تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):درباره آيه «ياد خدا بزرگتر است» ـ : به ياد خدا بودن در هنگام روبه رو شدن با حلال و ح...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846314984




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جایگاه کرامات در عرفان اسلامی - بخش اول علت اعطای کرامت به عارف


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: جایگاه کرامات در عرفان اسلامی - بخش اول
علت اعطای کرامت به عارف
گاهی نیز اولیای الهی در کسی که در مسیر معرفت حق نیست نظر می کنند، به گونه ای که مسیر زندگی او در اثر این تصرف تغییر می کند.

خبرگزاری فارس: علت اعطای کرامت به عارف



  کرامت در لغت، از ریشه کرَمَ و به معنای شرافتی در شیء یا خُلقی از اخلاق است. «کرامات» موضوع مهمی است که در عرفان اسلامی از آن بحث شده و دارای ابعاد گوناگونی است. یکی از جنبه‌های آن، جایگاه کرامت در عرفان است؛ یعنی اینکه در عرفان اسلامی، کرامت چه ارزش و اهمیتی دارد و نگاه عارفان به این پدیده چگونه است؟ این مقاله به منظور پاسخ به این سؤال و همچنین برای جلوگیری از آسیب‌هایی که از این طریق ممکن است دامنگیر انسان شود سامان یافته است؛ مانند مفتون شدن در اثر مشاهده خرق عادت. این نوشتار با توصیف و تحلیل کلمات عارفان محقق، به بررسی جایگاه کرامات در عرفان اسلامی می‌پردازد. ازجمله یافته‌های پژوهش حاضر این است که کرامت حقیقی، معرفت به خدا و تخلّق به اخلاق الله است. اولیای حقیقی خداوند به کرامات و خرق عادات توجه نکرده و حتی آن را کتمان می‌کنند و تصرف در عالم در محضر خداوند را خلاف ادب می‌دانند. خرق عادت می‌تواند مکر و استدراج در حق متصرّف باشد، در صورتی‌که به آن مشغول شود و از معرفت حق غافل گردد. کرامات موجب استقامت در سلوک و خشوع بیشتر عارف در برابر خدا و زیاد شدن یقین و بصیرت او به حق می‌شود. کلید‌واژه‌ها: خرق عادت، معجزه، کرامت، عرفان اسلامی. مقدمه کرامت در لغت، از ریشه کرَمَ و به معنای شرافتی در شیء یا خُلقی از اخلاق است (ابن فارس، 1411ق، ذیل ماده کرم). کرامت اسم برای کرم است؛ اسم یوضع للإکرام کما وُضعت الطاعه موضع الإطاعه (ابن منظور، 1416ق، ذیل ماده کرم). اکرام یعنی: احترام کردن، و کرامت یعنی: احترام. در اصطلاح، به امرخارق العاده ای که از سوی شخصی صادر می شود که دارای ایمان و عمل صالح باشد و ادعای نبوت هم نکند، کرامت گفته می شود. چنین شخصی ولیّ خدا و دارای مقام ولایت خاص یا عام است و خدا با اعطای خرق عادت، او را اکرام می کند. فعل خارق العاده اگر به دست انسان صالح صادر شود و مقرون به هیچ ادعایی نباشد یا مقرون به ادعای ولایت باشد، کرامت نام دارد (جامی، 1366، ص 21). المعجزات دلالات الصدق. ثم إن أدعی صاحبها النبوه، فالمعجزات تدلّ علی صدقه فی مقالته. و إن أثار صاحبها إلی الولایه، دلّت المعجزه علی صدقه فی حاله فتسمّی کرامه و لاتسمّی معجزه و إن کانت من جنس المعجزات، للفرق (قشیری، 1374، ص 475). امور خارق العاده به دو بخش کلی تقسیم می شود: بخش اول اموری که هر چند اسباب و علل عادی ندارد، اما اسباب غیرعادی آنها تا حدّی در اختیار بشر قرار می گیرد و می توان با آموزش و تمرین به آنها دست یافت؛ مانند کارهای مرتاضان. بخش دیگر، کارهای خارق العاده ای که تحقق آنها منوط به اذن خاص الهی است و در اختیار کسانی قرار می گیرد که با خدای متعال ارتباط دارند. ازاین رو، دارای دو ویژگی اساسی است: اول قابل تعلیم و تعلّم نیست، و دوم تحت تأثیر نیروی قوی تر و مغلوب عامل دیگری نمی شود. این گونه خوارق عادت اختصاص به پیامبران ندارد، بلکه گاهی سایر اولیای خدا هم از آنها برخوردار می شوند. چنین کارهایی که از غیر پیامبران سرمی زند، به نام کرامت خوانده می شود (مصباح، 1377، ج 2، ص 265). برخی اعمال خارق العاده که از طریق کسب علوم، تعلیم و تجربه حاصل می شود، خود انواعی دارد؛ مانند آنچه با حیله صادر می گردد یا افعالی که از طریق نظم حروف و تلفظ اسماء نشان داده می شود یا کارهای شاقّی که از طریق ریاضت انجام می پذیرد. این امور تحت قدرت مخلوق است. در مقابل، بعضی از خوارق عادات مختصّ جناب الهی است؛ مانند آنچه از پیامبران صادر می شود که به آن آیات و معجزات می گویند. برخی از این امور نیز کرامت است که از اولیا و بندگان صالح پروردگار صادر می شود. البته تفاوت معجزه و کرامت در این است که معجزه با عنایت خداوند است و کرامت احتمال دارد با عنایت یا بدون عنایت باشد و به همین سبب، ممکن است امتحان الهی در آن نهفته باشد (ابن عربی، بی تا، ج2، ص371). انواع کرامت عارفان کرامت را به دو بخش تقسیم کرده اند: کرامت حسی و کرامت معنوی (همان، ص 369). 1. کرامت ظاهری یا حسی آنچه عامه از کرامات می شناسند همان کرامات حسی است؛ مانند بیان خواطر افراد، اِخبار از غیب، طی الارض، ناپدید شدن از دیده ها، و سرعت در اجابت دعا (همان، ص 371). به بایزید بسطامی گفتند: فلانی می گوید که یک شبه به مکه رفته است. بایزید گفت: شیطان در یک لحظه از مشرق به مغرب می رود؛ ولی در لعنت خداست. و باز گفتند که فلانی روی آب راه می رود. گفت: ماهی ها در آب و پرندگان در هوا عجیب تر از آن است. همچنین گفت: اگر دیدید کسی در هوا نشسته یا روی آب خوابیده، فریب نخورید تا اینکه ببینید در امر و نهی الهی چگونه است (سرّاج طوسی، 1430ق، ص 557). از درنوردیدن هوا سؤال شد، فرمود: پرنده نیز این کار را می کند و مؤمن نزد پروردگار از پرنده بالاتر است. پس چگونه فعلی که پرنده در آن شریک است کرامت محسوب شود (ابن عربی، بی تا، ج 2، ص 370). این کلام به این معنا نیست که کرامت ظاهری واقعاً کرامت نیست، بلکه معنای آن این است که برای اهل معرفت چندان مهم و قابل توجه نیست. بیشتر خوارق عادات، که آن را کرامات گویند، در این مقام (کشف روحی) پدید آید، از اشراف بر خواطر و اطلاع بر مغیبات و عبور بر آب و آتش و هوا و طیّ زمین و غیر آن، و این جنس کرامات را اعتباری زیادتی نباشد؛ زیرا که اهل دین و غیر اهل دین را بود، و دیگر آنکه جنس این خرق عادات دجّال را خواهد بود (رازی، 1373، ص313). 2. کرامت معنوی یا حقیقی مرتبه بالاتری از کرامت وجود دارد که خواص به آن معرفت دارند؛ و أما الکرامه المعنویه فلایعرفها إلا الخواص من عباد الله، و العامه لاتعرف ذلک و هی أن تحفظ علیه آداب الشریعه و أن یوّفق لإتیان مکارم الأخلاق و... (ابن عربی، بی تا، ج2، ص369). ابن عربی پس از بیان این مطلب، انواع کرامات معنوی را برمی شمارد که همه آنها را می توان در این جمله خلاصه کرد: کرامت حقیقی عبارت است از: اصلاح و تربیت نفس و خارج کردن اخلاق زشت و جایگزینی مکارم اخلاق و ادای حقوق واجب الهی و اجتناب از محرمات. ذکر عند سهل بن عبد الله ـ رحمه الله ـ الکرامات، فقال: و ما الآیات و ما الکرامات؟ شیءٌ تنقضی لوقتها و لکن أکبر الکرامات أن تبدل خلقاً مذموماً من أخلاق نفسک بخلق محمود (سراج طوسی، 1430ق، ص557). بنابراین، کرامت حقیقی متخلّق شدن به اخلاق الهی یا به تعبیر عرفانی، فنای صفاتی است. به بیان شیخ نجم الدین رازی، کرامات ظاهری در مقام کشف روحی رخ می دهد؛ اما کرامات معنوی در مقام کشف خفی واقع می شود. آنچه به حقیقت کرامت می توان بدو گفت و جز اهل دین به آن نمی رسند، در مکاشفات خفی پدید می آید؛ زیرا روح در کافر و مسلمان هست؛ ولی خفی، روحی ویژه از حضرت حق است که فقط به بندگان خاص می دهد؛ چنان که در قرآن کریم فرمود: کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ (مجادله: 22) یا در جای دیگر: یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ (غافر: 15) و در حق حضرت رسول صلی الله علیه و آله می فرماید: وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لاَ الْإِیمانُ وَ لکِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا (شوری: 52). خفی واسطه عالم صفات خداوندی و عالم روحانیت انسان است تا اخلاق الهی را به روح انسان برساند تا به شرف تخلّقوا بأخلاق الله مشرف شود که این همان کشف صفاتی است (رازی، 1373، ص 314). بنابراین، برترین کرامت آن است که انسان از گناه و معصیت دور شود و حالت عصمت برایش ایجاد شود. وأعلم، أن من أجلّ الکرامات التی تکون للأولیاء، دوام التوفیق للطاعات و العصمه عن المعاصی و المخالفات (قشیری، 1374، ص491). برترین کرامت، علم و معرفت به حق است و کرامات معنوی همواره با علم همراه است؛ بدین روی، محل استدراج واقع نمی شود. فأسنی ما أکرمهم به من الکرامات، العلم خاصه لأن الدنیا موطنه و أما غیر ذلک من خرق العادات فلیست الدنیا بموطن لها و لایصح کون ذلک کرامه إلا بتعریف إلهی لا بمجرد خرق العاده. و إذا لم تصح إلا بتعریف إلهی فذلک هو العلم. فالکرامه الإلهیه إنما هی ما یهبهم من العلم به عزوجل (قشیری، 1374، ص 370). خداوند نیز پیامبر را به طلب زیاده در هیچ چیزی امر نکرد، مگر طلب زیاده در علم. مراد از علم در کلام ابن عربی، علم الهی است. و لا أعنی بالعلم إلا العلم بالله و الدار الاخره و ما تستحقه الدار الدنیا و ما خلقت له... و العلم صفه إحاطیه إلهیه فهی أفضل ما فی فضل الله (همان، ص 370). عارف گوید: حقیقت کرامت سقوط کرامت از عارف است تا به چیزی جز خدا مشغول نشود. (بقلی شیرازی، 1389، ص239) این مقاله ناظر به قسم اول از کرامت است و جایگاه آن در عرفان اسلامی بررسی می شود، هرچند این تقسیم نشان می دهد که کرامات حسی برای عارفِ محقق اهمیت چندانی ندارد و در مقابل، کرامت معنوی دارای ارزش و اهمیت است. علت اعطای کرامت به عارف پس از بیان اینکه برای انسان در راه سیر و سلوک می تواند کراماتی رخ دهد، این نکته لازم است اضافه شود که صدور کرامت از ولیّ خدا ضرورت ندارد؛ یعنی این گونه نیست که هر کس در مسیر عرفان و سیر و سلوک قدم گذاشت، باید پس از طی کردن مقاماتی برایش کرامات و خوارق عادات رخ دهد، بلکه ممکن است از عارفی کراماتی صادر شود و از دیگری هیچ کرامتی صادر نشود. گاهی نیز ولیّ خدا دارای کرامت است؛ اما به دلیل علم و معرفت تام او به خدا، هیچ گاه آن را ظاهر نمی کند و به دیگران نشان نمی دهد. پس کرامت نداشتن دلیل بر نرسیدن به مقامات نیست، بلکه رسیدن به مقام ولایت با نداشتن کرامت نیز امکان پذیر است.  بل یکون التحقیق و الولایه مع عدم هذه الکرامات (ابن عربی، 1391ق، ص76). همچنین رسیدن به مقامات عرفانی نیز دلیل بر اعطای کرامت نیست؛ چرا که اعطای کرامت به عارف، موهبتی از جانب حق است و ممکن است نصیب همه نشود. البته این مسئله درباره انبیا صادق نیست و همه پیامبران باید دارای معجزه باشند؛ زیرا برای اثبات صدق ادعای خود و اتمام حجت بر دیگران، باید دلیلی بر بعثت خود از سوی خداوند ارائه نمایند. و لیس کل کرامه لولی یجب أن تکون تلک بعینها لجمیع الأولیاء، بل لو لم یکن للولی کرامه ظاهره علیه فی الدنیا لم یقدح عدمها فی کونه ولیاً، بخلاف الأنبیاء فإنه یجب أن تکون لهم معجزات؛ لأن النبی مبعوث إلی الخلق فبالناس حاجه إلی معرفه صدقه و لایعرف إلا بالمعجزه. و بعکس ذلک حال الولی لأنه لیس بواجب علی الخلق و لا علی الولی أیضاً العلم بأنه ولی (قشیری، 1374، ص 487). بنابر این، انسان در مسیر سلوک به سوی حق، درصورتی که سلوکش صحیح باشد، ضرورتاً به منازل و مقاماتی خواهد رسید؛ ولی رسیدن به کرامت ضروری نیست؛ چرا که کرامت منّتی است از جانب حق بر بنده نیکوکار خود که اگر خواست می دهد و اگر نخواست نمی دهد. لأن أصحاب المقامات لیست الکرامات شرطاً فی تصحیح مقاماتهم، و أما المنازل فشرط فی صحه المقامات (ابن عربی، 1391ق، ص 140). أن الله تعالی إذا حصل العبد فی هذا الباب و لم یتعدّ الحد المشروع له فی بصره، إذا شاء یکرمه بکرامات یختصّ بهذا المقام و ینزله أیضا منازل مختصه به، لاینالها أبدا إلا صاحب بصرٍ، منه منه سبحانه و تعالی. فالمنازل قطعاً لاتحصل؛ إلا لأهل الوصول المحققین، و أما الکرامات، فمن حیث هی کرامات، هی لهم، و من حیث هی خرق عوائد قد ینالها الممکور به و المستدرج (همان، ص 62). پس اگر کرامتی به عارفی اِعطا شود به خاطر دلایل و مصالحی خاص است. در این بخش، به برخی از این مصالح، که توسط محققان عرفان بیان شده است، اشاره می گردد. 1. صحت و ثبات قدم در سلوک ازجمله دلایل اعطای کرامت به سالک این است که موجب استقامت و ثبات قدم او در سلوک می گردد. روشن است که طی نمودن راه توحید بسیار دشوار و دارای سختی های زیاد است. بدین روی، ممکن است سالک در این مسیر، دچار ناامیدی گردد و از ادامه مسیر باز ماند. پس اگر حق تعالی اراده کند برای او کراماتی رخ می نماید تا سالک به ادامه مسیر دل گرم شود. البته باید دانست که کرامت نیز خود بر اثر استقامت در سلوک، به انسان عطا می گردد و به هر کسی به محض وارد شدن در این راه داده نمی شود، بلکه باید در مسیر اطاعت از پروردگار و انجام اوامر و ترک نواهی، ثابت قدم باشد و بر سختی های این راه صبر نماید تا شایسته توجه حق تعالی گردد. ثم إنا إذا فرضناها کرامه، فلابد أن تکون نتیجه عن إستقامه أو تنتج إستقامه لابد من ذلک و إلا فلیست بکرامه. و إذا کانت الکرامه نتیجه إستقامه فقد یمکن أن یجعلها الله حظ عملک و جزاء فعلک. فإذا قدمت علیه، یمکن أن یحاسبک بها (ابن عربی، بی تا، ج2، ص369). بنابراین، اگر خرق عادتی برای انسان حاصل شد باید توجه داشته باشد که این امر در اثر استقامت و صبر بر تکالیف شرع است. در این صورت، آنچه از خرق عادت به دست او ظاهر می شود کرامت است و باید به خاطر آن خداوند را شکر کرد. در غیر این صورت، آنچه از خوارق عادات توسط او انجام می شود کرامت نیست و باید از آن به خداوند پناه ببرد و در کار خود نظر کند. پس استقامت در سلوک یکی از نشانه ها برای شناخت کرامت است. به بیان ابن عربی، کرامت باید در اثر استقامت حاصل شود و یا موجب استقامت گردد. در غیر این صورت، مکر الهی است و موجب گم راهی می شود (ابن عربی، 1391ق، ص63). قرآن کریم درباره پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله می فرماید: کذلِک لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَک وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِیلاً (فرقان:32)؛ وَ کلاًّ نَقُصُّ عَلَیک مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَک (هود:120). خداوند تبارک و تعالی تثبیت فؤاد آن حضرت را عامل مهمی برای ادامه راه نبوت و صبر بر مشکلات معرفی می کند و برای آرامش و سکینه قلب آن حضرت، به او وحی کرده، داستان انبیای گذشته را بیان می کند. سالک نیز برای ادامه راه پرمشقت سلوک، نیازمند تثبیت قلب است تا در پرتو آن، به سلوک خود ادامه دهد و از پیچ و خم های آن بگذرد. یکی از راه های تثبیت فؤاد، دادن کرامت به ولیّ خداوند است تا با دیدن این نشانه ها، در سلوک خود پابرجا و استوار بماند. و إن الله تعالی إذا سلکت ما ذکرته لک، یکرمک إن شاء الله بکرامات و یطلعک علی منازل کما کان فی سائر الأعضاء، تکرمه من الله بک و عنایه؛ لیثبّت به فؤادک (ابن عربی، 1391ق، ص126). همچنین وقتی خداوند آیات و نشانه های خود را به سالک بنمایاند موجب رغبت در اطاعت از پروردگار و رسیدن به مقامات بلند عرفانی می گردد. بنابر این، عارف در راه طاعت حق بیشتر تلاش می کند و سعی می نماید تا به این مقامات دست یابد و برای دستیابی به این مقامات، نیرویی در وجود او ایجاد می شود تا برای رسیدن به مقصود، او را یاری کند (همان، 1391، ص63). و کیف ما کانت، فالفائده بذلک التحریض علی الطاعه و الدوام علی الإستقامه؛ لترقی الهمم فی المنازل العلیه (همان، ص75). این مطلب یکی از مصالح مهم است که خداوند به خاطر آن، آیات خود را به اولیا نشان می دهد. 2. ازدیاد یقین و بصیرت یکی دیگر از دلایل دادن کرامت به سالک این است که معرفت و یقین او به حضرت حق بیشتر گردد. عارف کسی است که همه افعال را فعل خداوند و همه موجودات را تجلیات حق می داند. همه این مسائل ابتدا از طریق علم الیقین حاصل می شود. اما وقتی به دست عارفی عمل خارق العاده ای صادر شود و او خود را مجرای فعل الهی ببیند، یقین او بیشتر شده آنچه را در گذشته با علم الیقین درک کرده بود، با عین الیقین خواهد دید. در نتیجه، معرفت و بصیرت او به حق تعالی بیشتر خواهد شد. و اعلم، أنه لیس للولی مساکنه إلی الکرامه التی تظهر علیه و لا له ملاحظه. و ربّما یکون لهم فی ظهور جنسها قوه یقین و زیاده بصیره، لتحققهم أن ذلک فعل الله، فیستدلّون بها علی صحه ما هم علیه من العقائد (قشیری، 1374، ص487). همچنین این نکته از نظر دور نماند که وقتی خداوند به انسان قدرت انجام کار خارق العاده عطا فرماید، دلیل بر قرب و منزلت صاحب کرامت نزد خداوند است؛ زیرا نشان می دهد که بنده در راه وفای به عهد خود، ثابت و هدفش در مسیر سلوک صحیح بوده است. روایات زیادی بر این مطلب تأکید دارند که اگر انسان بندگی حق را بپذیرد و در این راه صادق باشد، خداوند نیز به او از قدرت لایزال خود خواهد داد و همان گونه که حضرت حق به اشیا می گوید باش، پس موجود می شوند، او نیز چنین می کند. بنابر این، سالک راستین وقتی در مسیر سلوک خود، به سوی حق به چنین قدرتی دست یافت دلیل بر این است که راه را درست پیموده است. پس یکی از مصالح اعطای کرامت به عارف این است که بفهمد راه را درست طی کرده است. کرامات معنوی نیز همین گونه است؛ یعنی وقتی به انسان کرامت معنوی عطا می شود و موفق به پاره کردن حجاب های بین خود و خدا می گردد و به صفات الهی متصف می شود خود دلیل بر رسیدن به مقامات است و تحمل کردن همه دشواری ها در این راه سخت، دلیل بر رضایت او به حکم الهی است. فهذه کلها عندنا کرامات الأولیاء المعنویه التی لایدخلها مکر و لا إستدراج، بل هی دلیل علی الوفاء بالعهود و صحه القصد و الرضی بالقضاء فی عدم المطلوب و وجود المکروه، و لایشارکک فی هذه الکرامات إلا الملائکه المقربون و أهل الله المصطفون الأخیار (ابن عربی، بی تا، ج2، ص369). 3. تصرف برای تکمیل ناقصان عارف کامل کسی است که برای دست گیری خلق، سفر چهارم را شروع کرده، از خلق به سوی حق سفر می کند (موسوی خمینی، 1386، ص87) و هدف او از این سفر، هدایت انسان ها به سوی خداوند است تا سالکان در پرتو راهنمایی او، به معرفت و فنای حق برسند. اصل اولی برای عارف کامل این است که از تصرف کردن امتناع می کند، مگر به امر خداوند برای تکمیل متصرف فیه. فالحاصل أن المعرفه تمنع العارف من التصرف. و من تصرف من الأنبیاء و الأولیاء، إنما تصرف بالأمر الإلهی لتکمیل المتصرف فیه و الشفقه علیه و إن کانت الصوره صوره الإهلاک (قیصری، 1386، ص 802). یکی از مصادیق این نوع تصرف، تصرف استاد کامل در سالک برای دست گیری و رساندن او به مقصد است. سالک به خاطر نقص هایی که دارد، برای عبور از برخی منازل، نیازمند یاری استاد است. استاد کامل مکمّل نیز به اقتضای مصلحتی که در سالک می بیند، در نفس او تصرف کرده، او را در مسیر سلوک یاری می رساند. در کلام عارفان، از آداب مراد و مرید بسیار سخن به میان آمده است. ازجمله آداب، این است که سالک خود را در معرض اراده و تصرفات شیخ قرار دهد و هرچه به او دستور داد انجام دهد، و در این راه هم از چون و چرا پرهیز کند. گاهی از مرید این گونه تعبیر می شود که باید مانند مرده ای نزد مرده شور، خود را مسلوب الإراده و در معرض اراده و تصرف استاد قرار دهد (باخرزی، 1383، ج1، ص91). گاهی نیز اولیای الهی در کسی که در مسیر معرفت حق نیست نظر می کنند، به گونه ای که مسیر زندگی او در اثر این تصرف تغییر می کند. روزی ملّاحسینقلی همدانی از کنار یکی از اراذل و اوباش شهر نجف به نام عبد الفرّار، که همه از ترس به او احترام می کردند، بدون اعتنا گذشت. به شیخ همدانی گفت: چرا به من سلام نکردی؟ شیخ از او پرسید: مگر تو کیستی؟ جواب داد: عبد الفرّار. شیخ گفت: أفررت من الله، أم من رسوله؟ ناگهان او منقلب شد و رفت. روز بعد شیخ به شاگردان فرمود: حاضر شوید تا به تشییع جنازه مؤمنی برویم. وقتی رفتند مشاهده کردند که همان شخص است. از همسرش حال او را جویا شدند، گفت: دیشب وقتی به خانه آمد تا به صبح گوشه ای نشسته و گریه می کرد و این جمله را تکرار می نمود: أفررت من الله أم من رسوله؟ تا از دنیا رفت. از شیخ درباره او پرسیدند، جواب داد: من می خواستم او آدم شود، این کار را کردم؛ ولی نتوانستم او را در این دنیا نگه دارم. یا حکایت منقلب کردن گروهی که در قهوه خانه مشغول لهو و لعب بودند با خواندن اشعار ناقوسیه منسوب به حضرت امیر علیه السلام (جمعی از پژوهشگران، 1389، ج3، ص169). این گونه حکایات از بندگان صالح زیاد است که در این نوشتار قصد آوردن آنها را نداریم. این نکته درخور توجه است که تصرفات اولیا هیچ گاه بدون حکمت نیست و به واسطه استعداد و قابلیتی که در شخصی ملاحظه می کنند دست به تصرف در وجود او می زنند. 4. جریان فیض و اراده خدا برترین کرامات مخصوص انسان کامل است. انسان کامل کسی است که مجرای فیض و اراده حق بوده، خداوند از طریق او، فیض خود را به بندگان می رساند. پس انسان درصورتی که به مقام ولایت رسیده و در اراده حق فانی شده باشد، می تواند مجرای فیض حضرت حق قرار گیرد تا از طریق او، رحمت حق شامل موجودات دیگر شود. این نکته در روایات درباره حضرات معصومین علیهم السلام بسیار وارد شده که ایشان رحمت خداوند برای ما سوی الله هستند. فمن ألقی إراده نفسه فی بحر إراده مولاه و میدانها، تولّاها بلطیف حکمته و أجری علیها سابق عنایته... و کانت یداه مبسوطتان، تنفق کیف تشاء؛ لأنها فی محل الکشف لاتتحرّک إلا عن الإذن (ابن عربی، 1391ق، ص96). بنابر این، هرچه از تصرفات در عالم که توسط انسان کامل رخ می دهد به این علت است که او مجرای فیض الهی است و خداوند از قدرت و حکمت خود به او عطا فرموده. درصورتی که خداوند اراده کند کسی از مرگ نجات یابد یا از بیماری شفا پیدا کند یا از بلایا و عذاب های طبیعی و غیرطبیعی خلاص شود، انسان کامل می تواند مجرای این اراده قرار گیرد و از طریق او، رحمت خداوند شامل انسان ها می شود. این نکته را باید توجه نمود که مقام ولایت دارای مراتب و شعب گوناگون از ولایت کلی تا ولایت جزئی است و اولیا نیز در این زمینه، دارای مراتب متفاوت و درجات متعدد هستند که بالاترین مرتبه و برترین درجه مخصوص ائمه اطهار علیهم السلام است که دارای ولایت کلی هستند و باقی اولیا در درجات بعد قرار دارند و هریک دارای جزئی از این ولایت هستند. منابع ابن عربی، محیی الدین، بی تا، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر. ـــــ ، المعرفه، تحقیق محمدامین ابوجوهر، 2003م، المعرفه، بی جا، دار التکوین. ـــــ ، مواقع النجوم و مطالع اهلّه الأسرار و العلوم، 1391ق، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مولی. ابن فارس، 1411ق، مقاییس اللغه، بیروت، دار الجیل. ابن منظور، محمدبن مکرم، 1416ق، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربی. باخرزی، یحیی، 1383، اوراد الأحباب و فصول الآداب، ترجمه ایرج افشار، تهران، دانشگاه تهران. بقلی شیرازی، اول 1389، روزبهان، مشرب الارواح، شرح قاسم میرآخوندی، تهران، آزاد مهر. جامی، عبد الرحمان، 1366، نفحات الانس من حضرات القدس، تصحیح مهدی توحیدی پور، تهران، سعدی. جمعی از پژوهشگران، 1389، مجموعه گلشن ابرار، قم، معروف. موسوی خمینی، سیدروح الله، 1386، مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره. رازی، نجم الدین،1373، مرصاد العباد، ترجمه محمد امین ریاحی، تهران، علمی فرهنگی. سراج طوسی، أبونصر، 1430ق، اللمع فی التصوف، تحقیق احمد عبدالرحیم السایح، قاهره، مکتبه الثقافه الدینیه. فناری، محمدبن حمزه، 1388، مصباح الأنس، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مولی. قشیری، ابوالقاسم، 1374، الرساله القشیریه، تحقیق عبدالحلیم محمود، قم، بیدار. قیصری، محمد داوود، 1386، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلال الدین آشتیانی، چ سوم، تهران، علمی فرهنگی. کلاباذی، ابوبکر محمد، 1371، التعرف لمذهب اهل التصوف، تحقیق محمد جواد شریعت، تهران، اساطیر. گیلانی، سیدمحمد عبدالقادر، 2010م، ابواب التصوف و مقاماته و آفاته، شرح سیدمیعاد شرف الدین گیلانی، بیروت، دارالکتب العلمیه. مصباح محمدتقی، 1377، آموزش عقاید، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی. مقدادی اصفهانی، علی، 1379، نشان از بی نشان ها، تهران، جمهوری. علیرضا کرمانی: استاد یار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).    ابوالفضل هاشمی سجزه‌ئی: کارشناس ارشد عرفان اسلامی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).  حکمت عرفانی – شماره 6 - سال دوم، شماره دوم، ادامه دارد...        

http://fna.ir/BV3WNV





94/09/18 - 04:36





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن