تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زبان خود را به نرمگويى و سلام كردن عادت ده، تا دوستانت زياد و دشمنانت كم شوند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815512032




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

موسيقي - گل‌سرخِ سالار


واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: موسيقي - گل‌سرخِ سالار


موسيقي - گل‌سرخِ سالار

پارسا مهرگان:او يكي از اضلاع مثلث يا در خوشبينانه‌ترين حالت مربع نسل تازه و مطرح خوانندگان موسيقي اصيل است كه متفاوت‌تر از بقيه هم‌نسلانش مي‌خواند. او اعتقاد دارد كه در موسيقي سعي مي‌كند خودش باشد و از نردبان كسي هم بالا نرفته است. سالار عقيلي اين روزها ساعات شلوغ و پركاري را پيش‌رو دارد، از كنسرتش با گروه جوان «قمر» امشب و فردا ساعت 20 در تالار بزرگ وزارت كشور تا كنسرتش در جشن خانه موسيقي با اركستر موسيقي ملي، به رهبري فرهاد فخرالديني در همين روزها. او در كارش عاشق نوآوري است و تمام سعي‌ و تلاشش را بر پايه چنين نوآوري و متفاوت بودن گذاشته است. او برخلاف بسياري از چهره‌هاي مطرح موسيقي اصيل كه آن را به ركود و تكرار رسيده مي‌دانند، بسيار به اين سبك و آينده‌اش، با مستدلات خاص خودش اميدوار است. او و موسيقي‌اش را كه به گفته خودش به دنبال خارج شدن از تكرار مكررات است جدي بگيريد.

تعريف سالار عقيلي از زندگي چيه؟
(مي‌خندد) زندگي؟ هر كسي تعريف خاص خودش را دارد. بستگي دارد از چه ديد و زاويه‌اي به آن نگاه كني.
شما از چه ديد و زاويه‌اي به آن نگاه مي‌كني؟
هميشه سعي كرده‌ام خوب و مثبت نگاهش كنم. از نظر من زندگي يعني استفاده بهينه از وقت و زمان و لذت بردن از زندگي. البته بايد هميشه سعي كني كه براي اجتماع و پيرامونت هم مفيد باشي تا بعدها غصه و غبطه فرصت‌هاي خوب را براي يك زندگي عالي از دست ندهي.
از اين سوال هدف دارم. زندگي در مجموع شاد است يا غمگين؟
فكر مي‌كنم دقيق و يكطرفه نمي‌توان گفت. زندگي مجموعه‌اي است از تضادها، خوبي‌ها، بدي‌ها و گرفتاري‌ها كه همواره دور و اطراف ما هستند. شما هيچ كسي را نمي‌توانيد پيدا كنيد كه هميشه خوش باشد يا برعكس. ما بايد زندگي را با مجموعه‌اي از تضادهايش بپذيريم و هميشه سعي كنيم كه بهترش كنيم.
اين تضاد‌ها چرا در موسيقي ايراني ديده نمي‌شود؟
دقيق‌تر توضيح مي‌دهي.
مجموعه‌اي از لحظات شاد و غمگين همان‌طور كه در زندگي وجود دارد در موسيقي اصيل وجود ندارد. بيشتر تم غمگين در اين موسيقي استفاده مي‌شود.
من اين نظر را قبول ندارم. ما سعي كرده‌ايم در اين كنسرت اين رويه را بشكنيم. كارهاي من اين غم را ندارند.
خودتان مي‌گوييد اين رويه را شكستيد. پس وجود داشته و دارد كه آن را شكسته‌ايد.
بله. من اعتقاد دارم اگر غمي در موسيقي ايراني وجود دارد، آن‌غم يك غم مثبت است. غم منفي در موسيقي اصيل نداريم. وقتي شما يك خبر بدي را به يك نفر مي‌دهيد، مثل خبر فوت يك عزيزي را، تا هميشه يك خاطر بد براي او به‌وجود آورده‌ايد. اين مي‌شود غم بد و منفي ولي وقتي يك نفر به كنسرت موسيقي اصيل مي‌آيد يا يك آهنگ از آن را مي‌شنود و منقلب مي‌شود و گريه مي‌كند، اين غم، غم منفي نيست. اين غم در لحظه است و ممكن است چند ساعت بعد كلا فراموشش كند. اين غم‌ها به نظر من زيباست و به نظر من انسان‌ها زماني نيازمند اين هستند كه غمگين باشند.
تاكيد هميشگي و مداوم روي اين غم را مسلما شما هم نمي‌پذيريد.
