واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: وقتي با بهانه كتاب را دور ميزنيم
گويا قرار نيست به خودمان بياييم؛ سرانه مطالعه كتاب در كشورمان پايين و رو به بحران است. سالها است كه ميگوييم بين مردم و كتاب فاصله افتاده است.
گويا قرار نيست به خودمان بياييم؛ سرانه مطالعه كتاب در كشورمان پايين و رو به بحران است. سالها است كه ميگوييم بين مردم و كتاب فاصله افتاده است. هزاران دليل را به اين ضعف فرهنگي پيوند ميزنيم تا دلمان را خوش كنيم به اينكه دست خودمان نيست از اين كالاي فرهنگي رو بر گرداندهايم بلكه از آن رانده شدهايم؛ گراني و نرسيدن كشور به شاخصههاي مهم توسعهيافتگي و هزار و يك دليل ديگر حائلي شدهاند ميان مردم كتابخوان ما و يار مهربان كاغذي دريغ از اينكه بر اساس آمار جديد بايد بيشترين سرانه مطالعه كتاب را در كشورهايي مثل هند، تايلند، چين و فيليپين جست و جو كرد. آمار مركز شاخص امتياز فرهنگ جهاني نشان ميدهد كه هنديها كتابخوانترين مردم جهان هستند. هنديها بيش از 10 ساعت از وقتشان را در هفته به كتابخواني اختصاص ميدهند. بعد از هند، تايلند، چين، فيليپين و مصر در رتبههاي بعدي قرار دارند؛ كشورهاي جهان سومي ديگري هم در اين ليست 30 پلهاي وجود دارد اما سرانه مطالعه كتاب در ايران آنقدر پايين است كه حتي نتوانسته نام كشورمان را به آخرين پلههاي اين آمار بكشاند؛ اگر بخواهيم تعارفات را كنار بگذاريم بايد بگوييم كه ايران يك كشور در حال توسعه و جهان سومي است اما اين موضوع بهانهاي براي پايين بودن سرانه مطالعه كتاب در كشور نيست؛ اين آمار نشان ميدهد كه برخلاف تصور نسبت متوسط سطح مطالعه عمومي «واقعي» در كشورهاي مختلف با ميزان توسعهيافتگي علمي و صنعتي اين كشورها ارتباط صددرصد مستقيمي ندارد. گراني هم بهانه ديگري بود كه بعدها به جمع اين قبيل بهانهها اضافه شد؛ در حالي كه بيانگيزگي مردم براي هزينه در حوزه كتاب، به مراتب پراهميتتر از افزايش شديد قيمت كتاب در ايران است. مردم كشور ما هنوز كتاب را كالاي اساسي و ضروري زندگي خود نميدانند. ميگويند در ژاپن مردم در صفهاي طويل خريد كتاب معطل ميشوند اما در ايران مردم ايستادن در صفهاي طولاني را براي خريد كالاهاي ضروري و اساسي كه مسلماً كتاب جزو آنها نيست، تجربه ميكنند. يكي از مشهورترين اين صفها براي آخرين كتاب موراكامي رخ داده بود كه در نوع خود اتفاق منحصر به فردي محسوب ميشد. در واگنهاي پر ازدحام متروي چين نيز مردم از هر فضايي به جاي نفس كشيدن براي بيرون آوردن كتاب جيبي خود و مطالعه استفاده ميكنند اما واگنهاي متروي ما به بازارچههايي خصوصي براي گشتوگذار دستفروشان تبديل شده است كه بيش از هر چيز جامعه را به سوي خريد درماني هدايت ميكند و مردم هم از آن خوب استقبال ميكنند. سنت كتابخواني در كشور ما به عنوان مهد تمدن و پرورش بزرگترين نويسندگان و خالقان بهترين كتابهاي شعر و ادبيات جهان با وجود ادعا و پزهاي فرهنگي كه اكثر ما درباره فرهنگ ديرينه خود داريم به قهقرا رفته است و اكثراً عادت كردهايم كه براي لاپوشاني اين ضعف دست به گريبان بهانههاي مختلفي شويم. جدايي مردم از كتاب مانند بسياري از جداييهاي كنوني جامعه از عرصههاي مختلف فرهنگي سخت و تلخ است؛ مردم از سينما هم جدا هستند اما اين جدايي مقطعي و معلول فيلمهايي است كه در اين برهه نتوانستهاند رگ خواب مخاطب را بشناسند. در حوزه كتاب اما معادله فرق ميكند؛ سالانه صدها اثر جديد وارد حوزه نشر ميشود. تنوع در اين عرصه به خاطر ترجمه آثار خارجي و فعال بودن نويسندههاي خوش قلم داخلي و بازتر بودن فضاي نشر در مقايسه با فضاي سينما آنقدر زياد است كه در هر كتابفروشي بتوان براي هر نوع سليقهاي و در هر رده قيمتي يك خوراك خوب كاغذي پيدا كرد؛ مهم خواستن و گذاشتن خطي پايان بر اين جدايي است؛ همان چيزي كه فعلاً جامعه آن را نميخواهد و ناديده گرفته است.
نویسنده : الناز خماميزاده
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 14 اسفند 1392 - 21:56
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 186]