واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: «عزيزالله حميدنژاد» آنقدر تجارب موفق در سينماي ايران داشته كه نميتوان به صرف ساخت فيلم نه چندان قابل دفاع «آناهيتا»، از او قطع اميد كرد. «آناهيتا» به انتظارها پاسخ شايستهاي نداد. اين فيلم كه در يك سانس مناسب درسينماي رسانهها به نمايش گذاشته شده بود، واكنش منفي شمارقابل توجهي از منتقدان سينمايي را در پي داشت. «آناهيتا» از دو نظر فيلم كنجكاويبرانگيزي بود، نخست بهخاطر غيبت طولاني مدت و چند ساله عزيزالله حميدنژاد ازسينماي ايران و دوم؛ بواسطه شايعه ممنوعالكار بودن يكي از بازيگران اصلياش كه چند سالي مقيم خارج بود. «حميدنژاد» در «آناهيتا» فرضيهاي علمي – پژوهشي را دستمايه قرار داده كه هنوز به اثبات نرسيده است.در كار با چنين مضاميني كه جنبه تخصصي دارند بسياري از عوامل فيلم نيازمند مشاوره هستند اما در «آناهيتا»، چنين اتفاقي آنچنان كه بايد و شايد نيفتاده است. پي بردن به انگيزهها و ويژگيهاي رفتاري افراد از طريق قطرات آب آنگونه كه در فيلم مطرح شده، فاقد پايه و اساس علمي است. ميكروسكوپي كه خورشيد (ميترا حجار) با آن كار ميكند بسيار گرانقيمت است، در حالي كه آزمايشگاهي كه او براي خودش در يك بيغوله تدارك ديده بسيار محقر و در حال فروريختن است كه اين تضاد، اصلا توجيه منطقي ندارد، ضمن آن كه معلوم نيست خورشيد كه فرد تحصيلكردهاي است به كدام علت چنان وسيله نفيسي را در آن مكان ناامن مستقر كرده است!؟. خورشيد هنگام كار در آزمايشگاه پيپت (وسيله نمونه برداري) را كاملا غلط در دست ميگيرد. جايزهاي كه در ابتداي فيلم به خورشيد اهدا ميشود، حاكي از برخورداري وي از حمايتهاي دولتي است اما هيچ نشاني از اين حمايتها، در آزمايشگاه محقرش و روند پژوهش به چشم نميخورد! فيلمنامه فاقد انسجام است، پرش دارد و مدام لحن عوض ميكند و تغيير ژانر ميدهد چند سكانس علمي-تخيلي است، چند سكانس ملودرام، چند سكانس جنايي و... هيچ تلاشي هم براي تلفيق اين قالبهاي مختلف صورت نگرفته است. شهاب حسيني و ميترا حجار در باوراندن نقشهاي خود به بيننده موفق بودهاند، هرچند كه بازي بد و هدايت ناشده هنرپيشگان نقشهاي فرعي اين موفقيت را تحتالشعاع قرار داده است. فيلم بسيار پرگو و زيادهگو است و نياز به تدوين مجدد دارد. برخي از شخصيتهاي فرعي - مثلا همسايه خورشيد (محمدرضا داوودنژاد) - چندان به كار داستان نميآيند و به راحتي ميتوان حذفشان كرد! انتقادهايي كه فيلم در مورد روند ناعادلانه پذيرش دانشجو در دوره تحصيلات تكميلي و افزايش بيحد و حصر دانشجويان دختر در قياس با دانشجويان پسر طرح ميكند هر چند ارزشمند و قابل تأملاند اما رو و شعاري از آب در آمده و به سختي بر بستر قصه مينشينند. فواد -دانشجوي اخراجي- كاراكتر جذاب و كم نظيري در سينماي ايران محسوب ميشود اما متاسفانه پرداخت هويتي مناسبي ندارد و حجم زماني اختصاص داده شده به او در سناريو كافي به نظر نميرسد در صورتي كه كار بيشتر بر روي اين شخصيت، فيلم و قصه آن را ارتقا ميبخشيد. حميدنژاد آنقدر تجارب موفق در سينماي ايران داشته كه نميتوان به صرف ساخت فيلم ضعيف و نه چندان قابل دفاع «آناهيتا»، به كلي از او قطع اميد كرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 138]