واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: درسهایی از صحیفه سجادیه(3)
آیت الله امجد(جلسه سوم)...ان شاءالله در این مجلس باید از استادان بزرگوار استفاده بشود . چون اساس این مجلس برای تبلیغ و ارشاد و آشنا شدن با فرهنگ اسلام و قرآن و نهج البلاغه است . فرهنگ اسلام همین قرآن است كه از عرش و باطن این عالم ظاهر شده است و این صحیفه سجادیه هم نامه ای است كه جواب آن را داده است . دعای اول صحیفه سجادیه راجع به حمد است كه می فرماید كه اگر حمد نبود ما جزء حیوانات بودیم و خدای متعال فرمود : « بل هم اضل » . برای این كه حیوانات گمراه نیستند ولی نسبت به سیر انسان گمراه هستند . انسان وقتی كه نسبت به مسیر خودش گمراه باشد، از حیوان گمراه تر است . اول و آخر خداستفراز اول از دعای اول حضرت سجاد علیه السلام خداوند را به « اولین » ستوده است . ولی از آنجا كه اذهان عموم مردم پیوسته از كلمه اول ، اولیت زمانی را می فهمند و در امتداد زمان ، پیوسته پیش و پس را در نظر می گیرند، امام علیه السلام به این نكته اشاره می فرمایند كه اگر چه برای اول هر زمانی ، زمانی برای آن قابل تصور است ولی صفت اولیت برای خداوند متعال غیر از اولیت نسبی است كه قبلیت دیگری را می پذیرد . چرا كه آن اولیت هرگز قبل پذیر نیست . اول و آخر خداست ، هستی سر و ته ندارد . همه هستی از ازل تا به ابد نشان می دهد كه اول و آخر خداست . توضیح آنكه جملگی پدیده ها در نظام هستی معلول هستند و هیچ چیز نیست كه از این سنخیت خارج باشد ، پر واضح هست كه هر معلولی از علت خود متاخر بوده و به آنها وابسته می باشد . پس هیچ چیز قبل از او وجودی نخواهد داشت . همچنین او آخری است كه پس از او آخر دیگری قابل تصور نیست ، زیرا اولاَ هیچ موجودی نسبت به خداوند متعال استقلال ندارد تا بتوان آن را آخر دانست و ثانیاَ خداوند متعال غایت همه موجودات عالم است و غایت هر چیز غیر از خود آن چیز می باشد . در آیات عدیدهای از قرآن كریم نیز به این نكته عمیق برمی خوریم : ، « الی الله المصیر »، « الی الله تصیر الامور » ، « الی الله ترجع الامور»، « الی ربك المنتهی »، « كل الینا راجعون »، « هو اول و آلاخر » و بسیاری از آیات دیگر كه حكایت از این حقیقت دارند كه غیر از او چیز دیگری منتهی الیه نیست . زیرا اوست كه كمال است و عالم به طرف كمال مطلق در تكاپوست اگر چه خود نمی داند . علت در افق دید معلول قرار نمی گیردامام علیه السلام در دومین بحثفرمودند كه بینندگان از دیدن او ناتوان هستند . براستی چشمان ظاهر بین ما چقدر توان رؤیت حتی پدیدههای طبیعی را دارد ؟ و نسبت بین دیدنیها و نادیدنیهای او چه مقدار است ؟ حقیقت آنست كه دیدنیها اندك و نادیدنیها بسیار است . زیرا دیدنی های انسان در محدوده یك سلسله امواج با طول موجهای متناسب با دستگاه بینایی قرار دارد . همچنین كه گوش انسان نیز فقط امواج با طول موجهای مخصوص را می گیرد و از درك بقیه آنها عاجز است . بنابراین قدرت دید انسان بسیار محدود بوده و به جز یك سلسله از امواج خاص
كه متناسب با ساختار چشم است را ، نمی بیند . البته روشن است كه این مقایسه فقط در ارتباط با جهان مادی صحیح می باشد ، زیرا عوالم دیگر از دسترس امواج و نوسانات نوری خارج بوده و به هیچ وجه در ارتباط با ساختار چشم نیست و لذا خارج از قلمرو قوای حسی انسان می باشد ، از این رو دیدن ذات خداوند متعال كه آفریدگار همه چیز و خلاق همه عالم از جمله چشم است هرگز باوركردنی نیست . چرا كه علت در افق احاطه یا دید معلول قرار نمی گیرد . عجز و ناتوانی توصیف كنندگان فراز سوم از دعای اول در بیان عجز واصفان عالم است ، آنان كه باید طیران عقول خود را در آن اوج كه برتر از آن محال است قرار دهند و به این نكته برسند كه ناتوان تر از آنند كه بتوانند كمتر وصفی از حقیقت نامحدود و نامتناهی خالق بی همتای خویش را ارائه كنند ، زیرا آنچه در احاطه ذهنی مخلوق در میآید ، محدود است . اهمیت كسب معارف اولیه و ثانویه برای یك مسلمان چقدر خوبست كه بچه مسلمانها با همه گرایشهای دانشگاهی كه دارند با معانی اولیه و ثانویه آشنا باشند تا از قرآن و نهج البلاغه و صحیفه لذت ببرندمن واقعاَ خودم از تفسیر « نسیم حیات » آقای بهرامپور استفاده می كنم . مثلاَ یكی از نكاتی كه برای من خیلی جالب بود معنی « بسـم الله الرحمن الرحیم » است . یعنی به نام خدا برای خدا . آقای بهرامپور ریشهای بحث می كند ، چون ریشه لغات را می یابد بسیار خوب است . انسان وقتی معانی اولیه وثانویه را بیاموزد خیلی نكتههای قرآن برای انسان لذت بخش می شود . مثلاَ وقتی انسان دانست الف و لام بر روی خبر ، مفید حصر است ، آنوقت می فهمد « هوالحی »یعنی چه ؟ می فهمد « هو العلیم ، هو الاول و هو الآخر » یعنی چه ؟ یعنی : جز یكی نیست نقــد این عالم باز بیــن و به عالمش مفروشهمه عالم آیت است قرآن كد عالم هستی است و می خواهد انسان را روشن كند كه همه عالم به صورت آیات است . یكی یكی موجودات آیات خدا هستند . « و جعلنا اللیل و النهار آیتین »یكی از آیات خداوند ، شب است . از وقتی كه برق آمده است مردم قدر شب را نمی دانند . شب ، روز ، مرد و زن همه آیت هستند . برگ درختان سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتریست معرفت كردگار این است كه اباعبدالله علیه السلام می فرماید : « عمیت عینٌ لاتراك » ، كور است كسی كه تو را نمی بیند . خداوند متعال هم در قرآن می فرماید : « من كان فی هذه اعمی فهو فی الاخره اعمی » ، وقتی انسان در این دنیا كور باشد در آن دنیا هم كور است . نه اینكه هر كس چشم ظاهرش در این دنیا ناقص است .آنجا هم كور است . اینها روشن دلاند . البته بعضی هم كور ظاهرند و هم كور باطن . ولی ما به این نابینایان می گوییم روشن دل . بسیاری از مسائلی كه ما نمی فهمیم آنها می فهمند ؛ منظور قرآن كریم افراد كور دل اند . « عمیت عین لاتراك » كور است كسی كه تو را نمی بیند . خوب حضرت كه نفرین نمی كند این یك واقعیت است . این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود هر كه فكرت نكند نقش بود بر دیوار منبع:موسسه فرهنگی صابره
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 250]