واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در سومین برنامه «سودای سیمرغ» مطرح شد
مؤتمن: من فقط فیلم میسازم و قرار نیست این فیلمها خیلی مهم باشند/اشکذری: نوشتن ایده و فیلمنامه «دلبری» سخت بود
سومین برنامه سودای سیمرغ، ویژهبرنامه سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر با حضور کارشناسان فرزاد مؤتمن، مسعود کرمی، داود زادمهر، سید جلال دهقانی اشکذری، سیدبشیر حسینی و مهدی انصاری برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، در بخش آغازین برنامه، فرزاد مؤتمن کارگردان فیلم «آخرین بار کی سحر رو دیدی؟» در پاسخ به سؤال مجری برنامه درباره نحوه فیلمسازی و جهان خود گفت: من یک فیمساز مثل فیلمسازان قدیمی هستم و قرار نیست جهان مشخصی داشته باشم، اصلاً چنین دغدغهای ندارم. من فقط فیلم میسازم و قرار نیست این فیلمها خیلی مهم باشند و فقط قرار است دوستشان داشته باشیم، در بین فیلمهایم «سایهروشن» و «صداها» از همه بهتر هستند. وی موفقیت یا عدم موفقیت در گیشه را بسته به نحوه و مدیریت اکران دانست و افزود: فیلم «خداحافظی طولانی» خیلی اکران محدودی داشت و با 12 فیلم فقط در سانسهای چرخشی اکران شد اما علیرغم این بد نبود، فیلم «سایه روشن» هم الان در هنر و تجربه در اکران است. کرمی دیدگاه خود را راجع به اکران فیلمهای روز قبل بیان کرد و گفت: غیر از اولین سانس اول، بقیه را دیدم و سانس آخر فیلمی را دیدیم که مقداری قابل تحمّل بود وگرنه کماکان فیلمها هنوز کیفیت لازم را پیدا نکردهاند و هنوز نمیتوان از آنها لذّت برد. وی فیلم «یک شهروند کاملا معمولی» را یک کپی نازل از فیلم «پرویز» دانست و در این رابطه گفت: این فیلم کپی همان موقعیت آنجا بود که با یک شخصیت محوری تکرار شده بود که قرار بود بنا به دلیلی نسبت به موقعیت و وضعیت خود برآشوبد. امّا نکته اصلی این بود که در کاراکتر پرویز این قدرت برآشفتن نسبت به زندگی و جامعه خود وجود داشت، اما در «یک شهروند کاملا معمولی» پیرمردی که به عنوان آقای صفری طرّاحی کرده بودند، این توانایی و قدرت را نداشت که برآشوبد و نسبت به سینماهای برزگر عقبگرد میدانم چون در قصهگویی ناتوان است و پایه ضعف قصهگویی کاراکتر آقای صفری است. زادمهر نیز در همین زمینه به صحبت پرداخت و گفت: کلّ فصل اوّل که آقای صفری از نانوایی بیرون میآید و راه میآید تا برسد! تکراری بودن زندگی باید طوری باشد که مفهوم منتقل شود، نه اینکه به سبک سهراب شهیدثالث ملال را ملالآور نشان دهیم. ما باید داستان را در چارچوب چیزی که میبینیم بپذیریم، این آدم تنها زندگی میکند ولی یکهو اینقدر عاشق دختری میشود که حاضر است سر همسایهشان بلا بیاورد و اصلاً معلوم نیست کاری که میکند در ذهنیت خود قهرمان کار درستی هست یا خیر و این باورپذیری را سخت میکند که چه چیزی باعث میشود پیرمردی دست به چنین کاری بزند. عکسهایی که این شخصیت اصلی از خود نشان میدهد قانعمان نمیکند که این کار طبیعی است. کرمی در ادامه صحبتهای زادمهر اضافه کرد: پاشنه آشیل شخصیت از اینجا شکل میگیرد که این آدم 40-30 سال است که عاشق دختر همسایه است و هنوز هم در فکر اوست یعنی این شخصیت از قوت کافی برخوردار نیست و انگار از یک روانرنجوری رنج میبرد، بنابراین یک شخصیت کاملاً معمولی نیست و عشقی هم که به دختر پیدا میکند از روی عقل و دل سلیم نیست و عدم سلامت او باعث میشود کارهایش موجب عدم آگاهی باشد و شخصیت فرو بریزد و داستان روی زمین بخوابد. سپس کرمی فیلم «دلبری» را مورد نقد قرار داد و گفت: یک عده در ابتدا به لحظههایی که گریهآور بود میخندیدند، عدهای رفتند و بعضی هم به جهت نقد تا آخر ماندند. دلیل اساسیاش هم این است که این فیلم بیان و زبان سینمایی ندارد و مشکل اصلیاش از داستانگویی شروع میشود که نمیدانید چرا این داستان در سینما تعریف میشود و میبینیم که همین ضعف به سایر اجزای فیلم نیز تسری مییابد. وی در ادامه خاطرنشان کرد: تعلیق عنصر اساسی قصه است و این فیلم فاقد آن است. وقتی قصه قرار است فضاسازی و حسسازی کند و عناصر دراماتیک را از داستان حذف کند، باید جایگزینی برای آن داشته باشد تا بگوییم آنهاست که پایه و اساس فیلم میشود، اینجاست جزئیات مطرح میشود. ما در قصه درد و نه فشاری از وضعیت میثم نمیبینیم و وقتی همه بار روی «طوبی» هست باید کارهای شگفتانگیزی انجام شود تا از پس قصه برآمد. دهقانی اشکذری کارگردان فیلم «دلبری» درباره نشست خبری مربوط به فیلم خود به صحبت پرداخت و بیان داشت: عکسالعملهای صفر و صد نسبت به فیلم وجود داشت و مابین آن کم بوده است. در روایت فیلم از زاویه خاصی پرداخته شده و اگر بحث عاشقانه بودن میثم و طوبی را حس کنیم، تعداد لوکیشنهای زیاد و بازیگران زیاد حذف شده و این کار را برای جذب مخاطب سخت کرده است اما کسی که با روایت قصه تا آخر همراه شده با فیلم همذاتپنداری کرده است. مجری برنامه سؤال کرد: «آیا اگر تنها فیلم شما را بشنوم و آن را نبینم، چیزی را از دست میدهم؟» وی در پاسخ به این سؤال گفت: یکسری لحظاتی از فیلم هست که اگر طوبی را با شرایط و فضای سنگین آن خانه درک کنید، دقیقاً عکسالعملهای طوبی را میفهمید. ما عاشق و معشوقی را کنار هم گذاشتیم که تنها ارتباط آنها از نظر حسی، پلک زدن است. من از زاویه خود میثم نگاه کردم اما برای خود طوبی این پلک زدن مهم است. نوشتن ایده و فیلمنامه سخت بود، تعداد لوکیشنها محدود بود و اقتضائاتی داشتیم ولی فکر میکردم از حرفهایی هست که باید گفته شود. زادمهر نیز نظر خود را درباره فیلم «دلبری» بیان داشت و گفت: اینکه صرفاً بخواهیم داستان را از دل دیالوگ یک نفر با خودش تعریف کنیم کار خیلی سختی است و کارگردان خیلی زود سراغ چنین فیلمی رفته است. زادمهر درباره آخرین ساخته فیلم موتمن به بحث پرداخت و گفت: آقای مؤتمن کارگردان خوبی هم که باشند باید بگوییم اشکال اساسی فیلمنامه است و در این رابطه ممکن است نتوانند متن خوب را تشخیص دهند. کرمی دیدگاه متفاوتی نسبت به زادمهر داشت و در این خصوص گفت: بنده موافق نیستم و فکر میکنم گزینههای محدودی پیش روی آقای مؤتمن هست و مجبورند دست به انتخاب بزنند. از این بابت اگر کارگردان باوسواس باشد روی متن کنکاش میکند اما چون پروسه تولید در سینمای ایران ناقص و باعجله است آن اتفاقها نمیافتد و به همین دلیل آقای مؤتمن هم در همین فضا هستند. انصاری مهمان دیگر برنامه بود و نکاتی را درباره جشنواره فیلم فجر عنوان کرده و گفت: درباره جشنواره فیلم فجر باید چهارتا توقع داشته باشیم تا راحتتر درباره فیلمها صحبت کنیم و توقعمان را درباره جشنواره فجر معقولتر و منطقیتر کنیم. یک توقع این است که جایی برای تشویق هنرمندان با ابزار جایزه باشد، توقع دیگر این است که بین سینماگران و منتقدین ارتباط باشد، توقع سوم این است که جایی برای معرفی فیلمسازان جوان و ایدههای خوب در حوزه فیلمسازی است و چهارمین کارکردی که میتوان از جشنواره متوقع بود بعد آموزشی است که فرصت خوبی برای آموزش و تربیت علاقمندان به سینماست. حسینی به روایت روز گذشته جشنواره فجر پرداخت و بیان داشت: دیروز خیلی خوشحالکننده بود نه اینکه نقطه عطفی در سینمای جهان داشتیم و آثاری دیدیم که بهترین بودند اما سه اثر دیدیم که فارغ از اینکه کدام را دوست دارم یا ندارم، آثار مهمی در حوزه مضمون محسوب میشوند. در «جشن تولد»، مضمون و جرات و جسارت اینکه فراتر از مرزها و آپارتمانها جلو میرویم اتفاق مبارکیست. فیلم میتوانست خیلی بهتر باشد و شاید به تعبیری مخاطب خانوادگی را جذب خودش نکرد اما به نظرم ساخت چنین فیلمی که مرزگذاریهای ارزشی – دانشی و بینشی دارد اتفاق مبارکی هست. وی اشکالات فیلم آقای اشکذری را دیالوگ، ریتم و داستان دانست و در بیان نکات مثبت آن گفت : فیلم روی موضوع وفاداری صحبت میکند و لبریز از عشق و وفاست هرچند دیالوگ میتوانست بهتر باشد، اینکه این مضمون دلبری میکند کار قشنگی هست. زاویه روایت هم از دو جهت زیباست: یکی اینکه روایت قهرمان داستان ما از دید همسر شهید است، و دوم اینکه از میثم هیچ تصویری از او نمیبینیم و جسارت اینکه همسرش ما را مخاطب قرار میداد و با ما حرف میزد و همدردی میکرد زیبا بود. وی در پایان صحبتهای خود بیان داشت: اتفاق خوب دیگر مربوط به فیلم سوم دیشب است که یک ژانر پلیسی – جنایی داشتیم و فیلم ساختن در این حوزه یکبار دیگر به ما تنوع ژانرها را میدهد، هرچند از نقطه مضمون قانونگریز است که مامور قانون هم قانونشکنی میکند و دیالوگهای جدی این فیلم این است که هرکس قانون خودش را دارد.
94/11/15 - 18:40
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 178]