تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):راستى عزّت است و نادانى ذلّت.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820969984




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تاملی در واگویه‌های ارغوانی هرگز بیت‌المال را با مال البیت اشتباه نگرفته‌ام


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: تاملی در واگویه‌های ارغوانی
هرگز بیت‌المال را با مال البیت اشتباه نگرفته‌ام
دیروز به پسر همسایه گفتم که این قدر به فکر واکس زدن کفش‌هایت نباش، من کسانی را می‌شناسم که با پوتین‌های خاک آلودشان به ضیافت بهشت رفتند. لبخند زد و به فکر فرو رفت. او پسر بدی نیست. وقتی که جنگ بود، او سن و سالی نداشت

خبرگزاری فارس: هرگز بیت‌المال را با مال البیت اشتباه نگرفته‌ام


خبرگزاری فارس - گروه ادبیات انقلاب اسلامی؛ چندسالی است که توجه نویسندگان به نثر ادبی یا نثر شاعرانه (قطعه ادبی) چشمگیر شده است. اگر بیست سال پیش فقط می‌شد از دکتر اسلامی ندوشن، شهید دکتر چمران، دکتر محمدرضا مهدیزاده، دکتر محمدرضا سنگری و تنی چند از این نویسندگان به عنوان چهره‌های درخشان نژاد بی نام برد، امروز این چهره‌ها چندین برابر شده‌اند و در کنار این ارجمندان هنرمندان دیگری قد علم کرده‌اند که کارهای ایشان در حوزه مذکور قابل بحث و بررسی است. یکی از این نویسندگان، روزنامه‌نگار پویا و فعالی است که «کامران شرفشاهی» نام دارد. شرفشاهی که مدت مدیدی است به روزنامه‌نگاری مشغول است و قبل از آن در شعر شکفته است، اخیراً مجموعه‌ای به نام «واگویه‌های ارغوانی» را به علاقمندان ادبیات تقدیم کرده است. اگر بخواهیم با نگاه موشکافانه و منتقدانه به «واگویه‌های ارغوانی» نظر کنیم چند شاخصه در این کتاب قابل توجه و یادآوری است؛ 1) 19 نقد درون گفتمانی جامعه پس از هشت سال دفاع مقدس؛ شرفشاهی کوشیده است در لفافه‌ای از عاطفه و نسیم و لبخند و کلمه، حرف‌های نیش‌دارش را در سطرهای واگویه‌ها بیاورد؛ «باور کن من از آن هایی نیستم که هیچ‌گاه از ماشین حسابشان جدا نمی‌شوند و هرگز بیت‌المال را با مال البیت اشتباه نگرفته‌ام و هیچ وقت نخواسته‌ام در کورس سرگیجه آور تکاثر از این و آن سبقت بگیرم.» (واگویه‌های ارغوانی ص8) نویسنده در سطر سطر کتاب مذکور سعی دارد که خودش را وفادار به شقایق‌ها (شهیدان) نشان دهد و مدام از واژه‌هایی مثل «باور کن» سود برده است. و این وفاداری و عشق به شهیدان را آشکار می‌کند؛ «باور کن من هنوز هم سعی می‌کنم مثل تو غیرت داشته باشم و از آدم‌های بی رگ و ریشه خوشم نمی‌آید و گل سرخ را به گل‌های مصنوعی که از آن سوی آب‌ها می‌آیند و رنگ و بویی ندارند، ترجیح می‌دهم. باورکن، من فراموش‌کار نیستم. نمی‌گویم که کوتاهی نکرده‌ام. شعار نمی‌دهم، نمی‌خواهم برایت لیست بلند بالایی از کارهایم ردیف کنم و حوصله‌ات را با حرف‌های پیش پا افتاده سر ببرم. فقط می‌گویم قرارمان را فراموش نکرده‌ام و به آرمان‌هایمان هنوز وفادارم.» (همان ص 9و8) 2) گاهی اوقات، به جهت دغدغه‌ای که در ذهن شرفشاهی در تلاطم است بار معنایی نثر ادبی، به سمت نثر تعلیمی می‌رود. به روشنی مشخص است که علاقه نویسنده در این گرایش‌ها ریشه در آن نکته‌ای دارد که ما «کامران شرفشاهی» را هنرمند انقلابی قلمداد می‌کنیم؛ «این جنگ، جنگ نامریی است، اما تمام عیار و ایستادگی در چنین سنگری از هر کس بر نمی‌آید. تنها سلاح موثر این میدان خرد و تقواست که اگر نباشد لغزش و سقوط حتمی است و اکنون هنگامه جهادی اکبر است که کوچک‌ترین غفلتی می تواند عوارض بلند مدت و صدمات جبران ناپذیری را در پی داشته باشد.» (همان ص19و18) 3) در برخی قسمت‌های کتاب، نوشته‌ها به شعر نزدیک می‌شوند و تا حدودی شاعر با عصای احساس طی طریق می‌کند که البته در برخی قسمت‌ها سربلند بیرون آمده است. مثل این پاراگراف که از صفحه پنجاه و نه گلچین شده است؛ «دیروز به پسر همسایه گفتم که این قدر به فکر واکس زدن کفش‌هایت نباش، من کسانی را می‌شناسم که با پوتین‌های خاک آلودشان به ضیافت بهشت رفتند. لبخند زد و به فکر فرو رفت. او پسر بدی نیست. وقتی که جنگ بود، او سن و سالی نداشت» علیرغم زیبایی‌هایی که در «واگویه‌های ارغوانی» به چشم می‌آید. گاهی اوقات ترکیبات اضافی و وصفی تکراری و ملال‌آور از جلوی دیدگان مخاطب رژه می‌روند؛ «هنگامه‌ی هولناک ص 19» «گرداب توطئه‌ها ص 19» و ... نکته دیگری که با خواندن کتاب مذکور در ذهنم جاخوش کرده این است که گاهی اوقات شرفشاهی، خیلی حساس می‌شود، حساسیتی که نگران بودنش را ضریب می‌دهد و به زعم نگارنده خیلی اوقات حنای این گونه حساسیت‌ها رنگی ندارد! مثلاً او در بخش «پلی به سوی آسمان» خطاب به پسر همسایه شان می‌گوید که حتی موقعی که به بهشت هم می خواهد برود حواسش را سر چهارراه‌ها جمع کند! «این روزها خیلی برای او نگرانم. بارها به او گفته‌ام که مراقب گذرگاه‌هایی که شیطان در آن کمین کرده است باشد. بارها به او گفته‌ام که اگر می‌خواهد به بهشت برود، حواسش را سر چهارراه‌ها و دوراهی‌ها جمع کند. بارها به او سفارش کرده‌ام که مبادا به دام نوچه‌های شیطان بیفتد و بارها به او گفته‌ام که در جهنم از بعضی از همین سرگذرها باز می‌شود.» (همان ص 60و59) شرفشاهی که خودش روزهای دفاع مقدس را سپری کرده است با این کتاب دست ما را می گیرد و تمام خاطرات معطر آن روزها را برایمان روایت می‌کند، چنان که ما را پا به پای نثرهای دوست داشتنی‌اش به «بهشت زهرا(س)» دعوت می‌کند. «آیات قرآن از هر سو به گوش می‌رسد. نسیمی که می‌وزد، پرچم‌های رنگارنگ را به اهتزاز در می‌آورد. از فرشته‌ای نشانی قطعه‌ی شهدا را می‌پرسم. با انگشت اشاره می‌کند. می‌بینم آن جا بهشت است و جراحت‌ بال‌های من التیام یافته است...» (همان ص 63) «واگویه‌های ارغوانی» چند روز پیش توسط «انتشارات تجلی مهر» منتشر شده است. انتهای پیام/

92/11/03 - 09:38





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن