واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - شاپور عظیمی 1-بودن هر جشنوارهای به از نبودنش است؛ حتی اگر در طول چندین سال برگزاریاش، نتوانسته باشد تأثیری هر چند اندک بر یک جریان سینمایی گذاشته باشد. جشنوارة فیلم کودک و نوجوان که مسئولین برگزاریاش همیشه تلاش کردهاند چراغش خاموش نشود (خودآگاهانه یا ناخودآگاه) مصداق عینی این گزاره است. جشنوارة کودک و نوجوان یک جورهایی بازی به هر جهت هر ساله برگزار میشود. فیلمهایی به مناسبت برگزاریاش ساخته میشوند که هیچ وقت در چرخة نمایش قرار نمیگیرند و سالها در انبار فیلمهای تولیدشده اما به نمایش درنیامده، خاک میخورند. با این حال هر کجا که بهانهای برای نمایش وجود داشته باشد، خودش غنیمتی است. 2-این که بعد از برگزاری چند دوره از این جشنواره به تدریج نام شهر برگزار کننده در ذیل نام جشنواره آمد؛ یک اشتباه بوده است. هر چند «گریز از مرکز» فینفسه یک اقدام مفید تلقی میشود اما شهر برگزار کننده هیچ نقشی در کیفیت خود جشنواره و فیلمهای شرکتکننده در آن نداشت. یک سال پس از آن که مقامات محلی شهر قبلی از خیر برگزاری جشنواره در شهر خود گذشتند و این جشنواره در شهر دیگری برگزار شد و اکنون در شهر دیگری برگزار میشود، اکنون نام شهر دیگری به نام جشنواره الصاق شده است. کیفیت از جای دیگری میآید اما کمیت را در هر جایی میشود پیدا کرد. 3- یک جورهایی جشنوارة فیلم کودکان و نوجوانان سرد است. به هرحال هر کسی که چه از دور و چه نزدیک دستی بر آتش سینما داشته و یکی دو دورهای در این جشنواره شرکت کرده باشد، شاهد این سردی بوده است. بچهها خیلی از فیلمهایی را که در جشنواره نشان میدهند دوست ندارند. (یادمان میماند که خیلی راحت کسی میتواند بگوید نه! خیلی هم دوست دارند! ) یک دلیل آن را باید در سیاستی سراغ گرفت که از فیلم کودک و نوجوان انتظار دارد. رفتاری همانند فیلمهای بزرگسالان داشته باشد. به عبارت دیگر هیأت انتخاب و اعضای داوری جشنواره، در دورههای مختلف جشنواره مایل هستند فیلمهایی مانند «به بادبادکها شلیک نکنید» با درونمایة سیاسیاش جایزههای اصلی جشنواره را بگیرند تا فیلمهایی که با نیت سرگرمیسازی برای مخاطب کودک و نوجوان ساخته میشوند. فیلمهای خارجی که در دورههای مختلف جشنوارة کودک انتخاب شده و به نمایش درمیآیند در موارد بسیاری از فیلمهای جریان اصلی سینمای کودک و نوجوان به دور هستند. اصلاً مایل نیستم با ذکر نام فیلم یا فیلمهایی که میشناسیم به این متهم شوم که دارم تبلیغ جریان خاصی از سینمای سرگرمیساز را میکنم اما اگر نخواهیم راه دوری برویم و (مثلاً) نگاهی به جلد دفترچة رنگارنگ مشق بچهها بیندازیم، خیلی ساده میفهمیم که مخاطب کودک و نوجوان این جشنوارة تخصصی گاهی انتظار دارد چه فیلمهایی را در جشنواره ببیند اما چه فیلمهایی برایش نمایش داده میشوند. همانطور که مخاطب بزرگسال جشنوارة فجر انتظار دارد آخرین ساخته فیلم ساز سرشناس یا فیلمی پر طرفدار را در جشنواره تماشا کند. آن نگاهی را که مسئولان برگزاری جشنواره نگران اشاعهاش هستند و در انتخاب و نمایش فیلمها برای جشنوارة کودک سعی میکنند نادیدهاش بگیرند و روی از آن برمیگردانند؛ پیشاپیش و سالها است که جلد همة دفترچههای مشق بچهها را اشغال کرده است. یادمان باشد که جلد تمام این دفترچهها، سارا و دارا نیست. 4- هر کسی به هر شکلی که در زمینة ادبیات، سینما و. . . سروکاری با کودکان و نوجوانان دارد، به بیت شناختهشدة حضرت مولانا در این باب توجه دارد که جهان کودکانه تفاوتهایی بنیادین با جهان آدمهای بزرگسال دارد و اگر با چنین انسانی روبهرو شدیم باید زبان او را به کار بگیریم. اما نکتهای که گاه در این میان مغفول میماند این است که گاهی ما آدم بزرگها میخواهیم کودکان مانند ما فکر کنند و باید حتی چون ما جهان پیرامون را حس کنند و احساس و تفکرشان شبیه ما باشد؛ انسانهایی با سن وسال و جثهای کودکانه، اما با واکنشهایی بزرگسالانه و حتی شاید ایدئولوژیک به رویدادهای ریز و درشت جهان پیرامونش. 5-این جشنواره از اولین دورههایش تا واپسین دورهای که برگزار شده، استراتژی واحدی را دنبال نکرده است. دلیل مشخص آن هم، تغییرهایی است که در سطح مدیریتی آن اتفاق افتاده است. همواره در این میان تناقضی گریبانگیر جشنوارة کودک بوده و (تا این لحظه هم هست). آشکار است که مقولة فرهنگ و فرهنگسازی کاری یک شبه نیست و شاید از یک نسل به نسل دیگر طول بکشد. چنین استراتژیای در مورد مخاطبان سینمای ایران به کار رفته و جواب هم داده است. مدیران سینمایی از همان دهة شصت به این نتیجه رسیدند که قرار است سینمای ایران، محوریت داشته باشد. بنابراین ورود فیلم خارجی محدود شد. حتی در جشنوارة فجر اولویت به نوعی با سینمای ایران بود. شاید برای همین در بخشهای خارجی این جشنواره توجه مدیران جشنواره فیلم فجر همواره به سوی آثاری بوده که هیچ خطری برای سینمای ایران نداشته باشند. در این فضای گلخانهای، سینمای ایران به تدریج به ذائقة مخاطب بدل شد، طوری که گاهی مطرحترین فیلمهای خارجی زمانی که در سینماهای کشور به نمایش درآمدند، مورد بیمهری مخاطب قرار گرفتند. چه با این استراتژی موافق باشیم چه نباشیم؛ در ناخودآگاه سینماروهای ایرانی، فیلمهای سینمای ایران نسبت به فیلمهای سینمای جهان، ارجحیت پیدا کرد و استقبال بیشتری از آنها صورت گرفت. اما جشنوارة کودک استراتژی مشابهای نداشته است. کفة فیلمهای کودک و نوجوان تولید شده در اینسالها آنقدر سنگین نبوده که حتی بتواند با فیلمهای کودک و نوجوان سینمای جهان که در جشنواره به نمایش درمیآیند، برابری کند. (اکران این فیلمها و استقبال مخاطبان از آنها که جای خود دارد) احتمالاً دلیل استقبال نسبی مخاطبان کودک و نوجوان از فیلمهای خارجی همین است. تغییر مدیریتها در سطح کلان (هر بار با تغییر یک مدیر در بنیاد سینمایی فارابی، به طور مشخص، نگاه مدیران جدید به سینمای کودک با نگاه مدیران قبلی، تفاوتهای اساسی داشته است) و عدم وجود یک تلقی ثابت نسبت به این سینما، دستاوردی جز پراکندگی و تشتت، حتی در نوع برگزاری آن نداشته است. اگر میبود آن نخ تسبیحی که یاریرسان مدیران دولتی سینمای ایران شده بود، حتی تأثیرش را روی جلد آن دفترچههای کذایی دیده بودیم. 6- این همه را گفتیم اما، ماندن یک جشنوارة سینمایی مختص کودکان و نوجوانان به از نبودن یک جشنوارة سینمایی مختص کودکان و نوجوانان است.7- نکتة آخر: اگر حافظه یاری کند، در تمام سالهایی که این جشنواره یا جشنوارة فیلم فجر برگزار شده، شاهد تغییر دبیر جشنواره در میانة راه نبودهایم. این بدعت در جشنوارة کودک و نوجوان امسال، بنا نهاده شد. دلیل این تغییر هر چه میخواهد باشد، اما یک چیز پیشاپیش مشخص است؛ تجربه ثابت کرده که وجود دو سرآشپز، در پروردن محصول نهایی، تأثیر خواهد گذاشت. حتی اگر کار هر دو آنها عالی باشد، بازهم این امکان هست که آش، شور شود یا بینمک.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 353]