تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 8 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هيچ آيينى، با نادانى رُشد نمى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

تعمیرات مک بوک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798298396




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حکایت تاجر و چهار همسرش


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک:
حکایت تاجر و چهار همسرش
همسر یا دوستان قدیمی ؟! زندگی انسان ها سراسر ندانم کاری است و اشتباه ،آزمون و خطای ما آدم ها گویی هرگز تمامی نخواهد داشت. اگر به گذشته خود نظری بیندازیم آنقدر حماقت کرده ایم از خرد و کلان و از یاد آوری بعضی هایشان خنده مان می گیرد و بعضی دیگر آهی جگر سوز را از نهاد ما بر می آورد بارها و بارها با خود می گوییم آخر من با چه عقلی این کارها را کردم ؟ ای کاش هرگز چنین و چنان نمی شد! گاه فرصت هایی را از دست داده ایم که با صرف هزینه های هنگفت هم قابل بازگشت نیستند دنیای ما آدم های ناآگاه و خوش خیال سراسر پارادوکسی طنز گونه است . چیزهای با ارزش را دور می اندازیم و به جایش چیز های بی ارزش را بر میداریم و مدتها وبال گردنمان می کنیم . شما تصور کنید کسی می خواهد به سفری دور و دراز برود که خطرات زیادی در راه است به او هشدار داده شده که در برداشتن وسایلت دقت کن وسایل سنگین و کمر شکن را بر ندار چراغ راهت فراموش نشود مسیر پر است از صخره و سربالایی و جاهای سرد و گرم و ... . خوب اگر کسی به جانش علاقه داشته باشد بیشترین دقت را به خرج می دهد در انتخاب وسایل و توشه راه حالا اگر این شخص به جای برداشتن چراغی که او را به مقصد برساند و تمام مسیر با او باشد یک وسیله ای را انتخاب کند که ظاهری زیبا و سرگرم کننده دارد به جای پتوی گرم و لباس مناسب به فکر راحتی در مسیر و خوشگذرانی و لذت بردن باشد آیا این خنده دار نیست؟ حتما به طرف می گوییم پس در سرما و شب های تاریک چه خواهی کرد ؟ اینجا برای بهتر ادا شدن حق مطلب از یک داستان تمثیلی استفاده می کنیم : تاجر ثروتمندی بود که چهار همسر داشت در روزگار قدیم تاجر ثروتمندی بود که چهار همسر داشت. همسر چهارم را بیشتر از همه دوست داشت و او را مدام با جواهرات گران قیمت پذیرایی می کرد. بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او می داد. همسر سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار می کرد. نزد دوستانش او را برای جلوه گری می برد گرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او با مرد دیگری برود و تنهایش بگذارد. واقعیت این بود که او همسر دومش را هم بسیار دوست داشت. او بسیار مهربان بود و دائماً نگران و مراقب مرد بود. مرد در هر مشکلی به او پناه میبرد و او نیز به تاجر کمک می کرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید. اما همسر اول مرد زنی بسیار وفادار و توانا که در حقیقت عامل اصلی ثروتمند شدن او و موفق بودنش در زندگی بود. اما اصلاً مورد توجه مرد نبود. با وجود این که از صمیم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه ای که تمام کارهایش با او بود حس می کرد و تقریباً هیچ توجهی به او نداشت. روزی مرد احساس کرد به شدت بیمار است و به زودی خواهد مرد. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: کسی که یقین دارد (به زودی) از دوستان جدا می شود و در زیر خاک مسکن می گزیند و با حساب الهی رو به روست و از آنچه بر جای گذاشته بی نیاز می گردد و به آنچه از پیش فرستاده محتاج می شود، سزاوار است که آرزو را کوتاه و اعمال صالح را طولانی کند عبادت به دارایی زیاد و زندگی مرفه خود اندیشید و با خود گفت: من اکنون چهار همسر دارم ،اما اگر بمیرم دیگر کسی را نخواهم داشت، چه تنها و بیچاره خواهم شد ! بنابراین تصمیم گرفت با همسرانش حرف بزند و برای تنهاییش فکری بکند. اول از همه سراغ همسر چهارمش رفت و گفت: من تو را از همه بیشتر دوست دارم و از همه بیشتر به تو توجه کرده ام و انواع راحتی ها را برایت فراهم آورده ام، حالا در برابر این همه محبت من آیا در مرگ با من همراه می شوی تا تنها نمانم؟ زن به سرعت گفت: "هرگز" ؛ همین یک کلمه و مرد را رها کرد. مرد با قلبی که به شدت شکسته بود به سراغ همسر سومش رفت و گفت: من در زندگی تو را بسیار دوست داشتم آیا در این سفر همراه من خواهی آمد؟ زن گفت: البته که نه ! زندگی در این جا بسیار خوب است . تازه من بعد از تو می خواهم دوباره ازدواج کنم و بیشتر خوش باشم. قلب مرد از این حرف یخ کرد. مرد تاجر به همسر دوم رو آورد و گفت: تو همیشه به من کمک کرده ای . این بار هم به کمکت نیاز شدیدی دارم شاید از همیشه بیشتر، میتوانی در مرگ همراه من باشی؟ زن گفت : این بار با دفعات دیگر فرق دارد. من نهایتاً می توانم تا گورستان همراه تو بیایم اما در مرگ ... متأسفم ! گویی صاعقه ای به قلب مرد آتش زد. در همین حین صدایی او را به خود آورد: من با تو می مانم ، هر جا که بروی تاجر نگاهی کرد ، همسر اولش بود که پوست و استخوان شده بود. غم سراسر وجودش را تیره و تار کرده بود و هیچ زیبایی و نشاطی برایش باقی نمانده بود . تاجر سرش را به زیر انداخت و به آرامی گفت: "باید آن روزهایی که می توانستم به تو توجه میکردم و مراقبت می بودم... در حقیقت همه ما چهار همسر داریم! به سوی آخرت 1) همسر چهارم که بدن ماست. مهم نیست چه قدر زمان و پول صرف زیبا کردن او بکنی وقت مرگ ،اول از همه او، تو را ترک می کند. 2) همسر سوم که دارایی ماست. هر چقدر هم برایت عزیز باشد وقتی بمیری به دست دیگران خواهد افتاد. 3) همسر دوم خانواده و دوستان ما هستند . هر چقدر صمیمی و عزیز باشند وقت مردن نهایتاً تا سر مزارت کنارت خواهند ماند. 4) همسر اول که روح ماست. غالباً به آن بی توجهیم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست میکنیم. او ضامن توانمندی های ماست اما ما ضعیف و تنها رهایش کرده ایم تا روزی که قرار است همراه باشد اما آن روز دیگر هیچ قدرت و توانی برایش باقی نمانده است. و جا دارد بیان وزین و سراسر حکمت امیر المؤمنین علیه السلام را بیان کنیم : «ان ایقن انه یفارق الاحباب و یسکن التراب و یواجه الحساب و یستغنی عما خلف، و یفتقر الی ما قدم کان حریا بقصر الامل و طول العمل »؛ کسی که یقین دارد (به زودی) از دوستان جدا می شود و در زیر خاک مسکن می گزیند و با حساب الهی رو به روست و از آنچه بر جای گذاشته بی نیاز می گردد و به آنچه از پیش فرستاده محتاج می شود، سزاوار است که آرزو را کوتاه و اعمال صالح را طولانی کند. (بحارالانوار، جلد 70، صفحه 167) پیش صــاحب نظــران ملک سلیمان باد است بلکـه آن است سلیمــان که ز مـلـک آزاد است آن کـــه گوینـــد کـــه بـر آب نهاده است جهان مشنو ای خواجه که چون در نگری ، بر باداست دل در یــن پـیــرزن عشـــوه گـــر دهر مبندکه ایـن عروس است که در عقد بسی داماد است آن کــه شداد در ایـــوان ز زر افکنــدی خشت خشت ایــوان شه اکنــون ز ســـر شـداد است خاک بـغــداد بــــه مــــرگ خلـفـــا مــی گوید ورنــه این شط روان چیست کـه در بغداد است گــر پــر از لالـــه سیــــراب بـــود دامـــن کوه مــرو از راه کـــه آن خــــون دل فــرهـــاد است هم چو نرگس بگشا چشم و ببین کاندر خاک چنــد روی چــو گل وقامت چون شمشاد است خیـمــه انــس مـــزن بــر در ایــن کهنـه رباط کـه اساسش همـه بی موقع و بی بنیاد است «خواجوی کرمانی» بخش اخلاق و عرفان اسلامی تیبان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 346]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن