واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: محمدرضا عبدالملكيان گفت: شكيبايي تا احساس نميكرد شعري را به تملك خود درآورده است حاضر نميشد شعر را بخواند. به گزارش خبرگزاري فارس، به نقل از سايت خبري خانه هنرمندان ايران، در اين جلسه محفل شاعران تهران، محمدرضا عبدالملكيان پيش از خواندن اشعارش يادي از زنده ياد خسرو شكيبايي كرد و گفت: معمولا خسرو شكيبايي را به عنوان يك چهره سينمايي ميشناسند، اما چهره ديگر او هنرمندي در عرصه شعر بود. وي افزود: شيفتگي او نسبت به شعر كم نظير بود، او بسياري از شعرهاي سهراب سپهري، فروغ فرخزاد و شعرهاي خوب روزگارمان را از حفظ بود. شكيبايي تا احساس نميكرد شعري را به تملك خود درآورده است حاضر نميشد شعر را بخواند. شكيبايي به شدت عاطفي و متاثر از شعر بود. عبدالملكيان گفت: حدود ده سال پيش با شكيبايي براي خواندن مجمعه شعر مهرباني همكاري داشتم و شكيبايي به مدت سه ماه بي وقفه براي خواندن اين مجموعه زحمت كشيد و زماني كه براي ضبط به استوديو رفتيم تمام اشعار را از حفظ بود، هنگام ضبط به شعر «نامه» كه رسيديم شكيبايي چنان متاثر از اين شعر بود كه سه بار بغض كرد و گفت در جلسهاي ديگر اين شعر را ضبط كنيم. و اين برخورد او با شعر هيچ گاه از ذهنم پاك نميشود. شكيبايي به دليل همت فوق العادهاش در زمينه شعرخواني قرائت منحصر به فردي را به جامعه ادبي ما عرضه كرد. دراين جلسه قدمعلي سرامي به سخنراني درباره مولانا پرداخت. او با اشاره به اينكه مولانا شاعري محبوب جوانان است گفت: به دليل جنب و جوش و تحركي كه در آثار مولانا وجود دارد مولانا شاعري است محبوب جوانان، مولانا با انبوههي آثار نظم و نثري كه از خود به جا گذاشته است شوري دروني را در خوانندگانش ايجاد ميكند. وي افزود: سماع اصلي در عالم عرفان سماع روح است و مولانا سماع روح عالي ترين حركت هاي روح را براي ما به جا گذاشته است. حقيقت عالم چرخش است و شايد برخي حركت ها كه در هستي وجود دارد در ابتدا بي معنا به نظر آيند اما در تداوم خود معنا مي يابند. حركت زمان از بهترين مصداقهاي حركت در هستي است. سرامي درباره حضور مفهوم تناقض در آثار مولانا گفت: مكتب مولانا و عرفان انسان را مخصوص از حال و مستمتع از محال نگه ميدارد و ما در عوالم عارفانه تناقض را زندگي ميكنيم. مولانا معتقد به نگرهاي است كه جمع جبري ( جبر رياضي) عالم را صفر ميداند و با اين حال مولانا ما را به جنب و جوش و نشاط دعوت مي كند. در جهان مولانا هم درنگ هست و هم شتاب و هر واقعيتي وارونهاي دارد. اگر جهان امروز به مولانا احترام ميگذارد به اين دليل است كه او نگره تناقض در هستي را روا ميدارد. درك مولانا براساس دايرهاي بودن هستي است و حركت ماده را مديون چرخش دروني ميداند. اين حكيم بزرگ معجون عقل و عشق را براي درمان مصائب زندگي تجويز ميكند، چرا كه نوع بر اثر جدايي بين عقل وعاطفهاش دچار دشواريهاي زندگي شده است. مولانا ابياتش را همچون كپسولهايي براي درمان ارايه كرده است. سرامي در پايان گفت: عرفان مولانايي ميتواند انسان امروز را از دشواريها برهاند، چرا كه مولانا به درستي دريافته كه تمام نعمات و مواهب زندگي بر اثر تناقضها موجود در هستي است و مشكلات بشر از حل نشدن تضادهاي دروني به وجود ميآيد. در اين جلسه مفتون اميني، رضا چايچي و بهروز ياسمي شعرهاي جديدشان را خواندند و امير مهدي نژاد شعرهاي طنز خواند. انتهاي پيام/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 221]