واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: مهمترین کار زندگی چیست؟!
«زندگی جای دیگری است» نمونه واضحی از فیلم هایی است که سینمای امروز ما درگیر حجم قابل توجهی از آنهاست: فیلمی با فیلمنامه ای خام و پرداخت نشده و تدوینی ضعیف.
فیلمنامه فقط در حد ایده باقی مانده و خالی از هرگونه نوآوری است. فیلمنامه ای خطی و کاملا قابل پیش بینی که داستانش را همان اوایل فیلم لو می دهد و بدون کوچکترین فراز و فرودی نود دقیقه کش پیدا می کند. واقعا تا کی قرار است ایده های کلیشه ای با فیلمنامه هایی پرداخت نشده و غیر هدفمند تبدیل به فیلم هایی ضعیف شوند؟ چرا مشاورین فیلمنامه جایگاهی در سینمای ایران ندارند؟
داوود (حامد بهداد) بهیار بی اعصاب، بی تفاوت و با تجربه بخش احیاء یک بیمارستان است که همسرش شهرزاد (نیکی کریمی) به دلیل همین بد اخلاقی و بی تفاوتی از وی جدا شده و با علی (پارسا پیروزفر) دوست دوران جوانی اش ازدواج کرده است. علی در یک سوءتفاهم به حمل مقدار زیادی مواد مخدر متهم و به اعدام محکوم می شود. داوود نیز پس از مطلع شدن از وجود تومور مغزی اش فقط چند ماه تا مرگ فاصله دارد... از آنجایی که «زندگی جای دیگری است» یک کلیشه به تمام معناست، حدس زدن ادامه داستان کار دشواری نخواهد بود!«زندگی جای دیگری است» نمونه واضحی از فیلم هایی است که سینمای امروز ما درگیر حجم قابل توجهی از آنهاست: فیلمی با فیلمنامه ای خام و پرداخت نشده و تدوینی ضعیف. فیلمنامه که نام سه نویسنده را یدک می کشد فقط در حد ایده -آن هم ایده ای نخ نما شده- باقی مانده و خالی از هرگونه نوآوری است. فیلمنامه ای خطی و کاملا قابل پیش بینی که داستانش را همان اوایل فیلم لو می دهد و بدون کوچکترین فراز و فرودی نود دقیقه کش پیدا می کند. تنها سکانس غیرخطی، سکانسی است که فیلم با آن شروع می شود و دکتر به داوود می گوید فقط سه ماه فرصت دارد؛ آوردن این سکانس در ابتدای فیلم نه تنها هیچ کمکی به روند داستان نکرده که باعث زودتر لو رفتن ماجرا نیز شده است. با اینکه داستان به شکل حوصله سربری کش آمده است، اما باز هم فیلم حرفش را در قالب دیالوگ های مستقیم می زند و جایی برای اندیشیدن مخاطب باقی نمی گذارد. پس زمینه های اضافه شده از تلویزیون و رادیو خارج از داستان است و حذف آن ها لطمه ای به فیلم نمی زند. واقعا تا کی قرار است ایده های کلیشه ای با فیلمنامه هایی پرداخت نشده و غیر هدفمند تبدیل به فیلم هایی ضعیف شوند؟ چرا مشاورین فیلمنامه جایگاهی در سینمای ایران ندارند؟سطحی بودن فیلمنامه باعث شده تا کارگردانی نیز جایی برای مانور نداشته باشد و در هیچ جایی از فیلم نقش کارگردان به چشم نیاید. اگر بازیگران داستانِ چند خطی فیلم را می خواندند و بدون حضور کارگردان بازی می کردند چه تغییری حاصل میشد؟! به تمامی اینها باید معضل جدید سینمای ایران یعنی تدوین را هم اضافه کرد. تدوین «زندگی جای دیگری است» کاملا ابتدایی و صرفا با قرارگیری پشت سر هم سکانس ها صورت گرفته است. موسیقی متن (ابزاری که می توانست کمی از یکنواختی داستان بکاهد) در فیلم هیچ جایگاهی ندارد.تنها نکته مثبت فیلم بازی تحسین برانگیز حامد بهداد است که علی رغم فیلمنامه ضعیف و کارگردانی کم اثر به بهترین شکل صورت گرفته است. بازی بهداد بسیار سنجیده و بدون حرکت های اغراق آمیزی است که در کارهای قبلی او سراغ داشته ایم. یکتا ناصر نیز هرچند یکی از بهترین بازی هایش را ارائه داده است اما به دلیل پرداخت نامناسب کاراکترش حس یک زن ساده پایین شهری را به مخاطب منتقل نمی کند. حضور نیکی کریمی و پارساپیروزفر فقط به خاطر استفاده از نام این بازیگران بوده و فیلم مجالی برای بازی گرفتن از آنها نمی دهد.از فیلمساز «زندگی جای دیگری است» باید پرسید که آیا مهمترین کار زندگیشان را در فیلمسازی یافته اند؟ که اگر چنین است لهتر است تجدید نظری اساسی در روند فیلمسازیشان داشته باشند...
فرهنگ و هنر سیمرغwww.seemorgh.com/culture
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 84]