تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):حيا زينت اسلام است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820213867




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چگونه آموختیم خودم را به خواب بزنیم/خداحافظی ما با برزیل چه ربطی به حذف ایتالیا و اسپانیا داشت؟


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


چگونه آموختیم خودم را به خواب بزنیم/خداحافظی ما با برزیل چه ربطی به حذف ایتالیا و اسپانیا داشت؟ فرهنگ > رسانه - چرا به هنگام باخت در فوتبال به جای ابرقدرت‌های پیروز به بزرگان شکست خورده ملحق می‌شویم؟

 حامد مظفری: درست ساعاتی پس از بازی نه چندان رضایت بخش ایران در برابر بوسنی و حذف از جام جهانی، تعدادی از کارشناسان فوتبال در دامنه ای که از رسانه ملی گرفته تا رسانه های کاغذی و سایبری را شامل می شد سعی کردند با طرح این مساله که الان وضعیت ایران درست شبیه است به وضعیت کشورهایی بزرگ مانند ایتالیا، اسپانیا و انگلیس که در عین ناباوری از جام جهانی حذف شدند، از نگاه خود به ایرانیان مغموم تسلای خاطر دهند. این کارشناسان از این گفتند که تیمهای بزرگ آسیایی مانند ژاپن و کره هم از جام خداحافظی کرده اند و به همین دلیل حذف کشورمان از جام جهانی نیز اتفاقی کاملا معمولی است. اما آیا واقعا چنین است؟ اصلا طرح چنین شبیه سازی تا چه حد نزدیک به واقعیت است؟ واقعا چه چیز کشور ما به کشورهای نامبرده شبیه است که شکست هر دویمان در آوردگاه جهانی فوتبال می شود اسباب دلخوشی؟! برای آن که نقض غرض این فرضیه آشکارتر شود طرح چند پرسش کفایت می کند. 1. آیا ایتالیا و اسپانیا و انگلیس و دیگر کشورهای بزرگ خداحافظی کرده با جام جهانی هم یک گزارشگر مخصوص جام جهانی مثل مزدک میرزایی را به برزیل فرستادند و از آن سو به دلیل مشکلات ناشی از کیفیت پایین صدا -به سبک 14 سال قبل و جام جهانی 1990 که بهرام شفیع رفت ایتالیا و عباس بهروان از تهران بازی را گزارش کرد- بازی را توسط گزارشگر مستقر در جام جم پوشش دادند؟ 2. آیا تیمهای بزرگ هم تعداد زیادی از هنرمندان درجه دو و سه خود را بدون مشخص کردن منبع تامین هزینه ها به برزیل فرستادند تا چند روزی بخورند، بخوابند و گردش کنند و در نهایت همه فریادهایی که پیش از سفر در باب حمایت از تیم ملی به عنوان «یار دوازدهم» می دادند را در چند تصویر فیسبوکی خلاصه کنند؟ 3. آیا برای ساختن آهنگ ویژه جام جهانی تیمهای ایتالیا و انگلیس نیز بدون کارشناسی از آدمهایی دعوت به کار شد که هیچ تجربه ای در ژانر موسیقی حماسی-مهیج ندارند و در نهایت نیز محصولاتی خلق شد که حتی شنیدن یک بار آنها نیز توی ذوق می زد. 4. آیا در کشورهایی مانند انگلیس، ژاپن و کره هم حمایت چهره های سرشناس سیاسی معطوف می شود به لحظات برد؟ و آیا در آن کشورها هم سیاستمداران شان در تمام سال حتی واژه ای در جهت حمایت از ورزشهای پرطرفدار نمی گویند و به آوردگاه جام جهانی که می رسند صفحات اجتماعی شان را پر می کنند از متنهای حماسی. 5. آیا تلویزیون کشورهایی مثل ژاپن و کره و استرالیا هم به جای نماهایی زنده از واکنش هواداران تیمهایشان نسبت به اتفاقات بازی، مرتب تصاویر آرشیوی پسرکی را به مخاطبان نشان می دادند که یک بار یوز عروسکی اش روی شانه اش بود و بار دیگر همان یوز در دستش؟ آیا تلویزیون ایتالیا و اسپانیا هم به هنگام گل خوردن کشورشان، نماهایی از شادی هواداران تیمهایشان که مربوط به لحظه گل زدن است را پخش می کرد؟ 6. آیا کره و ژاپن با حداقل بازیهای تدارکاتی وارد این رقابتها شدند و مهمترین حریف آنها در بازیهای دوستانه مونته نگرو و بلاروس بوده اند که حالا شکست آنها را با شکست خودمان شبیه سازی می کنیم؟ 7. آیا صداوسیمای آنها حتی مصاحبه چند دقیقه ای مربیان بعد از بازی را هم با تاخیر روی آنتن می فرستاد؟ آیا گزارشگر آنها نیز بعد از مسجل شدن حذف تیمشان از جام جهانی مرتب خود را در جایگاه مردم قرار داده و از ابراز رضایت مردم از همین حذف آبرومندانه سخن گفت؟ 8. آیا در آن کشورها تنها استادیوم ورزشی معتبرشان همان استادیومی است که نزدیک به چهار دهه قبل تاسیس کرده اند؟ آیا در آن کشورها هم این طور است که در طی نزدیک به سه دهه و نیم حتی یک میزبانی جام ملتهای قاره ای را هم به دست نیاورده باشند؟ 10. آیا در کشورهایی مثل کره و ژاپن هم یک کارشناس بنام تلویزیونی در یک روز یک یادداشت واحد را با پس و پیش کردن جملات در چندین و چند رسانه منتشر می کند بدون اینکه جرأت این را داشته باشد که یک نظر قطعی درباره تیم ملی کشورش بدهد؟ اینها تنها چند پرسش برآمده از فرضیه ای است که به ظاهر کارشناسان در شباهت شکست تیم ملی ما به شکست تیمهای صاحب نام جهانی مطرح کرده اند. فرضیه ای که بیشتر به کار کودکان شکست خورده در بازی با همکلاسان خود می آید. فرضیه ای که البته مسبوق به سابقه است و در آوردگاههایی مانند المیپک و بازیهای آسیایی نیز نظیر آن را شنیده ایم. اما واقعا این چه روش غلطی است که تا در یک آوردگاه جهانی شکست می خوریم سعی می کنیم چند کشور صاحب نام که آنها نیز مانند ما شکست خورده اند را پیدا کرده و با اتصال خودمان به آنها سعی کنیم بادی به غبغب انداخته و بگوییم بله ما هم مثل انگلیس هستیم؟! ما هم مثل اسپانیا هستیم. آیا بهتر نیست که به جای این تمایل برای به خواب زدن خودمان از همین نیجریه هم گروهی مان و تلاشی که آنها برای صعود به دور دوم جام جهانی داشتند درس بگیریم یا از همین بوسنی که علیرغم حذف زودهنگام از جام، تا دقیقه 90 به مانند رقیبی که می خواهد به دور بعد صعود کند در برابر ایران صف آرایی کرد؟ یعنی واقعا از ساختار حرفه ای فوتبال کشورهایی مانند اسپانیا و انگلیس فقط و فقط خداحافظی شان با جام جهانی را یاد گرفتیم؟ چرا به جای توجه به حذف انگلیس نگاهی به نتایج کشورهایی نظیر کارستاریکا، شیلی و تا حدی اروگوئه و کلمبیا نمی اندازیم که شاید به لحاظ ساختارهای اجتماعی بیشتر به ما شبیه باشند.  اصلا همه اینها به کنار! مگر در عرصه سیاسی مرتب از این دم نمی زنیم که می خواهیم در برابر ابرقدرتهای جهان قدعلم کنیم پس چطور است به هنگام باخت در فوتبال به جای ابرقدرت‌های پیروز به بزرگان شکست خورده ملحق می شویم؟ 5757



شنبه 7 تیر 1393 - 16:06:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن