و ساختارشكني در صورت و محتوا توام شده؛ يكي تمركززدايي از اماكن محدود فرهنگي تحت سيطره دولت (سينماها، سالنهاي تئاتر، كتابخانههاي عمومي و مساجد)و ديگر شكستن مفهوم كار فرهنگي و فرهنگسازي و به دست دادن تعريفي غيرايدئولوژيك و مردمي از آن. فرهنگسراها بدين ترتيب بخشي از اوقات فراغت مردم را با بهايي ارزان و جاذبههاي تازه به برنامههاي خود اختصاص دادند و ضمن تزريق روحيه نشاط به جامعه، زمينه رشد خلاقيتها و استعدادهايي را كه تا آن زمان كمترين دسترسي را به محيطهاي غيرآكادميك و غيررسمي در حوزه توليد و عرضه فرهنگي نداشتند، ايجاد كردند. آنچه فرهنگسراها را پيش از هر چيز به مراكزي پررونق و پررفت و آمد تبديل كرده به وجود آوردن زمينه مشاركت مردم، مجال دادن به اهل فرهنگ و هنر، به خدمت درآوردن و دعوت از هنرجويان، ساماندهي گروههاي پراكنده هنري و توجه به استعدادها و حاصلخيزي مناطق تحت پوشش بود. نظام بخشي فرهنگسراها و گردش هزينه در آنها به گونهاي بود كه اگرچه مردم با پرداخت عوارض و ساير هزينههاي شهري، خود گرداننده اصلي آن به شمار ميآمدند، اما از آنجا كه به بهايي ارزان از خدمات فرهنگي متنوع آن بهرهمند ميشدند چندان به اين مقوله نميانديشيدند و همه كارها را ناشي از فضل و كرم شهرداري ميپنداشتند. ميتوان گفت فرهنگسراهاي تهران در حال حاضر بيش از پرداختن به برنامههاي محلي و منطقهاي (بومي) به اجراي برنامههاي هويتي(محتوايي) گرايش دارند. به عنوان مثال فرهنگسراي رسانه، كارگاهها و آموزشهايي مرتبط با امر رسانه را در دستور كار دارد. فرهنگسراي دانشجو به برنامههايي در عرصه كتاب و پژوهش در تعامل با دانشگاهها مشغول است و فرهنگسراي خاتم به موضوع پيامبر اعظم(ص) ميپردازد. فرهنگسراي خانواده نيز به برنامههايي همسان با نام و هويت خود گرايش دارد و در نقطهاي ديگر از شهر سياستهاي فرهنگسراي كودك به اجراي برنامه با مهدها و دبستانها و ردهسني كودكان محدود ميشود. فرهنگسراهاي نوجوان و جوان و سالمند نيز به همين ترتيب اقشاري ديگر را به تناسب هويت تعريف شدهشان زير پوشش دارند. با قوت گرفتن اين روند، فرهنگسراها مخاطبان خويش را نه از مناطق كه بايد از اقليمهاي همسو با محورهاي خود بيابند. اتاقهاي فكر مديران جديد فرهنگسراها نيز كاملا محدود و بسته عمل ميكنند، چرا كه نظري به تحولات، جابهجاييها و ريزش هاي پي در پي دارند و ميدانند كه هرگونه تحركي خارج از خطوط مشخص و هر نوع نوآوري و خلاقيت فراتر از خطوط قرمز، ميتواند به بهاي عزل و نصبي تمام شود. بدينسان امنيتي شدن نگاه فرهنگي در ساحت كلان و مديرپسند شدن برنامههايي اجرايي در سطح پايينتر، عملا كار فرهنگي را تعطيل كرده و فرهنگسراها را به انزوا برده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 223]