محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843251377
گزارش فارس در آستانه اربعين حسينيكاروان اسرا در دمشق چه حوادثي را پشت سر گذاشت
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش فارس در آستانه اربعين حسينيكاروان اسرا در دمشق چه حوادثي را پشت سر گذاشت
امام سجاد(ع) از منبر بالا رفت و گفت: اى مردم! به ما شش چيز داده شده: دانش، بردبارى، بزرگوارى، شيوايى گفتار، شجاعت و محبت در دلهاى مؤمنان و با هفت چيز برترى داريم: محمد(ص)، علي، جعفر طيار، حمزه، فاطمه بتول و دو سرور جوانان بهشت.
به گزارش خبرنگار آيين و انديشه خبرگزاري فارس، از هنگام ورود كاروان آل الله به دمشق كه مصادف با اول صفر سال 61 هجري است تا هنگامي كه كاروان اسراي دشت نينوا اين شهر را ترك ميكنند، حوادث مختلفي بر خاندان اهل بيت عصمت و طهارت(ع) اتفاق ميافتد كه تاريخ نويسان فقط به شرح اين وقايع پرداختند و به زمان وقوع آن اشاره نكردهاند، به طور حتم اين رويدادها در آن بازده زماني اتفاق افتاده است كه با استناد از دانشنامه 14 جلدي امام حسين(ع) در ادامه ميآيد:
*گفتوگوى امام زين العابدين(ع) و پيرمرد شامى
پيرمردى آمد و به زنان و خاندان حسين(ع) كه در آنجا بودند، نزديك شد و گفت: ستايش خدايى را كه شما را كشت و هلاكتان كرد و كشور را از [شرّ] مردان شما آسوده كرد و شما را در اختيار اميرمؤمنان نهاد! امام زينالعابدين(ع) به او فرمود: «اى پيرمرد! آيا قرآن خواندهاى؟»، گفت: آرى!
فرمود: آيا آيه «بگو بر آن (رسالت) اجرى جز مهرورزى با نزديكانم از شما نمىطلبم» را خواندهاى؟. پيرمرد گفت: آن را خواندهام، امام(ع) به او فرمود: اى پيرمرد! آن نزديكان ما هستيم، آيا در سوره بنىاسرائيل خواندهاى: «و حق نزديكان را به آنها بده»؟، پيرمرد گفت: آن را خواندهام، امام زينالعابدين(ع) فرمود: اى پيرمرد! آن نزديكان ما هستيم، آيا اين آيه را خواندهاى «و بدانيد كه يك پنجم آنچه به دست مىآوريد براى خداوند پيامبر و نزديكان است»؟.
گفت: آرى! فرمود: اى پيرمرد! آن نزديكان ما هستيم، آيا اين آيه را خواندهاى: «خداوند اراده آن دارد كه آلودگى را تنها از شما اهل بيت بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند»؟، پيرمرد گفت: آن را خواندهام، امام(ع) فرمود: ما آن اهل بيت هستيم و خداوند آيه طهارت را مخصوص ما كرده است، اى پيرمرد!. پيرمرد خاموش گشت و از گفته خويش پشيمان شد و گفت: تو را به خدا شما آنان هستيد؟ زينالعابدين(ع) فرمود: به خدا سوگند! بدون شك ما همانها هستيم و به حق جدمان پيامبر خدا(ص)، ما همانها هستيم. پيرمرد گريست و عمامهاش را پرت كرد و سپس سرش را به سوى آسمان بلند كرد و گفت: خدايا! من از دشمن خاندان محمّد ـ جن باشد يا اِنس ـ به تو پناه مىبرم و سپس گفت: آيا مىتوانم توبه كنم؟ زين العابدين(ع) به او فرمود: آرى! اگر به سوى خدا بازگردى، خدا هم به سوى تو باز مىگردد و تو با ما خواهى بود، پيرمرد گفت: من توبه كارم، ماجراى پيرمرد به يزيد بن معاويه رسيد و فرمان داد او را بكشند. (الملهوف)
*تبريك پيروزى به يزيد
ما نزد يزيد بن معاويه در دمشق بوديم كه زَحْر بن قيس پيش آمد و نزد يزيد بن معاويه رفت، يزيد به او گفت: واى بر تو! چه در پشتِ سر و نزد خود دارى؟ زَحْر گفت: اى اميرمؤمنان! به پيروزى و يارى خدا بشارت بده! حسين بن على با 18 تن از خانواده و 60 نفر از پيروانش بر ما وارد شدند و ما هم به سوى آنها رفتيم و از آنان خواستيم كه تسليم شوند و به حكم امير عبيداللّه بن زياد گردن بنهند و يا بجنگند، آنان جنگ را بر تسليم شدن ترجيح دادند، ما هم هنگام طلوع آفتاب به آنها يورش برديم و آنها را از هر سو محاصره كرديم تا آنكه شمشيرها جايگاهشان را از سرهاى آنان بر گرفتند.
آنان عقب مىنشستند، اما پناهگاهى نداشتند و از دست ما به پشتهها و حفرهها پناه مىبردند، مانند پناه جستن كبوتران از باز شكارى، به خدا سوگند ـ اى اميرمؤمنان ـ جز به اندازه نحر كردن شترى يا خواب كوتاه نيم روزى طول نكشيد كه تا آخرين نفرشان را از پاى در آورديم، اكنون پيكرهاى برهنه و لباسهاى خونين و گونههاى خاك آلودشان كه خورشيد آنها را مىگدازد و باد بر آنها مىوزد، پيشكش تو! زائران آنها عقابها و لاشخورهاى بيابانهاى خشك و دوردستاند، چشم يزيد اشكبار شد و گفت: من از اطاعتتان بدون كشتن حسين هم راضى مىشدم!!! خدا پسر سميه را لعنت كند! هان! به خدا سوگند اگر من بودم، از حسين مىگذشتم!!! خداوند حسين را رحمت كند! و هيچ صِله و پاداشى به او نداد.(تاريخ الطبرى)
*خاندان پيامبر(ص) در مجلس يزيد
امام زين العابدين(ع) فرمود: ما را ـ كه دوازده مرد در بند بوديم ـ بر يزيد وارد كردند، هنگامى كه پيش روى او ايستاديم، گفتم: اى يزيد! تو را به خدا سوگند مىدهم كه گمان مىبرى اگر پيامبر خدا(ص) ما را بر اين حال مىديد، چه مىكرد؟ . . . فاطمه دختر حسين(ع) نيز گفت: اى يزيد! دختران پيامبر خدا اسير مىشوند؟! مردم گريستند و اهل خانه يزيد هم گريستند تا آنجا كه ناله و شيون بلند شد، من در غل و زنجير بودم، گفتم: آيا اجازه سخن گفتن به من مىدهى؟ گفت: بگو، ولى بيهودهگويى مكن، گفتم: در جايى ايستادهام كه سزامند همچون منى نيست كه بيهودهگويى كند، گمان مىبرى اگر پيامبر خدا(ص) مرا در غل و زنجير مىديد، چه مىكرد؟ يزيد به اطرافيانش گفت: بندهاى او را بگشاييد، سپس سرِ حسين(ع) را جلوى خود نهاد و زنان را در پشتِ سرش جاى داد تا به آن سر ننگرند، اما على بن الحسين(ع) آن سر را ديد و پس از آن ديگر كله [ى گوسفند] نخورد.(مثير الأحزان)
*احتجاج ابوبَرزه با يزيد
يزيد به مردم اجازه ورود داد و آنان وارد شدند، سر پيش روى يزيد بود و او با سر چوب دستىاش بر دندانهاى پيشينِ حسين(ع) مىزد، سپس گفت: ما و اين مانند همان اشعار حُصَين بن حُمام مُرّى هستيم كه: سر مردانى را مىشكافند كه دوستشان داريم ولى آنان نافرمانترين و ستمكارترين بودند.
مردى از ياران پيامبر خدا(ص) به نام ابو بَرزه اَسلَمى به او گفت: آيا با چوب دستى بر دندانهاى حسين مىزنى؟ هان كه چوب دستىات بر جايى از دهان او فرود آمد كه بسى ديدم كه پيامبر خدا(ص) آن را مىمكيد، هان ـ اى يزيد ـ تو روز قيامت مىآيى، در حالى كه ابن زياد شفيع توست و اين مىآيد، در حالى كه محمّد(ص) شفيع اوست، سپس برخاست و رفت.(تاريخ الطبرى)
*مشاجره زينب(س) و يزيد
(به نقل از فاطمه دختر امام حسين(ع)): هنگامى كه پيش روى يزيد نشستيم، دلش به حال ما سوخت، مردى سرخ رو از شاميان برخاست و گفت: اى اميرمؤمنان! اين دختر را (منظورش من بودم كه دخترى زيبا بودم) به من ببخش، بر خود لرزيدم و گمان كردم كه اين برايشان رواست، لباس عمهام زينب(س) را گرفتم و او مىدانست كه اين نمىشود، عمهام به آن مرد شامى گفت: به خدا سوگند! خطا كردى و پستى نشان دادى، به خدا سوگند! اين نه حقّ توست و نه حقّ يزيد، يزيد خشمگين شد و گفت : تو خطا كردى، اين حقّ من است و اگر بخواهم چنين كنم، مىكنم، زينب(س) گفت: به خدا سوگند! هرگز! خداوند اين حق را براى تو ننهاده است، مگر آنكه از دين ما خارج شوى و به دين ديگرى بگروى، يزيد از خشم عقل از سرش پريد و گفت: با اين گونه سخن با من رويارو مىشوى؟! آنانى كه از دين خارج شدهاند، پدر و برادرت هستند، زينب(س) گفت: تو و جدّ و پدرت اگر مسلمان باشيد، به دين خدا و دين پدرم و دين برادرم هدايت شدهايد، يزيد گفت: اى دشمن خدا! دروغ گفتى. زينب(س) به او گفت: تو اميرى و به ستم ناسزا مىگويى و به قدرتت [نه بُرهانت] چيرهاى، يزيد گويى خجالت كشيد و ساكت شد، آن شامى دوباره گفت: اين دختر را به من ببخش، يزيد به او گفت: دور شو! خداوند به تو مرگى دهد كه زندگىات به پايان رسد! (الإرشاد)
*گفتگوى تند امام زين العابدين(ع) و يزيد
هنگامى كه سر حسين بن على(ع) و على بن الحسين(ع) را دست بسته و دربند همراه دختران [اسير شده] اميرمؤمنان(ع) نزد يزيد ـ كه خدا لعنتش كند ـ آوردند، يزيد گفت: اى على بن الحسين! ستايش خدايى را كه پدرت را كشت، على بن الحسين(ع) فرمود: خداوند لعنت كند هر كس را كه پدرم را كشت! يزيد خشمگين شد و فرمان داد تا گردنش را بزنند، على بن الحسين(ع) فرمود: اگر مرا بكشى! چه كسى دختران پيامبر خدا(ص) را به خانه هايشان باز گرداند كه محرمى غير از من ندارند؟ يزيد گفت: تو آنان را به خانههايشان باز مىگردانى، سپس سوهانى خواست و جلو آمد و با دست خود غل و زنجير را از گردن امام(ع) گشود، سپس به امام(ع) گفت: اى على بن الحسين! آيا مىدانى از اين كار چه قصدى دارم؟ فرمود: آرى! مىخواهى كه غير از تو كس ديگرى بر من منّت نداشته باشد. يزيد گفت: به خدا سوگند! اين همان چيزى است كه مىخواستم بكنم، سپس يزيد گفت: اى على بن الحسين! «و هر مصيبتى كه به شما رسيد، دستاورد خودتان است»، على بن الحسين(ع) فرمود: هرگز! اين آيه در حق ما نازل نشده است، درباره ما تنها اين آيه نازل شده است: «مصيبتى در زمين [مانند زلزله] و يا در خودتان [مانند بيمارى] به شما نمىرسد، جز آنكه پيش از آنكه ايجادش كنيم، ثبت شده است، اين براى خدا آسان است تا بر آنچه از دستتان رفت، اندوهگين نشويد و بر آنچه به شما داد، سرمستى نكنيد»، ما كسانى هستيم كه بر آنچه از دست ما برود، اندوهگين نمىشويم و بر آنچه [خدا] به ما داده است، شادى [فزون از حد] نمىكنيم.(تفسير القمّى)
*سخنرانى زينب(س) در مجلس يزيد
زينب دختر على(ع) برخاست و گفت : ... اى يزيد! آيا گمان بردى كه بستن راهها به روى ما و سخت گرفتن بر ما و كشاندن ما به مانند كنيزان به هر كجا نشانه خواري ما نزد خدا و كرامت خدا براى توست؟! و اين از بزرگى ارزش تو نزد اوست؟! پس آنگاه كه ديدى دنيا به كام توست و كارها به خواست تو مىچرخد و امور مرتباند و فرمان راويى و حكومتى كه از آن ماست، به تو رسيده است، به دماغت باد انداختى و از سر شادى و سرمستى سر به اين سو و آن سو چرخاندى؟! اندكى بِايست و مهلت بده! آيا سخن خداى متعال را از ياد بردهاى كه فرمود: «و كافران نپندارند كه مهلت ما به آنان برايشان نيكوست، ما به آنها تنها براى آن مهلت مىدهيم كه بر گناهان خود بيفزايند و آنان عذابى خوار كننده دارند».
....خدايا! حق ما را بستان و از آنكه بر ما ستم كرد، انتقام بگير و خشمت را بر كسى كه خونهاى ما را ريخت و حاميان ما را كشت، فرود آر، به خدا سوگند! جز پوست خود را نبريدى و جز گوشت خود را نشكافتى و بر پيامبر خدا(ص) با بر دوش كشيدن خونهايى كه از فرزندانش ريختهاى و حرمتى كه از خاندان و خويشانش هتك كردهاى، وارد مىشوى، در آنجا كه خدا پراكندگيشان را گِرد مىآورد و پريشانيشان را سامان مىدهد و حقّشان را مىگيرد «و مپنداريد كسانى كه در راه خدا كشته شدهاند، مرده هستند؛ بلكه زندهاند و نزد خدايشان روزى مىخورند»، تو را داورى خدا، طرفِ دعوا بودن محمّد(ص) و پشتيبانى جبرئيل بس است.
....به خدا سوگند، نخواهى توانست ياد ما را [از خاطرها] پاك كنى و وحىِ ما را بميرانى و مهلت ما را در نمىيابى و ننگت شسته نمىشود، آيا انديشهات جز دروغ و سستى و روزگارت جز روزهايى شمردنى و جمعت جز پريشانى است، ... او بخشنده و مهربان است و «خدا ما را بس است و او خوب وكيلى است!»، يزيد ـ كه خدا لعنتش كند ـ گفت: چه صيحه خوبى ميان صيحههاست! و چه زود مرگ بر نوحهگران آسان مىشود!(الملهوف)
*احتجاج فرستاده پادشاه روم با يزيد
هنگامى كه سر حسين(ع) را براى يزيد آوردند، او مجلس شراب مىآراست و سر حسين(ع) را مىآورد و پيش رويش مىنهاد و بر سر آن شراب مىنوشيد، روزى در يكى از اين مجلسها فرستاده پادشاه روم هم حضور داشت، او كه از بزرگان و اشراف روم بود، به يزيد گفت: اى پادشاه عرب! اين سر كيست؟ يزيد به او گفت: تو به اين سر چه كار دارى؟ گفت: وقتى به نزد پادشاهمان باز مىگردم ، همه آنچه را ديدهام، از من مىپرسد، دوست دارم كه او را از ماجراى اين سر و صاحبش آگاه كنم تا تو را در شادى و سرور همراهى كند، يزيد گفت: اين سر حسين پسر على بن ابيطالب است، گفت: مادر او كيست؟ گفت: فاطمه زهرا، گفت: دختر كيست؟ گفت: دختر پيامبر خدا، فرستاده گفت: اُف بر تو و بر دينت! دينى پستتر از دين تو نيست، بدان كه من از نوادگان داوود(ع) هستم و ميان من و او، پدران فراوانى واسطهاند، امّا مسيحيان مرا بزرگ مىدارند و خاك زير پايم را براى تبرك بر مىدارند، چرا كه من از فرزندان داوودم، اما شما پسر دختر پيامبر خدا را مىكشيد، در حالى كه ميان او و پيامبر خدا، جز يك مادر واسطهاى نيست! اين چه دينى است؟! ....
يزيد به يارانش گفت: اين مسيحى را بكشيد كه اگر به كشورش بازگردد، ما را زشت و رسوا مىكند، مرد مسيحى هنگامى كه احساس كرد كه كشته مىشود، گفت: اى يزيد! آيا مىخواهى مرا بكشى؟ گفت: آرى! گفت: بدان كه من ديشب، پيامبرتان را در عالم رؤيا ديدم كه به من گفت: «اى مسيحى! تو بهشتى هستى» و من از سخنش به شگفت آمدم تا اينكه كارم به اين جا رسيد، من گواهى مىدهم كه خدايى جز خداى يگانه نيست و محمّد بنده و فرستاده اوست، سپس سر [حسين(ع)] را گرفته به خود چسباند و گريست تا كشته شد.(مقتل الحسين)
*احتجاج عالِم يهودى با يزيد
عالمى از عالمان يهود كه نزد يزيد بود، رو به سوى او كرد و [درباره زينالعابدين(ع) پرسيد و] گفت: اى اميرمؤمنان! اين جوان كيست؟ گفت: اين صاحب سر پدر اوست، گفت: اى اميرمؤمنان! صاحب سر كيست؟ گفت: حسين پسر على بن ابيطالب، گفت: مادرش كيست؟ گفت: فاطمه دختر محمّد، عالم يهودى گفت: عجب! اين سرِ پسر دختر پيامبرتان است و به اين سرعت او را كشتهايد؟! جانشين بد و ناخَلَفى براى او نسبت به فرزندانش بودهايد، به خدا سوگند! اگر موسى بن عمران نوهاى را از پشت خود در ميان ما بر جاى مىنهاد، ما آن را به جاى خدا مىپرستيديم، در حالى كه پيامبرِ شما همين ديروز (به تازگى) رفت و شما بر پسر پيامبرتان پريديد و او را كشتيد! واى كه چه امّت بدكارى هستيد! يزيد فرمان داد كه طناب كلفتى بر گردنش بيندازند، عالم يهودى برخاست و مىگفت: اگر مىخواهيد، مرا بزنيد يا بكشيد و يا دربندم كنيد، امّا من در تورات ديدهام كه هر كس نسل پيامبرى را بكشد، همواره و هميشه تا هر گاه كه بماند، مغلوب خواهد بود و چون بميرد، خدا او را در آتش دوزخ مىاندازد .(الفتوح)
*سخنرانى امام زين العابدين(ع) در مسجد دمشق
روايت شده كه يزيد فرمان داد منبر و سخنران حاضر كنند تا از حسين و پدرش على به بدى ياد كند، سخنران از منبر بالا رفت و پس از حمد و ثناى خداوند نكوهش و ناسزاى فراوانى نثار على(ع) و حسين(ع) كرد و در ستايش معاويه و يزيد زيادهروى كرد، على بن الحسين(ع) بر او بانگ زد و فرمود: واى بر تو! اى سخنران! خشنودىِ آفريده را با خشم آفريدگار خريدى! جايگاهت را از آتش [دوزخ] بر گير، سپس فرمود: اى يزيد! اجازه بده تا از اين چوبها بالا بروم و سخنانى بگويم كه رضايت خدا را فراهم آورد و براى اهل مجلس اجر و ثواب داشته باشد، امّا يزيد نپذيرفت.
مردم گفتند: اى اميرمؤمنان! به او اجازه بده تا بالا برود، شايد از او چيزى بشنويم، يزيد به آنان گفت: اگر اين از منبر بالا برود، جز با رسوا كردن من و خاندان ابوسفيان پايين نمىآيد، گفتند: در اين اندازهها نيست و نمىتواند چنين كند، گفت: او از خاندانى است كه علم را [از كودكى] به آنان خوراندهاند، آن قدر به يزيد گفتند تا اجازه بالا رفتن را به ايشان داد.
على بن الحسين(ع) از منبر بالا رفت و پس از حمد و ثناى خداوند خطبهاى خواند كه چشمها را گرياند و دلها را بيمناك كرد و از جمله گفت: اى مردم! به ما شش چيز داده شده و با هفت چيز برتر گشتهايم، دانش و بردبارى و بزرگوارى و شيوايى گفتار و شجاعت و محبّت در دلهاى مؤمنان به ما داده شده است و با هفت چيز برترى داريم: پيامبر برگزيده محمّد(ص) از ماست، [علىِ] صدّيق از ماست، [جعفرِ] طيّار از ماست، شير خدا و پيامبر(حمزه) از ماست، سرور زنان جهان فاطمه بتول از ماست، دو سبط اين امّت و دو سرور جوانان بهشت از مايند....
..من پسر فاطمه زهرايم، من پسر سرور زنانم، من پسر بتول پاكم، من پسر پاره تن پيامبرم و پيوسته مىفرمود: من چه كسى هستم تا صداى مردم به گريه و ناله بلند شد و يزيد ترسيد كه فتنه به پا شود، از اين رو به مؤذن دستور داد كه اذان بگويد و سخن على بن الحسين(ع) را قطع كرد و ايشان ساكت شد.... هنگامى كه مؤذّن گفت: «أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه»، على[بن الحسين] از بالاى منبر به سوى يزيد رو كرد و فرمود: اى يزيد! اين محمّد، جدّ من است يا تو؟ اگر ادّعا كنى كه جدّ توست، دروغ گفتهاى و اگر بگويى جدّ من است، پس چرا خاندانش را كشتى؟!(مقتل الحسين)
*پيشنهاد كشتن امام زين العابدين(ع)
روايت شده كه يزيد در كار اسيران با مردم، مشورت كرد و مردانى از آنان ـ كه خدا زشت رويشان گرداند ـ گفتند : ... على بن الحسين(ع) را بكش تا از فرزندان حسين هيچ كس نماند! يزيد ساكت شد و نعمان بن بشير گفت: اى اميرمؤمنان ! با آنان همان گونه عمل كن كه اگر پيامبر خدا(ص) آنان را به اين حال مىديد، با ايشان مىكرد، يزيد براى آنان دل سوزاند و آنان را به حمام فرستاد و لباس و هدايا و خوراك برايشان قرار داد و در خانهاش جايشان داد .(البداية و النهاية)
*خاندان پيامبر(ص) در زندان يزيد
هنگامى كه على بن الحسين(ع) و همراهانش را نزد يزيد بن معاويه ـ كه لعنت هاى خدا بر هر دوشان باد ـ آوردند ، آنان را در خانهاى مخروبه با ديوارهايى سست جاى دادند، يكى از اسيران گفت: ما را در اين خانه جاى دادهاند تا بر ما فرو ريزد، نگهبانانِ گمارده بر ايشان هم ـ كه از قِبطيان مصر بودند ـ گفتند: به اينان بنگريد كه مىترسند اين خانه بر آنان فرو ريزد، در حالى كه برايشان بهتر از آن است كه فردا بيرونشان ببرند و نگاهشان بدارند و گردنهايشان را يكى پس از ديگرى بزنند . على بن الحسين(ع) به زبان قبطى فرمود :به اذن خدا هيچ يك از اين دو نخواهد شد و همين گونه نيز شد.(الخرائج و الجرائح)
*رؤياى سكينه(س)
روز چهارم اقامتمان [در شام] در عالم رؤيا ديدم كه . . . زنى سوار بر هودج است و دستش را بر سرش نهاده است، از [نام] او جويا شدم، به من گفتند: فاطمه دختر محمّد مادر پدرت است، گفتم: به خدا سوگند به سوى او مىروم و آنچه را كه با ما كردهاند، به او خواهم گفت، بلافاصله به سوى او دويدم تا به او رسيدم و پيش رويش ايستادم و مىگريستم و مىگفتم: اى مادر! به خدا سوگند! حق ما را انكار كردند، اى مادر! به خدا سوگند، جمع ما را پراكنده كردند، اى مادر! به خدا سوگند! حريم ما را ناديده گرفتند و حلال شمردند، اى مادر! به خدا سوگند! پدرمان حسين را كشتند، او به من گفت: بس كن، اى سكينه! دلم را پاره كردى و جگرم را سوزاندى، اين پيراهن پدرت حسين است كه آن را از خود دور نمىكنم تا با آن خدا را ديدار كنم»!(الملهوف)
انتهاي پيام/
سه شنبه 26 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]
صفحات پیشنهادی
گزارش فارس از شب شعر آئيني «اشك قلم»انساني: شعر طنز بايد لب را خندانده، دل را بگرياند و مغز را به تفكر وادارد
گزارش فارس از شب شعر آئيني اشك قلم انساني شعر طنز بايد لب را خندانده دل را بگرياند و مغز را به تفكر وادارد علي انساني با بيان اينكه كساني كه داراي توان و بودجه كافي هستند بايد به شاعران جوان كمك كنند گفت شعر طنز بايد لب را خندانده دل را بگرياند و مغز را به تفكر وادارد به گ/گزارش خبرنگار فارس از بغداد/شور و حال اربعين حسيني با 20 ميليون زائر در كربلا+آمار تفكيكي زائران
گزارش خبرنگار فارس از بغداد شور و حال اربعين حسيني با 20 ميليون زائر در كربلا آمار تفكيكي زائران بر اساس اعلام دفتر رسانهاي 2 حرم مقدس كربلا تا ساعت 24 روز گذشته نزديك به 18 ميليون 453 هزار و 614 زائر براي شركت در مراسم اربعين حسيني وارد كربلاي معلي شدهاند به گزارش خبرنگار خبگزارش فارس از اختتاميه سينما حقيقت در شهر نفت، نخل و نگاتيوطباطبايينژاد: آبادان قصيده بلند شكوه و ايثار مردم
گزارش فارس از اختتاميه سينما حقيقت در شهر نفت نخل و نگاتيوطباطبايينژاد آبادان قصيده بلند شكوه و ايثار مردم ايران است دبير جشنواره سينما حقيقت گفت امروز اگر به كشورمان ميباليم در سايهسار هنر باشكوه شهيدانمان است آبادان فقط يك شهر نيست قصيده بلند شكوه و ايثار مردم ايران استفارس از راهپيمايي شهروندان تهراني از ميدان امام حسين(ع) گزارش ميدهدراهپيمايي تهرانيها به مناسبت اربعين حسيني
فارس از راهپيمايي شهروندان تهراني از ميدان امام حسين ع گزارش ميدهدراهپيمايي تهرانيها به مناسبت اربعين حسيني طنين يا حسين ع در تهران نخستين راهپيمايي شهروندان تهراني به مناسبت اربعين حسيني از ساعت ۷ صبح امروز با ذكر يا ابتأ يا حسين ع و يا سالار زينب س در محلات تهران در حالروزگار غريبي است/ شوراي صنفي پيچهاي خطرناكي را به سلامت پشت سر گذاشت
روزگار غريبي است شوراي صنفي پيچهاي خطرناكي را به سلامت پشت سر گذاشت شوراي صنفي برخلاف نظرات دوستان مشكلات را به خوبي پشت سرگذاشت حبيب كاوش سخنگوي شوراي صنفي درخصوص رويكرد شوراي صنفي تا به امروز به خبرنگار حوزه سينما باشگاه خبرنگاران گفت به تازگي صحبتهايي درخصوص رويكرد شوراجديدترين تصاوير از عتبات در آستانه اربعين حسيني
جديدترين تصاوير از عتبات در آستانه اربعين حسيني در ادامه مي توانيد تصاوير مضجع شريف اميرالمومنين ع و امام حسين ع در آستانه اربعين حسيني را مشاهده كنيد به گزارش خيمه گاه باشگاه خبرنگاران در ادامه جديدترين تصاوير مضجع شريف اميرالمومنين ع و امام حسين ع در آستانه اربعين حسينعادل فردوسی پور: صداقت و سلامت رمز در اوج ماندن «نود» است/ گزارشی از پشت صحنه برنامه نود
تاریخ انتشار 15 دی 1392 ساعت 00 02 | شماره خبر 1333321909524206062 عادل فردوسی پور به خبرنگار جام جم که در پشت صحنه برنامه نود حاضر شده بود گفت هر کاری که در نود انجام دهیم حرف و حدیث با خودش میآورد من اما اهمیتی به این حرفها نمیدهم در یکی از دوشنبههای پاییزیفارس گزارش ميدهدتجمع عزاداران اربعين حسيني در صومعهسرا
فارس گزارش ميدهدتجمع عزاداران اربعين حسيني در صومعهسرا نخستين مراسم تجمع عزاداران اربعين حسيني با حضور سوگواران اباعبداللهالحسين ع در ميدان بسيج شهر صومعهسرا برگزار شد به گزارش خبرگزاري فارس از صومعهسرا مراسم تجمع عزاداران اربعين حسيني با حضور زنان و مردان سوگوار آن حضردو شبکه ماهواره ای فارسی زبان که در شب اربعین سنگ تمام گذاشتند!/ تصاویر
دو شبکه ماهواره ای فارسی زبان که در شب اربعین سنگ تمام گذاشتند تصاویر شیوه پخش برنامه های دو شبکه ماهواره ای فارسی زبان وابسته به دو دولت غربی در شب گذشته و همزمان با عزاداری شیعیان ما را بر آن داشت تا نگاهی به این نوع برنامه سازی آن ها داشته باشیم به گزارش سرویگزارش فارس از كتابهايي ماندني و خواندني درباره عاشوراكتابهايي كه هر نوجوان شيعه به آن نياز دارد
گزارش فارس از كتابهايي ماندني و خواندني درباره عاشوراكتابهايي كه هر نوجوان شيعه به آن نياز دارد مجموعه كتابهاي قصه عاشورا منحصر به فرد است اگر آنها را در دست بگيريد لمس كنيد و ورق بزنيد بيشتر بر اين ادعا صحت ميگذاريد و كار بينظير نويسنده ناشر تصويرگر و طراحان كتاب راگزارش و تصاوير مهر از بزرگداشت مولانا در مسكو/ مثنوي هديه زبان فارسي به مردم جهان است
گزارش و تصاوير مهر از بزرگداشت مولانا در مسكو مثنوي هديه زبان فارسي به مردم جهان است بزرگداشت مولانا جلالالدين محمد بلخي در مسكو با استقبال خوب اهالي پايتخت روسيه همراه شد در اين مراسم مهماناني از روسيه ايران و تاجيكستان حضور داشتند به گزارش خبرنگار مهر در مسكو شامگاه سهشفارس گزارش ميدهدتعطيلي كرسي تلاوت به دليل عدم پخش زنده از راديو قرآن
فارس گزارش ميدهدتعطيلي كرسي تلاوت به دليل عدم پخش زنده از راديو قرآن كرسي تلاوت مسجد امام حسين ع كه از بيستم فروردينماه امسال آغاز به كار كرده بود پس از گذشت حدود ۸ ماه متوقف شد خبرگزاري فارس- فعاليتهاي قرآني كرسي تلاوت و اذان مسجد امام حسين ع كه از تاريخ 20 فروردينماه 1فارس گزارش ميدهدقم ميزبان هزاران عزادار حسيني در اربعين
فارس گزارش ميدهدقم ميزبان هزاران عزادار حسيني در اربعين شهر قم در اربعين حسيني ميزبان هزاران نفر از زائراني است كه در جوار بارگاه كريمه به سوگواري و عزاداري ميپردازند به گزارش خبرگزاري فارس از قم شهر مقدس قم در اربعين حسيني حال و هوايي عاشورايي دارد و هزاران نفر از زائران و م-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها