واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: براي قهرماني آسيا ما حرف ميزنيم، كشورهاي ديگر عمل ميكنند
ليگ قهرمانان آسيا، سالهاست كه با تلخي به پايان ميرسد. تيمهايي كه هدفشان تنها كسب سهميه آسياست و صعود از مرحله گروهي برايشان افتخار و طبيعي است كه با اين هدف كوچك و پيش پا افتاده، حسرت قهرماني در اين مسابقات 24ساله شود. ...
نویسنده : دنيا حيدري
ليگ قهرمانان آسيا، سالهاست كه با تلخي به پايان ميرسد. تيمهايي كه هدفشان تنها كسب سهميه آسياست و صعود از مرحله گروهي برايشان افتخار و طبيعي است كه با اين هدف كوچك و پيش پا افتاده، حسرت قهرماني در اين مسابقات 24ساله شود. اتفاقي كه منصور پورحيدري، سرپرست باشگاه استقلال كه جزو معدود تيمهايي است كه ساليان قبل چنين قهرماني را تجربه كرده معتقد است دليل آن چيزي جز بيتوجهي و عدم برنامهريزي در فوتبال ايران نيست.
تراكتور و ذوبآهن هم حذف شدند تا باز هم شاهد ناكامي تيمهاي باشگاهي ايران در ليگ قهرمانان آسيا باشيم.
اين اتفاق تازهاي نيست. نه اولينبار است و نه آخرين بار. باز هم شاهد چنين حذفهايي خواهيم بود. كمي زودتر يا كمي ديرتر. غير از اين نميتواند باشد. تفاوتها را نگاه كنيد. فكر ميكنيد قابل پيشبيني نبود چنين اتفاقي؟ سالهاست كه شاهد چنين روندي از نمايندههاي باشگاهي ايران در ليگ قهرمانان آسيا هستيم.
همانطور كه اشاره كرديد سالهاست شاهد چنين روندي هستيم. آخرين بار پاس بود كه موفق شد جام قهرماني آسيا را بالاي سر ببرد. اما 24 سال از آن تاريخ ميگذرد. فكر ميكنيد چرا در طول اين مدت نتوانستهايم چنين موفقيتي را تكرار كنيم؟
يكسري مسائل وجود دارد كه بايد قبول كنيم. تيمهاي باشگاهي كشورهاي حاشيه خليج هميشه فارس نسبت به گذشته پيشرفت قابل توجهي داشتند، هزينه كردند، برنامهريزي داشتند و به برنامههايشان عمل كردهاند. شما نگاه كنيد در تركيب تيمهاي عربي چند بازيكن خارجي حضور دارد؟ گاه حتي اين نفرات تابعيت اين كشورها را نيز ميگيرند. علاوه بر آن تيمهاي حاشيه خليج فارس و ساير تيمهاي آسيايي تنها روي مسائل فني برنامهريزي نكرده و در زمينه سختافزاري نيز گامهاي بلند و تأثيرگذاري برداشتهاند. اما ما چه كرده ايم؟ هيچ ! ما فقط حرف ميزنيم. همين.
يعني روند نزولي فوتبال ايران را دليل ناكامي تيمهاي باشگاهي در آسيا ميدانيد؟
بله. كافي است نگاهي به تداركات تيمهاي حاضر در رقابتهاي آسيايي داشته باشيم. آنها برنامه ميريزند وطبق آن پيش ميروند و بعد از چند سال سرمايهگذاري كه كردند نتيجه ميدهد. ما چه برنامهريزياي كرديم؟ آكادمي فوتبال در ايران چه معنايي دارد؟ بازيكني را از پايهها آنطور كه بايد تربيت و سپس ساپورت كردهايم كه بتوانيم روي توانايي آنها حساب كنيم؟ از سوي ديگر وقتي سراغ بازيكن خارجي ميرويم يا پول چنداني براي جذب بهترينها نداريم يا نفراتي را انتخاب ميكنيم كه حرفي براي گفتن ندارند و در بسياري از موارد از نفرات داخلي نيز ضعيفتر هستند. با اين شرايط نه فقط در آسيا رشدي نخواهيم داشت كه روز به روز ضعيفتر ميشويم. چراكه در واقع روندي كه در پيش گرفتهايم يك روند نزولي است نه يك روند صعودي.
فكر ميكنيد براي پايان دادن به اين روند اشتباه چه بايد كرد؟
در سالهاي اخير باشگاههاي فوتبال ايران هميشه در مقابل حريفان آسيايي خود يك شكست خورده بوده و صعود از مرحله گروهي را يك افتخار و موفقيت بزرگ براي خود دانسته و اين اتفاق را به سقف آرزوهاي خود تبديل كردهاند! براي باشگاههاي ايراني تنها كسب سهميه آسيايي كافي است. وقتي تنها كسب جواز حضور در اين رقابتها ميشود نهايت هدفگذاري و آرزوي يك تيم، نميتوان انتظاري جز اين داشت. اين مسئله مهم در كنار ضعف مديريت، عدم مهيا بودن شرايط و امكانات دست به دست هم دادهاند كه حسرت موفقيت تيمهاي ايراني در ليگ قهرمانان آسيا به حسرتي 24 ساله تبديل شود. بايد نگاهمان را عوض كنيم اگر ميخواهيم با اين مسئله مقابله كنيم. سازمان ليگ دلخوش به برگزاري مسابقات است. فدراسيون هم برايش تفاوتي ندارد كه چه اتفاقي در بازيهاي آسيايي رخ ميدهد. اين آبروي فوتبال ايران است كه در آسيا به حراج گذاشته ميشود. بايد به خودمان بياييم. برنامهريزي داشته باشيم. براي موفقيت بايد تلاش كرد. حرف زدن نميتواند ما را قهرمان آسيا كند.
گاهي تيمهايي چون استقلال خوزستان به عنوان يك شگفتيساز راهي ليگ قهرمانان آسيا ميشود. توقعي نميتوان از اين تيمها داشت كه بعد از يك قهرماني در اكثر مواقع بهترين و تأثيرگذارترين مهرههاي خود را هم از دست ميدهند اما در اكثر مواقع اين تيمهاي استقلال، پرسپوليس، سپاهان، تراكتور، ذوب و نفت هستند كه در آسيا ناكام ميمانند.
دقيقاً همينطور است. از استقلال خوزستان خيلي نميتوان انتظار داشت وقتي تمام مهره هايش را از دست ميدهد و با دستي كاملاً خالي راهي آسيا ميشود، اما فكر ميكنيد شرايط ديگر تيمهايي كه نام بردهايد چقدر با امثال استقلال خوزستان متفاوت است؟ تيمهايي كه سهميه آسيا را ميگيرند تيمهاي قهرمان ايران و اول و دوم ليگ هستند ديگر. مگر غير از اين است؟ اما اين تيمها در ايران قهرمان هستند نه در آسيا. سطح فوتبال آسيا بالا رفته است اما ما نتوانستهايم خودمان را با پيشرفت تيمهاي آسيايي همگام كنيم. شما نگاه كنيد، نمايندههاي ايران همواره با مشكلات مالي و نالان از اين مسئله راهي بازيهاي آسيايي ميشوند. بدهي تيمها سر به فلك زده. نميتوانند نقاط ضعف خود را آنطور كه بايد برطرف كنند. يعني بايد با دست خالي به مصاف تيمهايي بروند كه روزبهروز در حال پيشرفت هستند. چه از لحاظ فني چه امكانات سختافزاري. مربيان و بازيكنان مطرح خارجي را ميآورند تا از تجربه آنها براي پيشرفت فوتبال خود استفاده كنند. اين مسئله كمي نيست و نبردي نابرابر را رقم ميزند. اين ميشود كه صعود از مرحله گروهي برايمان ميشود يك افتخار. يا رسيدن به فينال را چون قهرماني ميدانيم و برايش جشن ميگيريم و اين ميشود كه 24 سال از آخرين باري كه جام قهرماني را در آسيا بالاي سربرديم ميگذرد.
يعني در گذشته اين مشكلات وجود نداشت كه ميتوانستيم بهتر نتيجه بگيريم؟
در گذشته تيمهاي ديگر نيز مانند امروز پيشرفته نبودند. علاوه برآن در گذشته شرايط كاملاً متفاوت بود. ما در تيمهاي مدارس هم چند بازيكن مليپوش داشتيم. فوتباليستهاي ما از زمينهاي خاكي بودند. قديم بين دو تيم مدارس هم بازي بود. امروز اما مثل گذشته نيست. خيلي چيزها تغيير كرده. فوتبال پيشرفت كرده و ما نميتوانيم از اين پيشرفت دور باشيم. بايد خودمان را با شرايط پيش ببريم. در غير اين صورت بايد همچنان شاهد اتفاقاتي باشيم كه در رقابتهاي آسيايي براي نمايندههاي ايران رخ ميدهد.
اما نميتوان نقش خود تيمها را نيز در اين ناكاميها ناديده گرفت، اينطور نيست؟
نه. نميتوان نقش تيمها را ناديده گرفت، اما نميتوان هم گفت كه همه شكستها و عدم موفقيتها به اين دليل است كه مثلاً فلان تيم ضعف تكنيكي دارد. مسائل مختلف چه روحي رواني، چه فني و چه سختافزاري دستبهدست هم ميدهند كه يك موفقيت يا يك شكست شكل بگيرد. ما داشتهايم تيمهايي كه در همان يكي دو بازي اول تكليفشان روشن شده. تيمهايي كه از گروه صعود نكردهاند. تيمهايي را هم داشتهايم كه صعود از مرحله گروهي برايشان افتخاري بزرگ محسوب شده است؛ همانطور كه تيمهايي چون سپاهان و ذوب آهن را هم داشتيم كه تا پاي فينال رفتهاند. اما آنجا، نتوانستهاند به جام برسند. چراكه برخي مسائل دست به دست هم ميدهند كه تفاوت فوتبال پيشرفته و بابرنامه را با فوتبالي كه براي آيندهاش هدف و برنامهاي ندارد به رخ بكشد. اين ناكاميها نشانه همين مسئله مهم است. نشانه نداشتن برنامهاي براي پيشرفت فوتبال در ايران. وگرنه كسي منكر اين نيست كه تيمهاي ايراني خوب بازي ميكنند و بازيكنان خوبي دارند اما وقتي برنامه و هدف نباشد، نميتوان به صرف خوب بودن يك تيم و نفراتش انتظار رسيدن به جام و قهرماني را داشت. چراكه تيمهاي ديگر براي رسيدن به اين مهم تلاش ميكنند، خرج ميكنند و برنامه دارند اما ما نداريم.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۸:۵۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]