تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس روزه دارى را سير نمايد، خداوند از حوض (كوثر) من شربتى نصيب او خواهد كرد كه پس ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804389337




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. جام جم: جنجال‌هاي بي‌حاصل«جنجال‌هاي بي‌حاصل» عنوان يااداشت روز روزنامه‌ جام جم به قلم محمد صفري است كه در آن مي‌خوانيد؛‌ وظيفه مسوولان در قبال مسووليتي كه دارند، چيست؟ آيا اين است كه اختلافات داخلي خود را به جامعه تعميم دهند و ذهن مردم را درگير اين مسائل كنند؟ يا اين كه در آرامش افكار عمومي به كارهاي اصلي و وظايف خود بپردازند؟! كداميك؟چندي است كه شاهد هستيم اختلافاتي ميان برخي مسوولان بروز يافته كه به بيرون نيز درز كرده است. شايد مسوولان بگويند، مردم نامحرم نيستند، اما اينگونه مسائل اختلافي را مي‌توان در درون و به دور از افكار عمومي طرح، بررسي و حل كرد.درست است كه مردم نامحرم نيستند، اما اين‌گونه مسائل تاثيرات ناهنجاري را بر روح و روان افكار عمومي جامعه بر جاي خواهد گذاشت. آيا اين‌گونه مسائل ريز، در كشورهاي ديگر مطرح مي‌شود؟ آيا توان مسوولان آنها و فكر و ذهن آنها درگير اين‌گونه مسائل و اختلافات مي‌شود؟! آيا رسانه‌هاي آنها به اين‌گونه مسائل و اختلاف نظرات دامن مي‌زنند؟!روزنامه‌ها و سايت‌هاي روزهاي شنبه، يكشنبه و دوشنبه را بخوانيد. از انتقاد رئيس‌جمهور از عملكرد قوه قضاييه نسبت به مطبوعات تا پاسخ آيت‌الله لاريجاني به آقاي احمدي‌نژاد.آيا در شرايط كنوني كشور، اين‌گونه مجادلات و بيان اختلافات جايز است؟! مسائلي از اين دست بارها عنوان و مطرح شده است. بحث حجاب، زلزله، رفتن خانم‌ها به ورزشگاه‌ براي ديدن فوتبال، ابلاغ قوانين و... چند نمونه ديگر كه البته ضمن تهيه خوراك براي رسانه‌هاي داخلي، رسانه‌هاي خارجي را نيز تغذيه كرده است. رسانه‌هايي كه ششدانگ دنبال اين‌گونه مسائل هستند.غول رسانه‌اي غرب از كاه، كوه مي‌سازد و در افكار عمومي فرو مي‌كند به گونه اي كه حتي مردم داخل كشور نيز مي‌توانند از آن القائات تاثير بگيرند. راهكار چيست؟ چه بايد كرد تا رفتارهاي اينگونه به جامعه كشانده نشود؟!پاسخ بسيار ساده است، اما نيازمند عمل. مسوولان بهتر است مسائل و مشكلات را درون خود حل كنند. مگر مسوولان با يكديگر نشست خصوصي ندارند؟ چرا آن هنگام، گلايه‌هاي خود را از هم مطرح نمي‌كنند؟ آيا مسوولان اصلا به اين انديشه هستند كه مردم چرا بايد شاهد و ناظر اين جدل‌ها باشند؟جمهوري اسلامي:فصل شكوفائي همّت‌ها«فصل شكوفائي همّت‌ها»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛فردا، ماه مبارك رمضان آغاز مي‌شود. از پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم نقل است در خطبه‌اي كه به مناسبت فرا رسيدن اين ماه خواندند آنرا ماه خدا ناميدند و فرمودند در اين ماه، شيطان در غل و زنجير و درهاي رحمت الهي به روي مردم باز است.فلسفه ايجاد چنين فرصتي براي انسان‌ها علاوه بر خودسازي فردي و دور ساختن خود از گناه و زشتي‌هاي دروني، پاكسازي جامعه از پليدي‌ها و آماده ساختن آن براي رشد و تعالي معنوي است. ترديدي نيست كه اين هر دو هدف را مي‌توان با استفاده از فرصت دربند بودن شيطان و باز بودن درهاي رحمت الهي محقق ساخت.در بخش اجتماعي، همه‌ي كساني كه موفق به خودسازي فردي شده‌اند مي‌توانند تأثيرگذار باشند. علماي ديني، صاحبان قلم، خطبا، اساتيد دانشگاه و مربيان اخلاق هر كدام بگونه‌اي مي‌توانند سهمي در ارتقاء معنوي جامعه داشته باشند. آنها مي‌توانند با استفاده از اندوخته‌هاي علمي و معنوي خود، مردم را به وحدت و همدلي و تلاش براي دور شدن از گناهان به ويژه گناهان اجتماعي و سياسي كه اكنون از ابتلائات بزرگ است برحذر دارند و براي پاكسازي جامعه از اين رذائل اخلاقي گام‌هاي موثري بردارند.در اين زمينه دو نكته مهم بايد رعايت شود. اول آنكه افراد بي مايه و كساني كه از علم دين و معنويت بهره‌اي ندارند به خود اجازه ندهند و به آنها اجازه داده نشود امكانات تبليغي را در اختيار بگيرند. زيرا كساني كه خودشان بهره كافي از علم و معنويت ندارند در پيچ و خم‌ها دچار انحراف مي‌شوند و ديگران را نيز به راه انحرافي مي‌كشانند. منبر و كرسي خطابه، جايگاه مهمي است كه با انسان سازي سروكار دارد و انسان ساختن فقط كار كساني است كه خودشان ساخته شده باشند.نكته دوم اينست كه علما و دانشمندان و صاحبان فكر و فرهنگ و انديشه و افرادي كه از معنويت برخوردارند، كناره‌گيري و خودداري از گفتن و نوشتن و ساختن ديگران را پيشه خود نكنند كه اين كار، احتكار علم و معنويت ا ست و از احتكار ارزاق مادي صدها برابر زشت‌تر و گناه آلودتر. متأسفانه در سالهاي اخير در اثر خودداري علما و صاحبان انديشه و معنويت از ورود به ميدان سخن و ارشاد و هدايت، عده‌اي بي مايه و بي بهره از معنويت و اخلاق ميدان‌دار عرصه‌هاي تبليغ و ارشاد شده‌اند كه محصول كار آنها افشاندن بذر تفرقه و اختلاف و بدبيني مردم نسبت به يكديگر و ناديده گرفتن خدمات و ارزشهاي اخلاقي و معنوي بزرگان و بدآموزي‌هاي فراوان در عرصه‌هاي سياسي و اجتماعي است.بي ترديد بخشي از گناه اين پديده خطرناك متوجه كساني است كه از نصاب لازم براي هدايت و ارشاد مردم برخوردارند ولي از ورود به اين ميدان خودداري مي‌كنند. هرچه اين افراد كمتر وارد صحنه شوند، عرصه براي انحرافات و بدآموزي‌ها بازتر مي‌شود و جامعه بيشتر گرفتار نابساماني‌هاي اخلاقي و تفرقه و اختلاف مي‌گردد. به همين دليل، همه‌ي افراد توانمند بايد احساس وظيفه و تكليف كنند و هر كس به قدر توانائي خود براي هدايت معنوي جامعه تلاش نمايد. ماه مبارك رمضان بهترين فرصت براي انجام اين وظيفه اخلاقي و ديني و اجتماعي است.در ماه مبارك رمضان، روزها و شب‌هاي پربركتي وجود دارند كه از ويژگي‌هاي بالاتري برخوردارند و اگر از آنها استفاده صحيح شود مي‌توانند در ماه خدا انسان‌ها را به خدا نزديك‌تر كنند. نيمه رمضان كه سالروز ميلاد خجسته حضرت امام حسن مجتبي است. صبر، تحمل، اخلاق نيكو، ايثار و گذشت اين امام معصوم الگوي مناسبي است براي همه‌ي كساني كه مايل هستند به تهذيب نفس بپردازند و كساني كه ميخواهند با نشان دادن نمونه‌هاي روشن خصلت‌هاي معنوي به مردم كمك كنند راه رشد و تعالي را بپيمايند و براي رسيدن به جامعه‌اي رشد يافته گام‌هاي مفيدي بردارند.نقطه اوج معنويت در ماه خدا، در شب‌هاي قدر دست يافتني است. خدا در شب‌هاي قدر بندگان خود را به ضيافت خاص مي‌پذيرد. اينكه چه كساني خود را براي اين ضيافت ويژه آماده كنند و شايستگي آنرا كسب نمايند كه از اين نعمت بزرگ بهره‌مند شوند به خود افراد بستگي دارد و البته به كساني كه براي آشنا ساختن مردم با اين نعمت بزرگ الهي در فرصت ماه مبارك رمضان تلاش نمايند.باران رحمت الهي در شب‌هاي قدر بي دريغ و در همه جا باريدن مي‌گيرد و از هيچكس دريغ نمي‌ورزد و اين خود انسان‌ها هستند كه بايد همت كنند و جان خود را در اين باران شستشو دهند. فلسفه نزول باران شب‌هاي قدر اينست كه هيچكس از رحمت الهي محروم نماند و هركس كه ميخواهد بر سر اين سفره گسترده و بي دريغ بنشيند. اگر از اين نعمت سرشار الهي به اندازه لازم بهره گرفته شود، جامعه به هدايت و سعادت خواهد رسيد و از مشكلاتي كه دارد خواهد رهيد. بهره مندي از نعمت‌هاي الهي و به شناخت نعمت نياز دارد و اينگونه نيست كه همگان اين نعمت‌ها را بشناسند. بسياري از مردم، حتي بسياري از كساني كه ادعاهاي فراوان دارند اصولاً از وجود اين نعمت‌هاي معنوي خبر ندارند. آنها در اشتغالات دنيائي خود غرقند و فرصت با خبر شدن از نعمت‌هاي معنوي را ندارند. درست در همين نقطه است كه آگاهان، عالمان، سخنوران، صاحبان قلم و همه‌ي كساني كه با نعمت‌هاي معنوي الهي آشنائي دارند بايد وارد صحنه شوند و دست بي خبران را بگيرند و آنها را از اشتغالات بيهوده دنيائي به دنياي بي انتها و تماشائي معنويت راهنمائي كنند و زمينه تزكيه اجتماعي را فراهم سازند.انسان را خدا بگونه‌اي آفريده است كه حتي اگر هزار راه انحرافي را هم طي كرده باشد، باز هم زمينه هدايت و بازگشت به معنويت را دارد. همت كساني كه وظيفه هدايتگري برعهده دارند در اين ميان نقش اصلي را ايفا خواهد كرد. ماه مبارك رمضان، فرصتي است كه خدا براي بازگشت گمراهان و نقش آفريني آگاهان فراهم كرده است. جامعه ما امروز به اين نقش آفريني بشدت نيازمند است.امروز ايران به دليل استقلال و ايستادگي در برابر سلطه جويان جهاني، آماج فشارهاي سياسي، تبليغاتي و اقتصادي است. ما اين استقلال و عزت را به بركت اسلام و انقلاب اسلامي داريم. دشمنان ملت ايران نيز اين را مي‌دانند و به همين دليل با اين ملت كينه توزي مي‌كنند. حفظ نعمت انقلاب و نظام جمهوري اسلامي كه در سايه آنها مي‌توان استقلال اين كشور را حفظ كرد، با كنار گذاشتن اختلافات و تحكيم همبستگي ميسر است و ماه مبارك رمضان فرصتي مناسب براي رسيدن به اين مهم است. افراط و تفريط و بي تفاوتي، آفاتي هستند كه وحدت جامعه ما را تهديد مي‌كنند. يكي از آثار معنوي ماه مبارك رمضان اينست كه انسان اهل عبادت را به تعادل مي‌رساند و آفاتي مانند افراط و تفريط و بي‌تفاوتي را ريشه كن مي‌نمايد. رسيدن به اين اهداف بلند نيازمند همت هدايتگران است و ماه رمضان فصل شكوفائي همت هاست.وطن امروز:حزب‌الله برنده نبرد اطلاعاتي«حزب‌الله برنده نبرد اطلاعاتي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي وطن امروز به قلم دکتر حسين افتخاري است كه در آن مي‌خوانيد؛سيدحسن نصرالله شب سه‌شنبه طي مصاحبه مطبوعاتي مفصلي بخش کوچکي از عملکرد رژيم صهيونيستي در لبنان را کنار هم قرار داد. شايد براي مردم لبنان که سال‌هاي سال است در اين فضا زندگي مي‌کنند، فقط نوعي يادآوري بود اما براي افکار عمومي منطقه، جهان اسلام و دنيا اين مجموعه رفتار مي‌تواند تصوير کامل‌تر و دقيق‌تري را از اين رژيم بسازد. سيدحسن نصرالله نمونه‌هايي را از اقدامات تجاوزکارانه با ماهيت قتل، ترور و آدم‌کشي بر‌شمرد که در مقاطعي از تاريخ گذشته لبنان اتفاق افتاده است و اين مساله به شکل منظم ادامه دارد.عمليات انصاريه که در سال 1997 اتفاق افتاد، يکي از اين نمونه‌ها‌ست. اين ترورها در سال‌هاي گذشته نيز ادامه داشته است؛ ترور غالب عوالي، عيد طالح و همچنين خيل بيشماري از شهدا که توسط رژيم صهيونيستي به شهادت رسيده‌اند. اينکه رژيم صهيونيستي در لبنان به شکل منظم و برنامه‌ريزي شده دست به ترور مي‌زند، يک امر کاملا واضح، روشن و بديهي است. اگر از يک لبناني در اين باره سوال شود خواهد گفت که ما با اين مساله هر روز زندگي مي‌کنيم. بخش ديگري از رفتار رژيم صهيونيستي اين بود که اين رژيم به صورت مداوم تلاش مي‌کند در محيط داخلي لبنان دست به اقدامات خاص زده، اثرگذاري کند و جريانات مختلف را در وضع جديد قرار داده و آنها را منفعل کند. حتي ساخت حکومتي را دستکاري کند. حال براي اجراي اين اقدامات مجبور است اطلاعات جديدي را از داخل لبنان کسب کند. اين اطلاعات از 2 طريق مشخص به دست مي‌آيد.اول از طريق فني و پروازهاي شناسايي منظم روزانه توسط هواپيماهاي بدون‌سرنشين و قبل از آن هم از طريق هواپيماهاي با سرنشين. اين کار سال‌هاي سال است که در لبنان تکرار مي‌شود، يعني در لبنان روزي شب نمي‌شود كه مردم لبنان هواپيماهاي اسرائيلي را بالاي سر فضاي لبنان در حرکت نبينند. پس از جمع‌آوري اطلاعات فني، آناليزهايي روي آنها انجام و تصميم‌هاي بعدي گرفته مي‌شود. سيدحسن نصرالله بخش‌هايي از اين جمع‌آوري اطلاعات را بيان کرد که زمينه‌هاي مربوط به اقدامات عملياتي، ترور، انفجار يا بسياري ديگر از اقدامات رژيم صهيونيستي بر همين اساس انجام مي‌گيرد. بخش دوم جمع‌آوري اطلاعات از طريق جاسوس‌ها و افراد مزدور انجام مي‌شود که تعداد قابل‌ توجهي را شامل مي‌شوند که بخشي از آنها را سيدحسن نصرالله معرفي کرد.اين مزدوران چند نوع اطلاعات را به دست مي‌آوردند؛ اطلاعات عمومي و جاري، تصويربرداري از راه‌ها و بزرگراه‌ها، ساختمان‌ها، مراکز تردد افراد، جايي که افراد مسؤول، شخصيت‌ها و مقامات سياسي براي تفريح مي‌رفتند، منازل اين افراد، سير حرکت روزانه آنها از منزل به محل کار و ... توسط مزدوران و جاسوسان اسرائيلي شناسايي مي‌شد. سيدحسن نصرالله در خلال مصاحبه مطبوعاتي خود مجموعه‌اي از 10 جاسوس اسرائيل را نشان داد که روي پرونده ترور رفيق حريري فعاليت داشته‌اند. اين شواهد نشان مي‌داد که اسرائيل بسيار هدفمند روي اين افراد و شخصيت‌هاي بزرگ لبناني با همان نظم و ترتيبي که در جمع‌آوري اطلاعات فني خود دارد، عمل مي‌کند. شناسايي مسير تردد رفيق حريري، برادر و خانواده‌اش، مناطقي که او براي تفريح و استراحت مي‌رفته و ... را از طرق مختلف فني و انساني انجام داده بودند.مجموعه سخنان سيدحسن نصرالله نشان دهنده اين امر بود که رژيم صهيونيستي در مقام اول مظنونان و متهمان ترور رفيق حريري قرار دارد. سيدحسن نصرالله تلاش کرد بدون اينکه در جايگاه يک قاضي حکمي را صادر کند، بگويد اين همه دلايل و مستندات وجود دارد که دال بر اين است که رژيم صهيونيستي به شکل منظم و روزانه به دنبال اهداف متنوعي از اقدامات جاسوسي و عمليات ترور و تخريب در داخل لبنان بوده است و حتي دستگاه‌هاي مخابراتي، ارتباطات، تلفن همراه، تلفن ثابت و... نيز از عرصه نفوذ، شنود و جمع‌آوري اطلاعات توسط نيروهاي رژيم صهيونيستي مصون و مامون نبوده است.اين يکي از بخش‌هاي اصلي صحبت سيدحسن نصرالله است. در بخش ديگري از اين سخنان، ايشان اگرچه قدري سعي کرد با حکمت و تدبير نسبت به اين ماجرا موضع‌گيري کند اما واضح بود که مباني و مشروعيت رفتاري کميته تحقيق بين‌المللي را نمي‌پذيرد و دليل روشن آن هم اين است که اين کميته با ناديده گرفتن متهم اصلي اقدامات تروريستي در لبنان به شکلي هدفمند و سياسي و با هدايت آمريکا و اسرائيل اهداف تحقيقاتي خود را مشخص کرده است. ابتدا دنبال سوريه رفته و بدون هيچ دليلي و متاثر از فضاي عمومي که در لبنان توسط 14 مارس پديد آمده بود، مقامات سوري را در بالاترين سطح مورد اتهام قرار مي‌دهد و بعد که فشارهاي سياسي بين‌المللي مانند روسيه، فرانسه و... موازنه‌سازي مي‌کنند، آنها را تبرئه مي‌کند.مقامات امنيتي و نظامي لبناني مورد اتهام بيهوده و ساختگي قرار مي‌گيرند و بعد هم آزاد و تبرئه مي‌شوند. اين شواهد نشان مي‌دهد که اين کميته فاقد شاخص‌هاي حرفه‌اي و مشروعيت‌هاي قانوني براي پيگيري حقيقي براي رسيدن به متهم اصلي پرونده ترور رفيق حريري است و سيدحسن نصرالله نيز به صورت تلويحي اين مساله را بيان کرد.اگرچه او اين اطلاعات را مبناي يک حکم قرار نداد اما تلويحا اين امر را بيان کرد که رسيدگي به اين پرونده مي‌تواند از طريق ديگر مجاري قانوني در داخل پيگيري شده و حکومت لبنان تصدي اين پرونده را برعهده بگيرد و کار را به پايان برساند. نکته ديگري که تلويحا در صحبت‌هاي سيدحسن نصرالله وجود داشت اين بود که ملک عبدالله که بنا به خواست سعد حريري به لبنان و سوريه سفر کرده بود، پس از آنکه با مستندات موجود مواجه شد متوجه شد اين مدارک مي‌تواند سير بسياري از حقايق را در داخل لبنان رقم بزند، براي اينکه حزب‌الله را قانع کند تا برخي از اطلاعات بسيار حساس را (که سيدحسن در مصاحبه مطبوعاتي خود به آنها اشاره نکرد) برملا نکند زيرا افشاي اين اطلاعات مي‌تواند موجب رسوايي بسياري از مقامات سياسي در لبنان يا حتي برخي از کشورهاي عربي شود لذا ملک عبدالله در معيت بشار اسد به لبنان آمد تا ممانعت از انتشار اين اطلاعات را خواستار شود و در مقابل قول دهد که براي تعويق يا توقف صدور گزارش اوليه دادگاه حريري تلاش خواهد کرد.سيدحسن نصرالله هم با ملاحظه قولي که از سوي ملک عبدالله داده شده، خيلي روي موضوع صدور يا عدم صدور اين بيانيه سخني ايراد نکرد. بخش بسيار مهم‌تري در سخنان نصرالله وجود داشت و آن هم مانور گسترده قدرت اطلاعاتي و فني مقاومت اسلامي بود. در واقع درصد بسيار بالايي از مقامات رژيم صهيونيستي و همچنين جامعه صهيونيستي بيننده سخنراني سيدحسن نصرالله بودند و بسيار از اينکه قدرت مقاومت اسلامي در ايجاد اختلال يا دريافت اطلاعاتي که هواپيماهاي بدون سرنشين تصويربرداري کرده و به مراکز خود مخابره مي‌کنند، متاثر شدند. زيرا حزب‌الله موفق شده روي اقدامات فني آنها به‌اصطلاح حرفه‌اي سوار شود که اين مساله شوک بزرگي براي مقامات صهيونيست است.آنها متوجه شدند اينگونه نيست که اگر رژيم صهيونيستي با کمک آمريکا و غرب مي‌تواند به تکنولوژي‌هاي جديد دست پيدا کند، مقاومت اسلامي امکان دستيابي به اين تکنولوژي‌ها را نداشته باشد. اين امر يک رزمايش قدرتمند اطلاعاتي از سوي سيدحسن نصرالله هم بود تا نشان دهد مقاومت اسلامي فقط در عرصه رزم و ابزار جنگي نسبت به رژيم صهيونيستي در شرايط قدرتمندانه‌اي قرار ندارد بلکه در مابقي عرصه‌ها هم مقاومت در وضع بسيار قدرتمند و مستحکمي قرار دارد. از سوي ديگر اين شوک موجب ايجاد تغييراتي در برنامه‌ريزي‌ها و طراحي‌هاي جنگي رژيم صهيونيستي عليه لبنان و مقاومت اسلامي خواهد شد.تهران امروز:اظهارات پرهزينه«اظهارات پرهزينه»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي تهران امروز به قلم حسام‌الدين كاوه است كه در آن مي‌خوانيد؛واكنش‌ها در قبال اظهارات تامل برانگيز مهندس اسفنديار رحيم‌مشايي وارد مرحله تازه‌اي شده است. برخي از روحانيان بلندپايه و نيز شخصيت‌هاي استخوان خرد كرده در سياست، در برابر گفته‌هاي جنجالي مشايي موضع‌گيري كرده‌اند، اما تاكنون اين سياستمداران يا روحانيان بوده‌اند كه در قبال مشايي مواضع له يا عليه اتخاذ مي‌كرده‌اند اما براي نخستين‌بار يكي از بلندپايه‌ترين مقامات نظامي كشور يعني سردار سرلشكر بسيجي دكتر فيروزآبادي رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح، گفته‌هاي شگفت‌آور رئيس دفتر رئيس‌جمهور و يكي از نزديكان بسيار معتمد احمدي‌نژاد را انحراف و جرم عليه امنيت ملي و حمله به اركان نظام مقدس جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي توصيف كرد.چهره‌ها و شخصيت‌هاي نظامي از جمله سرلشكر فيروزآبادي كمتر وارد منازعات سياسي مي‌شوند مگر آنكه احساس خطر كنند و هيمنه و تماميت نظام جمهوري اسلامي را در معرض تهديد ببينند. در اينكه چرا رئيس دفتر رئيس‌جمهور چنين بي‌تابانه سخن مي‌گويد و اهداف وي از اينگونه اظهارات چيست، جاي بحث و پرسش‌هاي فراوان است. يك احتمال اين است كه در شطرنج‌ سياسي گاه يكي از كنشگران، مهره‌اي باارزش را قرباني مي‌كند تا كمپوزيسيون صحنه را به نفع خويش تغيير دهد. اين روش در بازي شطرنج و در سياست شناخته شده و بارها به كار گرفته شده است.احتمال ديگر اين است كه نزديك‌ترين يار رئيس‌جمهور با فاصله‌گذاري ميان اصولگرايان و رئيس‌جمهور، درصدد است جرياني جديد پديد آورد كه با گفتمان اصولگرايي نيز مرزبندي دارد، ضمن آنكه با ديگر رقيبان به حاشيه رانده شده نيز مرزبندي دارد. حتي عبور از گفتمان انقلاب اسلامي و تاكيد بر شووينيسم افراطي نيز مي‌تواند به عنوان يك احتمال هر چند اندك در نظر گرفته شود.احتمالات ديگري نيز مطرح است و مي‌توان درباره آنها در مجالي گسترده‌تر به تحليل پرداخت. اما فارغ از علت و چرايي اينگونه رفتار رحيم مشايي، بايد پرسيد سخنان و اظهارات وي تا چه حد در راستاي منافع ملت و دولت و نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران، تعريف و تبيين مي‌شود. همگان مي‌دانند كه سال 89 را مقام معظم رهبري « سال همت مضاعف،‌كار مضاعف» نامگذاري فرموده‌اند.سال 88 به اصطكاك ميان نيروها و پشت‌سر گذاردن امواج آشوب و التهاب گذشت كه تاسفبار بود و ضروري مي‌نمود كه امت و نظام در برابر آن تندبادها و خيزاب‌ها به صلابت بايستند. اما گويا قرار نيست در سال «همت مضاعف، كار مضاعف» برخي از دولتمردان و همراهان آنها، در پي يافتن چاره‌اي براي كاهش شاخص‌هاي رشد اقتصادي، افزايش نرخ بيكاري، كنترل نرخ تورم و ايجاد نشاط و اميد در تمامي سطوح اجتماعي و اقتصادي كشور باشند.گويا نيرو و توان دولتمردان و موافقان ومخالفان آنها، بايد صرف هزينه‌هاي اظهاراتي شود كه اگر اظهار و بيان نمي‌شد، نه تنها چيزي تغيير نمي‌كرد، بلكه به جاي صف‌آرايي نيروها در برابر يكديگر، به صف‌آرايي در برابر مشكلات و خطراتي كه دشمن در انديشه آن است، مي‌پرداختيم. «همت مضاعف،‌ كار مضاعف» به معناي فرسودن تدريجي نيروهاي دلسوز و وفادار به انقلاب و نظام جمهوري اسلامي ايران نيست، درست برعكس «همت مضاعف، كار مضاعف» معطوف بدين معناست كه اراده‌هاي تقويت‌شده بايد به سمت توليد، تحول و استعلاي جامعه و نظام ايران اسلامي باشند.اين بدين‌معناست كه راه سخت و صعب رسيدن به قله‌هاي پيشرفت را بايد با همراهي و هم‌افزايي نيروها طي كنيم و حتي يك لحظه درنگ و درگير شدن در مباحث و مسائل فرعي و انحرافي نيز بر ما جايز نيست. چه بخواهيم و چه نخواهيم، دشمن پشت دروازه‌هاي كشور كمين كرده است. در افغانستان، در عراق و در كرانه‌هاي جنوبي خليج‌فارس و به مدد توهم ايران هراسي، برخي از دولت‌هاي مرعوب يا ناآگاه را با خود همراه ساخته است.در چنين شرايطي، «همت مضاعف، كار مضاعف» بايد سرلوحه و شعار هرگونه عمل، كردار يا گفتار مديران بلندپايه دولت و نيز مجلس، قوه قضائيه، نيروهاي مسلح و در يك كلمه تمامي ملت ايران باشد. جايگزيني گزاره‌هاي مشكوك و ترديدبرانگيز به جاي شعار اساسي «همت مضاعف، كار مضاعف» اگر از سر ناداني و ناآگاهي باشد خطايي بزرگ و اگر از سر آگاهي باشد، جرمي نابخشودني است. نه فقط مهندس اسفنديار رحيم مشايي كه تمامي دولتمردان وظيفه دارند به جاي گفت‌وگو درباره مسائل و موضوعات فرعي، كارنامه عمل خود را ارائه كنند. مطلوب‌تر اين است كه مردم بدانند در سال «همت مضاعف، كار مضاعف» دولت چگونه همت خود را دوچندان كرده و در كارنامه‌اش كاركردي دوچندان ثبت كرده است.مبادا طرح شعارها و اظهارات بي‌بن و مايه، با اين هدف طراحي شده باشد كه افكار عمومي را از آگاهي نسبت به ضعف كاركردهاي قوه مجريه باز دارد؟!اگر آقاي رحيم‌مشايي از آسمان و ريسمان مي‌گويد تا رئيس وي از سوي افكار عمومي، به پرسش كشيده نشود، راه مطلوبي را برنگزيده است، ضمن آنكه گمان نمي‌رود رئيس جمهوري خود با چنين شيوه‌اي از اساس موافق باشد.شايد رئيس دفتر رئيس‌جمهور، در اشتياق سال‌هاي نه چندان دور ملتهبانه زبان‌آوري مي‌كند، كسي چه مي‌داند، به هر حال او هنوز پير نشده و آرزو بر جوانان عيب نيست.كيهان:شليك اسناد«شليك اسناد»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حميد اميدي است كه در آن مي‌خوانيد؛1- سيدحسن نصرالله كه در سخنراني روز سه شنبه گذشته به مردم لبنان قول داده بود تا اسناد و مدارك خود را مبني بر دخالت رژيم صهيونيستي در ترور رفيق حريري ارايه كند، دوشنبه شب طي يك سخنراني چند ساعته، مستندات مربوطه را براي خبرنگاران تشريح كرد. در اين كنفرانس خبري دبيركل حزب الله لبنان دلايل و قرائني را مطرح كرد كه بطور واضح به اقدام اسرائيلي ها در تحت نظر قرار دادن مناطق و مسيرهايي كه حريري براي تردد انتخاب كرده بود، مي پردازد.همچنين نصرالله گزارش كاملي از پروازهاي جنگي نظاميان اسرائيلي در روز ترور و پرواز هواپيماي جاسوسي اين رژيم در اطراف سواحل بيروت ارايه مي كند.اين سخنراني از 2 جنبه اهميت فوق العاده اي داشت؛ اول آنكه در طول بيش از 20سال جنگ بين رژيم صهيونيستي و مقاومت حزب الله لبنان، اين حزب براي اولين بار اينگونه به ارايه اسناد و مدارك امنيتي عليه اسرائيل جنايتكار مي پردازد.دوم اينكه؛ اسرائيل و آمريكا از طريق كيفرخواستي كه از سوي دادگاه بين المللي عليه حزب الله صادر شده و طي آن مقاومت به دست داشتن در ترور حريري متهم شده است، به دنبال آن هستند تا جايي كه شده، حزب الله را در موضع انفعال قرار داده و با تغيير شرايط سياسي و اجتماعي لبنان- در زعم باطل خود- مقدمات انحلال و يا ممنوعيت فعاليت اين حزب را در لبنان فراهم آورند.به همين دليل نصرالله در ديدارها و تماس هاي خود با رهبران مذهبي و شخصيت هاي سياسي لبنان، آنان را در جريان اين توطئه قرار داده و تلاش كرد با رو كردن اسناد و مدارك و طرح دلايل منطقي و روشن، ضمن آنكه اسرائيل را مسئول مستقيم ترور حريري معرفي كند، دامان حزب الله را از اين اقدام تروريستي مبرا نمايد.اسناد، مدارك و دلايل آنقدر مستدل و قوي ارايه شده كه سردرگمي سران رژيم صهيونيستي را به دنبال داشته و آنها را به فرافكني وادار كرده است. نصرالله تاكيد مي كند؛ شواهد و اسناد موجود نشان مي دهد رژيم اشغالگر قدس در ترور حريري دخالت داشته و بمبي كه در سال 2005 منجر به اين عمليات تروريستي شد، بمبي اسرائيلي بوده است. ضمن آنكه اطلاعات جاسوسان دستگير شده در لبنان نيز اين فرضيه را ثابت مي كند.شايد برخي، سخنان اخير دبيركل حزب الله لبنان را اينگونه تفسير كنند كه نصرالله با طرح اسناد و شواهد در واقع قصد دارد حزب الله را از مظان اتهام دور كرده و براي مقابله با تصميم احتمالي دادگاه مبني بر متهم كردن برخي از اعضاي حزب الله در اين ترور، اقدام به اين كار كرده است. ولي سؤالي كه مطرح مي شود آن است كه اين همه اسناد، دلايل و قرائن روشني كه وي در كنفرانس مطبوعاتي ارايه كرده تاكنون كجا بوده و چرا دادگاه بين المللي و ماموران تحقيق هيچ تلاشي براي دستيابي به آنها نكرده اند؟!دادگاه بين المللي پس از تبرئه سوريه- كه چاره اي جز آن نداشت- بي درنگ انگشت اتهام خود را به سوي حزب الله نشانه رفت و كوچكترين اشاره احتمالي به دخالت اسرائيل در ترور حريري نكرد!عدم بي طرفي اين دادگاه و ماموران تحقيق و اتهام بي دليلي كه به حزب الله زده شد، نصرالله را وادار كرد تا اسناد و دلايل خود را رو كند. كمترين نتيجه اين كار، بخشيدن اعتبار لازم به مظنون بودن اسرائيل در ترور حريري بود. امري كه ديگر دادگاه بين المللي نمي تواند از آن شانه خالي كند و حالا رژيم صهيونيستي بايد به عنوان متهم رديف اول به دادگاه فراخوانده شود.2- اين روزها غير از پرونده ترور حريري، مسائل ديگري نيز گريبانگير سران رژيم اسرائيل شده است؛ بروز اختلاف ميان آنان در باره اينكه مسئول حمله وحشيانه به كاروان آزادي چه كسي است؟ اين حمله در 31 ماه مي گذشته در آبهاي بين المللي مديترانه صورت گرفت و طي آن تعدادي از فعالان حقوق بشر كه براي مردم بي پناه غزه غذا و دارو مي بردند به دست كماندوهاي ارتش اسرائيل به شهادت رسيدند. اين فاجعه موجي از نفرت جهاني را عليه رژيم جعلي صهيونيستي برانگيخت و عمق انزواي سياسي اين رژيم را دوچندان كرد. واكنش گسترده مردم جهان باعث شد تا شوراي امنيت براي بررسي اين جنايت تشكيل جلسه دهد ولي آمريكا مانع صدور قطعنامه درباره محكوميت اسرائيل شد.به دنبال اين ماجرا رژيم صهيونيستي كه اين روزها دست به هر تلاشي مي زند تا از انزواي سياسي خارج شده و از سيبل حمله افكار عمومي جهان فرار كند، با تشكيل يك كميته صوري به تحقيق درباره اين جنايت پرداخت.كميته اي كه تاكنون به دعوت از نتانياهو براي اداي توضيحات! بسنده كرده است. نخست وزير رژيم صهيونيستي نيز با فرار از مسئوليت حمله به كاروان آزادي به اين كميته مي گويد: در زماني كه من در سفر آمريكا بودم، اين حمله با مسئوليت ايهود باراك - وزير جنگ اسرائيل - صورت گرفته است.در مقابل باراك نيز اعلام كرده كه ماجراي حمله كماندوهاي اسرائيلي به كاروان آزادي را قبلا با نتانياهو هماهنگ كرده و وي در جريان جزئيات اين حمله قرار داشته است.شايد هدف اتهام زني نخست وزير اسرائيل به وزير جنگ خود اين است كه اگر نتواند افكار عمومي را نسبت به اين جنايت متقاعد كند، نهايتا با كمترين زيان يعني بركناري وزير جنگ موضوع فيصله يابد.3- دهه 1990 يك دهه استثنايي براي رژيم صهيونيستي بود. در همين دوره، شيمون پرز - قاتل كودكان لبناني در قانا (1996) - جايزه صلح نوبل دريافت مي كند! اما با آغاز هزاره سوم و انتفاضه الاقصي اين دوره به پايان مي رسد. احداث ديوار حايل و محكوميت در دادگاه لاهه و مجمع عمومي سازمان ملل، جنگ 33 روزه و شكست از مقاومت حزب الله لبنان، جنگ 22 روزه و شكست از جنبش حماس، محاصره غزه و كشتار هزاران زن و كودك فلسطيني در اين باريكه، رسوايي در ماجراي ترور محمود المبحوح و دست آخر حمله به كاروان آزادي باعث شد تا اجماعي جهاني هم بين ملتها و هم در ميان دولتهاي آزادانديش عليه اين رژيم جعلي به وجود آيد. تير آخر را سيدحسن نصرالله در كنفرانس اخير خود زد و دست عوامل صهيونيستي را نيز در ترور حريري رو كرد.رژيم اشغالگر قدس امروز در ضعيف ترين و شكننده ترين شرايط ممكن در عمر منحوس خود قرار دارد و حتي حاضر است براي خروج از اين وضعيت و انزوايي كه به شدت در آن گير افتاده، بار ديگر بر مذاكرات مستقيم با تشكيلات خودگردان اصرار و پافشاري كند تا شايد عكس هايي كه از نتانياهو و محمودعباس در كنار هم چاپ مي شود، روزنه اي براي فرار از نفس تنگي مهلك اين رژيم باشد.دستان قدرتمند حزب الله، حماس و همه گروههاي مقاومت فلسطيني و مردم مظلوم اين سرزمين، گلوي اسرائيلي ها را به شدت فشرده و تا قطع كامل نفس هاي مسموم اين غده سرطاني چيز زيادي باقي نمانده است.مردم سالاري:برخوردهاي دوگانه اصولگرايان با مکتب ايراني و جمهوري ايراني«برخوردهاي دوگانه اصولگرايان با مکتب ايراني و جمهوري ايراني»غعنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي مردم سالاري است كه در آن مي‌خوانيد؛داستان مشاجره طرفداران عنب و انگور را حتما شنيده ايد؟ گاهي اوقات يک پديده در چند واژه  ويک نگرش با چند تعبير بيان مي شود. چند ماه قبل، از جواني که مي گفت «جمهوري ايراني» پرسيدم اين «جمهوري ايراني» که جنابعالي از آن سخن مي گوئي و در بعضي اعتراضات گروهي هم  به زبان آورده شده چيست و چه برداشتي از آن داري؟ پاسخ داد: حکومتي که شکل آن جمهوري ، يعني با انتخاب مردم باشد و محتواي آن نيز طبق نظر مردم ايران تعيين مي شود لذا اکثر مردم ايران چون در يک همه پرسي آزاد گفتند که محتواي اين جمهوري و کشور «اسلا مي» باشد، اين مي  شود جمهوري ايراني مورد درخواست ملت مسلمان ايران، همان چيزي که سي و يک سال قبل مردم به آن راي دادند. آن وقت اسمش را گذاشتند جمهوري اسلا مي. او مي گفت، پس جمهوري ايراني هيچ پديده وارداتي نيست، ضداسلا مي هم نيست.مي تواند اسلا مي باشد،  مشروعيتش هم به راي مردم است، کسي هم نمي تواند نظر خود را بر مردم تحميل کند. اين جمهوري بر استقلا ل و آزادي و ديگر بنيان هاي اصلي حکومت هاي سرفراز و پيشرو پايبند است هر چند نگاه آن جوان به بعضي از شعارهائي که سال گذشته از صفوف طولا ني مردم شنيده مي شد، در ذهنم بود و تائيد خودم اين بود که جمهوري اسلا مي نه يک کلمه  کم و نه يک کلمه زياد; اما اخيرا سخنان سلسله جنبان دولت احمدي نژاد، يعني جناب اسفنديار رحيم مشائي، در جلسه اختتاميه  همايش ايرانيان خارج از کشور برخورد کردم. ديدم اگر چه نه آن جوان و نه اين جناب، هيچ کدام عرب و ترک نيستند، اما مصداق اين شعرمولوي اند که: «وآن يکي کز ترک بد گفت اي گزم، مي نمي خواهم عنب، خواهم اوزوم»آقاي رحيم مشائي بر حسب اخبار جرايد در همايش مذکور گفته است: «من بر مکتب ايران اصرار دارم  از مکتب اسلا م دريافت هاي متنوعي وجود دارد و من بر مکتب ايران اصرار دارم.»وي در توضيح نظر خود گفته است که: «برخي از من خرده مي گيرند که چرا نمي گوئي مکتب اسلا م و مي گوئي مکتب ايران؟ از مکتب اسلا م دريافت هاي متنوعي وجود دارد، اما دريافت ما از حقيقت ايران و حقيقت اسلا م، مکتب ايران است و ما بايد از اين به بعد مکتب ايران  را به دنيا معرفي کنيم... باور دارم واژه ايران ذکر است.»رئيس دفتر آقاي احمدي نژاد وقتي مي گويد «دريافت ما» يعني در اين اظهارنظرها تنها نيست و چون در گذشته بارها شنيده ايم که رئيس وي، ديدگاه هاي او را ديدگاه هاي خود مي داند، بعيد نيست که جمعي از دولتيان و حوزويان همراه دولت، به دليل اين که از اسلا م برداشت هاي متنوعي مي شود، به تبليغ مکتب ايران بپردازند. فکر مي کنيد محمود احمدي نژاد حاضر است کسي را با خود به همراه داشته باشد که ذره اي با هم اختلا ف فکري داشته باشند؟بر اين اساس در درون جامعه و در مديريت جامعه، وجوه مشترکي در نگاه به ايران و پيشتازي آن نسبت به اسلا م  وجود دارد،  اما معلوم نيست چرا جناح راست در برخورد با دو عبارتي که مفهوم واحد دارد، يکي را مي کوبد و ديگري را ارج مي نهد؟بديهي است سخنان رحيم مشائي صرفا بر سر شوق آوردن مستمعين که دلشان براي ايران تنگ شده بود، نبوده، که فرض کنيم اين  حرف ها و نظرات مصرف آني داشته، بلکه وي اصرار دارد که به مخاطب خود- چه آن هائي که در همايش حضور دارند و چه آنهائي که از رسانه ها به حرف هاي او گوش مي دهند -چنين وانمود سازد که به هر آن چه مي گويد، باور و اعتقاد عميق دارد. راستي چگونه بايد برخوردهاي دوگانه اصولگرايان را با دو مفهوم مکتب ايراني وجمهوري ايراني توجيه کرد؟آفرينش:ضرورت کنترل و نظارت بيشتر بازار در ماه رمضان«ضرورت کنترل و نظارت بيشتر بازار در ماه رمضان»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفرينش به قلم حميدرضا عسگري است كه در آن مي‌خوانيد؛همواره از چند هفته مانده به ماه مبارک رمضان در بازار کشور تحولاتي رخ مي دهد که قيمت کالاها به خصوص کالاهاي مصرفي مردم دچار تغيير مي شود و اين نوسان تا آخر ماه مبارک رمضان ادامه دارد . اين امر با افزايش ميزان تقاضا و خريد از سوي مردم جهت برطرف کردن نيازهايشان در ماه رمضان صورت مي گيرد.لذا به طور طبيعي تا حدي شاهد افزايش قيمت ها خواهيم بود.اما در اين ميان برخي افراد سودجو و فرصت طلب با توجه به ميزان تقاضاي مردم با کاهش عرضه کالا در بازار باعث افزايش تساعدي قيمت ها مي شوند. در اين ميان افراد کم بضاعت و ضعيف با توجه به نياز بيشتر خانوارها به اقلام خوراکي در ماه رمضان به علت نداشتن قدرت خريد در اين ماه دچار مشکل مي شوند.افزايش قيمت مرغ، گوشت، برنج، حبوبات و .... در آستانه ماه رمضان مردم را با مشکلات فراواني رو به رو مي کند. در اين ماه نياز روزه داران به اقلامي همچون گوشت و مرغ و مواد پروتئيني افزايش پيدا مي کند. لذا به جهت گراني قيمت ها خانواده ها باکاهش قدرت خريد مواجه مي شوند و متعاقبا افراد خانواده با تحليل قواي جسماني به علت روزه داري نياز بيشتري به مواد پروتئيني و تقويت قواي جسماني خواهند داشت که در چنين موقعيت هايي نقش دولت و حضور آن در جهت تنظيم وثبات بازار بسيار موثر است. لذا در جهت رفاه حال مردم جامعه دولت به سياست هاي کنترلي بازار روي مي آورد.واردات کالاهاي پر مصرف همچون گوشت و مرغ و برنج از سوي دولت يکي از راههاي کنترل بازار مي باشد . و با ورود کالاهاي وارداتي در بازار نرخ قيمت ها ثابت نمي شود ولي حداقل از روند سعودي آن کاسته مي شود. ديگر امري که در اين زمينه مي تواند موثر باشد ايجاديک سيستم نظارتي و بازرسي از واحدهاي صنفي مي باشد تا با اشراف داشتن به نحوه فروش و عملکرد فروشندگان از افزايش ناگهاني قيمت ها جلوگيري به عمل آيد.هر ساله در آستانه ماه رمضان دولت اعلام مي کند که با حضور در بازار موجبات ثبات قيمت ها را فراهم خواهد کرد و تا آخر ماه مبارک با تنظيم بازار از نوسان قيمت ها جلوگيري خواهد کرد. اما متاسفانه با شروع ماه رمضان شاهد افزايش نسبي قيمت ها هستيم . به نظر مي رسد علت اين افزايش قيمت ها به دو دليل عمده اتفاق افتاده و پيش مي آيد. يکي عدم نظارت و حضور کافي دولت در عرصه توزيع و فروش کالاها مي باشد. و ديگري که مهم تر به نظر مي رسد حضور برخي افراد سودجو مي باشد که با ايجاد اختلال در نحوه عرضه و تقاضا باعث برهم خوردن تعادل بازار مي شوند. در اينجا ديگر حضور دولت نمي تواند تاثير گذار باشد بلکه عدم رعايت انصاف و انسانيت از سوي اين افراد باعث فشار و ايجاد مشکل براي قشر ضعيف جامعه مي شود. به نظر مي رسد با همکاري فروشندگان و دولت و رعايت حال مردم درجهت تامين نيازهايشان در ماه رمضان موجبات رضايت اقشار جامعه فراهم آيد. و مسلما با خشنودي مردم در اين ماه مبارک رضايت خداوند هم شامل حال همه ما خواهد شد.   جهان صنعت:جزاير مستقل آمار«جزاير مستقل آمار»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جهان صنعت به قلم پويا نعمت‌اللهي‌ است كه در آن مي‌خوانيد؛ در خبرها آمده بود که از اين به بعد مرکز آمار  به‌عنوان مرجع رسمي اعلام‌کننده نرخ تورم معرفي شده است.صرفنظر از تبعات و چرايي اين تصميم، اساسا بهترين شيوه اطلاع‌رساني خصوصا در رابطه با تورم آن است که منبع اصلي ارايه آمارهاي اقتصادي کلان‌ بايد مستقل از دولت باشد.اين استقلال البته به مثابه وجود جزاير مستقل و تصميم‌گيري‌ و فرآيندهاي ناهمگون اجرايي در حوزه اقتصاد کشور نيست‌ بلکه بيشتر ناظر بر کارکرد مبتني بر دانش اقتصاد و استقلال‌عمل بدون واهمه از دولت است.   به‌عنوان نمودي از زيرپا گذاشتن اين استقلال‌ بايد به مقوله استقلال‌عمل بانک مرکزي اشاره کرد. در 20 ‌سال  اخير چنين ماهيتي از کارکرد بانک مرکزي را شاهد نبوده‌ايم. بانک مرکزي در واقع ابزاري بوده که سوءمديريت کلان کشور را در عرصه اقتصاد توجيه کرده و در مواقع نياز، کارکردهاي مختلفي را از خود نشان داده است. البته ماهيت اين بانک هم چيزي جز ارايه همين کارکردها نيست اما  مشکل اينجاست که اين منظومه سياست‌‌گذاري‌ها هرگز قادر نبوده که برآيند موثري از کنش‌ها و واکنش‌هاي بازار و فعالان اقتصادي را برانگيزد تا امکان حصول به سطوح تعادلي (يا حداقل نزديک‌ترين و ممکن‌ترين سطح مطلوب) فراهم آيد.براي مثال سياست‌هاي مالي مورد نظر دولت مانند عقب‌نشيني از افزايش ماليات‌ها و يا تن‌دادن به کسر بودجه (احتمالا با هدف  افزايش تقاضاي موثر) ‌يا مثلا روي‌آوردن به شيوه‌هاي مالي مدرن‌تري نظير ماليات بر ارزش افزوده و يا کاهش هزينه‌هاي تصدي‌گري در قالب کاهش هزينه و بودجه شرکت‌هاي دولتي (با هدف کاهش فشارهاي تورمي)، صرفا در شرايطي مي‌تواند به تاثير دلخواه برسد که تغييرات حساب‌شده‌اي هم در حجم پول در اقتصاد پديد آيد.براي مثال در سياست کسري بودجه (که عمدتا جهت مبارزه با رکودهاي سالانه و جلوگيري از گسترش بيکاري به آن متوسل مي‌شوند)‌ دولت اقدام به کاهش ماليات‌ها يا افزايش مخارج خود مي‌کند اما اين کسري بودجه بايد از طريق استقراض از مردم و بخش خصوصي (بخوانيد که از طريق اوراق مشارکت دولتي و شبه‌دولتي به عامليت بانک‌ها) تامين شود. دولت به‌نوبه خود از توان خريد مردم و بخش خصوصي مي‌کاهد و اين کاهش به‌اندازه‌اي است که بر تقاضاي دولت افزوده مي‌شود.اما اين کسري مي‌تواند از طريق استقراض از بانک مرکزي (چاپ پول) هم تامين شود که در مقايسه با روش قبلي اثر بسيار گسترده‌تري دارد.از سوي ديگر تغييرات حجم پول به طور عمده ناشي از تغييرات عرضه پول ‌ يا تغييرات پايه پولي است بنابراين هرگونه سياست پولي مي‌تواند در راستاي تغيير اندازه تورم موثر باشد.از طرف ديگر وزارت امور اقتصادي و دارايي هم به‌عنوان متولي اجراي سياست‌هاي مالي براي خود سياست‌هايي اعمال مي‌کند. مثلا در رابطه با همين اثر تورمي کسري بودجه و ارتباط آن با چگونگي تامين مالي آن‌ مي‌دانيم که هرگاه کسري بودجه بر رشد بلندمدت پول تاثير نگذارد، احتمالا بر تورم بلندمدت نيز تاثير قابل‌توجهي نخواهد گذاشت.به هرتقدير، به‌خاطر هم‌پوشاني‌هايي که ممکن است بين سياست‌هاي پولي و مالي وجود داشته باشد‌ بايد بانک مرکزي از استقلال عمل کافي برخوردار باشد.حال آنکه در حال حاضر بانک مرکزي کشور از چنين ويژگي برخوردار نيست. گستره سياست‌هاي پولي و مالي در بسياري از موارد دچار تداخل‌هاي موضوعي شده و کارايي خود را از دست مي‌دهد.سياست‌گذاران اقتصادي به‌دنبال تحقق يک تطبيق واقعي هستند. اين تطبيق صرفا  از مسير يک همسازي به دست مي‌آيد. اگر اين تطبيق همساز محقق نشود، مسلما پديده‌ چسبندگي قيمت‌ها و دستمزدها وارد عمل شده و به نفع خود اقدام به تغيير تعادل‌هاي مورد نظر خواهد کرد؛ اين تطبيق نمادي از استقلال است.  آيا مشکل تورم بايد از طريق سياست‌هاي پولي انبساطي به سوي همسازي رهنمون شود؟و يک سوال ديگر اينکه آيا  مشکل تورم با تغيير مرجع ارايه‌کننده آمار مربوطه حل خواهد شد؟    دنياي اقتصاد:پيرامون انتقال‌كاركنان دولت«پيرامون انتقال‌كاركنان دولت»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم علي سرزعيم است كه در آن مي‌خوانيد؛مصوبه اخير هيات دولت مبني بر انتقال 40‌ درصد‌ كاركنان دولت طي مدت كوتاه تابستان نگراني‌هاي زيادي را در ميان كارمندان دولت به وجود آورده است.جابه‌جايي يكي از والدين ناگزير جابه‌جايي‌هايي را براي ديگر اعضاي خانواده به دنبال دارد كه به سادگي حل كردن آنها ميسر نيست. مضاف بر اينكه ممكن است شهرهاي مقصد نيز لزوما امكانات لازم براي پذيرش سازمان‌هاي اداري جديد را در اختيار نداشته باشند. ارائه تسهيلات مالي براي چنين جابه‌جايي‌هايي در حجمي قابل توجه لزوما براي دولت امكان‌پذير نيست.آنچه كه در پس همه اين الزام‌ها وجود دارد،‌ مصلحت كوچك كردن شهر بزرگ تهران است كه به شكل غيرعادي رشد و گسترش يافته است. گسترش غيرعادي شهر تهران در خلال زمان صورت گرفته كه نشان از وجود سازوكارهايي اقتصادي دارد كه طول زمان اثر خود را گذاشته است. توزيع متمركز ثروت و تصميم‌گيري‌هاي سياسي در مركز، تاسيس نهادهاي مختلفي چون دانشگاه‌ها و مراكز اداري-فرهنگي و اقتصاد مقياس در شهر بزرگي چون تهران به روشني زمينه‌هاي گسترش بي‌رويه اين شهر را به وجود آورده‌اند. حال اگر قرار است كه اين معضل مهار گردد، بايد در مكانيزم‌هاي يادشده تجديد نظر صورت گيرد.انتقال پايتخت و مراكز دولتي يكي از اقداماتي است كه مي‌تواند به كاهش اين مشكل منجر شود؛ اما اين كار مي‌بايست با تدبير صورت گيرد. يك راه‌حل شناخته‌شده اين است كه اصولا پايتخت از تهران به شهري از شهرهاي موجود يا شهري اساسا جديد منتقل گردد. نكته مهم و قابل توجه اين است كه انجام اين كار بزرگ در دوران ركوردزني قيمت نفت شدني است و قابل دفاع نيز هست. در دوران وفور درآمدهاي نفتي كه اقتصاد دچار بيماري هلندي مي‌شود؛ يعني بازده فعاليت بخش غيرقابل مبادله از جمله ساختمان و مسكن نسبت به بخش قابل مبادله مثل صنعت بالا مي‌رود، دولت مي‌تواند همزمان با سرمايه‌گذاري در عرضه اين قبيل كالاها اثرات منفي ورود ارز زياد را به اقتصاد مهار كند.عرضه زياد كالاهاي غيرقابل مبادله مي‌تواند به شكل ايجاد يك شهر كاملا مدرن و جديد به عنوان پايتخت صورت گيرد. به اين ترتيب با يك تير دو نشان زده مي‌شود. هم مشكل بيماري هلندي مهار مي‌گردد و هم معضل انتقال پايتخت منتفي مي‌شود.اگر دولت تمايلي به اجراي اين پيشنهاد نداشته باشد و نخواهد منتظر فرصت طلايي ديگري شود،‌ مي‌تواند از الگوي ديگري كه در برخي كشورها وجود دارد استفاده كند و آن توزيع و پخش نهادهاي دولتي در مناطق مختلف كشور است. به عنوان مثال،‌ نهادهاي قوه قضائيه مي‌تواند در يك استان،‌ تشكيلات وزارت نفت در استاني ديگر و تشكيلات وزارت راه در استاني سوم مستقر باشد.اين الگو هزينه ارتباط و تعامل ميان دستگاه‌هاي دولتي را افزايش مي‌دهد؛ اما حسن آن در اين است كه از تمركز نهاد دولت در يك شهر جلوگيري مي‌كند. در اين وضعيت بايد چيدمان وزارتخانه‌ها به نحوي باشد كه حداقل هزينه ارتباطات را موجب شود. در اين حالت اعزام بي‌تامل و خودسرانه سازمان‌هاي مختلف مربوط به وزارتخانه‌ها به شهرهاي گوناگون توجيهي ندارد، بلكه اين كار با هماهنگي و برنامه‌ريزي صورت مي‌گيرد؛ مضاف بر اينكه كل تشكيلات منتقل مي‌شود و نه تنها 40‌ درصد‌ تشكيلات دولت. 




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 459]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن