تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هيچ واعـظـى مـؤثرتر از نصيحت نيست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831207932




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

درسهایی از صحیفه سجادیه


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: درسهایی از صحیفه سجادیه(4)
درسهایی از صحیفه سجادیه
جز یكی نیست نقد این عالم سعدی اگر واقعاَ به این مقام رسیده است كه « رسد آدمی به جایی كه بجز خدا نبیند » خیلی مرتبه بالائی است. یعنی سالبه به انتفاع موضوع ، ولی اگر منظور از به جز خدا نبیند، این است كه خدا را می بیند، این چیز دیگری است و یك مرتبه پائین تری است. امیر المومنان « علیه افضل صلوات المصلین » می فرماید: « ما رایت شیئا الا و رایت الله قبله و معه و بعده »كه « بعده » را مثل اینكه اضافه كرده اند كه اشكال هم ندارد، یعنی اگر چیزی این هم نباشد باز خدا را می بینیم. اول خدا را می بینیم ، وسط خدا را می بینیم ، مثل انوار پاك اهل بیت عصمت، « اولنا محمد ،اوسطنا محمد، آخرنا محمد، كلنا محمد » ( صلی الله علیه و آله ). اگر سالبه به انتفاء موضوع بشود، آنوقت چیزی نیست تا ببیند:  جز یكی نیست نقد این عالم              باز بین و به عالمش مفروشابن ابی الحدید سنی معتزلی می گوید : "این خطبه حضرت علی « علیه السلام » را كه در ذیل « الهكم التكاثر » است، كه ترسیم حال محتضر است، را حدود هزار بار خوانده‌ام". بنده ماه اول كه به تهران آمده بودم و سخنرانی می كردم، هر شب یك فرمول می گفتم یكی از آنها اینست كه باید آن را  حفظ كرد: « ممكن واجب نمی شود، واجب ممكن نمی شود.» حضرت علی « علیه السلام » خدا نیست، حضرت زهرا « سلام الله علیها » خدا نیست. آنها آیینه تمام نمای خدا هستند. مثل اعلی هستند، « انتم المثل الاعلی» .           زچشم من چو تویی بر جمال خود نگران           چرا جمال خود از من همی كنی پنهان حالا اگر بنا باشد عالم عكس خدا باشد و انسان چشم این عالم باشد و از این چشم اسرار و حقایق عالم را ببیند كه انسان می تواند اسرار و حقایق عالم را ببیند « اللهم ارنا الاشیاء كما هی » خوب این انسان چشم و چراغ این عالم است. شما در عكس خودت كه نگاه كنی چه می بینی؟ شما نگاه می كنید او هم تو چشم شما نگاه می كند. در چشم خودت، خودت را می بینی.         چگونه غیر تو بیند كسی كه غیر تونیست       بدان سبب كه تویی عین جمله اعیان مقوم این عالم خداست. قوام این عالم خداست. حیثیت تقییدی و تحلیلی است كه این عالم را نشان می دهد و الا هیچ اندر هیچ است. عالم در پشگاه خود افسانه است. كتاب « شیعه در اسلام » اثر علامه طباطبائی دو قسمت است. یك قسمتش تاریخ است كه همه می دانند و قسمت دومش معارف است كه انصافاَ در دانشگاه و حوزه باید تدریس شود. این كتاب آنوقت به 9 زبان ترجمه شده بود. در صفحه آخر آن یك پیام معنوی شیعه دارد كه شما اگر هزار مرتبه آن را مطالعه كنید خسته نمی شوید. اگر كسی به عمق سخن پی ببرد لذت می برد. ابن ابی الحدید سنی معتزلی می گوید : "این خطبه حضرت علی « علیه السلام » را كه در ذیل « الهكم التكاثر » است، كه ترسیم حال محتضر است، را حدود هزار بار خوانده‌ام". ابن ابی الحدید سخن‌شناسی است كه انصافاَ شرح او در نهج البلاغه از بهترین هاست. یك مقدار از كتاب « علی و فلسفه الهی » را بخوانید تا بفهمید كه اگر كسی بخواهد نهج البلاغه را شرح دهد چگونه باید وارد شود. ابن ابی الحدید می گوید در طول پنجاه سال، هزار بار آن خطبه را مطالعه كرده‌ام. این شرح نهج البلاغه را او در طول چهار پنج سال نوشته است ولی معلوم می شود كه یادداشت داشته است زیرا در طول زندگی‌اش با نهج البلاغه سروكار داشته است و چهار پنج ساله نمی شود این كتاب را نوشت. كتاب نوشتن آسان نیست. دهخدا كتابش را در چند سال نوشته است ولی باید دانست كه چقدر یادداشت داشته است. ابن ابی الحدید عالم بزرگی است كه سنی ها نمی توانند بگوین سنی است و شیعه هم نمی تواند بگوید شیعه است. یك استخوان محكمی در گلوست. قاضی القضات بوده و كجدار حرف زده است و الا خیلی مطالب عجیبی دارد كه مدرك خوبی است. مولای متقیان امیرمومنان « علیه السلام » می فرمایند: « كفی بی عزا ان اكون لك عبداَ و كفی بی فخراَ ان تكون لی رباَ »؛ افتخار من بندگی است. یكی از جملاتی كه در كتاب « شیعه در اسلام » آمده اینست: « عالم در پیشگاه خود افسانه ای بیش نیست.»، مگر علامه طباطبائی پوچ گراست و یا ایدئالیست بوده است. پس چرا اینگونه گفته است. مثلاَ عرفا می گویند: « كل ما فی الكون  وهم  و خیال » منتهی به حیثیت تقییدیه و تحلیلیه همه چیز هست. من هستم، تو هستی، اینها واقعیت دارد.خودشناسی و خداشناسی یك چیز استاگر كلمه به كلمه این كتاب « شیعه در اسلام » را به علامه مطهری بدهی از هر كدام یك كتاب در می آورد. در یكی از این كتاب ها آمده است. كه خودشناسی و خداشناسی و امام شناسی یك چیز بیشتر نیست. یك خودشناسی است كه ما با مفهوم سروكار داریم؛ اما یك خودشناسی است كه ’بقیه عملیه است . مثل بانوی اصفهانی در یك وقت كه دارد جارو كند. یك لحظه خودش را می بیند كه تمام نور است. همچنین آقا سید جمال گلپایگانی یك وقت می بیند كه یك عظمتی دارد كانه تمام این عالم از طرف او دارد اداره می شود. سراسیمه خدمت استاد آقا سید احمد كربلائی می دود. آنوقت بعضی از بچه ها می روند دنبال قدرت های كیمیا و علوم غریبه و ... . برو فیزیك بخوان، شیمی بخوان، ریاضیات بخوان، منطق بخوان، فلسفه بخوان كه بتوانی خدمت كنی. بزرگترین عبادت و بزرگترین سلوك خدمت است. حالا آقا سید جمال گلپایگانی از این كه فهمید این همه قدرت دارد ناراحت شد و خدمت آقا سید احمد كربلائی می رود و می گوید نمی توانم تحمل كنم. آقا سید احمد كربلائی به او می گوید:  برو نجف خدمت امیرالمومنین« علیه السلام ». حضرت به او می فرماید برو پیش موسی بن جعفر « علیه السلام ». گویا حضرت موسی بن جعفر این قدرت را از او گرفت و بصورت یك آدم عادی شد. آقا سید جمال مرد بزرگی بود همه قبولش دارند. معمولاَ بین فقها و عرفا خیلی میانه خوبی نیست. در حالیكه عرفا فقها را قبول دارند. ولی یك عده از فقها یی كه با عرفان سروكار ندارند عرفا را قبول ندارند كه در این مورد داستانهای فراوانی داریم ولی آقا سید جمال از عرفایی است كه از مراجع بسیار بزرگ بود كه در زمان آقای بروجردی از او تقلید می كردند. این حالات خطرناك است زیرا آدم خیال می كند كه خداست. اینجاست كه استاد می خواهد. قبل از اینكه استاد بخواهد آدم  باید بداند كه « لا الله الا انت سبحانك انی كنت من الظالمین ». من بشری هستم سراپا نیاز و از خود هیچ ندارم. مولای متقیان امیرمومنان « علیه السلام » می فرمایند: « كفی بی عزا ان اكون لك عبداَ و كفی بی فخراَ ان تكون لی رباَ »؛ افتخار من بندگی است. پی نوشت ها:جلسه اولجلسه دوم جلسه سومجلسه چهارممنبع:موسسه فرهنگی صابره





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 315]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن