واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: مجموعههایی که مسعود رسام کارگردانی کرد برای یک نسل خاطرههایی فراموش نشدنی ساخت، نسلی که با "محله بهداشت" و "محله برو بیا" طعم کودکی را چشید و جوانیاش با "همسران" و "خانه سبز" پیوند خورد. * خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و هنر: در سالهای ابتدای دهه 70 مجموعهای از شبکه دو روی آنتن رفت که شکل و شیوه مجموعهسازی را تحت تاثیر قرار داد، جذابیتهای این مجموعه پربیننده و موفق به اندازهای بود که نه تنها بازیگرانش را به شهرت و محبوبیت رساند، بلکه نام کارگردانهایش را هم سر زبان انداخت. "همسران" نمونهای شد برای مجموعهسازی آپارتمانی و اپیزودیک که اگرچه سالها در شبکههای خارجی تجربه میشد کمتر به تلویزیون ما راه پیدا کرده بود، "همسران" که نقطه اوجی در کارنامه مسعود رسام و بیژن بیرنگ بود، آغاز راه آنها نبود، یک دهه قبل زمانی که برنامههای تلویزیون تنوع نداشت رسام و بیرنگ با دو جنگ "محله بهداشت" و "محله برو بیا" که برای مخاطب کودک ونوجوان ساخته شده بود توانایی و استعدادشان را نشان دادند. زندهیاد مسعود رسام در نشست نقد و بررسی مجموعه "غیرمحرمانه" در خبرگزاری مهر "محله بهداشت" و "محله برو بیا" که بازیگران تئاتر در آن نقشآفرینی میکردند و فضایی فانتزی و ویژه داشت مخاطبان بزرگسال را هم پای تلویزیونها مینشاند، بچههای دهه 60 که شخصیتهای این دو جنگ را به یاد داشتند چند سال بعد مخاطبان پر و پا قرص "همسران" و "خانه سبز" شدند. مسعود رسام فارغ التحصیل کارگردانی از مدرسه عالی تلویزیون و سینما در کنار بیژن بیرنگ زوجی را تشکیل داده بودند که در برنامهسازی تلویزیون در دهه 60 و 70 تنوع ایجاد کردند، نوع نگاه آنها نسبت به زندگی و استفاده از دانش روانشناسی در بیان مفاهیم اخلاقی و تربیتی امتیاز مجموعههایی بود که رسام و بیرنگ پشت دوربین آن بودند. آنها در فضایی دست به این تجربهگرایی میزدند که مجموعهسازی بیشتر از هر چیز به حرفهای پرسود و پررونق برای تهیهکنندهها تبدیل شده بود و قواعد بساز و بفروشی در آن حاکم بود. بیژن بیرنگ و مسعود رسام که از دوران جوانی هم را میشناختند، نگاه و سلیقهای شبیه به هم داشتند، نویسنده داستانها و طراح موقعیتها بیرنگ بود و رسام بیشتر به عنوان اجرا کننده در بخش کارگردانی حضوری پررنگ داشت، همکاری حرفهای آنها متعادل و متوازن بود، هر یک بخشی را به عهده میگرفت و در شرایطی که عمر زوجهای هنری در ایران کوتاه است آنها سالها در کنار هم کار کردند و نامشان را در تیتراژ فیلمها و مجموعهها در کنار هم آوردند. "همسران" با همه کاستیها و خامدستیهای تجربه اول بستری فراهم کرد تا تجربه درخشان "خانه سبز" بر روی آن شکل بگیرد، مجموعهای که ضعفهای "همسران" را نداشت و نقاط قوت آن را به شکلی پررنگ و کاملتر داشت. رسام و بیرنگ به دلیل موفقیتهای "همسران" به جایگاه حرفهای قابل توجه رسیده بودند و توانستند در "خانه سبز" خسرو شکیبایی را که در آن مقطع ستارهای محبوب و پولساز در سینما بود به تلویزیون بیاورند. "خانه سبز" با خسرو شکیبایی معنا پیدا میکرد و بازی در نقش رضا صباحی یکی از بیادماندنی ترین بخشهای کارنامه این بازیگر شد. شکیبایی روح قصههای مجموعه و نوع نگاه نویسنده و فضایی که کارگردانهای "خانه سبز" از او میخواستند به خوبی درک میکرد و حلقه گمشدهای بود که به این مجموعه گرما و انرژی میداد. به نظر میرسید همه چیز برای زوج رسام و بیرنگ به خوبی پیش میرود و آنها در بهترین روزهای زندگی حرفهایشان هستند، هم اقبال عمومی را داشتند و هم منتقدان و مخاطبان نخبه مجموعههایشان را میدیدند، آنها توانسته بودند مجموعهسازی را چند پله بالاتر ببرند، نه با بودجههای کلان مجموعههای تاریخی و نه با به رخ کشیدن تواناییشان در کارگردانی سکانسهای شلوغ و پرسیاهیلشگر.آنها قصههای باورپذیری از زندگی میگفتند، از مردمانی با ویژگیهای مختلف و گاه متناقض و از روزهای تلخ و شیرین زندگی. اما "سرزمین سبز" مسیری را که با "خانه سبز" به نقطهای روشن و امیدوارکننده رسید پایان داد، شاید بدترین اتفاقها در زندگی حرفهای رسام و بیرنگ که تا این مقطع نمیتوان نامشان را از هم جدا کرد با "سرزمین سبز" رخ داد، قرار بود مجموعه در اندازهای بزرگتر دغدغههای سازندگانش را که در "همسران" و "خانه سبز" مطرح شده بود دنبال کند، اما نتیجه کار غمانگیز و ناامیدکننده بود. حضور بیتا فرهی که تا آن زمان به تلویزیون نیامده بود هم برگ برندهای برای "سرزمین سبز" نشد تا مجموعهای که در زمان تولید با مشکلات فراوان مواجه شد و پخش آن سالها به تاخیر افتاد به نقطه روشن دیگری در کارنامه این زوج تبدیل شود، رسام و بیرنگ پس از "سرزمین سبز" مجموعههایی برای کودکان و نوجوانان کارگردانی و تهیهکردند، سبکشان را ادامه دادند و کارگردانهایی را تربیت کردند که راهشان را دنبال کردند، اما چه کسی است که آرزو نکند کاش آنها میتوانستد تجربههایی که با "خانه سبز" به دست آورده بودند کامل کنند. از اوایل دهه 80 بخش دیگری از کارنامه رسام رقم خورد، او به تنهایی و دور از بیژن بیرنگ مجموعههای "بزرگمرد کوچک"، "مروارید سرخ" و "غیرمحرمانه" را کارگردانی کرد، هیچ کدام دیده نشدند و اعتباری بیشتر برای کارگردان "همسران"، و "خانه سبز" به ارمغان نیاوردند، او که پیشتر فیلمهای سینمایی "علی و غول جنگل" و "سیندرلا" را با همکاری بیرنگ ساخته بود تصمیم داشت اولین فیلم سینمایی مستقلش را کارگردانی کند اما این فرصت پیش نیامد. مسعود رسام یکی از تاثیرگذارترین کارگردانها و تهیهکنندههای تلویزیون بود که هنوز میتوان نشان سلیقه و ذوق او در مجموعهسازی را در مجموعهها و فیلمهای تلویزیونی دید، شخصیتپردازیها، توجه به مضامین خاص، استفاده از بازیگران در نقشهایی متفاوت و تجربه کردن فضاهایی تازه در تلویزیون از امتیازهای مجموعههای این کارگردان است. مضامین و سوژهها در مجموعههای بیرنگ و رسام از آنجا که درباره انسان و روابط انسانی هستند کهنه نمیشوند، بسیاری از مردم هنوز هم شخصیتهای دوستداشتنی این مجموعهها را به یاد دارند، به نظر میرسد میبایست خوشحال باشیم که رسام در زندگی کوتاهش قدر دید و به اندازه کافی به فعالیتهایش توجه شد، اما نکته دریغانگیز این است که مسعود رسام هم مانند بسیاری از هنرمندان این سرزمین نتوانست مسیر طبیعی را طی کند و انقطاع ناخواستهای که پس از "خانه سبز" به وجود آمد او را برای رسیدن به قله اوج محدود کرد. خبر درگذشت مسعود رسام اپیزودی از "خانه سبز" را بیاد میآورد، همان اپیزودی که رضا صباحی (خسرو شکیبایی) به استقبال مرگ میرود و با وجود غربت، تنهایی و ترس از دوری از عزیزانش با این حادثه کنار میآید و تلاش میکند در مرگ هم ردپایی از زندگی و روشنی بیابد. مرگ پایان کبوتر نیست.... -----------------------
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 156]