مسلما نبايد به اين شكل و فرم باشد. داشتم مي‌گفتم كه ما اين رويه را شكسته‌ايم و در كنسرت امشب و فردا شب هم كه اجراي زنده داريم به راحتي مي‌توانيد به اين حرف من برسيد. موسيقي من كمتر با اين غم سر و كار دارد. قطعاتي كه ما آماده كرده‌ايم، مطمئنم كه مردم و مخاطبان را به سمت آن غم موجود در موسيقي اصيل كه گفتيد نمي‌برد و بيشتر شاد و خوشحالشان مي‌كند.
يعني تعمدي اين انتخاب‌ها براي خارج شدن از آن رويه انجام شده‌اند؟
بله، كارهايي است كه نويد دهقان ساخته است. او هميشه دنبال نوآوري است. امروزه در موسيقي اصيل ما كم اتفاق مي‌افتد كه چنين فضاهايي تجربه شوند. باز امروزه فضا بهتر شده است در 30-20 ‌سال قبل آن غمي كه گفتيد كل موسيقي اصيل را گرفته بود ولي اين روزها با آمدن جوان‌ها به عرصه موسيقي اين فضا كمرنگ‌ شده است و فضا مثبت و اميدواركننده‌تر شده است.
دليل اصلي‌اش چه چيزي است. فقط حضور جوان‌ترها يا دليل ديگري هم دارد؟
دليل اصلي‌‌اش جوان‌ها و تمايل‌شان به نوآوري است. امروزه ما يك تعداد بسياربسيار زيادي از جوان‌ها را مي‌بينيم كه به سمت موسيقي اصيل آمده‌اند و در آن فعاليت و كار مي‌كنند. من فكر مي‌كنم كه در هيچ دوره‌اي از تاريخ موسيقي اصيل ما اين همه جوان فعال در موسيقي اصيل نداشته‌ايم. با يك نگاه ساده به گذشته و تاريخ موسيقي اصيل مي‌بينيم كه فقط و فقط نوازندگان ميانسال و مسن در آن فعاليت مي‌كرده‌اند و اسم‌شان در كتاب‌ها و نوارها و صفحات مانده است.
يعني چي؟ از يك سن خاص به بعد اسم‌شان مشخص مي‌شد و معلوم مي‌شد كي هستند؟
در آن زمان‌ها اين اتفاق‌ها يك دليل اصلي داشت. خانواده و نزديكان اين كار را مطربي مي‌دانستند و طبق ذهنيات و حرف‌هايي كه مي‌شنيدند آن را به چشم يك هنر جدي نمي‌ديدند. به همين دليل خانواده‌ها مخالفان اصلي فعاليت فرزندان‌شان در حيطه هنر موسيقي بودند. به همين دليل افرادي هم كه دور از چشم خانواده و نزديكان به طور پنهاني كار موسيقي مي‌كردند بعدها اسم واقعي‌شان مشخص مي‌شد هر چه جلوتر آمديم شرايط و فرهنگ و ذهنيت اين هنر به‌درستي تغيير كرد و اين اتفاقي كه الان شاهدش هستيم، افتاد. در 50 سال پيش غيرممكن بود كه كسي بچه هشت ساله‌اش را بگذارد كه برود در كلاس موسيقي ثبت‌نام كند و كار موسيقي انجام بدهد مگر اينكه خانواده‌اش از قبل در اين حيطه فعاليت مي‌كردند. ولي الان به‌راحتي با علاقه زياد اين اتفاق مي‌افتد و براي آينده موسيقي اصيل هم خوب است.
براي خود شما هم اتفاقات اينچنيني افتاده است؟
چون مادر و برادرم موزيسين بودند، براي من كمتر اين فشار وجود داشت ولي با اين حال زماني كه از روي علاقه‌ زياد من مي‌خواستند در هنرستان موسيقي ثبت‌نامم كنند اين خبر به گوش فاميل رسيد و فاميل‌هاي دور و نزديك زنگ مي‌زدند خانه‌مان و به پدرم مي‌گفتند، مي‌خواهي بگذاري پسرت برود مطرب شود؟ نگذار و... الان فضا خيلي بهتر شده و اين اميدواركننده است.
با اين اميدواري زيادي كه گفتيد تضادي بين حرف‌هاي شما و بعضي از اساتيد موسيقي اصيل پيش نمي‌آيد كه آنها معتقدند موسيقي اصيل رو‌به ‌نابودي است؟
بستگي دارد چه كسي اين حرف‌ها را زده باشد. خيلي از اساتيد موسيقي اصيل در خانه‌هايشان نشسته‌اند و سال‌هاست هيچ‌كاري نمي‌كنند و هر چند وقت يكبار فقط مي‌گويند، به داد اين موسيقي برسيد اين موسيقي دارد نابود مي‌شود و... خب به جاي اينكه در خانه بنشينند و هيچ‌كاري نكنند، بيايند اين موسيقي را از اين وضعي كه مي‌گويند نجات بدهند. بعدا به طور خصوصي مي‌توانم بهت بگويم كه تعداد زيادي از اين اساتيد سال‌ها پيش چند نمونه كار انجام داده‌اند و بعد از آن خانه‌نشين‌ شده‌اند و كارشان فقط شده اعتراض به شرايط و موسيقي در همه زمان‌ها.
الان خودتان به سير موسيقي اصيل فعلي چه نظر و نگاهي داريد؟
در حال پيشرفت و بهتر شدن است. نه دچار ركود است و نه دچار دوري و قهر با نسل امروز. با يك نگاه ساده به كنسرت‌هاي استاد شجريان و ساير فعالان موسيقي به سادگي مي‌توان يك جابه‌جايي خوب بين حاضران در اين برنامه‌ها را شاهد بود. امروزه اكثر مخاطبان اين كنسرت‌ها، افراد و چهره‌هاي جوان و نسل امروز هستند يا در همين كنسرت خودمان قول مي‌دهم 80درصد حاضران در برنامه چهره‌هاي جوان هستند.
شايد به‌رغم همه حمايت‌ها از موسيقي اصيل به نسبت ساير موسيقي‌ها ضعف در اطلاع‌رساني چنين تصوري را به‌وجود مي‌آورد؟
به هر حال وظيفه رسانه‌هاي عمومي مثل راديو و تلويزيون است كه بايد كارهاي فاخر را پخش و حمايت‌اش كنند. من از شما مي‌پرسم. اگر بهت بگويند كه يك ماشين از كره ماه آمده بيا آن را بخر مي‌روي بخري يا اگر يك غذايي را كه نمي‌داني چه چيزي است جلويت بگذارند مي‌خوري؟ مسلما نه. بايد درباره آن اطلاعات داشته باشي، ببيني‌اش، بپسندي‌اش، كارايي‌اش را بداني. ببيني اصلا به دردت مي‌خورد و باب ميلت است يا نه؟ وقتي كه در تلويزيون ساز نشان داده نمي‌شود يا اتفاقات مشابه ديگر براي موسيقي مي‌افتد، چه انتظاري از جوان مي‌تواني داشته باشي كه به دنبال ياد گرفتن و نواختن چيزي برود كه آن را نديده و نشناخته است. با اين حال باز هم نظرم درباره موسيقي اصيل مثبت است. شايد اگر صدا و سيما موسيقي‌هاي خوب را پخش نكنند اين موسيقي كمي به فراموشي برود و مخاطبانش كمتر شوند ولي چيزي نيست كه نابود شود. چون جزئي از فرهنگ و سنت ماست. هر وقت تخت جمشيد و سي‌وسه پل و بيستون و... از بين رفت موسيقي اصيل هم از بين خواهد رفت.
برسيم به نوآوري. الان چه اتفاقي در موسيقي سالار عقيلي افتاده كه مي‌گويند در موسيقي‌اش به نوآوري بيشتر توجه داشته است؟
ما بايد يك فرق خيلي بزرگ بين آموخته‌هاي‌مان با آن چيزي كه به مخاطب براي شنيدن و تحت عنوان موسيقي اصيل ارائه مي‌دهيم، بگذاريم. موسيقي اصيل ما آموخته‌ها و سياه مشق‌هاي موسيقي‌مان نيست كه عين همان‌ها را برداريم و به خورد مخاطب بدهيم. مخاطب حرفه‌اي از اين موسيقي به‌عنوان يك سرمايه فرهنگي و ملي انتظار پيشرفت و بهتر و به‌روز شدن دارد. من در كارهايم سعي كرده‌ام هميشه اين اصل را رعايت كنم.
مثلا چه كار كرده‌ايد كه به قول خودتان سياه مشق نكرده باشيد؟
مثلا در كارهاي همين كنسرت چه من و چه نويد دهقان اين ذهنيت را لحاظ كرده‌ايم. مثلا يك شعري از فريدون مشيري را براساس آواز دشتي آمده‌ام و تنظيمش كرده‌ام. به نظر خودم نوآوري دارد. نه رديف‌خواني است و نه چيز ديگري.
ولي تمام رديف را در خودش دارد. درآمد و عشاق و تمام چيزهاي ديگر را در خودش دارد. به تمام گوشه‌ها در دشتي اشاره مي‌كند. يك معماري خاص در خودش دارد. يا در ريتم هميشه توجه داشته و سعي كرده‌ام ريتم‌هاي متفاوت و متنوع و انرژيك‌تري را در موسيقي‌ام استفاده كنم. ريتم‌هاي لنگ كه چند سالي است وارد موسيقي ايراني شده است را به همراه ريتم‌هاي تند در موسيقي‌ام استفاده كرده‌ام كه موسيقي اصيل را از آن فضاي ‌كند و خسته كننده خارج كنم. مجموعه‌اي از اين كارها در كنار استفاده از شعرهاي نو و متفاوت كه چون وزن و قافيه و فرم‌ مشخصي ندارند باعث تنوع در‌ آهنگسازي مي‌شوند را انجام داده‌ايم كه موسيقي‌مان متفاوت‌تر و نوآورتر از فرم موسيقي اصيل نشان داده شود.
گروه قمر و سرپرستش نويد دهقان حتي در مقايسه با شما كه جزء جوان‌ترين چهره‌هاي مطرح موسيقي اصيل هستيد، كم‌سن و سال‌تر به نظر مي‌رسد.
فكر مي‌كنم شش هفت سال اختلاف سن داريم. او يك نسل بعد از من است. چطور؟
به نظرم اين اتفاق خوبي در موسيقي اصيل است به همراه يك ريسك بالا؟
به نكته خوبي اشاره كردي. يك بدعت يا ذهنيت و تفكر بد در جامعه ما وجود دارد كه فكر مي‌كنيم هر كسي كه 50سالش باشد بهتر از فردي است كه 20 سالش است. در موسيقي‌مان هم همينطور است. هميشه فكر مي‌كنيم يك نوازنده 50، 60 ساله كارش بهتر از يك نوازنده جوان است. اين موضوع فقط در ايران وجود دارد. در ساير كشورهاي پيشرفته دنيا، دنياي جوانان است و مدام به جوان‌ها اعتماد مي‌كنند. ما هم اين اعتماد را انجام داديم و تجربه‌هاي موفق و خوبي را با هم داشته‌ايم. ما بايد به نسل جديد موسيقي مان اعتماد كنيم. اگر مي‌خواهيم نوآوري و پيشرفت كنيم نوآوري و پيشرفت مختص جوان است. آن فرد 50، 60 ساله كارش را انجام داده است و هيچ وقت نمي‌تواند با ذهن يك جوان به پيرامون و اطرافش و فضاهايي كه براي بهتر شدن نياز است، فكر كند.
سال گذشته كه سال جهاني مولانا بود، جزء چهره‌هاي فعال موسيقي اصيل بوديد، امسال را هم كه با آلبوم سعدي‌نامه شروع كرده‌ايد. نكند خواسته‌ايد خواندن از سعدي را هم شما باب كنيد؟
من دو كار خيلي بزرگ در عرصه موسيقي به مناسبت سال مولانا انجام دادم. يكي كنسرت با اركستر سمفونيك تهران بود در آلمان به رهبري آقاي نادر مشايخي و يكي هم امسال با اركستر فيلارمونيك مونيخ در اوزنابروك آلمان. سمفوني مولانا را از ساخته‌هاي آقاي مشايخي با رهبري فرانك كرامر كه يكي از 20 رهبر بزرگ دنياست اجرا كردم. ضمن اينكه كنسرت ديگري را با گروه خودم، گروه «راز و نياز» در آلمان اجرا كردم كه حتي اسمش هم Aumf Abend يا «شب مولانا» بود. خيلي هم خوب و عالي جواب گرفتم. درباره كار «سعدي‌نامه» هم مجموعه كار پيشنهاد و ساخته آقاي ارشد طهماسبي بود. شايد هم به قول شما چنين اتفاقي بيفتد كه سعدي و اشعار نابش در موسيقي اصيل پررنگ‌تر شود. من فقط سعي كردم آن ايده و پيشنهاد و ساخته‌هاي آقاي طهماسبي را در كنار اشعار سعدي به بهترين نحو اجرا كنم.
كدام آلبوم‌تان را بيشتر از ديگر كارهاي‌تان دوست داريد؟
همه كارهايم را واقعا دوست دارم. اگر دوست نداشتم كه نمي‌خواندم‌شان.
مي‌خواهم يك جواب ديگر به غير از جواب كليشه‌اي «آهنگ هاي كسي مثل بچه‌هايش هستند» بگيرم. يك جواب واقعي.
اصلا خود من جزء مخالفان اين جواب كليشه‌اي هستم. يعني چه كه آهنگ‌ها مثل بچه‌هاي آدم هستند؟ بچه آدم به نظرم خيلي بالاتر و عزيزتر از آهنگي است كه مي‌خواند. من بچه‌ام را واقعا عاشقانه مي‌پرستم. آهنگ هايي هم كه خوانده‌ام كارهايي است كه جدا از كار و زندگي‌ام خوانده‌ام و دوست‌شان دارم.
از يك زاويه ديگر بگوييم. كدام يك را موفق‌تر مي‌دانيد؟
عشق ماند و درياي بي‌پايان... فكر مي‌كنم آلبوم «به نام گل سرخ» كه تا دو ماه آينده قرار است منتشر شود، باعث بشود كه بقيه كارهايم فراموش شوند. به اين آلبوم خيلي اميدوارم.
 دوشنبه 22 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شبکه خبر]
[مشاهده در: www.irinn.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 172]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن