تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 14 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سخن گفتن درباره حق، از سكوتى بر باطل بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1825920543




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. آفرينش: «اصلاح الگوي مصرف ، رکني از ارکان استقلال»اصلاح الگوي مصرف ، رکني از ارکان استقلال عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم حميد رضا عسگري است كه در آن مي خوانيد:در جهان امروز مصرف انرژي و جايگزيني انرژي هاي جديد براي بهره وري بيشتر و دورانديشي نسبت به آينده امري مهم وضروري مي باشد. نحوه مصرف آدمي از منابع و ذخاير انرژي بدون برنامه ريزي آينده بشر را به ورطه نابودي و نياز خواهد کشيد.در کشور ما نيز الگوي صحيح مصرف از منابع انرژي و حتي بسياري از کالاهاي مصرفي روزانه همچون آب و نان به درستي رعايت نمي شود و نسبت به ميزان استاندارد آن از حد مجاز تجاوز کرده است.مصرف سرانه آب براي هرايراني در بخش خانگي سالانه 74 مترمکعب مي باشد در حالي که در جهان اين مصرف به 45 مترمکعب مي رسد. همچنين در زمينه نان سالانه 7.10 تن گندم در کشور مصرف مي شود که حدود 30 درصد آن يعني 3 ميليون تن هدر مي رود در حالي که با مصرف درست مي توان از واردات گندم به کشور بي نياز شد.اصلاح الگوي مصرف نيازمند فرهنگ سازي پايدار است تا شهروندان الزام کاهش مصرف و بهينه سازي آن را احساس کنند.در حال حاضر کشور نياز به ارائه مدل هاي استاندارد و صحيح مصرف دارد که شايسته است مسئولين زمينه و بستر آن را فراهم کنند تا با روشي منطقي و مدبرانه جامعه را به سمت وسوي الگوي صحيح مصرف رهنمون شوند.مصرف بيهوده در زمينه هاي مختلف بالاخص در زمينه انرژي موجبات وابستگي کشور به کشورهاي خارجي را فراهم خواهد آورد.براي نمونه مي توان به مصرف بي رويه بنزين يکي از مسائلي است دولت را براي تامين آن به واردات و پرداخت هزينه گزاف مجبور ساخته است.در زمينه بنزين کشور ايران ازنظر ارائه بنزين ارزان و ميزان يارانه پرداختي به اين کالا نخستين کشور در جهان است. بيش از 36 درصد مصرف بنزين خاورميانه در ايران مصرف مي شود.اين آمار نشانگرآن است که مصرف بنزين در کشور ما رويه اي سالم و هدفمند ندارد البته پس ازسهميه بندي بنزين در طول اين سه سال ما شاهد هستيم که به طور متوسط 5.12 درصد مصرف سوخت کاهش يافته است ولي باز هم نسبت به استانداردهاي جهاني و اهداف از پيش تعيين شده فاصله قابل ملاحظه اي دارد.دولت نيز يک مصرف کننده بزرگ است و حجم زيادي از مصرف انرژي در بدنه خود دولت صورت مي گيرد و اين امر با اجرايي کردن رهنمودهاي مقام معظم رهبري در راستاي اجراي اصل 44 تحقق خواهد يافت. قدس: «تهديد نظامي واشنگتن و اقتدار دفاعي ايران»تهديد نظامي واشنگتن و اقتدار دفاعي ايران عنوات سرمقاله امروز روزنامه قدس است كه در آن مي خوانيد:جمهوريخواهان مجلس نمايندگان آمريکا طرحي را آماده و مطرح کرده اند که در صورت تصويب، مجوز اقدام نظامي اسرائيل عليه ايران را صادر خواهد کرد.موضوع حمله آمريکا يا اسرائيل غاصب به ايران، در سالهاي پس از پيروزي انقلاب همواره از سوي دولتمردان کاخ سفيد به فراخور نياز ديپلماسي آنها، گستره رسانه اي يافته و سوژه جديدي نيست.در روزهاي اخير سناريوي جديد آمريکا براي منطقه خاورميانه مبني بر تجزيه کشورهاي منطقه با هدف کاستن از توان دفاعي و قابليتهاي مقابله آنها و طرحهايي مبني بر کوچک سازي برخي کشورها در دستور کار قرار گرفته است.کشورهاي غربي نيک مي دانند هر گونه اقدام نظامي از سوي آمريکا و يا رژيم غاصب صهيونيستي، واکنش دور از انتظاري را از سوي ايران در پي خواهد داشت.در اين مجال فرصت پرداختن به چرايي حمله و گزينه هاي احتمالي نيست و صرفاً پاسخ کوبنده ايران در برخي عرصه ها در صورت اتخاذ گزينه احتمالي آنها مطرح مي گردد.واشنگتن به خوبي مي داند که همراهي نکردن کشورهاي ديگر در ارتباط با ايران موضع قابل کتماني نيست.سرخوردگي به واسطه اين موضوع را مي توان در اظهارات «مک کريستال» ارزيابي نمود، چنانکه بيان واقعيت ها مبني بر شکست آمريکا و ناتو در افغانستان، به کنار گذاشتن وي انجاميد.در شرايطي که ساير کشورها، خسته از دنباله روي آمريکا، به نوبت در حال بازگرداندن نيروهايشان از افغانستان و عراق هستند و افکارعمومي و منافع اقتصادي آنها پذيراي جنگ ديگري نيست و از همراهي با کاخ سفيد سر باز مي زنند، تمام هزينه ها و عمده تبعات اقتصادي جنگ را آمريکا به تنهايي بايد بپردازد و اين براي کشوري که بار هزينه ها هميشه بر دوش اذنابش بوده، تحمل ناپذير است.شکست واشنگتن در حمله به عراق و افغانستان و تحميل هزينه بيش از يک ميليارد دلاري در دو جنگ ياد شده و تلفات 5300 نفري، سبب گرديده افکارعمومي اين کشور با سياست هاي ماجراجويانه کاخ سفيد همراهي نکنند؛ ضمن آنکه اقدام مشابه ديگري عليه کشوري مانند ايران، هزينه چند برابري را به اقتصاد آمريکا تحميل مي کند.برخي آمارها واشنگتن را با 14 هزار ميليارد دلار بدهي بدهکارترين کشور دنيا معرفي مي کنند که تحميل هزينه هاي يک جنگ ديگر را با وجود کسري بودجه، غيرمحتمل مي نمايد.بديهي است، هرگونه حمله به ايران، به طرز چشمگيري منجر به افزايش قيمت نفت مي شود و خطر اين امر که اقتصاد آسيب پذير جهان را به سوي بحران مالي سوق دهد، افزايش پيدا مي کند.اگر قيمت نفت به هر بشکه 150 دلار برسد (همان طور که در تابستان 2008 به اين مقدار رسيده بود) هزينه صورتحساب هاي گاز با افزايش ناگهاني روبه رو مي شود و قيمت بنزين در آمريکا يک بار ديگر به بيش از 4 دلار در هر گالن خواهد رسيد.بعيد به نظر مي رسد افکار عمومي داخل آمريکا بتواند با ادعاهاي دولتمردان کاخ سفيد مبني بر پيگيري منافع ايالات متحده در 12000 کيلومتر فاصله توجيه شود و آمادگي حمايت از سياستهاي جنگ طلبانه آنان را داشته باشد.اگر احتمال اجماع در مورد اتخاذ مشي تهاجمي عليه ايران تقويت گردد، سناريوهاي مقابله جمهوري اسلامي آنها را از تصميم خود پشيمان خواهد نمود.ايران همواره از رهبري حکيم و خردمند برخوردار بوده که تاکنون توانسته در مقابل تهاجمها و سيل تبليغات و جنگ رواني دشمن با درايت نقشه هاي آنها را بي اثر کند. اکنون نيز به عنوان يکي از مهمترين مؤلفه توانمنديهاي ايران در مقابله با استکبار مي باشد.رهبري ايران در مناسبت هاي گوناگون به فراخور تهديدهاي آمريکا موضعگيري نموده و در فرازي از فرمايشاتشان فرمودند: «اگر آمريکا به ايران حمله کند، منافع اين کشور در سراسر جهان به خطر خواهد افتاد.»مردم ايران همراهي خود را با سياستهاي دولتمردان در طول حيات طيبه انقلاب اسلامي به اثبات رسانده و نشان داده اند که چگونه در مقاطع مختلف با احساس تکليف به صحنه آمده و نقش مثال زدني خود را عملياتي نموده اند. حضور در عرصه هاي همراهي با نظام در صحنه جنگ سخت و نبرد نرم دشمن، نمونه اي از پشتيباني ملت شهيدپرور ايران است که در هر برهه اي نقش آفريني کرده است.بررسي پرونده جنگ عراق عليه ايران، نمونه مناسبي از ايثارگري امت اسلامي ايران است که هر فردي با هر خرده فرهنگي، حول ارزشهاي اسلامي متحد و منسجم، دشمن را از دستيابي به هدفهايش بازداشتند.در صورت تقابل ايران و آمريکا و يا وليده نامشروع آن رژيم اشغالگر قدس، جمهوري اسلامي با به ميدان آوردن الگوي نبرد نامتقارن ، شکست فاحش اين رژيم را در سال 2006 در اذهان تجديد خواهد نمود.دشمنان ايران نبايد فراموش کنند با به کارگيري تمام توان نظامي، ديپلماسي، رسانه اي و همپيمانان منطقه اي و فرامنطقه اي خود نتوانستند جنبش مقاومت اسلامي لبنان را وادار به شکست کنند، بلکه نتيجه نبرد بر خلاف باورهاي کارشناسان و تحليلگران آکادمي هاي سياسي و نظامي غرب رقم خورد و حزب ا... توانست در برابر ارتش مدعي افسانه شکست ناپذيري، با الهام از الگوي مقاومت ايران در نبردي نامتقارن در زمين، هوا و دريا شکست غيرقابل انتظاري را به اسرائيل غاصب وارد نمايد که حتي حاکمان تل آويو را ناگزير به پذيرش شکست در قالب کميته وينوگراد نمود.جمهوري اسلامي از توانمنديهاي ژئوپلتيکي مناسبي برخوردار است که در صورت وقوع هر تعرضي مي تواند تبعات اقتصادي و سياسي جبران ناپذيري را متوجه سمپاتهاي منطقه اي و همپيمانان فرامنطقه اي آمريکا بکند.عمق استراتژيک ايران در پيرامون مرزها و آسياي جنوب غربي، حتي فراتر از آن در گستره جغرافيايي ساتو، يکي از مهمترين مؤلفه هايي است که اعتراف به آن از سوي دشمنان و بدخواهان نظام اجتناب ناپذير مي باشد.آمادگي نيروهاي مسلح، بويژه بسيج 12 ميليوني، هم به شکل کمي و هم کيفي، بر عنصر توانمندي جمهوري اسلامي افزوده است.ادعاهاي مطرح شده را بايد جنگ رواني دانست که با تست افکار عمومي و نخبگان حاکميتي تلاش مي نمايند هدفهاي زياده طلبانه شان را در فضاي جنگ نرم تعقيب نمايند.پر واضح است، تهديد به جنگ، عملي نمودن جنگ نيابتي از سوي صدام، تحريم و ورود به عرصه جنگ نرم همگي موضوعهايي است که براي ملت ايران جديد نيست، بلکه با اتخاذ پروپاگاندا تلاش مي کنند، فشارها را بر مردم ايران تشديد کنند بنابراين ، جمهوري اسلامي به عنوان يک عضو فعال جامعه جهاني، بر اساس منطق گفتگو که متغير تابع منافع ملي و امنيت ملي خود است، آماده توسعه مناسبات مي باشد و اگر دولت هايي بخواهند بر خلاف موازين بين المللي گامهايي در مسير سنگ اندازي براي دستيابي ملت ايران به حقوقشان بردارند، با واکنش قاطعانه ملت ايران مواجه خواهند شد.كيهان: «فراتر از قيل و قال»فراتر از قيل و قال عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن مي خوانيد:رشد يكباره ادبيات حمله نظامي به ايران در هفته گذشته اتفاقي نيست. آمريكايي ها به تدريج در حال آشكار كردن ابعاد استراتژي جديدي هستند كه متناسب با تحولات سال 88 در ايران طراحي شده و اما اجراي آن بناست گام به گام و با سنجش ميزان موفقيت گام هاي برداشته شده، تكميل شود.بحث هاي اخير درباره قريب الوقوع بودن حمله نظامي به ايران كه ابتدا در بيرون كشور طرح و به سرعت در فضاي داخلي هم به دستور اول رسانه ها تبديل شد، در واقع فقط يك فاز مياني از آن استراتژي است و اين موضوع درست تحليل نخواهد شد مگر اينكه درك جامعي از كل نقشه راهي كه آمريكايي ها مي خواهند در آينده بپيمايند، وجود داشته باشد.آن وقت معلوم خواهد شد كه اولا آيا حمله نظامي يك گزينه است، و ثانيا اگر هم گزينه باشد، گزينه براي چه هدفي است.همه چيز از سخناني شروع شد كه باراك اوباما در ديدار دو هفته پيش خود با بنيامين نتانياهو نخست وزير رژيم غاصب صهيونيستي بيان كرد.اوباما در حاشيه آن ديدار كه از قبل اعلام شده بود قرار است حرارتي مختصر به فضاي سرد روابط اسراييل و آمريكا تزريق كند، با صراحتي كه قبلا كمتر ديده شده بود گفت كه جلوگيري از هسته اي شدن ايران را هدف اول دولت خود مي داند و به اسراييل «اطمينان مي دهد» هيچ گزينه اي را از روي ميز بر نخواهد داشت.اوباما البته هيچ اشاره مستقيمي به مسئله حمله نظامي نكرد ولي در فضاي بعد از قطعنامه 1929 اين سخنان به گونه اي كاملا خاص تفسير شد و رسانه هاي غربي بلافاصله از آن نتيجه گرفتند كه گزينه نظامي به روي ميز كاخ سفيد بازگشته است.براي كساني كه با ادبيات كاخ سفيد آشنا هستند حرف هاي اوباما مطلقا جديد نبود اما تفسيرهايي كاملا جديد و عجيب از آن ارائه شد.پس از اظهارات اوباما، مهم ترين مطلبي كه بر اين آتش نفت ريخت ، مقاله جو كلاين در شماره هفته گذشته تايم است كه برخي منابع فارسي زبان تازه ديروز آن را ترجمه و چنان تحليل كرده اند كه گويي اتفاق كاملا جديدي رخ داده است.جوهر سخن «كلاين» در آن مقاله اين است كه آمريكايي ها دريافته اند بدون «روي ميز بودن گزينه حمله نظامي» تحريم هاي قطعنامه 1929 «موثر» نخواهد بود. اين مقاله هم دقيق خوانده نشد و مكررا مورد سوء تعبير قرار گرفت.«كلاين» در هيچ جاي مقاله از قول منابع خود در دولت آمريكا نمي گويد كه حمله اي دركار است و حتي نمي گويد كه برنامه ريزي در اين راستا انجام مي شود، بلكه بر تنها چيزي كه تاكيد مي كند اين است كه آمريكايي ها فهميده اند ايران نبايد 1929 را سقف فشار فرض كند وگرنه رفتار آن هيچ تغييري نخواهد كرد.اكنون اجازه بدهيد ببينيم چگونه مي توان موضوع را به نحوي دقيق بازسازي كرد. اين موضوع قطعي است كه آمريكايي ها استراتژي خود درباره ايران را بازنويسي كرده اند و درس هايي را كه از حوادث سال 88 در تهران و برخي تحولات جديد در منطقه گرفتند - درست و غلط - در اين بازنويسي لحاظ كرده اند.به طور بسيار خلاصه قضيه از اين قرار است كه:1- تيم مسئول پرونده ايران در كاخ سفيد اميدوار است كه ايجاد مشكلات داخلي بتواند ايران را از ديپلماسي خارجي خود كه آمريكا و اسرائيل را نشانه رفته است، منحرف كند.2- نكته بعدي اين است كه آمريكايي ها تصميم گرفته اند گزينه هاي خود در مقابل ايران را عملي نكنند مگر اينكه قبلا نوع و ميزان تاثير آن بر فتنه سبز را سنجيده باشند. اصل كلي از نظر آمريكا اين است كه در كنار حمايت علني از اين جريان در ايران، هر اقدامي كه به هر شكلي اين جريان را تضعيف كند، در شرايط فعلي براي آمريكا يك «گزينه» نيست.3- مسئله بعدي تمركز بر ايجاد احساس بحران اقتصادي در مردم ايران از طريق فعال كردن دوباره گزينه تحريم هاست. تحريم تا پيش از حوادث سال 88 براي آمريكا يك گزينه نبود اما اين حوادث و اميدي كه جريان فتنه بر ايجاد تقابل ميان نظام و مردم پيدا كرد، آن را دوباره روي ميز آمريكا قرار داد.منتها تغييري كه ايجاد شده اين است كه آمريكايي ها مي دانند تحريم به شكل قبلي قطعا هيچ تاثيري نخواهد داشت بنابراين تصميم گرفته اند در تحريم هاي جديد خود شرايط خاصي را اعمال كنند تا هرچه قدرتمندتر به نظر برسد.در يك برآورد نهايي استراتژي «راس-برنز» در باره ايران مي گويد تحريم اگر بنا باشد جواب بدهد، بايد اجماعي، وسيع و تكميل شده توسط تحريم هاي خارج از شوراي امنيت باشد و در زماني كم و بيش طولاني، يعني 5-3 سال اعمال شود.4- و نهايتا آمريكايي ها عقيده دارند رفتار ايران تنها زماني تغيير خواهد كرد كه محاسبات آن تغيير كرده باشد و تغيير محاسبه يك امر اساسا ذهني است كه با ابزارهاي عيني مي توان بر ان تاثير گذاشت اما نمي توان آن را به سرعت دگر گون كرد.محصول اين تحليل هم اين است كه آمريكايي ها مي گويند بايد در مذاكره را باز گذاشت تا اگر محاسبات ايران تغيير كرد، راهي براي ادامه مسير وجود داشته باشد.اگر بخواهيم همه اين تحليل را در يك جمله خلاصه كنيم استراتژي جديدآمريكا تركيبي از 3 عنصر مذاكره، تحريم و حمايت از فتنه سبز است كه نسبت اين گزينه ها در تركيب نهايي بسته به شرايط روز تعيين خواهد شد.تحليل آمريكايي ها كه مي توان آن را با خروارها كد مستند كرد اين است كه ايجاد يك تركيب مناسب و بهينه از اين گزينه ها مي تواند يك فشار «واقعي» بر ايران وارد آورد به گونه اي كه ايران احساس كند ديگر نمي تواند هزينه هاي ناشي از استراتژي هسته اي و يا منطقه اي اش را تحمل كند.اكنون مي توان پرسيد گزينه نظامي در اين استراتژي چه جايي دارد؟ وقتي در مقاله كلاين يا اظهارات اوباما دقيق شويم روشن مي شود كه اساسا با موضوع جديدي مواجه نيستيم و غربي ها در حال تكرار همان حرف هايي هستند كه قبلا هم مي زدند.آنچه جديد است اين است كه در داخل و خارج ايران اراده اي عمدي وجود دارد كه اين اظهارات به گونه اي متفاوت با گذشته تعبير شود گويي به راستي چيزي دگرگون شده است.مهم ترين گام براي درك فضاي فعلي اين است كه فضاي رسانه اي را از فضاي واقعي تفكيك كنيم. در فضاي واقعي هيچ كدام از مجموعه استدلال هايي كه پيش تر ايران را به اين نتيجه رسانده بود كه در ميان مدت حمله نظامي در كار نيست تغيير نكرده است.آمريكا براي طراحي هرگونه درگيري نظامي با ايران داراي 3 دسته مشكل اطلاعاتي، عملياتي و مشكلات مربوط به تبعات و نتايج است كه نه تنها هيچ كدام از آنها حل نشده بلكه در برخي مواردي حادتر هم شده است.به لحاظ اطلاعاتي عمق مشكل آمريكا را بيش از هر جاي ديگر در آنجا مي توان ديد كه كاخ سفيد همچنان قادر به انتشار برآورد اطلاعات ملي سال 2010 نيست.آمريكايي ها به لحاظ سياسي قول داده اند كه در NIE جديد خطاهاي موجود در برآورد سال 2007 را اصلاح خواهند كرد اما جامعه اطلاعاتي آمريكا بوضوح در موقعيتي نيست كه يك برآورد جديد ارائه بكند.حداكثر تغييري كه رخ خواهد داد اين است كه جامعه اطلاعاتي آمريكايي ها بگويدايران پس از سال 2007 به غني سازي اورانيوم و توسعه فناوري موشك هاي بالستيك خود ادامه داده و در نتيجه در آستانه سلاح اتمي قرار گرفته است اما همچنان معلوم نيست ايران واقعا قصد ساخت سلاح هسته اي دارد يا نه.اين حرف مطلقا جديد نيست و تقريبا عين عبارتي است كه مايكل مك كانل مدير اطلاعات ملي وقت در توضيح ابهامات برآورد 2007 در سناي آمريكا بيان كرد.شكست خوردن پروژه هايي مانند كشف فردو و ربايش شهرام اميري هم اين تنگنا را جدي تر كرده است. به لحاظ عملياتي هم اطلاعات موجود نشان مي دهد در آرايش عملياتي آمريكايي ها در منطقه هيچ تغيير محسوس و جدي كه نشان دهنده قطعيت حمله در كوتاه مدت باشد مشاهده نمي شود.از اينها مهم تر تبعات هرگونه درگيري نظامي است كه آمريكايي ها به هيچ وجه قادر به تحمل حتي يك بخش از آن هم نخواهند بود. 4 اتفاق كليدي هست كه ترديدي نيست پس از هرگونه درگيري نظامي با ايران رخ خواهد داد:1- برنامه هسته اي ايران حداكثر براي چند ماه به تاخير مي افتد اما پس از يك بازسازي سريع، با شتاب بيشتري ادامه خواهد يافت.2- اتحاد و همدلي مثال زدني ملت همراه با اراده اي قوي براي مقابله با دشمن بيروني به ميدان وارد خواهد شد.3- يك به هم ريختگي وسيع و عميق به منطقه خاورميانه تحميل خواهد شد كه كمترين نتيجه آن گشوده شدن همزمان چند جبهه تمام عيار نظامي و خيزش ملت هاي مسلمان عليه دولت هاي دست نشانده آمريكا در منطقه است.مجموعه اين عوامل -كه آمريكايي ها كاملا به آن واقفند- نشان مي دهد حمله نظامي يك گزينه واقعي نيست بلكه فقط يك گزينه رواني و رسانه اي است تا با ايجاد به هم ريختگي داخلي، تحريم هاي آمريكا را اثربخش كند و ايران را با دستور كاري كه آمريكا مي خواهد پاي ميز مذاكره بكشاند.تا آنجا كه به غربي ها مربوط است تصور مي كنند -همانطور كه كلاين گفته است- گزينه نظامي بايد روي ميز باشد اما نه به اين منظور كه اجرايي شود چرا كه آمريكا به هيچ وجه قادر به مديريت تبعات آن نخواهد بود بلكه با اين هدف كه در فضاي رسانه اي و با انگيزه موثر كردن تحريم ها و نهايتا ايجاد تغيير در محاسبات ايران، مصرف شود.نقشي هم كه اسراييل در اين ميان ايفا مي كند همين است كه با در آوردن اداي ديوانه ها اين پيام را به ايران بدهد كه اگر از تحريم ها تاثير نپذيرد و از درخواست هاي غير قانوني غرب تبعيت نكند، گزينه بعدي حمله نظامي خواهد بود حتي اگر آمريكايي ها موافق نباشند در حالي كه مجموعه اطلاعات موجود نشان مي دهد اسراييلي ها كاملا در اين مورد كه حق عمل مستقل ندارند، با آمريكا هماهنگ شده اند.در نتيجه هيچ علامتي به ما نمي گويد كه تهديد نظامي را بايد بيش از اندازه جدي گرفت و جدي شدن اين بحث به لحاظ رسانه اي هم جز ايجاد اثر رواني در داخل ايران هدف ديگري ندارد.استراتژي آمريكا اين است كه اين اثر رواني را با 3 گزينه تحريم، مذاكره و حمايت از جريان فتنه مخلوط كند و اميدوار است كه بتواند از اين فضا نتيجه بگيرد.ايران «عصر انتظار»عصر انتظار عنوان يادمان روزنامه ايران است كه در آن مي خوانيد:همه چشم به راه آمدن شما هستند. كوچه‌ها چراغان، گلدان‌ها پر از گل نرگس، پنجره و در‌هاي خانه‌ها باز، فضا پر از بوي عطر ياس، جام‌ها پر از آب كوثر، ظرف‌ها پر از سيب قرمز، دل‌ها لبريز از عطش انتظار، آدم و حوا، نوح و ابراهيم، حضرت عيسي، فرشتگان و ملائك، مريم و آسيه، انبيا و اوليا، انس و جن، عرشيان و فرشيان، ارواح شهدا و صلحا، مكه و مدينه، منا و مروه، نجف و بقيع، كربلا و كاظمين، مشهد و سامرا، كوچه‌هاي مدينه، چاه‌هاي كوفه، تابوت تيرباران، زمين كربلا، ظهر عاشورا، گودال قتلگاه، گهواره 6 ماهه، دروازه ساعات، خرابه شام، زمين و آسمان، ستاره‌ها و سياره‌ها، شمال و جنوب، شرق و غرب، آفاق و انفس، پرندگان آسمان‌ها، ماهيان درياها، دعاي ندبه و توسل، آل ياسين و دعاي فرج، زيارت ناحيه مقدسه، «اللهم عجل لوليك الفرج»‌ها، شاعران در انتظار سرودن شعر آمدنت، نويسندگان در حال نوشتن متن خوشامدگويي، روزنامه‌نگاران مشغول انتخاب تيتر ورود، غروب جمعه‌ها، شب‌هاي سه‌شنبه، جاده مسجد جمكران، منتظران بيقرار و بي‌تاب، دردمندان مضطر، قرض‌مندان مستأصل، گرفتاران اميدوار، حاجت‌مندان، روزها، هفته‌ها، ماه‌ها، فصل‌ها، سال‌ها، قرن‌ها، مسجدها، حسينيه‌ها، حرم‌ها، امامزاده‌ها، سقاخانه‌ها، عشق، عدالت، مهرباني، صلح، صفا، صميميت، دوستي، صداقت، دعا، نور، واژه‌ها، ذوالفقار حيدر(ع)، خطبه‌هاي فاطمه(س) و همه چشم به راه آمدن شما هستند.و اما ما هم چشم به راه آمدن مهدي(عج)، فاطمه(س) و از منتظرين واقعي فرج آن حضرت هستيم؟ آيا به نداي «هل من ناصراً ينصرني» لبيك گفته‌ايم؟ آيا به وظايف خود در زمان انتظار آگاه و واقفيم؟آيا امام زمان خود را به درستي مي‌شناسيم؟آيا از محارم اجتناب داريم؟ آيا با دوستان ايشان دوستي و با دشمنان ايشان دشمني داريم؟ آيا حلال و حرام را رعايت مي‌كنيم؟ آيا از نايب برحق ايشان پيروي مي‌كنيم؟ آيا اخلاق، رفتار و زندگي ما مورد تأييد و رضايت ايشان است؟آيا از طريق حلال روزي خود را كسب مي‌نماييم؟ آيا زماني كه ايشان تشريف آوردند، مي‌توانيم سر خود را بالا بگيريم؟ آيا به دستورات ايشان عمل مي‌نماييم؟ آيا در اين زمان كه دوره آزمايش و امتحان الهي است، به درستي وظايف خود را به جا آورده‌ايم؟امام محمد باقر (ع) در حضور جمعي از ياران خود كه در مورد ظهور دولت حق و قيام امامي كه به سختي‏هاي شيعه پايان مي‏دهد، گفت‏وگو مي‌كردند، فرمودند: «شما به چه مي‏انديشيد؟ به خدا سوگند، هرگز آنچه چشم به راه آنيد، محقق نمي‏شود تا اين كه شما غربال شويد.به خدا سوگند، آنچه به آن اميد بسته‏ايد، رخ نخواهد داد تا اين كه شما آزمايش شويد.به خدا سوگند، آنچه در انتظار تحقق آن هستيد، واقع نمي‏شود تا اين كه شما از هم جدا شويد. به خدا قسم، آنچه دل در گرو آن داريد، تحقق نخواهد يافت مگر پس از نااميدي شما.به خدا قسم، آنچه چشم انتظار آن هستيد، رخ نمي‏دهد تا اين كه آنان كه مستعد تيره‏بختي‏اند، تيره‏بخت و آنان كه مستعد نيكبختي‏اند، نيكبخت شوند. (الكافي، ج 1، ص 370 و 371 )پس اى خدا! مرا بر اين دينت ثابت قدم گردان و به‏كار طاعتت مشغول‏دار و قلبم را براى ولى امرت نرم و مطيع ساز و عافيت و حسن عاقبت در آنچه خلق ات را به امتحان آن آزمودى (دعاي عصر غيبت) نقل است هفته‌اي دو مرتبه پرونده شيعيان خدمت امام زمان(عج) مي‌رود و با ديدن بعضي از آنها، دل ايشان به درد مي‌آيد.اي كاش مردم، ما را منتسب به شما نخوانند و ندانند و اي كاش شما براي ما دعا بفرماييد تا خداوند از گناهانمان چشم‌پوشي نمايد و به لطف شما ديگر مرتكب گناه نشويم.اي كاش بتوانيم سهم كوچكي در فراهم آوردن زمينه‌هاي ظهور شما داشته باشيم. اي كاش آبرويي در درگاه ربوبيت پيدا كنيم و از خداوند تعجيل در زمان ظهور را خواستار شويم.اي كاش چشمان سرمان بسته ‌شود و لياقت ديدار تو را باچشم دل پيدا كنيم.اي كاش كاسه‌هاي گدايي ما با دست با كفايت شما از رحمت الهي پر شود. اي كاش بيايي تا ديگر كسي به ما طعنه بي‌صاحب بودن نزند.خدا كند كه بيايي  تهران امروز: «آينده سربلند در گرو باور به مهدويت»آينده سربلند در گرو باور به مهدويت عنوان يادداشت روز روزنامه تهران امروز به قلم امير دبيري‌مهر است كه در آن مي خوانيد:فردا پانزدهم شعبان است. سالروز ميلاد فرخنده ولي‌الله الاعظم روحي‌له الفداه امام زمان (عجل‌الله تعالي فرجه الشريف)، منجي انسان‌هاي خسته از ظلم، بيداد، فساد، كفر، شرك و طغيان. نقطه آمال و آرزوهاي متعالي انسان‌هايي كه قلب‌شان براي عدالت و استقرار فراگير و اكمل آن مي‌تپد.امامي كه نام او و ياد او و حضور بي‌ظهور او واسطه فيض الهي از عرش به فرش و از لاهوت به ناسوت است و به بركت وجود نازنين او هنوز به انسان و انسانيت در مقام خليفه‌الله اميد است و همه ناراستي‌ها، زشتي‌ها، دغل‌ها و ناپاكي‌ها در شعاع وجود متبرك او محو شده و نور اميد در قلب‌ها روشن مي‌شود.در رمز و رازهاي حيات طولاني امام زمان(عج) و حضور حضرت ايشان در ميان بشريت سخن‌‌ها بسيار گفته و ادله متنوعي اقامه شده است و همين باور بنيادي ريشه بسياري از آرا و نظرات فقهي، كلامي، فلسفي، اجتماعي و اخلاقي مسلمانان و به‌ويژه شيعيان در قرون گذشته بوده است و به عبارتي در هر عصري مسئله مهدويت و چيستي و چرايي آن نه تنها يك موضوع تفكر بلكه تفكري بوده كه از 70 سال عبادت برتر شمرده شده است زيرا با هويت و سرنوشت انسان‌ها گره خورده است همين دغدغه منشا تحولات بزرگي در جهان معاصر نيز بوده است چنانچه اگر به دقت بنگريم انقلاب اسلامي و نهضت مقاومت اسلامي در جهان ريشه در مهدويت دارد و همه جنبش‌ها و تلاش‌هاي خالص و الهي رو به آرمان‌هاي مهدويت دارد.باور به مهدويت باور به فلسفه‌اي خاص از تاريخ است. تلفيق سنت الهي و آزادي و اختيار انسان‌هاست، انسان ‌هايي كه براساس وظايف ديني و با هدف قرب الهي مامور و مكلف به برقراري عدالت و محو مظاهر ظلم و فقر و بي‌عدالتي هستند و كار را به روزگار وا نمي‌نهند.انسان‌هايي كه معناي زندگي خود را در عدالت‌خواهي جست‌وجو مي‌كنند و ايجاد جامعه‌اي آرماني اما دست يافتني را مهم‌ترين وظيفه اجتماعي خود مي‌دانند، جامعه‌اي كه در ذيل آن انسان بتواند راه كمال را پيموده و استعدادها و توانمندي‌هاي او در مسير صحيح هدايت شود و كارآمدي آموزه‌هاي ديني و الهي در نجات جوامع بشري در صحنه عمل نشان داده شود.از اين رو باور به مهدويت تنها يك باور و عقيده نيست كه ثواب اخروي داشته باشد بلكه مهدويت يك نيروي محرك و حيات‌بخش است و راه صواب را پيش ‌روي مومنان مي‌گشايد. مهدوي شدن انبوهي از مسئوليت‌ها را به دوش شيعه و رهرو مهدي صاحب‌ زمان(عج) مي‌گذارد.مسئوليت‌هايي چون دانايي، پاكدامني، آينده‌نگري، عدالت‌خواهي، مجاهدت، شجاعت، صراحت و بصيرت و اصالت در دنيايي كه مملو از جهل، ولنگاري، دم غنيمتي، ظلم‌پذيري، سكوت و بي‌مسئوليتي، ترس و جبن، دو رويي و عوام‌زدگي و دنباله‌روي و تقليد كوركورانه است.ايران امروز كه پرچمدار ره‌نامه يا دكترين مهدويت است فراتر از فرد فرد ايرانيان مسئوليت خطيري دارد و آن هم نشان دادن مدلي از جامعه و حكومت اسلامي برخاسته از آموزه‌هاي مهدويت، به جهان است.هر گامي در كشور در راستاي آباداني، پيشرفت، عدالت، آزادي، اقتدار، عزت و كرامت انساني برداشته شود به شرط آنكه مبتني بر نيت‌هاي پاك و الهي و بركنار از مطامع زودگذر دنيوي باشد تقويت دكترين مهدويت است و هرگونه انحراف، ظلم، تظاهر، تفرقه، استبداد و ذلت در سخن و عمل، تضعيف پايگاه مهدويت در جهان معاصر است.اگر در جمهوري اسلامي چنين باوري نهادينه شود و همگان چه در عرصه‌ دولت و نظام و چه در عرصه جامعه خود را به‌گونه‌اي سرباز و رهرو امام‌ زمان(عج) بدانند و حضرت ايشان را ناظر و داور اعمال خود ببينند فرداي ما در گرو باور به مهدويت متفاوت از امروز ما خواهد شد و با موفقيت الگوي حكومت ديني و بالندگي جامعه اسلامي تمهيدات ظهور حضرت فراهم مي‌شود و آرزوي ديرينه مومنان، حق‌طلبان عاشقان پاكي و راستي در عالم واقع جامه عمل خواهد پوشيد و چه حسنه‌اي بالاتر از زمينه‌سازي براي تحقق اين سنت عظيم الهي و به‌راستي ملت ايران شايسته‌ترين ملت براي كسب اين افتخار در تاريخ و اعصار است.ملتي كه جوانانش با عشق به مهدي صاحب زمان(عج) ارزشمندترين سرمايه وجودي خود را در طبق اخلاص تقديم به ايشان كرده و مي‌كنند به اميد جلب رضايت و عنايت او.او كه باز هم تكرار مي‌كنم واسطه فيض الهي است و ولي بزرگ خدا بر روي زمين است. خدايا ظهور حضرتش را نزديك گردان و همه ما را مشمول ادعيه و عنايات رهايي بخش آن حضرت قرار بده. آمين يا رب‌العالمين.ابتكار: «رشد سرمايه اجتماعي ؛ وظيفه‌اي زمين مانده»رشد سرمايه اجتماعي ؛ وظيفه‌اي زمين مانده عنوان نگاه ويژه روزنامه ابتكار به قلم مجيد رستمي است كه در آن مي خوانيد:مهدي يوسف‌زاده فروشنده دكه‌اي ساحلي در بابلسر پس از شنيدن فرياد ملتمسانه چهار نفر از مسافراني كه به شنا مشغول بودند به دريا زد و جان سه نفر را نجات داد و هنگامي كه براي نجات نفرچهارم به دريا رفت براثر خستگي و از دست دادن توان خود، غرق شد.16 اسفند 88، سرهنگ پاسدار رضا‌ سيه‌پوش در حين آموزش دفاعي بسيجيان در شهرستان خمين، متوجه پرتاب ناقص نارنجك توسط يكي از نيروهاي آموزشي شد و با به خطر انداختن جان خود، 20جوان را نجات داد و خود به شدت مجروح شد.26 اسفند 88، سرهنگ رسول قرباني، رئيس جرايم جنايي پليس آگاهي استان فارس براي نجات جان كودك ربوده شده با اشرار گروگانگير درگير شد و ضمن نجات جان كودك، خود به شهادت رسيد.6 فروردين 89، علي‌اصغر الهي راننده تاكسي عمومي درون شهري شيروان، مبلغ 3 ميليون تومان پول نقد و‌ يك كيف به همراه محتويات داخل آن را يافت و پس از چند روز جستجو ‌به صاحبش تحويل داد.24 تير 89 ، محمدگلپوري، بسيجي اهل زاهدان با شناسايي عامل انتحاري كه قصد ورود به مسجد جامع اين شهر را داشت، او را در بغل گرفت و مانع ورود او به مسجد شد در نتيجه بمبگذار انتحاري ناچار به انفجار شد. گلپوري با داشتن دو كودك خردسال، با شهادت خود، جان عده زيادي از نمازگزاران را نجات داد...***از اين دست اخبار هر چند وقت يكبار در ميان انبوه خبرهاي بد و منفي منتشر مي‌شوند اما با بي توجهي رسانه ها، نمي‌توانند سرمايه اجتماعي ظاهرا روبه افول در كشورمان را بهبود ببخشند.منظور از سرمايه اجتماعي، فرآيندهاي بين فردي است که اعتماد و هنجارهاي اجتماعي را مي‌سازند و همکاري و هماهنگي متقابل را تسهيل مي‌کنند. رشد سرمايه اجتماعي باعث تقويت همكاري، همدلي و اعتماد متقابل مي‌شود و در رشد و كارايي اقتصادي نيز موثر است.برخي از جنبه‌ها و اَشکال سرمايه اجتماعي که گاه از آنها به عنوان ارزش‌هاي اجتماعي نيز ياد مي‌شود عبارت اند از : اعتماد، صداقت، حسن تفاهم، سلامتي نفس، هم دردي، دوستي، همبستگي، فداکاري و...در كشورهاي غربي براي تقويت مستمر سرمايه اجتماعي و بهره برداري از آن، شهرداري يا نهادهاي حكومتي يا اجتماعي موثر با كمك رسانه‌ها به طور دوره‌اي شخص شجاع و فداكار را انتخاب و از او تجليل مي‌كنند.به دليل اهميت سرمايه اجتماعي و تاكيدات قوي ديني در اين موضوع، چه خوب است شهرداري‌ها يا شوراهاي شهر سراسر كشور با همكاري بسيج و نقش آفريني صداوسيما هر ماه يا هر فصل، با بررسي اخبار و اطلاعات رسيده درباره فداكاري‌هاي صورت گرفته در منطقه، جايزه جوانمرد ماه يا جوانمرد فصل و سال را در منطقه خود برگزار كنند و بطور خوشه اي، اين مراسم در استان و كشور هم برگزار شود و هر سال شاهد برگزاري مراسم معرفي و تقدير از جوانمردان سال يا ايثارگران سال باشيم. اين برنامه مي‌تواند در استانها توسط شبكه استاني و سپس در سطح ملي برگزار شود.سرمايه اجتماعي مساله‌اي بسيار مهم است كه متاسفانه متولي مشخصي ندارد. ان شا الله رسانه ملي و شبكه‌هاي استاني با همكاري شوراهاي اسلامي شهر و روستا و شهرداري‌هاي سراسر كشور و سازمان بسيج، اين وظيفه مهم زمين مانده را به نحو احسن به انجام رسانند تا جامعه و هم ميهنان ما از بركات و منافعش بهره مند شود. آرمان: «اروپا و ايران ؛ تعامل جديد يا تداوم تقابل»اروپا و ايران ؛ تعامل جديد يا تداوم تقابل عنوان سرمقاله روزنامه آرمان به قلم محمدمهدي مظاهري است كه در آن مي خوانيد:همراهي اروپا با قطعنامه 1929 و نيز تاکيد بر تشديد مکانيزم‌هاي تحريمي يک جانبه، روابط کشورمان را با اين اتحاديه وارد فاز جديدي ساخته است. در بررسي متغيرهاي تأثيرگذار بر روابط ايران و اتحاديه اروپا مي‌توان به سه مولفه اصلي سياست هسته اي ايران، توانمنديهاي سياست خارجي اروپا و روابط فرا آتلانتيکي اشاره نمود.همزماني تشديد فشارهاي سياسي و اقتصادي عليه ايران با طرح مجدد گفت‌وگو از سوي اتحاديه اروپا يادآور بازگشت مجدد اروپا به سياست هويج و چماق در برابر کشورمان است، در بررسي دقيق اين موضوع مي‌توان به موارد ذيل اشاره نمود.1- پس از گسترش اروپا و ملحق شدن کشورهاي شرق اروپا به اين اتحاديه، سران اصلي اروپا نظير آلمان، انگلستان و فرانسه مدعي اتخاذ سياست مستقل در ارتباط با مسائل منطقه اي و بين المللي هستند، چگونگي سرانجام پرونده هسته اي ايران يکي از موارد اصلي در راست آزمـــايي اتخاذ سياست مستقل مي‌باشد.اروپا پس از تجربه ناموفق در اتخاذ سياست مستقل در برابر آمريکا نسبت به مسائل جهاني، نظير بحران بالکان و افغانستان و عراق با لحاظ منافع اقتصادي و سياسي در ابتداي مطرح شدن پرونده هسته اي ايران در مجامع بين‌‌المللي تلاش کرد که از طريق مذاکره و گفتگو خاطره دنباله روي محض از سياست آمريکا را در قبال اذهان عمومي بزدايد ولي اصرار ايران برحقوق حقه خويش بر اساس بند 4 NPT و تکميل چرخه کامل سوخت هسته‌اي در داخل کشور، اروپا را بر آن داشت براي پر کردن هر گونه شکاف فرا آتلانتيکي همگرايي بيشتري را براي ايجاد فشار مضاعف عليه ايران با آمريکا اتخاذ کند.2-  ايران اسلامي در دکترين دفاعي خود جايگاهي را براي سلاح‌هاي هسته اي به رسميت نشناخته و توانمندي خود را معطوف به امور پدافندي و نرم افزاري قدرت نموده است.اروپا  برغم گزارش‌هاي مکرر بازرسان آژانس بين المللي اتمي ( IAEA ) در تأييد صلح آميز بودن اين فعاليت‌ها با تحليل بدبينانه در تلاش بر آمده است که با القاي اشتباه، همچنان مصر باشد که ايران اسلامي، بازي پيچيده اي را در حوزه هسته اي اتخاذ کرده است و درصدد دستيابي به سلاح هسته اي است. از نظر اين اتحاديه پيشبرد همزمان برنامه‌هاي هسته اي و موشکي ايران براي امنيت اروپا خطر آفرين است.3- هدف راهبردي اروپا اين است که ايران فاقد فناوري چرخه سوخت هسته اي باشد. پيشرفت هسته اي ايران در غني سازي اورانيوم تا غناي 20 درصد و تاکيد بر اصول ثابت عدم تعليق فراوري اورانيوم به رغم فشارهاي همه جانبه گروه 1+5، اروپا را بر آن داشته که  پيام‌هاي هشدار دهنده اي را به مقامات تهران ارسال کنند.تاکيد بر اعمال تحريم‌هاي جداگانه فراتر از قطعنامه شوراي امنيت در اين راستا قابل ارزيابي است. بي ترديد هم اکنون سراسر خاورميانه در نفوذ آمريکايي هاست و دنباله روي صرف اين اتحاديه از خواسته‌هاي نامشروع سران کاخ سفيد در قبال ايران مي‌تواند جايگاه اتحاديه اروپا را براي حل و فصل بحران‌هاي بين المللي تضعيف سازد.4- ابزار اصلي غرب براي تهديد و فشار بحران به شکل کاملاً آشکار برزور استوار گشته است. بخشي از اين زور از برتري سياسي، اقتصادي، نظامي نشأت مي‌گيرد، بخشي ديگر از قدرت نرم افزاري آن، در رويارويي اخير بين غرب و ايران همه گزينه‌هاي تهديد اعم از قدرت سخت و نرم قابل مشاهده است.هدف رسمي غرب علناً از تلفيق دو قدرت سخت ونرم در قالب قدرت هوشمند، دستيابي به تغيير رفتار ايران و جلوگيري از دستيابي کشورمان به قدرت برتر و تأثيرگذار منطقه اي است.5- در بحث پرونده هسته اي اين نکته اساسي را نبايد فراموش کرد که اروپا و آمريکا از ابتدا با هم همنوا و داراي يک هـــدف مشــترک مي‌باشند، يعني محروم کردن ايران از تکنولوژي هسته اي زيرا غرب نمي‌خواهد ايران خارج از مدار غربي‌ها از توان هسته اي ولو صلح آميز برخوردار باشد.در اين راستا شاهد رفتار دو گانه اروپا و آمريکا نسبت به مسائل هسته اي منطقه خاورميانه هستيم، بطوريکه اتحاديه اروپا و آمريکا توانمندي آشکار هسته اي اسرائيل را در راستاي امنيت منطقه اي مي‌دانند و با حمايت از اهداف و جاه طلبي‌هاي اين رژيم مانع از به ثمر نشستن تلاشهاي کشورهاي منطقه در قالب طرح خاورميانه عاري از سلاح‌هاي هسته اي شدند ولي همزمان فعاليت‌هاي صـــلح آميز هسته اي ايـران را ناقض قوانين بين المللي و برهم زننده امنيت منطقه اعلام مي‌کنند.6- هر گونه مذاکره و مصالحه بر سر پرونده هسته اي ايران بايد مبتني بر درک واقعيت‌هاي موجود و پذيرش حق کشورمان به داشتن چرخه سوخت و اعتماد سازي بيشتر از طرف مقابل باشد. اروپا تا امروز از قبول گزينه سازش و شناسايي حق مسلم ايران در بهره مندي از فناوري صلح آميز هسته اي طفره رفته است.به نظر مي‌رســد که ايــن اتحاديه با دو مشکل اساسي روبروست. يکي دنباله روي صرف از سياست‌هاي يکجانبه گرايانه کاخ سفيد در موضوع هسته اي ايران و مسائل خاورميانه و ديگري مشکل عدم هماهنگي و موضع واحد بين سران اين اتحاديه (اختلافات دروني) که نحوه تعامل و مواجهه با ايران را نيز با مشکلاتي روبرو کرده است.در اين مسير بايد رفتار سياسي و نظام فکري تصميم سازان اروپايي مبتني بر خردگرايي و لحاظ منافع  راهبردي و احترام به حقوق ايران شکل گيرد.دنياي اقتصاد: «شيوه‌هاي دفاع از حقوق هسته‌اي»شيوه‌هاي دفاع از حقوق هسته‌اي سرمقاله امروز روزنامه دنياي اقتصاد به قلم محمود صدري است كه در آن مي خوانيد:وزيران امور خارجه ايران، تركيه و برزيل در استانبول ديدار كردند. هدف مذاكرات استانبول، پيگيري توافقنامه تهران درباره مبادله اورانيوم با غناي پايين با اورانيوم داراي غناي بالا است.از دو ماه پيش كه توافقنامه تهران امضا شد تاكنون دو اتفاق مرتبط با برنامه هسته‌اي ايران رخ داده است. ابتدا شوراي امنيت سازمان ملل با صدور قطعنامه‌اي، تحريم‌هاي ايران را تشديد كرد سپس آمريكا و اتحاديه اروپا تحريم‌هاي يك‌جانبه‌اي عليه ايران وضع كردند.هدف هر دو دسته تحريم، وادار كردن ايران به توقف غني‌سازي اورانيوم بود اما ايران با صراحت اعلام كرد كه تحريم‌هاي شوراي امنيت و آمريكا و اروپا غيرقانوني و غيرمنصفانه هستند و بر روند هسته‌اي تاثير نخواهند گذاشت.حال، ايران مي‌كوشد با بهره‌گيري از پاره‌اي مكانيسم‌هاي سياسي، لطمات تحريم‌ها را كاهش دهد. پيگيري اين هدف ايران در اوضاع و احوال كنوني از طريق مجامع بين‌المللي به‌ويژه سازمان ملل دشوارتر از گذشته شده است. به همين علت دو راه عمده براي پيگيري اين موضوع باقي مانده است.راه اول رايزني با كشورهايي است كه با اقدام‌هاي يك‌سويه ايالات‌متحده و شركاي بين‌المللي آن مخالفند. در قضيه هسته‌اي ايران برخي كشورها از جمله تركيه و برزيل مخالف سختگيري با ايران هستند و مي‌كوشند مساله را با روش‌هاي سياسي حل كنند.مذاكراتي كه دو ماه پيش در تهران آغاز شد و اكنون در استانبول ادامه دارد، در چارچوب همين روش سياسي شكل گرفته است و اگر كشورهاي ديگري به آن بپيوندند يا از آن حمايت كنند، احتمال تاثيرگذاري آن افزايش خواهد يافت. روش ديگري كه مقام‌هاي ايراني به آن اشاره كرده‌اند، رجوع به محاكم بين‌المللي است.اين محاكم اگر چه از زيرمجموعه‌هاي سازمان ملل هستند و اعضاي دائم شوراي امنيت روي آنها نفوذ دارند، اما لزوما اين نفوذ در آراي قضات آن تاثير نمي‌گذارد.تجربيات تاريخي نشان مي‌دهد هرگاه كشوري زيرفشار قدرت‌هاي جهاني قرار مي‌گيرد، موثرترين ابزار آن براي دفع فشار همين ابزار سياسي و حقوقي در كنار تحريك افكار عمومي جهان است.در غياب اين منظومه هماهنگ، نمي‌توان از تلاش‌هاي محدود برزيل و تركيه انتظار تغيير اساسي در وضع كنوني را داشت زيرا هيچ يك از اين دو كشور، قدرت و نفوذ كافي براي تغيير رفتار طرف‌هاي بين‌المللي ايران ؛ يعني گروه 1+5 را ندارند و تلاش‌هاي آنها تنها زماني موفق مي‌شود كه ايران اولا دامنه حاميان بين‌المللي خود را افزايش دهد، ثانيا با رجوع به محاكم بين‌المللي، وجه حقوقي پرونده هسته‌اي را بر وجه سياسي آن غالب كند و ثالثا آمريكا و اروپا را در تنگناي افكار عمومي جهان قرار دهد.اگر آن گونه كه در مذاكرات استانبول و كنفرانس خبري پس از آن اعلام شد، مذاكرات ايران و اروپا در هفته‌هاي آينده از سرگرفته شود، مي‌توان اميدوار بود، شاخه سياسي و ديپلماتيك تلاش‌هاي ايران، به بار نشسته است و وقت آن فرا رسيده كه ايران بر ساير شقوق پيگيري حقوق خود متمركز شود.رسالت: «خوشا ساغر از دست ساقي گرفتن»خوشا ساغر از دست ساقي گرفتن سرمقاله امروز روزنامه رسالت به قلم سيد مسعود علوي است كه در آن مي خوانيد:خوشا ساغر از دست ساقي گرفتن. به ياد جلوه آن يار نوشيدن. خوشا مستي مستان و خوشا بر درگه ميخانه بنشستن. و آنگه خاک پاي يوسف اعصار بوسيدن.مرارت انتظار و حلاوت اميد در عرصه دل رجز مي خوانند.تلواسه اي شيرين و التهابي زيبا تاريخ را فرا گرفته است.شقايقهاي شوق و شکيبايي به راه گل نرگس، نگران شده اند.يلداي منتظران، سرشار از نور نيايش است و آبشار اشک از فراز گونه ها بر نشيب دشت بي قراري، جاري است.آيا کسي هست که مضطرين را اجابت کند و دست نوازش بر تارک دلخستگان کشد؟ما وارثان سرشک سرخ زهراييم و در تمناي منت يار.اي بهار آفرينش، اي يادگار اهل کسا، يا مهدي!سوگند به سپيده رويت، به طلوع ديده ات، به مژگان سياهت، به محراب ابروي مهسايت، به غنچه لبهايت، به قامت رعنايت،به شهد کلامت و سوگند به قنوت و رکوع و سجود زيبايت، ما بي شکيب تيغه ذوالفقار توايم اي امير ظهور و قيام!ما «لثار» حسينيم و دل به راه تو نثار کرده ايم.اي تکسوار سمند سعادت، اي تنها ترين شمشاد شرافت!در کدامين نخلستان هستي با دلدار خود به راز و نياز نشسته اي؟در کدامين چاه سر فرو برده و راز دل مي گشايي؟کاش مي دانستيم بيت الاحزانت را کجا برپا کرده اي؟اي يوسف فاطمه! اي يار سفر کرده!هزاران هزار ديده در فراق تو يعقوب وار خون مي گريند و فقط با تماشاي قامت تو بينا مي شوند.ما در کنار دروازه دلهايمان، شاخه گلهاي ارادت به دست گرفته و هر آدينه منتظريم که چونان رسول اعظم (ص) که از مکه به مدينه النبي هجرت کرد، از مکه طلوع کني و به مدينه المهدي دلها پا گذاري.«روي بنما و وجود خودم از ياد ببرخرمن سوختگان را همه گو باد ببرما که داديم دل و ديده به توفان بلاگو بيا سيل غم و خانه ز بنياد ببرسينه گو شعله آتشکده پارس بکشديده گو آب رخ دجله بغداد ببر»کاش لحظه اي در ضيافت نگاهت به زيارت خدا مشرف مي شديم و در صحن چشم سياهت به پابوس خورشيد عشق مي آمديم.کاش، آني در آسمان سيماي زيبايت به تماشاي بدر ديده و هلال ابرويتمي نشستيم و رنج روزگار هجران به اشک اشتياق، مي زدوديم.يا صاحب الزمان! جوانان براي خرسندي ات جان در دايره شهادت گذاشتند و مردانمان موي در ساحت انتظار، سپيد کردند و پيرانمان بي تاب لحظه ديدارت از سراي دنيا کوچيدند؛ و دريغا که نيامدي يا مهدي!مي دانيم که خود، حجاب لقاي مولاييم و دل از غير برنتابيده و به يگانگينمي انديشيم؛ولي سوگند به حقيقت انتظار، که در کنار خم عشقت به صبوري ايستاده ايم.ملامت اغيار و بيگانه پرستان، توان و تاب ما نخواهد ربود اگرچه دل از طعن بد انديش، مي سوزد.در هنگامه غيبت که از ديده هاي بي سويمان پنهاني، دردهاي ناگفته، توان گفتن؛ چه آنگاه که آيي و رخ به جلوه آرايي، ظهور تو درمان درد ديرين و مرهم زخم زمان فراق خواهد شد.سرير عدل و عطوفت ارض در انتظار اجلال جلوس موعود منتظران است و هستي، نام غريب زمين و آشناي آسمان را با ناي نياز، زمزمه مي کند.هنوز زخم مدينه و جراحت جاويد نينوا بر سينه دلسوختگان، باقي است.هنوز آواي هل من معين حسين از وراي آفاق به سوي انفس عاشقان، جاري است. هنوز بيت الاحزان ام ابيها در مدينه دلها برپاست.سحاب سياه ستم بر مقيمان خاک، بي محابا مي بارد و سردي دي، فراگير ستيغ حادثه هاست.اندوهي گران بر گرده گيتي نشسته است و جائران بر توسن سلطه به جفاديدگان مي تازند و طعم تلخ استکبار بر کام وارثان زمين، ريزان است.«السلام عليک يا ايها العلم المنصوب»!سلام بر تو اي پرچم افراشته هدايت. سلام بر آن هنگام که قيام تو آغاز شود؛ و آن زمان که از پرده غيبت به درآيي. سلام بر شامگاهان و صبحگاهان حضورت.شکرا که باراني از سپيده بر دشت خشک انتظار باريد و شعبان، مبدا تاريخ عا�




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 597]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن