واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
روایت یک فیلمساز از تجربه عجیب کارگردانیاش / چطور بیش از دو ساعت داستان را در یک پلان تصویر کنیم؟ فرهنگ > سینما - نمایش فیلم «ماهی و گربه» شهرام مکری در جشن تصویر سال و جشنواره فیلم تصویر با استقبال مواجه شد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در روزهای پایانی جشنواره تصویر سال، خانه هنرمندان میزبان علاقهمندان به فیلم «ماهی و گربه» شهرام مکری بود، فیلمی که در بخش تجربههای نو جشنواره فجر امسال به روی پرده رفت و با استقبال زیادی مواجه شد.
دیشب هم جمعیت چهارصدو پنجاه نفری پشت درهای تالار «ناصری» خانه هنرمندان منتظر تماشای این فیلم شدند. سالن 270 نفره ناصری مملو از جمعیت بود، به طوری که روی سن و پلههای سالن هم پر شده بود. بعد از نمایش فیلم شهرام مکری به همراه عوامل در نشست نقد و بررسی که سیف الله صمدیان دبیر جشن تصویر سال آن را اداره می کرد، حاضر شدند و به پرسشهای حاضران هم جواب دادند. امیر اثباتی طراح صحنه و لباس و مشاور پروژه «ماهی و گربه» در سخنانی گفت: «واکنش مثبت علاقمندان سینما نشان میدهد که اگر این نوع تجربهها جدی گرفته شود و تنها ادای تجربه نباشد، قدرش دانسته میشود.» اثباتی توضیح داد: «این امر نیازمند طراحی اساسی در تولید فیلم بود. امکان ساخت در شرایط متعارف مهیا نبود و باید بدهوبستانی در همه اجزا شکل میگرفت. تلاش من به عنوان طراح این بود چیزی که در ذهن شهرام مکری بود به عدد و رقم و فاصله و متر و شرایط اجرا نزدیک کنم. این موضوع زمان زیادی از ما گرفت. ما در بدترین فصل سال بودیم. باران و زمین گلآلود کار را سخت کرده بود. میزانسنها باید به درستی بدون سر خوردن شکل میگرفت.» این هنرمند در عین حال گفت: «از سوی دیگر باید آن فضا را که تفرجگاه بود، شکل میدادیم. رستوران اول و کلبه آخر ساخته شدند؛ مسیرهای فرعی هم شکل گرفت. این عملیات هر روز باید انجام میشد، سفره را هر روز پهن میکردیم و شب جمع میکردیم. این شرایط فراهم شد تا به اقتضائات فیلم جواب دهیم. اگر فیلم طولانیتر از چیزی که هست به نظر میرسد دلیلاش این است که ما همین قدر توانستیم خلاصه کنیم. اگر دقت کنید در قسمت انتهایی که حمید مسیری را طی میکند تا به مارال برسد شاید مسیر طولانی باشد ولی من اصرار داشتم که حتما در همین نقطه مارال بنشیند، زیرا در پس زمینه گروه نوازندگان صحنه بسیار عجیبی می دیدیم و حیف بود که به خاطر مسافت طولانی آن را از دست بدهیم.» اثباتی همچنین از اینکه در فیلم «ماهی و گربه» نقش داشته اظهار خرسندی کرد و گفت: «به نظرم این فیلمها باید به نمایش عمومی در بیاید و نباید تحت الشعاع یک نوع سینما باشد که ظاهرا غلبه دارد و به نظر میآید تنها سینمای رسمی ماست و از آن صحبت میشود. سینمای تجربهگرا جایش را در دنیا باز میکند.» در ادامه سیفالله صمدیان از مکری پرسید که این نوع فیلمسازی را تا چه زمان ادامه میدهد و چرا این دایره و به هم رسیدنها این قدر او را مشغول کرده که مکری پاسخ داد: «چند سال پیش در دوره دانشگاه اولین فیلم کوتاهم را ساختم. بعد از آن فکر کردم نگاهی به مدل کاری که میخواهم انجام دهم داشته باشم و ببنیم آن چه که در فیلمسازی دنبالش هستم چیست. در این نگاهها و بررسی تاریخ سینما بیشتر توجهم به مفهوم پلان جلب شده بود. کاری که پلان انجام میدهد در یک زمان رو به جلو حرکت میکند؛ در فیلمهای مختلف پلانهای مختلف را کنار هم میچینند و از نوع چیدمان آنها میتوان روایت درهم ریختهای را ساخت. ذهن در برخورد این روایت درهم ریخته آنها را مرتب کند، حتی در فیلمی مثل «فیل»(elephant) کارکردی مثل پلان و نوع برخورد ذهن با آن همین ترکیبی را دارد که از آن دارم صحبت میکنم. یعنی مجموعه پلانهایی که زمان در آنها رو به جلو حرکت میکند، غیر خطی و در کنار هم قرار میگیرد و ذهن ما در مواجهه با آنها سعی میکند به آنها نظم و ترتیب دهد. فکر میکردم که چطور میتوان چنین تعریفی از پلان را دستخوش تغییر کنیم.» وی توضیح داد: «بعد که با نقاشیهایی «اشر» آشنا شدم و به کاری که او در پرسپکتیو انجام داده دقت کردم. کاری که او انجام میدهد این است که سه دایره در کارش میبینیم، ولی با دقت بیشتر میتوانید با یک حرکت ممتد مسیر دایرهها را دنبال کنید و به آن راز گشایی او میرسید. فکر کردم که اگر بخواهیم این موضوع را در سینما داشته باشیم و با برهم زدن زمان روایت و پرسپکتیو باید چنین کاری را انجام داد. یعنی وقتی میتوانیم این پروسه را کامل ببنیم که فیلم را در یک پلان طراحی کنیم و آن وقت ذهن اجازه به چیدن و مرتب کردن این پازل به هم ریخته را نمیدهد، این گونه بود که فکر کردم میشود، مدلهایی برای روایت زمان در پلان طراحی کرد.» وی یادآور شد: «دو یا سه فیلم کوتاه ساختم که سعیام اجرای چنین ایدههایی بود. در واقع «ماهی گربه» مدلی با نگاه به ماکت «محدوده دایره» است. آن ماکت را با نگاه کردن به فیلمهایی «اسلشر» از فیلمهای وحشت و بازی کردن با قواعد این چنینی سعی کردم شکل بدهم. این که تا کی میخواهم ادامه دهم دقیقا نمیدانم. الان سناریویی در ذهنم دارم که با «ماهی گربه» فرق دارد، شاید بعضی ببینند بگویند که بدتر از «ماهی و گربه» است.» سپس صمدیان پرسید که حضور ابراهیمی فر در کنار جوانانی مثل شهرام مکری و همچنین تورج اصلانی، قابل توجه است و چرا او در این فیلمها حضور دارد که ابراهیمیفر پاسخ داد: «چیزی که برایم اعتقاد شده این است که سینمایی که فاقد عنصر تجربه باشد محکوم به فنا است؛ سینمایی میشود که فقط با کلیشهها سرو کار دارد. برای همین عنصر تجربه برایم خیلی مهم است، به خصوص سینمای ما که خیلی چیزها دست و پایش را میبندد. برای همین از پیشنهادهایی این مدلی استقبال میکنم. چون به این سینما اعتقاد دارم هر کاری از دستم بر بیاید انجام میدهم. شهرام به من لطف دارد هر فیلمی که میخواهد بسازد فکر میکند که چه چیز برای من دارد. در فیلم قبلیاش نقش یک نابینا را بازی کردم که از یک جواهر فروشی سرقت میکند و در «ماهی وگربه» تبدیل به رستورانداری شدم که در رستورانش گوشت آنچنانی سرو میکند.» همچنین مکری در پاسخ به این پرسش که اگر محمود کلاری نبود، چطور میتوانست 120 دقیقه مستمر دوربین روی دست کار کند، پاسخ داد: «آقای کلاری خیلی خوب به پروژه ما پیوند خوردند، همان موقع سر کار «گذشته» بود. آن کار که تمام شد بلافاصله آمد تهران سر لوکشین ما. کلاری یکسری توصیههایی سر فیلمبرداری کرد که 50 درصد را گوش کردم و 50 درصد را نه. الان پشیمان هستم که چرا گوش نکردم. در فیلم ما کمپی از کارگردانها بودند. آقای کلاری ایدههایی سر فیلمبرداری پیاده کردند که بهتر است خودش توضیح دهد. ایده این بود که جایی که دوربین ایستاتر است آقای کلاری و کوهیار، روشی را تمرین کرده بودند که دوربین را دست به دست کنند.» 58243
پنجشنبه 15 اسفند 1392 - 10:08:13
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]