واضح آرشیو وب فارسی:فارس: غلامحسین ابراهیمیدینانی:
اگر فکر نباشد، فرهنگ و تاریخ معنا پیدا نمیکند
چهره ماندگار فلسفه ایران گفت: اگر فکر نبود، فرهنگی در کار نبود و تاریخ هم معنی پیدا نمیکرد، هرچند همه موجودات در تاریخ هستند اما به تاریخ نمیاندیشند اما این انسان است که تاریخ را میفهمد.
![خبرگزاری فارس: اگر فکر نباشد، فرهنگ و تاریخ معنا پیدا نمیکند خبرگزاری فارس: اگر فکر نباشد، فرهنگ و تاریخ معنا پیدا نمیکند](http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1393/06/26/13930626000360_PhotoA.jpg)
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، غلامحسین ابراهیمیدینانی، چهره ماندگار فلسفه ایران در برنامه اخیر معرفت که جمعهها از شبکه چهارم سیما پخش میشود، طی سخنانی عنوان کرد: پرسش، نشان تفکر است، آنجایی که پرسش نباشد، تفکر راکد باقی میماند. دو شخص پرسش نمیکنند؛ یکی خداوند تبارک که البته اگر در قرآن سؤالی هم میپرسد اینها صورت استفهامی دارد و خداوند برایش چیزی مجهول نیست، دوم هم آدم نادان است که پرسشی نمیکند. عضو انجمن حکمت و فلسفه با طرح این پرسش که پس چه کسی پرسش میکند، گفت: کسی که چیزی را میداند و نمیداند یعنی سایهروشن دانایی و نادانی. سقراط گفت من میدانم که نمیدانم و این هم البته با تفکر بود و این خود آغاز تفکر است. وی درباره تفاوت فکر و تفکر گفت: پاسخ این است که فکر، تفکر میکند. فکر زمانی که به قولی میفکرد، نامش تفکر میشود. حیوانات با غریزه زندگی میکنند و تفکر ندارند و این انسان است که فکر میکند و تفکر دارد و به همین دلیل هم دارای تاریخ و فرهنگ است. اگر فکر نبود، فرهنگی در کار نبود و تاریخ هم معنی پیدا نمیکرد، هرچند همه موجودات در تاریخ هستند اما به تاریخ نمیاندیشند اما این انسان است که تاریخ را میفهمد. دینانی در ادامه یادآور شد: دو خصلت از ویژگیهای انسان است؛ یکی فرهنگ داشتن و فرهنگی بودن و دیگری تاریخ داشتن و تاریخ را فهمیدن، به جز انسان هیچ موجودی نیست که این دو را بفهمد و درک کند. عضو مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با بیان اینکه تاریخ و فرهنگ بدون زمان تحقق پیدا نمیکند و اینها با هم ارتباط تنگاتنگ دارند، یادآور شد: مرگ در زمان اتفاق میافتد موجود بی زمان مرگ ندارد و این تنها خدا و فرشتگان هستند که بی زمان هستند و برایشان مرگ معنایی ندارد. وی همچنین یادآور شد: هر پرسشی برای کشف یک مطلب تازه و یک قدم پیش گذاشتن است، اگر انسان کامل بود، پرسشی نمیکرد بنابراین انسان همیشه در نقص است و به همین دلیل هم هست که جلو و پیش میرود. این انسان محدود است اما همواره میکوشد که محدودیتها را از بین ببرد. بنابراین انسان حد شکن است و از یک محدودیت که خارج میشود گرفتار محدودیت دیگر میشود.
94/10/12 - 11:21
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]