تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):اگر اراده قوى باشد، هيچ بدنى براى انجام دادن كار، ناتوان نيست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819837963




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی - بخش اول رسالت «فلسفه‌های مضاف به علوم»


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی - بخش اول
رسالت «فلسفه‌های مضاف به علوم»
انقلاب اسلامی ایران به عنوان آخرین انقلاب قرن بیستم و انقلابی منحصر به فرد از نظر ریشه‌های تاریخی، خاستگاه نظری و فلسفی و نیز از نظر دامنه و عمق تأثیرگذاری در چهار دهه پس از رخداد آن، منشأ تأملات علمی و فلسفی و مطالعات پژوهشی گسترده‌ای بوده است.

خبرگزاری فارس: رسالت «فلسفه‌های مضاف به علوم»



  چکیده انقلاب اسلامی ایران به عنوان آخرین انقلاب قرن بیستم و انقلابی منحصر به فرد از نظر ریشه‌های تاریخی، خاستگاه نظری و فلسفی و نیز از نظر دامنه و عمق تأثیرگذاری در چهار دهه پس از رخداد آن، منشأ تأملات علمی و فلسفی و مطالعات پژوهشی گسترده‌ای بوده است. رهاورد مجموعه این تأملات و پژوهش‌ها، به تدریج موجب شکل‌گیری «مطالعات انقلاب اسلامی» گردیده که امروزه با این عنوان شناخته شده است. اگر چه برخی مباحث این دانش، بررسی‌های عقلانی ناظر به خود این دانش است، ولی هنوز سخنی از «فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی» به میان نیامده است. این مقاله با طرح این موضوع، ضرورت پرداختن به «فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی» و تأسیس آن را به عنوان یک دانش عقلانی ـ تاریخی تبیین می‌کند و ضمن ارائه تعریف، اهداف، قلمرو، روش و مسائل این عرصه به عنوان یک دانش درجه دوم و یک رشته علمی از رشته‌های فلسفه‌های مضاف و ناظر به مباحث انقلاب اسلامی، برخی از مسائل مهم آن را مورد تأمل قرار می‌دهد. واژگان کلیدی انقلاب اسلامی، فلسفه، فلسفه مضاف، فلسفه انقلاب اسلامی، مطالعات انقلاب اسلامی، فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی. مقدمه انقلاب اسلامی ایران از آغاز تاکنون توجه بسیاری از اندیشمندان، پژوهشگران و متخصصان حوزه‌های مختلف علوم انسانی را به خود جلب کرده و با رویکردهای متفاوت و حتی متضاد، به عنوان یک موضوع مهم اجتماعی، فکری، سیاسی و تاریخی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. تاکنون هزاران مقاله و صدها پژوهش، کتاب و پایان‌نامه در ایران و مراکز علمی و تحقیقاتی سراسر جهان درباره انقلاب اسلامی نوشته شده و امروز هم در مجلات و محافل و مراکز پژوهشی ابعاد، آثار و پیامدهای انقلاب اسلامی همچنان مورد بحث و گفتگو است. محدوده زمانی پژوهش و نشر این مطالعات از اوج‌گیری نهضت حضرت امام خمینی(رحمه الله علیه) در اواسط 1356 آغاز می‌شود، ولی قلمرو موضوعی این مطالعات شامل طیف گسترده‌ای از مباحث تاریخی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، کلامی و فلسفی است که دهه‌ها و حتی سده‌های پیش از انقلاب را نیز در برمی‌گیرد (ر.ک: کدی، 1375) و به خصوص در مورد ریشه‌های اعتقادی انقلاب اسلامی، پیوند آن را تا صدر اسلام مورد توجه قرار می‌دهد. (ر.ک: عمید زنجانی، 1376) برخی از این مطالعات به مسائل و تحولات نظام جمهوری اسلامی ایران هم پرداخته و حتی عملکرد و رویکرد دولت‌های پس از انقلاب در ایران را در ذیل مطالعات انقلاب اسلامی ایران، مورد بررسی قرار داده‌اند. این مجموعه عظیم در طول بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، منابع و حوزه‌های مطالعاتی و علمی تازه‌ای را ایجاد کرده است که اگر چه غالباً ذیل مطالعات و علوم سیاسی طبقه‌بندی و تلقی می‌شود، ولی خود از ویژگی‌های متفاوتی برخوردار است و لذا به طور خاص و به تدریج به عنوان «مطالعات انقلاب اسلامی» نام گرفته است. مطالعات انقلاب اسلامی عبارت است از مجموعه مباحث، دیدگاه‌ها، نظریات و تحلیل‌هایی که در مورد موضوعات مرتبط با انقلاب اسلامی ایران ارائه شده است. مطالعات انقلاب اسلامی از نظر رویکرد، منبع و روش، بسیار متنوع است و حوزه‌های معرفتی مختلفی را شامل می‌شود. حوزه‌های معرفتی عقلانی تا شاخه‌های مختلف علوم انسانی و علوم و معارف اسلامی، روش‌ها و رویکردهای توصیفی، تحلیلی، تجویزی، مقایسه‌ای، تلفیقی با منابع کتابخانه‌ای، پیمایشی، مشاهده‌ای شفاهی، نقلی مکتوب، تجربی، تاریخی و ... همگی در مطالعات انقلاب اسلامی قابل ردیابی است. همه این مطالعات، مقوله‌ای واقعی و عینی به نام «انقلاب اسلامی ایران» را موضوع خود قرار داده و به بررسی و مطالعه یک بعد یا ابعادی از آن پرداخته است. این مطالعات، از نوع دانش درجه اول محسوب می‌شود. اما پرسش اصلی این پژوهش این است که آیا خودِ این قلمرو معرفتی ـ به نام «مطالعات انقلاب اسلامی» ـ را نمی‌توان و نباید موضوعِ دانشِ دیگری قرار داد و آن را به عنوان یک دانش درجه دوم معرفی کرد؟ دانش درجه دومی که عهده‌دار بررسی و تنقیح چیستی و چرایی «مطالعات انقلاب اسلامی» و نقد و بررسی رویکردها، منابع، روش‌ها و سیر تحول این مطالعات می‌باشد. همان‌گونه که فلسفه‌های مضاف به علوم برای تبیین مبانی، اصول و چارچوب هر علمی مورد نیاز است، برای دستیابی به مطالعه عمیق‌تر و ساماندهی به مطالعات انقلاب اسلامی، تأسیس «فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی» به عنوان یک دانش نو در قلمرو علوم انسانی، لازم می‌نماید. البته ممکن است در خلال مباحث مربوط به انقلاب اسلامی، اشاراتی را بتوان یافت که ناظر به مطالعه فرانگر و عقلانی مطالعات انقلاب اسلامی است، اما تا وقتی این اشارات، به مباحث صریح و آشکار تبدیل نشود و سامان و انتظام علمی نیابد، نمی‌توان از تکوین و تدوین «فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی» سخن گفت. این مقاله به عنوان طرح بحث و تأکید بر ضرورت پرداختن به مسائل «فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی» تنها به توضیح برخی از مباحث می‌پردازد و البته همه آنچه را مطرح می‌کند، گام نخستین می‌داند که به بررسی‌ها و تأملات بیشتری نیاز دارد و نزد نویسنده هم لزوماً نظر نهایی تلقی نمی‌شود. «فلسفه انقلاب اسلامی» و «فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی» نویسنده در مقاله دیگری در باب فلسفه‌های مضاف، (ذو علم، 1391) این نکته را تبیین کرده است که فلسفه مضاف به حقایق و امور، در ذیل فلسفه مطلق ـ به معنای دانش عقلی و ناظر به شناخت احوال موجود بماهو موجود ـ قرار می‌گیرد و احوال و احکام آن حقیقت را با رویکردی کل‌نگر و عقلانی تبیین می‌کند. هر پژوهشگری متناسب با پارادایم پذیرفته شده خود در فلسفه مطلق، به فلسفه مضاف به امور و حقایق هم می‌پردازد. (خسرو پناه، 1385: 182) «فلسفه انقلاب اسلامی» یکی از عرصه‌ها و موضوعات «مطالعات انقلاب اسلامی» است که «انقلاب اسلامی» را به عنوان یک امر واقع و تحقق‌یافته با استناد به منابع معتبر عقلی و نقلی مورد تحلیل عقلانی و کل‌نگر قرار می‌دهد. چیستی و چرایی انقلاب اسلامی و بررسی عوامل و ریشه‌ها و احوال و احکام هستی‌شناختی انقلاب اسلامی در «فلسفه انقلاب اسلامی» بحث می‌شود. اما «فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی» از نوع فلسفه مضاف به علوم است. فلسفه مضاف به علوم صرفاً در فلسفه‌های مضاف به دانش‌های موضوعی و دیسیپلین‌ها منحصر نمی‌شود، بلکه برای هر حوزه معرفتی و دانستنی‌های دستگاه‌وار قابل تحقق است. (رشاد، 1385: 36) در اینجا نیز چون تعاریف متکثری برای فلسفه‌های مضاف به علوم ارائه شده است، ناچار در آغاز باید تعریف مورد قبول را برگزینیم و در آن چارچوب، مبانی، مبادی، مسائل، روش‌ها و رویکردهای مورد نظر در این حوزه علمی را تعریف کنیم. بر این اساس «فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی» دانشی است درجه دوم و فرانگر که مطالعات انقلاب اسلامی را مورد کالبدشکافی قرار می‌دهد و مدل‌های تحلیل، منابع، روش‌ها و رویکردهای مطالعات انقلاب اسلامی را بررسی و تحلیل می‌کند و به داوری درباره آن می‌پردازد. (جبرئیلی، 1385: 128) مطالعات انقلاب اسلامی بدون برخورداری از فلسفه این قلمرو مطالعاتی، دچار ابهامات فراوان خواهد بود. عرصه مطالعات انقلاب اسلامی و مسائل آن، روش‌ها و مدل‌های تحلیل این موضوعات، منابع و سنجش اعتبار آن، دانش‌های مرتبط با حوزه مطالعات انقلاب اسلامی، روش‌های اعتبارسنجی نتایج مطالعات انقلاب اسلامی، رویکردهای مطالعاتی، کاستی‌های روش‌شناختی، مسئله‌یابی و معرفت‌شناختی این عرصه، ازجمله مسائلی است که بدون نگاه درجه دوم به مطالعات انقلاب اسلامی و بدون پرداختن به فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی نمی‌تواند به گونه‌ای عمیق و نظام‌مند مورد تأمل قرار گیرد. رسالت «فلسفه‌های مضاف به علوم» از «فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی» چه انتظاری داریم؟ این دانش باید چه مسائلی را برای حوزه مطالعات انقلاب اسلامی تبیین کند؟ آیا پاسخ به این پرسش، به مبنای ما در فلسفه‌های مضاف به علوم مرتبط است یا بدون اتخاذ مبنای کلی و عام نیز می‌توان به این پرسش، پاسخ داد؟ پیش از پاسخ به این پرسش، باید مروری بر فلسفه‌های مضاف به علوم داشته باشیم و سپس با بهره‌برداری از تجارب و مطالعات علمی صاحب‌نظران، به رسالت فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی بپردازیم. بررسی رسالت فلسفه‌های مضاف به علوم، از سه نوع مبنای نظری تغذیه می‌کند و از آن متأثر می‌گردد: 1. مبنای نظری فلسفی و پارادایم پذیرفته شده در فلسفه مطلق. هر پاسخی به این پرسش خواه ناخواه تحت تأثیر مبنای فلسفی و نظری پاسخ‌دهنده قرار دارد؛ چراکه سایه‌افکنی دیدگاه کلان و نظام جهان‌بینی که شامل مواضع هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی هر کسی است، نمی‌تواند در اینجا نادیده گرفته شود. 2. مبنای نظری در باب فلسفه‌های مضاف به علوم. اگر تعریف پذیرفته شده از فلسفه‌های مضاف به علوم، تنها به تبیین گزارش‌گونه سیر تاریخی آن علم و مقایسه دیدگاه‌ها منحصر شود، در تبیین رسالت فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی هم همین رویکرد را باید پی گرفت. (همچون کاری که ولفسن در «فلسفه علم کلام» انجام داده و یک گزارش تاریخی و مقایسه‌ای را بدون هیچگونه داوری علمی ارائه کرده است) اما اگر فلسفه‌های مضاف به علوم را دارای رسالتی علمی برای کشف حقیقت و داوری درباره دیدگاه‌ها و نظریات مطرح شده در علم بدانیم، در اینجا هم از همین منظر باید پیروی کرد. (رشاد، 1385: 34؛ گورویچ، 1358: 49 ـ 48) 3. اقتضائات خاص هر حوزه علمی و مطالعاتی. درست است که فلسفه‌های مضاف به علوم، باید از چارچوب واحدی پیروی کنند، اما اقتضائات خاص در مورد هر حوزه مطالعاتی ـ به ویژه هنگامی که مضاف‌الیه فلسفه، از علوم حقیقی نباشد ـ در پاسخ به سؤال از رسالت فلسفه آن حوزه مطالعاتی تأثیر فراوان دارد. اگر همین مسئله را با نگاه درجه دوم و فرانگر مورد بررسی قرار دهیم، می‌بینیم که محققان شاخه‌های مختلف علوم، بر اساس اقتضائاتی که آن علم یا حوزه مطالعاتی داشته است و حتی بر اثر نگرش اجمالی محقق نسبت به قلمرو و مسائل آن علم، پاسخ‌های متفاوتی به این پرسش داده‌اند. (جبرئیلی، 1385؛ نصیری، 1385) بنابراین در تبیین و تعیین رسالت «فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی»، سه نوع مبنای نظری مذکور نقش خواهد داشت و لذا تعیین موضع فلسفی و علمی محقق در آغاز مباحث ضروری است. علاوه بر این، درباره عناوین موضوعات و مسائلی که فلسفه مضاف به علوم (یا همان فلسفه علوم) عهده‌دار تبیین و بررسی آن می‌باشد، دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. این دیدگاه‌ها را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد: 1. دیدگاه‌های تاریخی و گزارشی؛ 2. دیدگاه‌های عقلانی و تحلیلی؛ 3. دیدگاه‌های تلفیقی. (عقلانی ـ توصیفی) دیدگاه‌های تاریخی و گزارشی، رسالت اصلی فلسفه علوم را گزارشی از تاریخ تکوین و سیر تاریخی تحولات علم می‌دانند. به عنوان نمونه دیدگاه «ولفسن» را می‌توان از این دسته دانست، اگر چه او به تحلیل و بررسی مقایسه‌ای هم پرداخته است. (ولفسن، 1368) استاد مصباح یزدی نیز از این دسته است. (مصباح یزدی، 1367: 10) دیدگاه‌های عقلانی و تحلیلی، فلسفه علوم را عهده‌دار تبیین مبادی تصدیقی و مبانی علمی آن دانش می‌شمارند (جبرئیلی، 1385: 22 ـ 21) و بالاخره دیدگاه‌های تلفیقی، هر دو نوع مسائل را در زمره مسائل و موضوعات فلسفه علوم تلقی می‌کنند. (خسرو پناه، 1385: 194) اکنون برای اینکه بتوان مقایسه‌ای بین دیدگاه‌های سه‌ گانه فوق داشت، در جدول شماره (1) با استناد به نظریات صریح برخی محققان و مؤلفان و یا با استنباط از مطالعات آنان، این دیدگاه‌ها گزارش می‌شود. شایان ذکر است که این محققان هر یک ناظر به «علم» و حوزه مطالعاتی مورد نظر خود، این موضوعات و مسائل را بیان کرده‌اند، اما به نظر نمی‌رسد تفاوت شاخه‌های مختلف فلسفه علوم، مانع این مقایسه باشد. در این جدول مسائل و موضوعات ذیل دیدگاه‌های تاریخی و گزارشی و دیدگاه‌های عقلانی و تحلیلی از هم تفکیک شده‌اند تا بتوان تمایز دیدگاه محققان را بهتر بررسی کرد. محققان، صاحب‌نظران و نویسندگانی که دیدگاه آنان در این جدول مطرح شده، به شرح و ترتیب ذیل می‌باشند: 1. استاد محمدتقی مصباح یزدی، در «دروس فلسفه اخلاق»، ص 10، درباره فلسفه علم اخلاق. 2. ژرژ گورویچ، در «اخلاق نظری و علم آداب»، استنباط از روش بحث وی و مباحثی که مطرح کرده است. 3. هری اوسترین ولفسن، در «فلسفه علم کلام»، استنباط از مباحث مطرح شده در کتاب. 4. علی‌اکبر رشاد، در مقاله «فلسفه مضاف»، قبسات، ش 40 ـ 39، ص 22 ـ 21، ساختار فلسفه علم فقه. 5. عبدالحسین خسروپناه، در مقاله «فلسفه فلسفه اسلامی»، قبسات، ش 40 ـ 39، ص 194 6 . محمدصفر جبرئیلـی، در مقاله «فلسفـه علم کلام»، قبسـات، ش 40 ـ 39، بـر گرفتـه از سـر فصل‌های متن مقاله. 7. علی نصیری، در مقاله «فلسفه علوم قرآنی»، قبسات، ش 40 ـ 39، ص 221. البته نویسنده سعی کرده است ترتیب منطقی مباحث را در فهرست «مسائل و موضوعات» جدول رعایت کند و لذا ترتیب مذکور در نظرات صاحب‌نظران لزوماً رعایت نشده است. البته ممکن است محققان و مؤلفان مذکور در سایر مکتوبات و نظراتشان موضوعات دیگری را هم به عنوان مسائل فلسفه‌های علوم مطرح کرده باشند که در این بررسی بدان پرداخته نشده است؛ چراکه غرض این بررسی مروری بر مهم‌ ترین مباحث فلسفه‌های علوم برای رسیدن به رسالت «فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی» است. محققان و صاحب‏نظران مسائل و موضوعات 1 2 3 4 5 6 7 تاریخی ـ گزارشی چگونگی پیدایش / تاریخ شکل‏گیری / عوامل و ریشه‏های پیدایش * * * *   *   سرگذشت / دوره‏های تاریخی / تحولات علم * * * *   * * عوامل تحول / مبادی تحول * *   *       مقایسه محتوایی نظریه‏ ها (بدون داوری)     *   *     عقلانی ـ نظری ـ تحلیلی چیستی / تعریف / موضوع / مفهوم‏شناسی   *   * * * * ماهیت آن علم / معرفت‏شناختی علم       * *     غایات و اهداف     * * *   روش‏ شناسی علم / روش‏ها * *   * * * * هندسه / قلمرو / نظام مسائل علم       * * * * نحله‏ ها / جریان‏ ها / رویکردها         * *   نسبت با سایر علوم / با سایر فلسفه‏ها / با سایر مقوله‏های همگن       * * * * داوری / آسیب‏شناسی / کاستی‏ها و بایستگی‏ها *     * *   *   جدول شماره 1. مقایسه دیدگاه‌های مختلف درباره موضوعات و مسائل فلسفه‌های مضاف به علوم رسالت «فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی» اکنون با توجه به اقتضائات و نیازهای حوزه مطالعات انقلاب اسلامی و با استفاده از نظریات صاحب‌نظران پیش‌گفته و تجربه علمی و مطالعاتی متراکمی که درباره فلسفه‌های مضاف به علوم وجود دارد و با مروری بر موضوعات دوازده‌ گانه‌ای که در جدول فوق مطرح شد، با بصیرت و تأمل بیشتری می‌توان درباره مباحث و موضوعات فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی ـ به مثابه یکی از دانش‌های دارای هویت متمایز از دانش‌های همگن و هم‌سنخ ـ به تأمل و بررسی پرداخت. به نظر نگارنده بهتر است که در آغاز به موضوعات و مباحث مهم‌تری که در تعمیق و رشد مطالعات انقلاب اسلامی نقش برجسته‌تری دارد بپردازیم و آن موضوعات را به عنوان حداقل‌های فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی تلقی کنیم و سپس سایر موضوعات را با نگاه حداکثری مورد توجه قرار دهیم. حقیقت این است که همه موضوعات دوازده‌ گانه برای مطالعات انقلاب اسلامی، دارای مصداق و ما به ‌ازای مطالعاتی و تحقیقاتی است و ظرفیت عمیقی در این حوزه وجود دارد که نمی‌توان و نباید از آن صرف‌نظر کرد. بر این اساس، اهم موضوعات فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی، عبارت است از: 1. قلمرو مطالعات انقلاب اسلامی، هندسه معرفتی و نظام مسائل آن. 2. نسبت مطالعات انقلاب اسلامی با سایر علوم و حوزه‌های مطالعاتی مرتبط و همگن. 3. روش‌شناسی مطالعات انقلاب اسلامی. 4. جریان‌ها، نحله‌ها و رویکردهای مطالعات انقلاب اسلامی. 5. آسیب‌شناسی و بررسی کاستی‌ها، بایستگی‌ها و ظرفیت‌های مطالعات انقلاب اسلامی. طبعاً تعریف این دانش و ضرورت، هدف و غایت آن در مقدمه مباحث مورد اشاره قرار می‌گیرد، ولی این محورها در ردیف موضوعات و مسائل مهم این حوزه مطالعاتی نیستند، ضمن اینکه تعیین اهم موضوعات فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی ـ یعنی تعیین همین موضوعات پنج‌ گانه ـ به گونه‌ای تعریف قلمرو این حوزه علمی است. البته این موضوعات، نافی قرار گرفتن سایر موضوعات از قبیل بررسی تاریخ شکل‌گیری مطالعات انقلاب اسلامی، تحولات این مطالعات، علل و زمینه‌های این تحولات و ... نیست و با اهمیت ثانوی، می‌تواند در لایه بعدی فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی قرار گیرد. در حقیقت، پیشنهاد نگارنده این است که برای فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی، مسائل را در دو سطح و با اولویت متفاوت لحاظ کنیم. شاید این روش را در تعریف و تحدید مسائل سایر فلسفه‌های علوم هم بتوان اعمال کرد. فایده این سطح‌بندی این است که با این روش اولاً برای تعریف فلسفه هر علم، می‌توان زمینه اجماع صاحب‌نظران آن علم را سریع‌تر فراهم کرد و از تشتت آراء و انظار کاست و ثانیاً بنابر اهمیت علمی و کاربردی موضوعات، قبض و بسط فلسفه هر علمی را امکان‌پذیر ساخت تا هم در عرصه مطالعه و پژوهش و هم در قلمرو تعلیم و آموزش، سهولت، صراحت و سرعت بیشتری حاصل گردد. به هر حال «فلسفه مطالعات انقلاب اسلامی» همچون هر فلسفه علم دیگری این ظرفیت را دارد که با مبانی و رویکردهای متفاوت ـ و یا حتی متضادی ـ مورد تأمل قرار گیرد و تحت تأثیر سه عامل مؤثری که قبلاً مطرح شد ـ یعنی مبانی فلسفی مطلق، مبانی در فلسفه هر علم و اقتضائات حوزه مطالعات انقلاب اسلامی ـ از دیدگاه‌های متفاوتی تعریف و تحدید شود.   منابع و مآخذ امیری، کیومرث، 1378، مأخذشناسی امام خمینی، تهران، باز.
توکلی، یعقوب، 1378، «نقد تاریخ‌نگاری معاصر در حوزه کتاب‌شناسی انقلاب اسلامی»، کتاب نقد، ش 13.
جبرئیلی، محمدصفر، 1385، «فلسفه علم کلام»، قبسات، شماره 39 و 40.
جعفریان، رسول، 1387، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، تهران، خانه کتاب.
خسروپناه، عبدالحسین، 1385، «فلسفه فلسفه اسلامی»، قبسات، شماره 39 و 40.
دارابی، علی، 1388، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
ذوعلم، علی، 1391، تأملاتی درباره فلسفه‌های مضاف، بی‌جا، بی‌نا.
رشاد، علی‌اکبر، 1385، «فلسفه مضاف»، قبسات، شماره 39 و 40.
زارع، عباس، 1379، آخرین انقلاب قرن، قم، دفتر نشر معارف.
شفیعی‌فر، محمد، 1378، درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی، قم، دفتر نشر معارف.
صدیقی، کلیم، 1357، نهضت‌های اسلامی و انقلاب اسلامی ایران، ترجمه سید هادی خسروشاهی، تهران، اطلاعات.
عمید زنجانی، عباسعلی، 1376، انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، تهران، کتاب طوبی.
فارسی، جلال‌الدین، 1357، انقلاب تکاملی اسلام، تهران، آسیا.
کدی، نیکی.‌ آر، 1375، ریشه‌های انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
گورویچ، ژرژ، 1358، اخلاق نظری و علم آداب، ترجمه حسن حبیبی، تهران، قلم.
مصباح‌یزدی، محمدتقی، 1367، دروس فلسفه اخلاق، تهران، اطلاعات.
مطهری، مرتضی، 1375، بررسی اجمالی نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر، قم، صدرا.
نصیری، علی، 1385، «فلسفه علوم قرآنی»، قبسات، شماره 40 ـ 39.
ولفسن، هری اوسترین، 1368، فلسفه علم کلام، ترجمه احمد آرام، تهران، الهدی.   علی ذوعلم: عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی 36 ادامه دارد/

94/04/23 - 01:30





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن