تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):كار خير و صدقه، فقر را مى‏بَرند، بر عمر مى‏افزايند و هفتاد مرگ بد را از صاحب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805475097




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

منافع فرهنگ غربى در حذف خانواده


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
منافع فرهنگ غربى در حذف خانواده
منافع فرهنگ غربى در حذف خانواده نويسنده:محسن آلوستانى‌مفردمنبع:روزنامه رسالت تمدن غرب، تمدنى تقليلى است؛ يعنى تمامى واقعيت و حقيقت را تقليل مى‌دهد تا بتواند دانشى به دست آورد که نتيجه آن، تسلط بر موضوع مذکور است. به عبارت ديگر معرفت ناظر بر سلطه و سود و منفعت انساني، همان معرفت‌شناسى امروز غرب است پس مى‌توان غرب را تمدن تقليلى نام نهاد. اين نوع نگرش شناختى و معرفت‌شناسى موجب غفلت از ابعاد و واقعيت‌ها و حقيقت‌ها شده است که آگاهى از اين بحران پسامدرنيسم نام نهاده مى‌شود و بحران معنايى به بحران ساختارى تبديل مى‌گردد که در نتيجه به نا برابرى ساختارهاى اجتماعى خواهد انجاميد. از جمله تقليل‌هايى که در غرب رخ داده است تقليل در واحد اجتماعى است يعنى اينکه واحد اجتماعى چيست؟ تقليل از خانواده به فرد يا جامعه است که اصالت به فرد داده شده است يا اصالت به جامعه و اين دو ايدئولوژى رقيب غربى است که براساس آن، مکتب‌هاى تضاد يا ساختي، کارکردى به وجود آ‌مده است. تقليل واحد اجتماعى از خانواده به فرد يا جامعه براى تسلط اجتماعى و کنترل اجتماعى بوده است. چون منفعت کلان از چنين کنترل‌هايى به وجود مى‌آيد که از آن به عقلانيت آن هم از نوع از خود بيگانگى و بيگانگى از طبيعت و همنوعان شده است. بيگانگى از خود و غير خود، موجب رخت بستن احساسات از جامعه غربى و تقليل ابعاد زندگى انسانى شده است. به گونه‌اى که در نظام معرفتى ارتباطى غربى همواره ارتباطات انسانى به عنوان نظام درسى در مقابل جامعه و جامعه ضدانسانى تلقى مى‌شود، چون جامعه در اثر عقلانيت ابزارى به جامعه غيرانسانى يا ضد انسانى تبديل شده است. تشبيه جامعه به موجودى فيزيکى و تعبير اوليه از جامعه‌شناسى به فيزيک اجتماعي، توسط آگوست کنت، بنيانگذار جامعه‌شناسى اروپايي، نشانگر نکته ياد شده است و روش‌شناسى به خوبى و آماري، براى شناخت اجتماعى و تقليل انسان‌ به اعداد و ارقام نيز از نکته ياد شده حکايت مى‌کند و ديدگاه مکانيک اجتماعى را دامن مى‌زند که آن را مهندسى اجتماعى نام نهاده‌اند. جامعه‌شناسى پيشرفت محور، توسعه‌ساز و جهانى‌ساز از همين ديدگاه به وجود مى‌آيد که خود بيشترين بيگانگى‌سازى انسانى را رقم مى‌زند و علوم انسانى به جاى معالجه و مرهم‌سازى اجتماعي، بر زخم‌هاى اجتماعى نمک مى‌باشد و بحران‌سازى اجتماعى را با نام تعامل اجتماعى تزيين مى‌کند و زندگى انسانى را دچار خدشه و عدم ثبات مى‌کند. جنگ سنت و مدرنيسم، از همين نکته بر مى‌خيزد که سنت ثبات اجتماعى و انسانى را رقم مى‌زند،‌ ولى مدرنيسم بحران اجتماعى را به وجود مى‌آورد پس مدرنيسم براى نابودى سنت قدم بر مى‌دارد و تمامى برنامه‌هاى خود را براى اين نابودى فراهم مى‌کند که آن را در قالب برنامه‌ريزى توسعه تعريف مى‌کند و ساز و کار برنامه‌ريزى اجتماعى را براى تقسيط بودجه براى نابودى سنت‌هاى اجتماعى جوامع بشرى تنظيم مى‌کند. تاريخ تجدد در ايران و کشورهاى ديگرى اثبات کننده نکته مذکور است.مهمترين ساز و کار حيات سنت و انتقال نسلى آن، در نهاد خانواده رخ مى‌دهد. پس مدرنيسم با خانواده درگير مى‌شود و ساز و کار معرفتى خود را براى نابودى خانواده و تضعيف آن قرار مى‌دهد که اين امر را با برنامه‌ريزى خانواده قرار مى‌دهد که محدودسازى ابعاد خانواده است و خانواده را در حد يک رابطه جنسى تقليل مى‌دهد (خريد يک ليوان شير به جاى خريد يک گاو.) تاريخ تمدن غربى اين نکته را به خوبى نمايان مى‌سازد. سوسياليسم (اصالت جامعه) و ليبراليسم (اصالت فرد) هر دو از مکتب‌هاى تقليلى غرب است که مخالفت شديد خود را با خانواده اعلام کرده‌اند. جوامع سوسياليستي، جامعه را براى افزايش سود اجتماعي، بر خانواده تسلط داده‌اند و با کمونيسم جنسى سعى در نابودى خانواده داشته‌اند. ليبراليسم با تسلط فرد و غريزه او سعى در نابودى خانواده دارد که اين را براى افزايش تقاضا براى کالاى سرمايه‌دارى انجام مى‌دهد. اسلام و تشيع براى رشد معنويت اجتماعى و معنويت فردى خانواده را اصالت مى‌دهد و معتقد است که مرد از دامن زن به معراج مى‌رود و نماز انسان متاهل، چند برابر نماز فرد مجرد ثواب دارد يا نصف دين فرد با ازدواج به دست مى‌آيد و نصف آن را بايد به خدا سپرد و با تقوا آن را حفظ کرد. اسلام رهبانيت اجتماعى مسيحى را رد مى‌کند که در مرحله بعدى ابزار عقلانيت اجتماعى خانواده را نابود کرد. خدا و انسان کامل و خانواده در يک چارچوب واقع مى‌شوند “فى بيوت اذن الله ان ترفع و يذکر اسمه” يعنى جامعه بدون معنويت يا معنويت ضعيف شده داراى خانواده مختلف و بحران‌‌زده است مانند پايان تمدن‌هاى بشرى و تمدن‌امروز غربى جامعه ايمانى موجب رشد و توسعه خانواده مى‌شود. سير نزولى جوامع بشري، با سير نزولى معنايى آغاز مى‌شود و سير نزولى خانواده را رقم مى‌زند. اين سير نزولى معنايى و ساختارى (خانواده) و فرآيند تراکمي، نزولي، معنايى و ساختارى را تشکيل مى‌دهد که موجب فروپاشى اجتماعى و نابودى تمدن‌ها مى‌شود. عدول غرب از اصالت فرد و اصالت جامعه، به اصالت جماعت يا اصالت فرهنگ، به دلائل ياد شده بوده است، چون اصالت فرد و اصالت جامعه، تعين محور بوده‌اند و اين تعين به قالب‌زنى فکرى و محدوديت فکرى منجر مى‌شود که در نهايت به کورى فکرى و معنايى پايان مى‌پذيرفت و بى‌معنايى سوسياليسم و ليبراليسم نيز از همين نکته است.استاد مطهرى نيز به اصالت فرد و جامعه باهم معتقد بودند که همان اصالت جماعت است که در آن فرهنگ اصالت دارد و فرهنگ هم به و سيله خانواده توليد، تثبيت و توزيع مى‌شود و تحول مى‌پذيرد. بدون خانواده، فرهنگ نابود مى‌شود. خانواده فرهنگ‌ها را به نسل‌هاى بعدى منتقل مى‌کند، پس هرگونه سپاسگزارى در باب خانواده، به صورت مستقيم به فرهنگ باز مى‌گردد. نهاد خانواده درکنار نهاد آموزشى و مذهب مهمترين نهاد تاثيرگذار در همگرايى يا واگرايى يک جامه است. فقدان اين نهادها امروزه به بحران معنايى غرب تبديل شده است.
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 247]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن