واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
زنگ ها براي که به صدا در مي آيند؟ اين روزها ، برخي رويدادهاي فرهنگي و اجتماعي در حوزه اعتقادات و باورهاي ديني مردم در حال رخ دادن است که به نظر مي رسد در صورت عدم ورود آگاهانه و شجاعانه روحانيون هوشيار و روشن فکران اصيل ديني به عرصه، خسارات جبران ناپذيري بر پيکره دين و فرهنگ و جامعه وارد خواهد آمد. با وجود هشدارهاي مکرر رهبر معظم انقلاب و مراجع بزرگوار، بسياري از مباحث گمراه کننده، از تريبون هاي رسمي اشاعه داده مي شود و وجود رسانه هاي اشاعه داده مي شود و وجود رسانه هاي جديد هم چون اينترنت و پديده اي نظير بلوتوث، هدايت اين گم راهه ها را پيچيده تر کرده است. ويژگي مشترک اين رويدادها، اين است که در پس آن ها ،تلاش هايي درراه تشديد علوم گرايي در باورهاي ديني و مذهبي اقشار جامعه ديده مي شود. آن چه در ايام اخير با عنوان مدعيان ارتباط با امام زمان (عج) و برخي دستورات عجيب آنان، نشست هاي کشف و شهود با اوصاف غريب و تازه ترين مورد آن، در انواع کليپ هاي اعتقادي بلوتوثي رخ داده و يا در محافل مردمي و خبري منتشر مي شود، نياز به واکنش فرهيختگان دين شناس و دل سوز را هويدا مي کند. البته اين که چرا در مقاطعي، چنين مواردي در جامعه برجسته مي شود. مردم را هم به خود مشغول مي کند، امري است که تحليل آن، نيازمند و اکاوي هاي جامعه شناختي و بررسي هاي عميق است. مهم نيست که آيا مثلا ورود اشک بار يک حيوان نجس به مقدس ترين نقطه خاک ايران، واقعي بوده يا ساخته دست چند انسان ناآگاه و يا حتي شياد؛ بلکه مهم تر آن است که چرا اين موضوع يا موضوعاتي مشابه آن ، به زودي در حد و اندازه هاي وسيعي مورد توجه قرار مي گيرد و مثلا تصاوير و سي دي هاي سگ مورد اشاره، در ابعاد وسيعي منتشر مي شود و به عنوان يک آيت و نشانه مهم ، نشان اين و آن داده مي شود. يا از سوي ديگر، بخشي از افراد مورد توجه مردم، از توجهات روحاني وارد شده سخن مي گويند. علاقه مندان به اين موارد، تمام هم و غم خود را براين گذاشته اند که بگويند فلان عنايت يا فلان امر غير معمول، حاکي از عنايت خداوند متعال و امامان معصوم است و به خيال خود، خدمتي به مذهب و ديانت کنند. سوال اين جاست که آيا اکنون ، دست ما آن قدر از همه جا کوتاه شده که تنها اين موارد را نشانه حقانيت عقايد و باورهاي خود بدانيم ؟! مگر نه اين است که انديشه شيعي، محکم ترين پاي بست هاي عقلي را داراست ؟ پس چرا عده اي ، سطح کار را تا آن جا پايين مي آورند که يک حيوان نجس، منشا حقانيت و مشروعيت بخشي به يکي از اولياي خدا شود؟اين گونه رفتارها،جداي از آن که باعث استهزا و بهانه گيري سست باوران مي شود، زمينه ساز آسيب هاي ديگري نيز به ويژه بر اعتقادات نسل جوان اين مرز و بوم مي شود. آنان که با ديد جست و جو گر خود، سري به دنياي خارج زده اند، مي دانند که انجام اقدامات خارق العاده، کاري است که از مرتاضان هندي هم بر مي آيد و حتي شفا دادن يک بيمار لاعلاج، امري است که در گوشه اي از دنيا توسط برخي کشيشان عيسوي نيز انجام مي شود. به راستي اگر اعتقادات جوان ما، تنها از چند «خواب » و «عنايت » ناشي شده باشد، آيا با ديدن چنين مواردي، سست عقيده و منحرف نمي شود؟ حال آن که اسلام و نسخه حقيقي آن يعني تشيع، مجموعه اي نيست که حقانيت خود را از شفا يافتن چند مريض يا پاره اي نور و صدا در خواب و بيداري گرفته باشد. بلکه مستدل ترين جهان بيني ها و ايدئولوژي ها را در خود دارد که مي تواند به خوبي در برابر ديگر انديشه ها ،قد علم کند. اگر امامان شيعه (ع) بر حق اند، از آن روست که زلال ترين مفاهيم معنوي را که از سرچشمه وحي و از پيامبر اکرم (ص) دريافت کرده اند، در اختيار پيروان خود مي گذراند و به واسطه اين مفاهيم و دستورات، انسان کامل تربيت مي کنند. حضرت امام خميني (ره)، انقلاب اسلامي را اعجاز بزرگ قرن و امداد غيبي الهي ناميدند؛ رويدادي که به واسطه آگاهي اقشار پر شمار مردم ايران و حرکت فعال مبتني بر ايمان آنان به وجود آمد. اگر امام خميني و انقلاب اسلامي بر حق است ، معجزه آن متحول کردن جواناني است که زماني تنها خوراک داده شده به آنان، ميکده ها و سينماهاي دوران طاغوت بود و مدتي بعد، جان خود را بر کف گرفتند و حاضر شدند جان و هستي خود را فداي دين و ميهن کنند. منطق دين، منطق حرکت و تلاش و تکاپو بر محور ايمان و توکل به خداست، نه نشستن و اطمينان بي جا به امداد غيبي باري تعالي. از همين رو اگر در مقطعي ، جوانان، با تربيت جمهوري اسلامي نيز سر از جايي جز مکتب اهل بيت (ع) در آوردند، بايد عملکرد خود را بازبيني کرده و اشکالات خود را بازبيني کرده و اشکالات خود را اصلاح کنيم. به هر حال ، اکنون به نظر مي رسد زنگ خطر عوام گرايي در دين به صدا در آمده و در اين شرايط ، انديش ورزان دل سوز و مصلحان دين شناس بايد پا به ميدان بگذارند و عرصه را از دست ناآگاهان بگيرند. در اين باره، توجه به نکاتي ، ضروري به نظر مي رسد : 1- در مقطع دوم خرداد و حتي پيش از آن ، يک جريان فکري در کشور پا به عرصه گذاشت که در پوشش روشن فکري ديني ، به نقد و يا زير سوال بردن پاره اي از اعتقادات ديني مردم پرداخت. شروع کار اين جريان، البته به پيش از دوم خرداد بر مي گردد، اما فضاي باز رسانه اي و مطبوعاتي ، به آن مجال بيشتري داد. در آن مقطع، بسياري از روحانيون و عناصر دل سوز فرهنگي جامعه ، با نگراني ، خواستار برخورد با اين جريان شدند. در مقطع کنوني نيز دست کم احتمال قوت گرفتن جرياني که دين را عوامانه تفسير و ترويج مي کند، مي رود که آن روي سکه جريان پيشين است و خطرات آن بر کسي پوشيده نيست. به نظر مي رسد برخوردي که بايد با اين جريان جديد، از سوي دل سوزان عرصه دين و فرهنگ انجام شود، هشدار درباره آنان و تحذير مردم و متدينان به خطر اين جماعت جديد است. 2- در برخورد با اين رويکرد جديد، بايد واکنشي حکيمانه و جامع داشت و نبايد در اين باره، صنفي برخورد کرد. از چندي پيش ، شاهد واکنش آگاهانه جمعي از روحانيون به برخي آفات و خرافه گرايي در مداحي ها بوده ايم که از جمله آن ها، واکنش مجلس خبرگان و تذکرات رهبر انقلاب در جمع ذاکران و مداحان اهل بيت (ع) بود. اين واکنش ، اگر چه پديده مبارکي است، اما بايد جامع و همه گير باشد و چنان چه رويکردهاي عوامانه به دين از خطبا و وعاظ و روحانيون هم سر زند، بايد تذکرات و هشدارها به آنان نيز گوش زد شود. در اين ميان، صدا و سيما نيز که نقشي حساس در ميدان دادن به مبلغان ديني دارد، بايد در انتخاب آنان، به اين معيار مهم ، توجه جدي کند. 3- البته با يک نگاه اوليه مي توان دريافت يکي از زمينه هاي گسترش اين رويکردهاي عوامانه، رواج برخي نقل قول ها و داستان ها در بعضي مجالس است. در اين محافل، برخي ذاکران و واعظان ، به جاي آن که به اصل دين و مذهب و ذکر ويژگي هاي اصلي اولياي الهي بپردازند، به تعريف خواب و روياهايي براي مردم مي پردازند که سنجش راستي و درستي آن ها، امکان پذير نيست. با اين وصف ، همان گونه که گروهي از بزرگان حوزه نيز گوش زد کرده اند، بايد نهضتي فراگير در پالايش مجالس مذهبي از موارد خرافي و يا حتي غير مستند ، بر پا شده و تلاش شود اصل معارف ديني ، البته با زبان جديد و جذاب ، در اختيار توده هاي مردم و به ويژه نسل جوان قرار گيرد. 4- نکته ديگر آن است که به هر حال بخواهيم يا نخواهيم، اعتقادات ديني بخش زيادي از مردم ما که عوام الناس ناميده مي شوند، با پاره اي از عوام زدگي ها و سطحي نگري ها همراه است. ممکن است همين باورهاي سطحي، براي اين قشر از مردم، تا حدودي هدايت کننده و راه گشا باشد، اما بدون ترديد، اين اعتقادات کم مايه ، براي نسل هاي جديد که در ميان افکار و گرايش ها و ديدني ها و شنيدني هاي گوناگون قرار دارند، کفايت نمي کند. يکي از دلايل فاصله گرفتن بخش هايي از نسل جوان با باورها و رفتارهاي ديني ، آن است که تنها منبع اعتقادات ديني آنان، باورهاي سطحي و کم مايه شکل گرفته در خانواده است و طبيعي است که توان تاب آوردن در برابر ره زنان فکر و انديشه را نداشته باشد. اين جاست که وظيفه انديش ورزان حوزه فکر ديني مشخص مي شود که در حوزه و دانشگاه، مشغول فعاليت اند. اين گروه بايد در نظر داشته باشند که وظيفه آنان تنها به چند سخنراني علمي در داخل يا خارج محدود نمي شود ؛ بلکه بايد تلاش کنند تا موضوعات فکري را به دغدغه جامعه تبديل کنند و انديشه هاي درست و ناب را در اختيار نسل جوان جامعه قرار دهند . اين تنها راهي است که به مدد آن، انديشه اصيل ديني مي تواند در جامعه ادامه حيات دهد و باز هم راه روشن، فرا روي جوانان و مشتاقان بگشايد. اين مختصر نيز از آن رو گفته شد که تنها، توجه متصديان دين و فرهنگ را بر انگيزد. بدون شک، با ورود عالمان آگاه به زمان و باز کردن موضوع ، مي توان به نتايج بهتري دست يافت. منبع: مجله خيمه شماره 36- 35/خ
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 254]