واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نگاهي به آلبوم به نام گل سرخ
حميد متبسم پس از نزديك به دو دهه از انتشار دو اثر ماندني بامداد و بوي نوروز، بار ديگر اثري متفاوت و همسنگ آن دو اثر را به بازار موسيقي عرضه كرده است.اين اثر «به نام گل سرخ» نام دارد كه با استفاده از اشعار شفيعي کدکني با آواز سالار عقيلي منتشر شده است. آن دو اثر زيبا با صداي زنده ياد ايرج بسطامي و بيژن كامكار جاويد شدند .گر چه همه علاقهمندان موسيقي ايراني نيک ميدانند ،متبسم در طول ده سال گذشته نه بيکار و نه حتي کم کار بوده است. چرا که مجموعه کنسرتها و سي دي هايش با همراهي گروه دستان به خوبي گواهي ميدهند ، او بيش از همکارانش به توليد موسيقي اشتغال داشته است. اما پر روشن است کارنامه هنري حميد متبسم را صرفاً نميتوان در چارچوب گروه پرقدرت دستان ارزيابي کرد. زيرا فعاليتهاي وي در آن گروه، به نوعي تحت شرايط تعاملي با ساير اعضا قرار دارد و طبيعتاً بر جنس موسيقي توليدياش تأثيري ژرف ميگذارد.اين اثر «به نام گل سرخ» نام دارد كه با استفاده از اشعار شفيعي کدکني با آواز سالار عقيلي منتشر شده است. آن دو اثر زيبا با صداي زنده ياد ايرج بسطامي و بيژن كامكار جاويد شدند .ميتوان گفت حميد متبسم متبلور در آثاري مثل بامداد و بوي نوروز با حميد متبسم در خدمت گروه دستان، تفاوت آشکاري دارد. وقتي براي دستان مي سازد، صددرصد خودش نيست و سليقه اعضاي گروه به طور مستقيم و غير مستقيم بر ساختههايش سايه ميافکند. زيرا افراد ديگري غير از اعضاي گروه قرار نيست اثرش را اجرا کنند. در نتيجه سازآرايي (ارکستراسيون) وي محدود به تار يا سه تار، کمانچه، بربط و سازهاي کوبه اي همچون تمبک، دف، دايراه، کوزه و پنداريک مي شود. اما وقتي متبسم ميخواهد اثري خارج از شرايط اجراي زنده گروه دستان بسازد، ديگر ناچار نيست به اين چارچوب محدود فکر کند و ميتواند، هر سازي که به رنگ آميزي موسيقياش جلا ميدهد را وارد کار بکند. حتي آن ساز اگر کاملاً خارج از چارچوب فرهنگ موسيقي ايراني باشد. اتفاقي که در اثر جديدش با قدرت و زيبايي منحصر به فردي رخ داده است. او در کار اخيرش چنان ساز هندي الاصل سيتار را به خدمت گرفته که شنونده در طول شنيدن اثر، ذهنش کاملاً در جغرافياي فرهنگي ايراني سير ميکند و لحظه هاي گذراني که سيتار، شنونده را به هندوستان ميبرد، در مجموع ناچيزاند. اگر بتوان بخشهايي از اثر که سيتار حضوري موثر دارد، را نوعي موسيقي تلفيقي عنوان کرد، بايد گفت تلفيق بسيار جذاب و خوش ساختي است. زيرا حس بيگانگي ناشي از همنشيني اجباري سازهايي از فرهنگهاي مختلف به شنونده منتقل نميشود و آنچه فضاي کلي ذهن شنونده را اشباع ميکند، همان لحن آشناي موسيقي ايراني است.همکاران وي در اين کار ويژه علاوه بر اعضاي گروه دستان، سيد هارت کيشنا نوازنده سيتار، پويا سرايي نوازنده سنتور و رضا آبائي نوازنده قيچک هستند. افزودن همين سه رنگ جديد، اثر وي را کاملاً از مجموعه آثار مشترکش با گروه دستان متفاوت کرده است. گر چه رنگ صداي مجموعه کار، شباهتي هم به آثار نخستيناش مثل بامداد و بوي نوروز ندارد. «به نام گل سرخ»متبسم اينک در مجموعه آثار موسيقي معاصر صاحب شخصيتي منحصر به فرد است و دقيقاً نمي توان گفت به کدام اثر شاخص روزگار ما مي ماند. البته انتخاب دستگاه چهارگاه و نواختن ساز زورخانه در قطعه پاياني، خواسته و ناخواسته، شنونده آشنا به موسيقي ايراني را به اثر زيباي «دستان»ساخته پرويز مشکاتيان رهنمون مي کند. ولي اين در حد يک شباهت ظاهري است و نه بيشتر.سالار عقيلي که اينک يکي از خوانندگان جوان و مطرح موسيقي ايراني است، در اثر حاضر قويتر از ديگر اجراهايش ظاهر شده است. به طوري که اگر همه کارنامه آوازي اش را در يک سوي ترازو بگذارد و اثر جديد را هم در سوي ديگر، جاي هيچ نگراني براي نابرابري ترازو نخواهد بود.بيگمان انتخاب دستگاه چهارگاه براي آفرينش اين اثر اتفاقي نبوده و احتمالاً احساس و بينش و دانش آهنگساز، او را به چنين انتخابي رهنمون ساخته است. خلاصه اين که چهارگاه صرف نظر از نوع سليقه آهنگساز و مخاطبانش، در پيکره کلي موسيقي معاصر ايران، جايگاه ويژه اي دارد. در انواع موسيقيهاي بومي گوشه و کنار کشورمان كمتر شنيده ميشود و تقريباً در بين فرهنگهاي همسايه نيز، اثري از آن نيست. موسيقي ترکهاي عثماني به دستگاه شور محدود شده است و عرب ها نيز در مقامهايي هم ارز شور، همايون و سه گاه ميچرخند. تنها در موسيقي موقامي آذربايجان که ارتباط تنگاتنگي با موسيقي دستگاهي ايران دارد، ميتوان نشاني از چهارگاه يافت. در نتيجه ميتوان گفت، اين دستگاه، امروزه به تنهايي معرف خوبي براي موسقي خالص مناطق فارس نشين ايران است. موسيقي اي که کوير نيشابور و سبزوار و سمنان و اصفهان و يزد و کاشان و مناطق کوهپايه نشيني همچون ري، شيراز، همدان و کرمان را به تصوير ميکشد. شايد بتوان گفت چهارگاه پرچم موسيقي ايران است.حميد متبسم در اثر جديد خود، چند بدعت موفق نهاده است. نخست همان همراه كردن ساز سيتار با گروه سازهاي ايراني و ديگري يک دورگرداني (مدولاسيون) زيبا، حرفهاي و منحصر به فرد است. او پس از يک قطعه هفت ضربي به مدت سه و نيم دقيقه، به يکباره از دستگاه چهارگاه وارد گوشه بيداد دستگاه همايون ميشود. معمولاً چنين تغيير مدهاي ناگهاني، نارضايتي گوش هاي سنتي را به همراه دارد ولي متبسم در اين مورد خاص توفيق خوبي يافته است. چنان که ميتوان آن را به نام خودش ثبت کرد. زيرا در سنت موسيقي ايراني هيچ گاه چنين مدولاسيوني نبوده و در سال هاي اخير نيز نگارنده، مورد مشابهي نشنيده است.او در کار اخيرش چنان ساز هندي الاصل سيتار را به خدمت گرفته که شنونده در طول شنيدن اثر، ذهنش کاملاً در جغرافياي فرهنگي ايراني سير ميکند و لحظه هاي گذراني که سيتار، شنونده را به هندوستان ميبرد، در مجموع ناچيزاند.اما انتخاب سالار عقيلي براي خوانش اشعار مجموعه نيز خالي از حکمت به نظر نميرسد. جنس صداي وي که بيشترين شباهت را به استاد شجريان و همين طور فرزندش همايون دارد، از يک طرف و انعطاف صدا و شخصيت وي در اجراي منويات آهنگساز، ميتواند مهم ترين دلايل چنين انتخابي باشد. سالار عقيلي که اينک يکي از خوانندگان جوان و مطرح موسيقي ايراني است، در اثر حاضر قويتر از ديگر اجراهايش ظاهر شده است. به طوري که اگر همه کارنامه آوازي اش را در يک سوي ترازو بگذارد و اثر جديد را هم در سوي ديگر، جاي هيچ نگراني براي نابرابري ترازو نخواهد بود. سي دي «به نام گل سرخ» از سوي يک ناشر گمنام به نام موسسه فرهنگي هنري نقطه تعريف منتشر شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 506]