واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: هموطن-حساسیتهای بیش اندازه در استفاده از سوژههای مختلف سینماگران ایرانی را به سمت تصویر کردن موضوعهای تکراری سوق داده، گویی فیلمهای ایرانی باید به گونهای ساخته شوند که خاصیتی نداشته باشند. افزایش تولید فیلم طی سال های اخیر در داخل و خارج کشور شرایطی را فراهم آورده که انتخاب سوژه و پرداخت آن تبدیل به کاری دشوار و حتی طاقت فرسا شده است. از این جهت که یک فیلمساز مجبور است آنقدر سوژه ها را از دیدگاههای مختلف مورد ارزیابی قرار بدهد تا نقطه دید جدیدی پیدا کند و اثرش با دیگر ساخته ها متفاوت باشد. استفاده از سوژه های جنجالی که به نوعی در جامعه باعث ایجاد حساسیت می شود یا نزدیک شدن به مضمونی تکراری از زاویه ای که با شرایط روز اجتماع همخوانی دارد و می تواند نظر مخاطبان خاص و عام را به خود جلب کند، همواره ذهن یک سینماگر خلاق و مولف را تحریک می کند و او را به سمت نگارش داستانی متفاوت سوق می دهد. اما در کشور ما به اندازه ای در این زمینه محدودیت ایجاد می شود که سینما به سمت فقر مضمونی سوق پیدا کرده است. البته این حرف به این مفهوم نیست که سینماگر برای ایجاد جذابیت در فیلم یا طرح زوایای مختلف یک موضوع یا پدیده های اجتماعی اجازه داشته باشد به هر مسئله ای اشاره کند. زیرا در بسیاری موارد طرح مسائل باعث می شود در جامعه نوعی بی حرمتی یا بدبینی عمومی نسبت به مسائل مختلف به وجود بیاید و ضرر آن به کل جامعه برسد. به خصوص که در کشور ما درجه بندی فیلم ها برای سنین مختلف مطرح نیست و نوجوانان و جوانان در معرض آسیب های روحی بیشتری قرار دارند. مسئله این است که فضای انتخاب و ساخت سوژه در کشور ما منوط به طرح کلیشه هایی شده که در بسیاری از موارد اختلاف نظرهای شخصی مشکلاتی را به وجود می آورد. برای نمونه طرح عشق در فیلم ها آزاد است، اما وقتی زاویه دید سینماگر خاص می شود حتی اگر در چارچوب باورهای دینی و عرفی باشد، باز هم امکان دارد اعتراض برخی از گروههای اجتماعی را در پی داشته باشد. نگاهی به برخی فیلم هایی که چند سال اخیر با این مشکلات مواجه شده اند، این موضوع را بیشتر روشن می کند. زمانی که جامعه در اوج طرح مسائل سیاسی بود، محمدرضا هنرمند فیلم "مومیایی 3" را ارائه می کند. این فیلم از طنز سیاسی به نسبت خوبی برخوردار بود و در جذب مخاطب عام نیز به موفقیت رسید. اما در همان زمان حرف و حدیث های زیادی در خصوص گرایش کارگردان به جریان فکری خاصی مطرح شد و فیلم به سمت مسائل حاشیه ای سوق پیدا کرد. حقیقت این است که کار یک سینماگر انعکاس هنرمندانه اتفاقاتی است که در اطرافش رخ می دهد. اگر فیلم یک سینماگر با ایجاد خنده و حتی هجو بتواند فضای سیاست زده جامعه را تا حدودی تلطیف کند و مردم را به سمت انجام وظایف اصلی خود سوق دهد، رسالت فرهنگی و اجتماعی را به نحوی شایسته انجام داده است. با این همه، فیلم با مشکلاتی در زمان اکران مواجه شد. "شوکران" بهروز افخمی هم گرفتار مسایل حاشیه ای می شود. پرستاران به این خاطر فیلم را نامناسب اعلام می کنند که یکی از شخصیت های اصلی داستان پرستار است و ارتباط شرعی و قانونی این کاراکتر را توهین به این قشر تلقی می کنند. اعتراض پرستاران و تحصن در مقابل وزارت ارشاد ادامه اکران این فیلم را با مشکلاتی مواجه ساخت. در صورتی که فیلم مردسالاری در بخش های مختلف جامعه را به چالش می کشد. در اصل یک زن بی گناه قربانی خودخواهی مردی می شود که قصد لذت جویی کوتاه مدت داشته است. یکی از ساخته های ابراهیم حاتمی کیا با عنوان "آژانس شیشه ای" با سرنوشتی به نسبت مشابه مواجه می شود. این فیلم که به طور مستقیم و جدی مشکل برخورد نامناسب جامعه با قشر ایثارگران را مطرح کند، با تعبیرهای سیاسی غیرواقعی و حتی اغراق آمیز زیادی مواجه می شود که نمایش عمومی فیلم را با فراز و نشیب مواجه می سازد. هر چند به خاطر اعتقاد مدیران ارشاد به مضمون این فیلم به اکران خود ادامه می دهد. "مارمولک" کمال تبریزی را می توان به عبارتی جنجالی ترین فیلم ایرانی طی دو دهه اخیر نامید. این اثر یک مضمون کاملا کلیشه ای و استفاده شده را این بار با بیانی عام پسند مطرح می کند. چنانکه با استقبال کم نظیر مخاطبان مواجه می شود. اما تعبیرهای غیرواقعی از فیلم و به نوعی کج اندیشی در خصوص حرف اصلی اثر اکران فیلم را متوقف می کند. این فیلم به روشنی قصد دارد این مسئله را مطرح کند که انسان ها ویژگی های رفتاری و اعتقادی خود را از شرایطی می گیرند که در آن زندگی می کنند. حتی اگر انسانی که سال ها خلاف کرده در موقعیتی قرار بگیرد که بتواند به نهاد پاک انسانی خود رجوع داشته باشد، می تواند به انجام کارهای خوب تمایل پیدا کند و تحول اساسی در چنین فردی به وجود بیاید. اما متاسفانه این فیلم به بدترین شکل ممکن تفسیر و در نهایت جلو ادامه اکران آن گرفته می شود. "نقاب" کاظم راست گفتار نیز به نوعی دچار همین مشکل می شود. این فیلم در مضمون کلی به مشکل وجود تفاوت شدید طبقاتی اشاره می کند که به همین خاطر برخی جوانان جاه طلب را به سمت کارهای غیرقانونی و غیراخلاقی سوق می دهد. این موضوع تاکنون در دیگر آثار ایرانی به شکل های مختلف مطرح شده، اما زاویه دید فیلم کاملا متفاوت و شیوه روایت قصه غافلگیرکننده است. همین موضوع نیز باعث استقبال مخاطبان می شود. کارگردان برای اینکه بتواند یک موضوع کلی را در قالبی جدید مطرح کند، داستانی را مورد توجه قرار می دهد که با شرایط روز جامعه هماهنگ باشد. به خصوص که تب رفتن به دبی و به دست آوردن شرایط مالی و شغلی مناسب در بین جوانان به شکل چشمگیری افزایش پیدا کرده است. در عین حال وقتی قرار است دو شخصیت منفی نمایش داده شود، باید کارهای آنها غیراخلاقی و خلاف عرف باشد، وگرنه دیگر منفی محسوب نمی شوند. در اینجا تاکید بر این مسئله ضروری به نظر می رسد که جذب مخاطب به هر قیمت یا طرح مسائل از زاویه ای غیرمنطقی و نامتعارف که با فرهنگ و اعتقادات جامعه در تضاد باشد، از سوی هیچکس قابل قبول و پذیرفتنی نیست، اما این موضوع را نیز باید مد نظر داشت که سینماگر برای ارایه خلاقیت باید از فضای به نسبت گسترده ای برخوردار باشد تا بتواند داستان های مختلف را بر بستر موضوع های تکراری شکل بدهد. نکته دیگر اینکه، در هر شغل و حرفه ای افراد خوب و بد وجود دارند، اینکه هیچ سینماگری اجازه نداشته باشد وجه منفی حرفه های مختلف را نشان بدهد با این بهانه واهی که به شغل مورد نظر توهین می شود، غیرمنطقی است. به این خاطر که یکی از وظایف اصلی سینما انعکاس صادقانه شرایط اجتماع محسوب می شود که این ویژگی در کشور ما مغفول مانده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 137]