تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
انواع ریل دستگاههای CNC + جدول مقایسه معایب و مزایا
خرید سوسیس پرکن اصل با گارانتی
تشخیص دیسک و صفحه اصلی از تقلبی (6 راه ساده)
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
بهترین روش های چاپ جعبه محصولات + ویژگی ها و کاربردها
ده راهنمایی برای نوازندگان مبتدی یوکللی
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1806919103
![نمایش مجدد: شیعیان مرا سلام رسان و بگو پدرم را کشتند، یکه و تنها و تشنه refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
شیعیان مرا سلام رسان و بگو پدرم را کشتند، یکه و تنها و تشنه
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: با کاروان حسینی تا اربعین
شیعیان مرا سلام رسان و بگو پدرم را کشتند، یکه و تنها و تشنه
![شیعیان مرا سلام رسان و بگو پدرم را کشتند، یکه و تنها و تشنه 10 محرم](http://media.mehrnews.com/d/2015/10/24/3/1880555.jpg)
شناسهٔ خبر: 2948785 - شنبه ۲ آبان ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۰
هنر > سینمای ایران
در روزشمار وقایع کاروان حسینی به عاشورا می رسیم روزی که حسین بن علی(ع) با یارانش در برابر شمر و سپاهیانش ایستادگی می کنند و ملائکه از ظلمی که بر ایشان می رود به فغان و ناله درمی آیند. خبرگزاری مهر- گروه هنر: مجتبی فرآورده نویسنده و کارگردان سینما با سلسله یادداشت هایی که از روز هفتم ذیحجه شروع شده و تا اربعین حسینی ادامه دارد، روزشمار وقایع کاروان حسینی در این ایام را روایت میکند و امروز دهم محرم، سی و چهارمین یادداشت وی را میخوانید: دهم محرم «خورشید به اکراه چشم گشود و نگاهش را به زمین دوخت. سپاه ظلم و ستم، کبر و غرور، جهل و تعصب و طغیانگری، صف کشیده بود تا نور را به مسلخ بخواند. همه آمده بودند. زخم خوردگان بدر و احُد. از هر قبیله و عشیره، واماندگان جمل و صفین و نهروان. آمده بودند تا فردا روز، به ارتکاب جنایتی هولناک که تاریخ برای همیشه نخواهد دید، به بازخواست یکدیگر برنیایند. نامه های دعوت را در هیات شمشیر برکشیدند و بر گِرد سر چرخاندند، پرچم های گناه اولین و آخرین را بنام اسلام و به مَرام ابوسفیان برافراشتند و در انتظار ماندند. قافله سالار، یکه و تنها، آرام آرام به میدان آمد. گفت: بندگان خدا، از خدا بترسید و به هوای نفس تعجیل نکنید و سخن مرا بشنوید. فریب دنیا را نخورید، اگر بنا بود همۀ دنیا در اختیار یک نفر باشد و یا یک نفر برای همیشه در دنیا بماند، پیامبران بر این بقا سزاوارتر بودند. شمر فریاد کرد: سخنی بگو که ما بفهمیم. گفت: نسب مرا مرور کنید، ببینید من کیستم... من فرزند پیامبر شما نیستم؟! شمر گفت: اصل و نَسَبَت را خوب میشناسیم. سپس اسب تاخت و سپاه را تهییج کرد. گفت: به سخنانش گوش ندهید، در ضلالت سخن می گوید. و سوی قافله سالار برگشت. گفت: ما از کلامت هیچ نمیفهمیم. قافله سالار گفت: شکم هاتان را از حرام انباشته اید و حیات تان را به هدایای نامشروع آلوده اید، پس خداوند قلب هاتان را مُهر کرده که از فهم سخن حق محرومید. چه خوب پروردگاری است پروردگار ما، و چه بد بندگانی هستید شما که پس از اقرار بر ایمان به خدا و پیامبرش، اجماع کرده اید برای کشتن فرزندان پیامبرتان. همانا شیطان بر شما چیره گشته و خدا را از یادتان بُرده... بسیار گفت و آنان را موعظه کرد. اما این هزاران نفر، کَرانی بودند که نشنیدند و کورانی که ندیدند، و جاهلانی که از فهم حقیقت عاجز ماندند. شمر گفت: یا بیعت با یزید را بپذیر یا آماده جنگ باش. و او گفت: هَیْهَاتَ مِنَّ الذِّلَّةِ! کشتن من برایتان آسان نخواهد بود. من، حسین، زادۀ فاطمه دختر پیامبرتان، فرزند علی مرتضی، حُجت را بر شما تمام کردم و راه عذر را بر شما بستم، و با یاران وفادارم آمادۀ جهادم. پيروزی ما بر شما، بر ما نمی افزايد که هميشه پيروز بوده ايم، و ترس و شکست از شئون ما نيست، پس ما را شکست خورده نمینامند... بار الها، باران آسمان را از اینان بازدار و غلام ثقفی را بر آنان مسلط فرما! جنگ در میدان، درگرفته بود، و خورشید، ناظر بود و مظلومیت آل الله را سرود. هر شمشیری که فرا رفت و فرود آمد، شهیدی بر خاک فرو غلتید. اسبان شیهه کشیدند و اشتران نعره سر دادند. و شمر دست خون آلودش را زدود. قافله سالار، میانه میدان بود و هر شهیدی که بر خاک فرو خُفت، او را بدرقه کرد. گَرد و غبار میدان به آرامی فرو نشست. کربلا تا بینهایت افق گسترده بود و آسمان خود را به زمین رسانده بود تا از نزدیک ببیند، که خلیفةالله چگونه دیوار قطور طغیان را فرو می ریزد و ریشۀ شجرۀ ملعونه را از بیخ و بُن، بَرمی کند، و راه امامت را تا فرزند خود مهدی موعود می گشاید. یاران یک به یک رفتند. قافله سالار، نگاه چرخاند. زمین شخم خورده بود از سُم اسبان. نیزه هایی فرو مانده بر زمین، و لکه های کوچک و بزرگ خون، خودنمایی می کرد. خورشید پنهان در گرد و غبار، کم فروغ، اما داغ، تابید و باد، پرچم سبز در اهتزاز را بازی داد. آرام آرام، گَرد و غبار فرو نشست، و خیمه ای نیم سوخته نمایان شد، پرنده پرواز کرد و بر ریسمان آن نشست و درد آلود خواند. و یاران، همه خُفته بودند بر زمین. شمر فریاد کرد: تنها مانده ای حسین. قافله سالار بار دیگر نگاه چرخاند. گَهی رفت و گَهی ماند. حرکت کرد، و سپس ایستاد. گف: کجایید ای دلیران با صفایم، ای رزمجویان پا در رکاب، مگر دلخوش نبودید تا شما را بخوانم؟ کجایی حبیبم؟ کجایی زُهیر؟ بُریر؟ مسلم بن عوسجه، عابس... حال که صدایتان می کنم چرا پاسخ نمی گویید؟! سکوت بود و سکوت بود و تنهایی. حسین تنها مانده بود. ذوالفقار علی به کمر محکم کرد. زینب پریشان دوید و او را در بر گرفت. گفت: کجا عزیر مادرم؟ کجا ای باقیمانده گذشتگان و ای پناهگاه بازماندگان؟ گفت: این مردم را فراخواندم به یاد خدا، خدا را بیاد نیاوردند. موعظه کردم، پند نگرفتند. اکنون جز ریختن خونم سودایی ندارند. با خواهر وداع کرد و به خیمه ای وارد شد. علی بن حسین برخاست. محمد بن علی دوید، قافله سالار او را به بغل گرفت. به نوازش، دست بر سر کودک کشید و او را بوسه از پس بوسه زد. و خیمه بخود بالید که سه امام در دل او گِرد آمده اند. حسین و سیدالساجدین و باقرالعلوم! قافله سالار، دست علی بن حسین را گرفت، و انگشتری در دست او نشاند. گفت: پسرم! هنگامۀ سفر است. میراث انبیا و لوح مادرمان فاطمه را به شما می سپارم و امامت را...! علی جان، شیعیان مرا سلام رسان و بگو، پدرم را کشتند، یکه و تنها و تشنه! و سپس عنان اسب را پیچید. عنان راهوار خسته را پیچید و میدان دید. بر بلندای تل ایستاد و نگاه چرخاند. آسمان غرید و بادی تند در گرفت. این سو مرد تنها از جنس نور، و آن سو، سپاه شب و ظلمت و تاریکی. سپاه، پکپارچه چون دیواری قطور، به هیاهو دوباره جان گرفت، با شمشیرهای آخته و نیزههای سر برافراشته، صف به صف خون طلبیدند تا امام کُشی را زنده بدارند! قافله سالار گفت: ای پیروان ابوسفیان! اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید. و سپس پنجه در رکاب محکم کرد. گفت: من، حسین بن علی قسم یاد کرده ام، هرگز سر فرود نیاورم در برابر ظلم و ستم. اسب، پُرغرور، سر بلند کرد و بخود بالید. خواست نهیب بر اسب زند. آسمان ندا سرداد، یاحسین! خدایت سلامت می رساند. خدا از تو پذیرفت. برگرد! و او گفت: حسین بر عهد خود باقی است. به طنین صدای مادر، که او را سوی خود خواند، به تمامی از عشق لبریز شد. مادر مهربان گفت: يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ/ ارْجِعي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً (۱) قافله سالار نفس تازه کرد. و ندا سر داد: اللَّهُمَ أَهْلَ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْعَظَمَةِ، وَ أَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ... نهیبی بر اسب زد و سوی میدان شد. آسمان روی پوشاند و تاریک شد، و زمین، نه به رنگ خون، که به تمامی خون شد. خون در جوشش و خروش و در تلاطم بود، که به تمامی درخشید و نور شد، نور فوران کرد. اوج گرفت و شراره های آن زبانه کشید، و زمین و زمان را در نوردید، گذشته و حال و آیندۀ تاریخ را به هم آمیخت. شرارۀ نور، خود را بر دیوارهای بلند، جهل و طغیان و ظلم و ستم و بیدادگری کوبید و آن را را فرو ریخت و طاغوت و طاغوتیان را مقهور خود کرد. و قافله سالار با خود گفت: آنچه از لوح مادرم فاطمه بر عهده داشتم را به اتمام رساندم، و امروز با ریختن خونم، عهدم را در این دنیا سامان بخشیدم. خدایا! اجازه می دهی؟ زمین لرزید. آسمان رنگ خون گرفت و سپس خون گریست. طوفانی سهمگین درگرفت و از دل هر سنگ خون به خروش آمد و شیهۀ اسبان و نالۀ اشتران برخاست. سپاه بنی امیه و نوادگان ابوسفیان بر خود لرزید. و او، آرام خُفته بود بر زمین. هاتف ندا سر داد: بخدا سوگند، امام، فرزند امام، برادر امام و پدر امامان، حسین بن علی کشته شد. و ملائک به فغان آمدند و نالیدند. گفتند: خدایا! حسین فرزند پیامبر ترا کشتند. و هاتف دوباره گفت: ذات اقدس حق به عزت و جلالش سوگند یاد کرد، که به قائم آل محمد، انتقام ثارالله را بگیرد. و ملائک، فوج فوج از آسمان فرود آمدند و او را در بر گرفتند و گِرد او به طواف چرخیدند. و هاتف ادامه داد: ای ملائک! به امر پروردگار عالمیان تا زمان خروج حسین در گریه و مویه نزد او بمانید. هنگامی که حسین بن علی رَجعت کرد، آنگاه یاریش کنید. نور به مسلخ رفت و کربلا برای همیشه نور افشان شد، و از این سرزمین، معبری گشوده شد به جنس نور، تا عمق زمان های دور، به آن امید، که منتقم خون حسین، خواهد آمد. وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ (۲)» ............. سوره فجر آیات ۲۷ و ۲۸ سوره شعراء آیه ۲۲۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]
صفحات پیشنهادی
پوتین: بدون مشارکت ایران، بحران سوریه حل نمی شود/ سلام گرم مرا به رهبر ایران برسانید
به گزارش خبرگزاری اهل بیت ع ـ ابنا ـ رئیس جمهور روسیه در دیدار دکتر علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی ایران با تاکید بر اینکه پرونده هسته ای ایران با منطق و مذاکره به اتمام رسید اظهار داشت گفتوگوی من با اقای روحانی در نیویورک بسیار سازنده بود و هم اکنون روابط مسکو و تهران درمراسم عزاداري شب عاشوراي حسيني عليهالسلام با حضور مقام معظم رهبري در حسينيه امام خميني (ره)
۱ آبان ۱۳۹۴ ۲۲ ۳۹ب ظ مراسم عزاداري شب عاشوراي حسيني عليهالسلام با حضور مقام معظم رهبري در حسينيه امام خميني ره عکس پايگاه اطلاع رساني دفتر مقام معظم رهبري دانلود عکس دانلود عکس دانلود عکس دانلود عکس دانلود عکس دانلود عکس دانلود عکس دانلود عکس دانلود عکس دانلود عکس دانلود عکسحجتالاسلام نجفیروحانی در جمع دانشجویان: دانشجویان در دانشگاهها، استکبار ستیز باشند/ همراهی با امام حسین (ع)
حجتالاسلام نجفیروحانی در جمع دانشجویان دانشجویان در دانشگاهها استکبار ستیز باشند همراهی با امام حسین ع تنها به عاشورا محدود نمیشودنماینده بعثه مقام معظم رهبری در عراق با اشاره به ندای آزادگی و ظلم ستیزی سیدالشهداء ع گفت دانشجویان در دانشگاهها ظلم ستیز و دشمن ستیز باشمراسم عزاداری شب تاسوعای حسینی علیهالسلام برگزار شد
مراسم عزاداری شب تاسوعای حسینی علیهالسلام برگزار شد مراسم عزاداری شب تاسوعای حسینی با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی و جمعی از مسئولان و قشرهای مختلف مردم در حسینیه امام خمینی ره برگزار شد به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر در این مراسم حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در سخنادر شبکه افق ببینید همراه با شیعیان افغانی در «هیئت زید شهید»
در شبکه افق ببینیدهمراه با شیعیان افغانی در هیئت زید شهیدمستند هیئت زید شهید با موضوع فعالیت هیئتی به همین نام متشکل از افغانی های مقیم ایران سه شنبه 28 مهرماه از شبکه افق پخش می شود به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس سال هاست که اتباع افغانی در کشور ما زندگی می کگفت و گوی فارس با معاون سرمایه انسانی رسانه ملی صداوسیما تا رسیدن به رسانه ای در تراز انقلاب اسلامی فاصله دارد
گفت و گوی فارس با معاون سرمایه انسانی رسانه ملیصداوسیما تا رسیدن به رسانه ای در تراز انقلاب اسلامی فاصله داردمعاون سرمایه انسانی سازمان صداوسیما گفت به نظرم رسانه ملی علی رغم تلاش ایثار و همت فراوان مدیران و دست اندر کاران هنوز تا رسیدن به رسانه ای در تراز انقلاب اسلامی ملت ببرپایی نمایشگاه عکس بدعت های مراسم عاشورا در نگاه دوربین در اسلامشهر
برپایی نمایشگاه عکس بدعت های مراسم عاشورا در نگاه دوربین در اسلامشهر همزمان با فرارسیدن ایام سوگواری امام حسین ع نمایشگاهی از آثار عکاسی هنرمند اسلامشهری در قالب بدعتهای عاشورا از نگاه دوربین برگزار شد نویسنده آمنه محمدرضا بمناسبت فرارسیدن ایام سوگواری سیمراکز کوچک دانشگاه آزاد اسلامی کشور تعطیل یا تجمیع می شوند
ارومیه - معاون مدیرکل املاک و مستغلات سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی کشور گفت مراکز کوچک دانشگاه آزاد اسلامی کشور تعطیل و یا تجمیع می شوند به گزارش خبرنگار مهر امامی ظهر شنبه در جلسه بررسی مسائل و مشکلات دانشگاه آزاد اسلامی چایپاره با بیان اینکه هم اکنون با کم شدن تعداد دانشبرگزاری مراسم تجلیل از خبرنگاران و اصحاب رسانه شهرستان در مرکز آموزش07 ارتش
به مناسبت بیست و چهارم مهر ماه سالروز تأسیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش ج ا ا از خبرنگاران و اصحاب رسانۀ شهرستان تجلیل و تقدیر به عمل آمد به گزارش دریافتی کازرون نما از روابط عمومی مرکز آموزش 07 کازرون در این مراسم که با حضور امیر عسکری فرماندهی مرکز حجت الاسلام یاسین راد مسئول عفرار تنها پالایشگاه مراکش از ورشکستگی
صدای صنعت -پالایشگاه نفت سمیر مراکش اعلام کرد برای پایان دادن به مشکلات مالی خود حمایت مجمع عمومی فوق العاده این شرکت را برای افزایش سرمایه 10 میلیارد درهمی مراکش یک میلیارد و 40 میلیون دلار به دست آورده است به نقل از رویترز تنها پالایشگاه مراکش که توسط شرکت هلدینگ نفتی کورال-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها