تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834288774
ناتوي فرهنگي به روايت مقام معظم رهبري
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: ناتوي فرهنگي به روايت مقام معظم رهبري
خبرگزاري فارس: ماهيت فرهنگي ناتو بر خلاف آنچه تصور مي شود جدا و متفاوت از ناتو با رويكرد نظامي نيست . امروز ماهيت فرهنگي ناتو صورتي تكامل يافته و رشد داده شده و در حقيقت يك مرحله بلوغ از همان ناتوي سابق است كه البته اين بار جنبه ميليتاريستي ، جزء كوچكي و در حقيقت بخش خردي از حركت كلان نظام سلطه براي تضمين " آينده براي خود " است.
در دهه 1920 و 1930 ميلادي سه ايدئولوژي مختلف از متن فرهنگ و تمدن غربي سر بر آورد ، چالش هاي متقابل اين سه ايدئولوژي و توسعه طلبي هر يك در نهايت منجر به جنگ جهاني دوم در سال 1939 گرديد . ليبرال دموكراسي غرب به سردمداري امريكا و كمونيسم شرق به رهبري اتحاد جماهيري شوروي در مقابل دشمن مشترك يعني آلمان نازي به يك اتحاد موقت دست يافتند و در خلال جنگ سعي نمودند با تشكيل كنفرانس هاي گوناگون مثل يالتا ، تهران و سانفرانسيسكو نقشه سياسي – ايدئولوژي دنياي بعد از جنگ را مهندسي كنند .
حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار اساتيد و دانشجويان دانشگاههاي استان سمنان در مورد ناتوي فرهنگي فرمودند
من پريروز در روزنامه – البته سه ، چهار ماه قبل از اين ، من مقاله اش را ديده بودم – گزارشي از تشكيل " ناتوي فرهنگي " را خواندم . يعني در مقابل پيمان ناتو كه امريكاييها در اروپا به عنوان مقابله ي با شوروي سابق يك مجموعه ي مقتدر نظامي به وجود آوردند ؛ اما براي سركوب هر صداي معارض با خودشان در منطقه خاورميانه و آسيا و غيره از آن استفاده مي كردند ، حالا يك ناتوي فرهنگي هم به وجود آْورده اند . اين ، بسيار چيز خطرناكي است . البته حالا هم نيست ؛ سالهاست كه اين اتفاق افتاده است .
مجموعه ي زنجيره ي به هم پيوسته ي رسانه هاي گوناگون – كه حالا اينترنت هم داخلش شده است و ماهواره ها و تلويزيونها و راديوها – در جهت مشخصي حركت مي كنند تا سررشته ي تحولات جوامع را به عهده بگيرند ؛ حالا كه ديگر خيلي هم آسان و رو راست شده است .
در گرجستان كه يك تحول سياسي اتفاق افتاد و جابجايي قدرت انجام گرفت ، يك سرمايه دار امريكايي و صهيونيست يهودي – البته اسمش معروف است ، من نمي خواهم اسمش را بياورم – اعلام كرد كه من ده ميليون دلار در كشور گرجستان خرج كردم و تحول سياسي ايجاد كردم ؛ خيلي راحت . ده ميليون دلار خرج مي كنند ، يك حكومت را كنار مي گذارند ، يك حكومت ديگر را سر كار مي آورند ! اينها بايد روي مردم اثر بگذارند ؛ بايد اجتماعات درست كنند . در اوكراين هم همين كار را كردند ؛ در جاهاي ديگر هم همين كار را كردند . گاهي اوقات تأثيراتشان به شكل ديگري است و تعيين كننده است ؛ شايد اين را در يك جمع دانشجويي ديگر گفته باشم كه ماهاتير محمد ، نخست وزير سابق مالزي – كه بسيار هم آدم پركار و دقيق و جدي و پايبندي بود – به تهران آمد ، به ديدن من هم آمد ؛ همان اوقات بود كه تحولات گوناگوني در آسياي شرقي اتفاق افتاده بود ؛ در مالزي ، اندونزي و تايلند ، و زلزله ي اقتصادي به وجود آمده بود . همين سرمايه دار صهيونيستي و بعد سرمايه دارهاي ديگر ، با بازيهاي بانكي و پولي توانستند چند تا كشور را به ورشكستگي بكشانند. در آن وقت ماهاتير محمد به من گفت : من فقط همين قدر به شما بگويم كه ما يك شبه گذا شديم ! البته وقتي كشوري وابستگي اقتصادي پيدا كرد و خواست نسخه هاي اقتصادي بانك جهاني و صندوق بين المللي پول را عمل بكند ، همين طور هم خواهد شد .
بخش اول ؛ تبيين ابعاد و پيشينه
در دهه 1920 و 1930 ميلادي سه ايدئولوژي مختلف از متن فرهنگ و تمدن غربي سر بر آورد ،
چالش هاي متقابل اين سه ايدئولوژي و توسعه طلبي هر يك در نهايت منجر به جنگ جهاني دوم در سال 1939 گرديد . ليبرال دموكراسي غرب به سردمداري امريكا و كمونيسم شرق به رهبري اتحاد جماهيري شوروي در مقابل دشمن مشترك يعني آلمان نازي به يك اتحاد موقت دست يافتند و در خلال جنگ سعي نمودند با تشكيل كنفرانس هاي گوناگون مثل يالتا ، تهران و سانفرانسيسكو نقشه سياسي – ايدئولوژي دنياي بعد از جنگ را مهندسي كنند .
اما علي رغم موفقيت نسبي اين دو قدرت در تعيين حوزه نفوذ و تقسيم جهان ، با پايان جنگ و نابودي دشمن مشترك اختلاف دو ابرقدرت پيروز در جنگ به زودي نمايان و جبهه بندي جديد و بلوك بندي قدرت با محوريت امريكا و شوروي شكل گرفت و هر يك تهديد جدي عليه ديگري قلمداد مي شد . از اين روي هر يك از دو بلوك قدرت سر بر آورده از جنگ جهاني دوم درصدد تمهيدات لازم جهت مقابله با رقيب تدارك برآمدند. در همين راستا در سال 1949 يعني حدود 4 سال پس از پايان جنگ جهاني دوم پيمان آتلانتيك شمالي ( ناتو ) با رهبري امريكا و با حضور و عضويت كشورهاي اروپاي غربي با هدف مقابله با تهديدات قدرت نظامي اتحاد جماهيري شوروي و تسلط بر منافع ملت ها شكل گرفت .
سازمان ناتو گرچه به بحث و بررسي مسايل سياسي ، اقتصادي و حتي مسايل و مشكلات ناشي از جنگ اعضاي خود هم مي پرداخت ، اما جهت گيري و رويكرد اصلي آن نظامي بود . اين سازمان در سال 1950 با لشكركشي به كره جنوبي دامنه نفوذ خود را تا جنوب شرق آسيا گسترش داد و با عضويت يونان و تركيه در سال 1952 حوزه مديترانه را نيز ضميمه حضور نظامي خود كرد . بعد از مدتي با شكل گيري سازمان " سنتو " بين تركيه ، ايران و پاكستان و سازمان " سنتو " در آسياي جنوب شرقي و اعمال سياست سد نفوذ ( Containments ) يك كمربند امنيتي از اروپا تا منتهي اليه آسيا در مقابل تهديد و نفوذ شوروي ايجاد كردند .
ناتو با ايجاد تأسيسات پايه اي مشترك در زمينه هايي مانند دفاع هوايي و سيستم مخابراتي واحد ، توسعه و استاندارد سازي جنگ افزارهاي خود نه تنها در كشورهاي عضو قدرت خود را نهادينه كرد بلكه اعضاي اين پيمان حضور نظامي خود را جهت تسلط بر منابع ديگر كشورها به حوزه خارج از ناتو هم گسترش
داده اند .
بعد از پايان جنگ سرد و حذف تهديد نظامي شوروي كه هدف اصلي شكل گيري ناتو بود ، بسياري از آگاهان استمرار حيات ناتو را غيرضروري دانستند . اما از آن جايي كه سياست خارجي ايالات متحد امريكا بر اساس يك دشمن و تهديد خارجي استوار است با تئوريزه كردن فضاي بعد از جنگ سرد بر مبناي
" جنگ تمدن ها " نه تنها استمرار حيات ناتو با ماهيت نظامي را ضروري دانستند بلكه با توجه به چالش جديد غرب در مقابل بيداري جهان اسلام ، شاهديم كه دنياي غرب باز هم همچون گذشته با سردمداري امريكا به صورت غيررسمي ، سازماني را در حوزه فرهنگ ايجاد كرده كه به تعبير مقام معظم رهبري
مي توان آن را " ناتوي فرهنگي " نام گذاشت .
چيستي ناتوي فرهنگي
ماهيت فرهنگي ناتو بر خلاف آنچه تصور مي شود جدا و متفاوت از ناتو با رويكرد نظامي نيست . امروز ماهيت فرهنگي ناتو صورتي تكامل يافته و رشد داده شده و در حقيقت يك مرحله بلوغ از همان ناتوي سابق است كه البته اين بار جنبه ميليتاريستي ، جزء كوچكي و در حقيقت بخش خردي از حركت كلان نظام سلطه براي تضمين " آينده براي خود " است.
ارگان نظامي ناتو ، با ابزار ناتوي فرهنگي ، مثل رسانه ، به عنوان يك سرباز نگاه مي كند و مديريت ناتوي فرهنگي در سطح كلان به كل ارگان نظامي به عنوان يك لشگر از نيروي نبرد خود مي نگرد.
در حقيقت ميدان نبرد امپرياليسم بر عليه نيروي مقاوم در مقابل سلطه نظام استعمار جهاني ، آن چنان گسترده شده كه جنبه نظامي در آن به اين سو و آن سو مي غلطد ، و گه گاه در گوشه و كنار آتش جنگ بپا مي كند ، اما در اين ميدان نبرد سربازان متعدد فرهنگي با پشتيباني مسايل اقتصادي در كنار سربازان نظامي به نبرد با انديشه مقاوم در مقابل نظام سلطه مشغولند .
بدين ترتيب مي توان ماهيت نظام سلطه را در ميدان نبرد براي تضمين " آينده براي خود " متشكل از اجزائي به شرح زير دانست :
الف : وجه غالب ، كه ماهيتي ضد فرهنگي دارد و اساس آن بر تخريب پايه ها و بنيان فرهنگي و ايدئولوژي كشورهاي مقاوم در مقابل نظام سلطه بنا شد ، اين بخش به كمك ابزار متعددي محقق مي شود كه مهمترين آنها تخريب روند بيداري جهان اسلام ، دامن زدن به اختلاف شيعه و سني ، ترويج فساد و ابتذال اخلاقي ، تبليغ و ترويج عرفانهاي انحرافي و مسلكهاي منحط و استعمار ساخته و تخريب باورهاي مبلي و ديني مي باشد .
ب : وجه مقوم ، كه ماهيتي اقتصادي دارد ، نظام امپرياليستي از ديرباز با تأكيد بر جنبه هاي اقتصادي سعي در تثبيت سلطه خود داشته ، اين جنبه از ميدان نبرد غالبا به دو گونه عمل مي شده ، گونه اول نفس چپاول و غارت ثروت ملل است و گونه دوم نوعي وابستگي و تضعيف و مانع شدن از رشد اقتصادي كشورهاي تحت سلطه است ، اما امروز در ميدان نبرد ناتوي فرهنگي مسائل اقتصادي همچون تحريم ها حكم مقوم و كاتاليزور براي تسهيل هجمه هاي فرهنگي و تخريب ايدئولوژيها را دارد مي باشد .
نظام سلطه به خوبي مي داند كه ملتي كه در بحران اقتصادي و فقر مادي دچار است زودتر به مهلكه فقر فرهنگي وارد مي شود و تنها در اين شرايط است كه ارزشهاي غربي و فرهنگ ليبرالي جواب مي دهد والا جايي كه فرهنگ ناب اسلامي رواج دارد ارزشهاي ليبرالي ، ضد ارزش محسوب مي گردد .
ج : وجه زمينه ساز ، كه ماهيتي نظامي و ميليتاريستي دارد و به عنوان آماده سازي بسياري جنبه هاي ديگر در ميدان نبرد ناتوي فرهنگي عمل مي كند ، نظام سلطه جهاني جنگ نظامي به راه مي اندازد تا بتواند برنامه اصلي خود كه تخريب فرهنگ به كمك مقوم هاي اقتصادي است را عملي كند ، كه نمونه هاي آن در جنگ 33 روزه و نيز عراق و افغانستان در همين چند ماه گذشته عملياتي شده است .
د: وجه مكمل ، كه ماهيت جنگ رواني دارد و به عنوان تسريع كننده برنامه هاي فرهنگي و اقتصادي و بعضا نظامي عمل مي كند ، جنگ رواني غالبا در حوزه موضوعي خاص عملياتي مي شود مثلا در ماههاي گذشته مقوله انرژي هسته اي در جمهوري اسلامي ايران و دسترسي بومي به اين فناوري در چارچوب عمليات رواني بازتاب داده شده و ايران به عنوان كشوري كه قصد توليد بمب اتم و نابودي جهان را دارد معرفي شد .
البته در گذشته هر يك از كشورهاي غربي بنا به منافع ملي خود بر ما تهاجم فرهنگي داشته اند . اما در چند سال اخير و پس از ناكاميه اي آن ها در اقدامات سياسي ، تبليغي و نظامي عليه كشورهاي اسلامي از جمله عليه جمهوري اسلامي ايران ، غرب به دنبال تشكيل مجموعه فكري منسجم برآمد و امريكا سعي مي كند يكپارچه غرب را در مقابل جهان اسلام قرار دهد ، به عنوان مثال در ترسيم كاريكاتورهاي موهن عليه پيامبر اعظم (ص) شاهد بوديم كه غرب به سمت يك برنامه ريزي همه جانبه حركت مي كند .
رويكرد اصلي ناتوي فرهنگي ، جنگ نرم و هدف اصلي آن نابودي فرهنگ و هويت ملي جوامع به ويژه مقابله با ايمان انسان هايي است كه مصرند از هويت ملي و ديني خود شرافت مندانه دفاع كنند .
اعضاي ناتوي فرهنگي با بهره گيري از 57 سال تجربه كار مشترك در مقابله با رقيب ، تأسيسات پايه اي هماهنگي را در حوزه هاي مختلف به ويژه در حوزه رسانه اي شكل داده اند تا تحولات اقتصادي ، سياسي ، اجتماعي و فرهنگي ملت ها را در مسير خواست و منافع خود هدايت كنند .
امروز خبرگزاري هاي مسلط بين المللي همچون " بي ، بي ، سي " ، " سي ، ان ، ان " تأسيسات ماهواره اي كه ارسال امواج صدها شبكه ماهواره اي را بر عهده دارند صدها روزنامه و هزاران پايگاه خبري و تبليغاتي از جمله اين تأسيسات هستند كه همگي ارزش هاي مشترك غربي را منتشر و تلاش مي كنند به طور منظم و هماهنگ ارزش هاي مقاوم در برابر خود را در هم بكوبند .
در سال 1999 يكي از متخصصان جنگ جهاني دوم به نام خانم " فرانسيس استيونر ساندرز " كتابي با عنوان " جنگ سرد فرهنگي " منتشر كرد كه زلزله اي در محافل فرهنگي و روشنفكري غرب بر پا كرد . چاپ هاي بعدي اين كتاب با عنوان " جنگ سرد فرهنگي ؛ سيا و جهان هنر و ادب " در 509 صفحه منتشر گرديد .
به اعتقاد بسياري از صاحبنظران ، كتاب خانم ساندرز يكي از حيرت آورترين و افشاگرانه ترين كتاب هايي است كه تاكنون درباره سرويس اطلاعاتي ايالات متحده آمريكا منتشر شده است . خانم ساندرز نشان
مي دهد كه " كورد مه ير " رئيس بخش عمليات بين المللي سيا و همكار وي " آرتور شلزينگر " طبق طرحي كه " ملوين لاسكي " ارائه داد ، حركتي را آغاز كردند كه به ايجاد شبكه فرهنگي غول آسايي در سراسر جهان انجاميد . ساندرز اين شبكه را " ناتوي فرهنگي " مي نامد. بودجه اين عمليات در سال 1950 يعني در زمان دولت ترومن ، 34 ميليون دلار در سال بود .
سيا در چارچوب عمليات جنگ سرد فرهنگي ، شبكه مطبوعاتي جهان شمولي ايجاد كرد كه از ايالات متحده تا لندن و اوگاندا و خاورميانه و آمريكاي لاتين گسترش داشت و در تمام اين دوران ، مطبوعات روشنفكري متنفذي مانند پارتيزان ريويو ، كنيان ريوريو ، نيوليدر ، انكاونتر ، درمونات ، پرووه ، تمپوپرزننه ، كوادرانت و ... از سيا كمك هاي مالي مستقيم و غيرمستقيم دريافت مي كردند. به تعبير خانم ساندرز ، سازمان سيا در مقام " وزارت فرهنگ بلوك غرب " عمل مي كرد . به عنوان مثال اين سازمان به شدت از " جكسون پولاك " و " نقاشي آبستره " به شدت حمايت مي كرد تا در عرصه هنر ، سبك رو به رواج " رئاليسم سوسياليستي " را شكست دهد . در هاليوود ، مأموران سيا كارگردانان را ترغيب مي كردند كه در فيلم هاي خود سياهپوستان را هر چه بيشتر نمايش دهند ، آنان را آراسته و خوش لباس به تصوير كشند و از اين طريق ايالات متحده را جامعه آزاد و دمكرات بنمايانند . فيلم مزرعه حيوانات " جرج اورول " با سرمايه سيا تهيه شد و فيلم 1984 اورول نيز با بودجه سيا ساخته شد .
بسياري از كتب كمپاني معروف " پراگر " با بودجه مستقيم سيا چاپ مي شد و كتاب " طبقه جديد " ميلوان جيلاس با پشتيباني سيا ، در تيراژهاي وسيع در سطح دنيا ترجمه و توزيع گرديد . همچنين ميليون ها نسخه از كتاب هاي " ايروينگ كريستول " به صورت مجاني در سراسر جهان توزيع گرديد . سيا در سال 1950 ، با اختصاص 10 ميليون دلار ، راديوي اروپاي آزاد را نيز تأسيس كرد . طبق تخمين خانم ساندرز ، سازمان سيا در دوران جنگ سرد فقط يك هزار عنوان كتاب را تحت عنوان نام بنگاههاي فرهنگي و انتشاراتي ، فقط در ايالات متحده منتشر كرده است .
مباني انديشه اي
از مباحث اصلي در بررسي و تحليل هر پديده ، دانستن مباني و ريشه هاي فكري آن پديده بعنوان چارچوب ساختاري است كه با شناخت آن ترسيم و تعيين راههاي تقابل با آن پديده آسانتر و جهت دارتر مي شود . بطور كلي مي توان گفت ناتوي فرهنگي در انسان مداري غرب ريشه دارد . اصل اساسي آن مبتني است بر اصالت لذت و اينكه انسان در هر كاري كه مي خواهد انجام دهد و لذت ببرد ولو ضد ارزشي ، آزاد باشد و اين نقطه اصلي و اساس در تقابل با آموزه هاي مذهبي و اسلام بنام امر به معروف و نهي از منكر در سطح اجتماع است .
بطور خلاصه آنچه را كه در ناتوي فرهنگي تبليغ و ترويج مي شود ، عبارت است از :
- اصالت لذت
- دنياگرايي
- بي اخلاقي گري اجتماعي
- فرديت افراطي
- فمينيسم ( هر چيز را از نگاه جنسيت ديدن و در يك كلام تبليغ براي رفع حياء از سطح اجتماع )
- سوداگري اقتصادي
- توده گرايي
- ترويج بي بند و باري
كه در يك جمع بندي اين چنين مي توان گفت مروجين اين اصول ، خواستار ايجاد يك بحران هويتي و پوچي در ميان جوامع اسلامي – انساني هستند تا از اين طريق بتوانند در خلاء ايجاد شده در سطح افكار عمومي جامعه و بخصوص جوانان ، هويتي كه متناسب و تأمين كننده منافع آنان است جايگزين هويت اصلي جوامع كنند مانند آنچه از ترويج فرهنگ مصرف گرايي و آزادي مطلق زنان در غرب و برخي جوامع اسلامي بعنوان اهرمهاي پيشرفت در راستاي تأمين منافع اقتصادي بنگاههاي بزرگ غربي با يك نگاه ابزار گونه به جنس زن و جامعه انساني ، شاهد هستيم .
به بيان ديگر ناتوي فرهنگي را مي توان وسيله و روشي در دست استعمارگران در امپرياليسم نوين دانست . در گذشته و امپرياليسم كهن براي ابرقدرتها در تسلط بر منافع ديگر كشورها اين گونه مرسوم بوده كه به ديگر نقاط لشكركشي مي كردند و از طريق تحكيم نظامي ، مبادرت به اعمال سلطه خويش مي كردند ولي امروزه به جاي صرف وقت و هزينه هاي گزاف ، در امپرياليسم نوين براي رسيدن به اهداف از طريق كنترل اهرمهاي كليدي اقدام مي كنند و يكي از كليدي ترين اهرمها كه همواره مورد توجه استعمارگران در ميان همه ملتها و بخصوص ملل اسلامي بود ، مقوله فرهنگ است . فرهنگ كه شايد بتوان آن را به تعبير مقام معظم رهبري بي صداترين و مخرب ترين ابزار حمله دشمنان دانست و به جاست كه بار ديگر سخن امام خميني (ره) درباره نقش فرهنگ را يادآور شويم كه فرمودند :
" مايه خوشبختي و بدبختي همه جوامع ، در فرهنگ آنهاست " .
اهداف ناتوي فرهنگي
جبهه ناتو فرهنگي هم مانند ديگر جبهه هاي طراحي شده از سوي دشمنان ملت ايران و امت اسلام داراي اهداف خاص خويش است كه بطور خلاصه مي توان اين اهداف را در ساختار شكني و جايگزيني ساختار مطلوب در راستاي تثبيت منافع غرب ، نام برد . اصل مبارزه در تقابل ليبراليسم و فرهنگ مذهبي براي جلوگيري از ورود مذهب و دين بعنوان كاملترين برنامه زندگي بشري از طرف خالق هستي به عرصه اجتماعي جامعه بشري مي باشد يعني نقش آفريني فرهنگ و ساختار مذهبي در اصل حكومت و نظام بين الملل به صورت يك عامل مقيد كننده اعمال و رفتار بازيگران در چارچوب ارزشها نه وجود مذهب در اجتماع صرفا در حريم زندگي فردي كه خود انديشه ليبراليسم با تفكرات سكولارانه بدنبال بسط آن است .
از اين رو ، حوزه اصلي فعاليت دشمنان در جبهه فرهنگي ، شكستن ساختارهايي است كه اديان و مذاهب اصيل بدنبال تثبيت آن هستند و اين جبهه مي بايست با هر ساختاري كه به تعبير سران غرب دچار تضاد با آموزه هاي ليبراليستي شده و حالتي راديكال بر ضد نظام حاصل از اين انديشه پيدا نمود ، مبارزه كرد و آن را محدود نمود و ساختاري را جايگزين كرد .
و در اين جهت ترويج و القاء اين تفكر كه حكومت يك پديده و ايده غيرديني و حتي مخالف با آموزه هاي ديني و الهي است و در اين راستا از تبليغ و حمايت از فرق و نحله هايي همچون صوفيه ، وهابيت ، حجتيه ، بهائيت حمايت مي كنند كه همگي آنان همچو كليبون و روايتون در انديشه سياسي غرب ، امر حكومت را مانع سعادت اخروي و يا خارج از وظايف انسانهاي عادي مي دانند . با ترويج اين تفكر محيط براي فعاليت سران سرمايه داري در مناطق مختلف از طريق ايجاد ساختار و جايگزين افراد مورد نياز ، براي كسب و تثبيت منافعشان مهيا است .
روش ها و راهبردها
اعضاي ناتوي فرهنگي براي موفقيت خود و شكست رقيب از شيوه ها و ابزارهاي زير اقدام مي كند :
1. تخريب بنيان هاي فكري و اعتقادي : اعضاي ناتوي فرهنگي سعي دارند چهره تابناك دين مبين اسلام و چهره مبارك پيامبر اعظم (ص) را از طريق رمان ، فيلم و كاريكاتور مخدوش و دين اسلام را طرفدار خشونت كه با زور و شمشير گسترش پيدا كرده است . در واقع سعي دارند با استفاده از برتري هاي سياسي ، اقتصادي و رسانه اي به مباني افكار و ارزش هاي مسلمانان هجوم بياورند و با نفي و رد ارزش هاي ديني و ملي ، حاكميت خود را تثبيت و ارزش هاي مطلوب خود را تحميل كنند .
سرديا تريفكوويچ ( Srsja Trifkovic ) ، مؤلف كتاب " فايق آمدن بر خطر جهاد " ، بر اين باور است كه " هزينه ملموس حضور يك مرد ، يك زن و يك كودك مسلمان در امريكا براي ماليت دهندگان امريكايي ، لااقل سالي 100 هزار دلار است . هزينه ناخوشايند بودن عمومي مرتبط با خطر تروريسم و تأثير آن بر چگونگي زندگي ما ، البته ، غيرقابل محاسبه است ... ميان درصد تعداد مسلمانان يك كشور و افزايش خشونت هاي تروريستي در آن كشور ( تنزل عمومي كيفيت زندگي و گفتمان جامعه متمدن به كنار ) ، ارتباطي دو جانبه وجود دارد كه از طريق آزمايش و تجربه درستي آن به اثبات رسيده است .
دير يا زود ، ما ناگزيريم با پيامدهاي اين واقعيت به مقابله برخيزيم . بهترين شيوه جهت مقابله با جهان اسلام آن است كه حتي الامكان با آن كمتر در تماس باشيم . مصلحت آن است كه مهاجرت مسلمانان را به سرزمين هاي خود [در مغرب زمين] كاملا متوقف كنيم . اين كار به شيوه هاي غيرمستقيم امكان پذير است ، از قبيل ممنوع ساختن ورود مهاجران از كشورهايي كه به اشتغال در فعاليت هاي تروريستي شهرت دارند . همه مسلمانان كه شهروند كشورهاي غربي نيستند ، لازم است كه از اين سرزمين ها اخراج شوند . ما ، هم چنين ، بهتر است كه در قوانين خود تغييراتي بدهيم تا تابعيت آن عده از شهروندان مسلماني كه از شريعت پشتيباني مي كنند ، درباره جهاد و نابرابري " كفار " با مسلمانان و امثال اين ها به تبليغ مي پردازند ، باطل گردد و بازگرداندن آنان به زادگاه هاي شان تضمين شود .
براي ما ضروري است كه محيط وجوي ايجاد كنيم كه در آن اجراي فرايض ديني مسلمانان با دشواري مواجه شود . صلاح در آن است كه شهروندان مسلمان يا ناگزير شوند كه شيوه هاي غيرديني زندگي ما را بپذيرند و يا ، در صورتي كه شيفته احكام شريعت هستند ، سرزمين هاي ما را ترك كنند . بخش عظيمي از اين كار را مي توان با روشي عاري از تبعيض به انجام رساند ، آن هم صرفا از طريق امتناع ورزيدن از دادن مجوزهاي ويژه به مسلمانان جهت برخورداري شان از نهادها و آيين هاي مورد توجه خاص آن ها . مسلمانان نبايد اجازه اذان گفتن در ملاعام داشته باشند ، چرا كه چنين عملي به منزله اهانت به پيروان ساير اديان است . شايسته آن است كه پسران و دختران در تمامي فعاليت هاي ورزشي و تفريحي در ملاعام و از جمله در مدارس مشاركت داشته باشند . در مكان هاي عمومي استفاده از حجاب بايد ممنوع گردد.
شركت ها و ساختمان هاي عمومي نبايد تحت فشار قرار گيرند تا براي مسلمانان نمازخانه احداث يا داير كنند . لازم است قوانيني به اجرا درآيد تا سوء استفاده از قانون تجديد پيوند خانواده مقدور و ميسر نباشد . مصلحت نيست كه به مسلمانان مجوزي براي سرمايه گذاري هاي كلان در رسانه ها يا دانشگاه هاي مغرب زمين اعطا
شود . "
2. برچسب ناخوشايند به كشورهاي مستقل و افراد صاحب نفوذ در جهان اسلام : دستگاه تبليغي ناتوي فرهنگي با برچسب توهين آميز و ناپسند و همچنين انتخاب نام هايي كه داراي بار هيجاني شديدي است و مي تواند بر نگرش مخاطبان نسبت به آن اشخاص يا كشور تأثير بگذارد عمل
مي كنند مفاهيمي نظير محور شرارت ، انتخابات فرمايشي ، ارتجاع مذهبي ، بنيادگرايي اسلامي ، نظام سركوبگر ، رژيم توتاليتي ، آپاتايد مذهبي تنها برخي از ده ها مفاهيمي اند كه در نبرد رسانه اي ناتوي فرهنگي عليه اشخاص گروه ها و كشورهاي مستقل در جهان اسلام به ويژه ج . ا . ا به كار برده مي شود .
به عنوان نمونه پس از مجازات برخي از اشرار و اوباش كه مرتكب تجاوز ، قتل و جنايت شده بودند موجي از جنگ رواني عليه جمهوري اسلامي از سر گرفته شد.
در همين زمينه " كلوديا روت " رييس حزب سبزهاي آلمان در سايت شخصي خود مدعي شد : قتل هاي وحشتناك قوه قضائيه ايران كه زير نظر بنيادگراهاي احمدي نژاد صورت مي گيرد ، انسان را بيشتر و بيشتر به ياد روزهاي بعد از انقلاب اسلامي مي اندازد كه در آن مردم بدون سرپناه ، مريض يا معتاد ، دشمن خدا و يا اراذل و اوباش نام گرفته و در يك سري نمايشنامه هاي وحشيانه در ملاء عام اعدام مي شوند .
روت مدعي شد : در ايران يك دستگاه تروري در كار است كه با بدترين نوع و وضع غيرانساني ، خود را تصميم گيرنده مرگ و زندگي ديگران مي داند و هر چيزي را كه بعنوان يك امر دلپذير براي زندگي باشد ، نابود مي كنند .
راديو دويچه وله آلمان نيز در اين باره گزارش داد : در ماه هاي اخير ، نام ايران در رسانه هاي جهاني با اعدام همراه بوده است .
3. نفي و اثبات : دستگاه هاي رسانه اي غرب به اشكال مختلف براي نفي نوع حكومت اسلامي در ايران و اثبات ناكارآمدي آن در اداره جامعه ، ابتدا آسيب هاي اجتماعي و سياسي پديد آمده در جامعه را بر مي شمارند و به كمك عوامل خود آن ها را برجسته مي سازند آن گاه به برجسته سازي محاسن ليبرال دموكراسي غرب مبادرت مي ورزند .
به همين بهانه و براي نمونه مي توان به موضوع فرار مغزها كه يكي از معضلات كشورهاي جنوب به سمت شمال است ، اشاره كرد .
فرار مغزها و يا مهاجرت صاحبان فكر ، سرمايه و هنر ، از سمت كشورهاي جنوب به سمت كشورهاي شمال ، تنها يك روي سكه است ، كه در صورت بازگشت اين مغزها به كشور مبدا ، آنان خواسته يا ناخواسته حامل مجموعه اي از بارهاي فرهنگي جامعه ميزبان خواهند بود كه اثرات ثانويه انتقال آن به جامعه هرگز به درستي مورد بررسي قرار نگرفته است .
" آسيميله شدن " يا شبيه سازي از عوامل ثانويه تغيير رفتار اجتماعي در اين گونه موارد است كه گريبان كشورهاي مبدا را مي گيرد و به عنوان آسيبي جدي مطرح است .
در تماس شهروندان كشوري ضعيف با جامعه اي در يك كشور قوي ( از نظر ثروت و سرمايه ) افراد به سرعت آسيميله شده و بعضا خود را در مقابل تمدن جديد باخته و به تقليد رفتار آنان مي پردازند .
دگرشيفتگي تحصيلكردگان و روشنفكران كه قشر آگاه و متعقل پيكره اجتماع خويشند ، فاجعه ايست كه خسارت هاي فراواني را مي تواند بر جامعه تحميل كند .
از اين روست كه وظيفه مسئولان هر نظام سياسي در كشورهاي با فرهنگ است كه همواره شهروندان خود را اعم از هنرمند ، تحصيل كرده ، ورزشكار ، متخصص چه در داخل و چه در خارج از كشورشان ، به هنگام مواجهه با غربيان نسبت به برتري " هويت و فرهنگ " خود آگاه كنند .
تصميم سازان فرهنگ هر جامعه اي بايد تلاش كنند تا با آموزش هاي لازم ، خودباوري را در شهروندان تقويت كرده و آنها را در برابر فرهنگ ، هويت و ارزش هاي جامعه خود حساس تر كنند.
فرانتس فانون ، انديشمند سياهپوست الجزايري ، معتقد است : " بعضي از مردم وقت هاي خود را با تشبه جويي ها و همرنگ محيط شدن هاي بي ثمر تلف مي كنند و به تقليدهاي كوركورانه ادامه مي دهند ، نمونه آنچه كه در فرهنگ كوچه و بازار بسياري از كشورهاي جنوب ، به ويژه در شهرهاي صنعتي مي تواند مشاهده كرد . "
اين گونه تقليدهاي ناشيانه براي مدرن شدن بود كه علامه اقبال لاهوري را نيز واداشت تا با اين بيماري اجتماعي به مبارزه برخيزد و بسرايد كه :
" شرق را از خود برد تقليد غرب / بايد اين اقوام را تنقيد غرب "
و براي عوضي گرفتن درد جوامع شرقي و از آن جمله جوامع اسلامي مي سرايد :
قوت افرنگ از علم و فن است
از همين آتش چراغش روشن است
علم و فن را اي جوان شوخ و شنگ
مغز مي بايد نه ملبوس ، فرهنگ
اندرين ره جز نگه مطلوب نيست
اين يا آن كله مطلوب نيست
ژان پل سارتر فرانسوي ، پدر مكتب اگزيستانسياليسم ، اعتراف مي كند كه عده اي به نام تحصيلكرده و روشنفكر جاده صاف كن استعمار اروپايي بوده و اروپاييان آگاهانه و به خاطر منافع استعماري خود روشنفكر مدل خويش را در جهان سوم صادر مي نمودند .
وي در مقدمه كتاب " مغضوبين زمين " فرانتس فانون ، مي نويسد :
" نخبگان اروپا به ساختن و پرداختن بوميان نخبه دست زدند ، آنها جوانان با استعداد را برگزيدند و اصول و فرهنگ غربي را چون داغي بر پيشاني آنها زدند و دهانشان را از حرف هاي گنده و دهان پركن انباشتند و پس از اقامت كوتاه در " متروپل " راهي وطن شان كردند . " " اين دروغ هاي متحرك چيزي براي گفتن براي مردم ، جامعه و برادران خويش نداشتند . اينان تنها منعكس كننده صداها بودند . "
" ما از پاريس ، از لندن ، كلماتي ادا مي كرديم و در گوشه اي از آفريقا يا آسيا دهان ها باز مي شدند و كلمات ما را تكرار كرده جواب مي دادند . " به تعبير سارتر ، " اين تيپ آدم ها روشنفكر نيستند ، بلكه نيمه روشنفكرند و بدترين و خطرناكترين آدم ها ، آدم هاي نيمه روشنفكرند براي اين كه اينان مانند نيمه كوران هستند . "
" آدم هايي كه قبول دارند كور هستند ، عصاي خود را به دست آدم هاي بينا مي سپارند تا از لغزش ها و گودال ها عبور داده و به سلامت به مقصد رهنمون كردند ، اما آدم هاي نيمه كور ، چون كه قبول ندارند كور هستند ، عصاي خود را به دست ديگران نمي سپارند ، كورمال كورمال راه مي پيمايند و عاقبت سقوط مي كنند و زمين مي خورند . "
" نيمه روشنفكران درست همانند نيمه كورها هستند كه نه خود درست مي بينند و نه از ديگران راهنمايي مي گيرند . آنها نه وضعيت سنتي و قديمي را قبول دارند و نه شرايط جديد را فهميده و درك نموده اند ، فقط به تقليدهاي كوركورانه و سطحي و ظاهري بسنده مي كنند و در اين مسير چه غوغاها و آواهايي كه سر نمي دهند ! و چه قرباني هايي كه نمي گيرند ! "
متأسفانه امروزه بسياري از جوامع اسلامي به رغم همه ي جزر و مدها و توفان ها و حوادث تجربه ساز ، باز هم فقر علمي ، فرهنگي ، شخصيتي ، اقتصادي ، اعتقادي و اخلاقي در آن بيداد مي كند .
آنچه تاكنون گفته شد مويد آن است كه امروزه بايد بيش از هر موضوع و مقوله اي ديگري ، سياست هاي فرهنگي كشور براي مقابله با نفوذهاي پنهان و آشكار مهاجمان فرهنگي تقويت شده و در قالب برنامه هاي آموزشي به جامعه ارايه شود .
4. ايجاد اختلاف : ايجاد اختلاف ، چند دسته گي و تقابل و نهايتا درگيري بين اقوام و مذاهب گوناگون هم در بعد ملي و هم در سطح جهان اسلام.
5. القا وجود اجماع نسبت به نظرات آنها در جهان : سعي مي كنند طوري القا كنند كه همه با نظرات و مواضع آنان موافق اند و آن چه را آن ها مي گويند نظر همه است ، نظير آن چه در جريان پرونده هسته اي جمهوري اسلامي ايران شاهد آن بوديم .
در واقع آنان با استفاده از نياز به همرنگي و تمايل به در اكثريت بودن مردم براي القاي پيام هاي عملياتي رواني خود بهره مي گيرند .
6. ايجاد ابهام و ترديد در اذهان مردم : دستگاه تبليغي و رسانه اي ناتوي فرهنگي با ارائه اخبار و اطلاعات ناقص ، شبهه انگيز و اغلب نادرست در زمينه رهبران و نهادهاي جمهوري اسلامي سعي در القاي ناكارآمدي جمهوري اسلامي ايران و ايجاد شك و شبهه در مورد ارزش هاي ديني و هنجارهاي مذهبي هستند .
هم اكنون فقط امريكا از بين اعضاي ناتوي فرهنگي براي ميليون ها مخاطب به 37 زبان زنده دنيا پيام تبليغاتي و عمليات رواني ارسال مي كند كه بيشتر اين پيام ها به جهان اسلام و كشورهايي نظير جمهوري اسلامي ايران معطوف است .
7. هدايت افكار عمومي : دستگاه تبليغي و رسانه اي ناتوي فرهنگي غرب و كارگزاران خبري آن ها آگاهانه و با برنامه ريزي به تصويرسازي خبري و انگاره سازي خبري دست مي زنند و با فضاي ساختگي كه ضرورتا با واقعيت ها منطبق نيست و يا از واقعيات انگاره هايي خلق مي كنند كه تنها در راستاي اهداف آن ها باشد .
در فضاي نوين رسانه اي ، شايد بيشترين تعامل ديپلماتيك را ديپلمات هاي مجهز به فناوري هاي نوين ارتباطات و اطلاعات با مخاطبان جهاني داشته باشند . چرا كه در غير اين صورت رسانه ها پيش از آنها گستره ديپلماسي و سياست خارجي را به تحرير كانال هاي راديويي – تلويزيوني ، روزنامه ها ، سايتها و ساير رسانه ها مي كشانند. كمتر دولتي را مي توان يافت كه بتواند با سرعت شگفت انگيز رسانه هاي جهاني ، بويژه رسانه هاي تصويري در سياست خارجي ، حركت كند .
رسانه ها بازيگران غيردولتي سياستگذاري خارجي امروز كشورها هستند كه فعاليت آنها را نه مي توان كنترل كرد و نه مي توان ناديده گرفت . آنها در گفتمان سنتي سياست خارجي ، تغيير و تحولات بيشماري ايجاد كرده اند و دولتها را به تحول در تصميم گيري و اجراي سياست خارجي وادار كرده اند . درست به اين دليل كه گفتمان سازي ، تصويرسازي و اقناع ديگران ، در تعاملات ديپلماتيك و سياست خارجي جايگاهي نوين يافته اند ، نقش رسانه ها در پردازش و اقناع ديگران بسياري كليدي تر از گذشته شده است .
گستره نفوذ و تأثيرگذاري رسانه ها به عنوان بازيگران قدرتمند غيردولتي در عرصه ديپلماسي و سياست خارجي ، بر دولتهاي ملي فشار وارد مي آورد و آنها را وادار مي سازد تا با شتاب و خيلي فوري ، به تجديدنظر و ايجاد تحول در ساختارهاي مدل ديپلماسي و سياست خارجي خود بپردازند و ديپلماسي نويني را به عنوان كانون مركزي تلاشهاي ديپلماتيك خود ، ايجاد ، رشد و توسعه دهند .
در ديپلماسي نوين " افكار عمومي " جايگاه مهمي دارد ، كشمكش ها از طريق جريان ديجيتالي اطلاعات دنبال مي شود و در اين جريان رويارويي اصلي ميان ملتهاي كوچك و ساختارهاي جهاني است .
رسانه ها در همكاري هاي فراملي و غيرحكومتي ، نقشهاي مهمي را عهده دارند و به اجرا مي گذارند . بسياري از رسانه هاي جهاني قدرت نرم خود را دارا خواهند بود تا از طريق آن شهروندان را براي ايجاد ائتلاف هايي كه محدوديت هاي ملي را شامل نمي شود ، جذب كنند. هم اكنون با توجه به رشد ابزارهاي مدرن ارتباطي ، مأموريت وزارت خارجه و وزارت دفاع عمدتا بر دوش لشكر رسانه ها قرار داده شده است.
جديدترين نمونه مطالعات درباره چگونگي تصوير اسلام در رسانه ها پژوهشي است به نام چهره خشن و تضادگراي اسلام در شبكه هاي تلويزيوني ARD و ZDF آلمان به مديريت كي حافظ . مؤسسه او تمام برنامه هاي تلويزيوني اين 2 شبكه درباره اسلام در سالهاي 2005 و 2006 را مورد مطالعه و بررسي قرار داده است .
بر اساس نتايج جالب توجه اين تحقيق در 81 درصد از برنامه ها ، اسلام با موضوعاتي كه به طور مستقيم يا ضمني داراي مفهوم منفي هستند ارتباط داده شده است ؛ به عنوان مثال در 31 و 23 درصد از برنامه ها نام اسلام در كنار مقولاتي چون تروريسم و افراط گرايي قرار گرفته است .
در 54 و16 درصد از برنامه ها نام اسلام در كنار مسائلي مثل تضاد و كشمكش بين المللي مطرح شده است . در 77و 9 درصد از برنامه هاي اين 2 شبكه تلويزيوني اسلام مروج عدم تسامح و رواداري ديني دانسته شده و در 51و4 درصد از برنامه ها بحث از اسلام همزمان با بحث سركوب زنان و تبعيض عليه آنان مورد توجه قرار گرفته است .
تنها در 11 درصد از برنامه ها كوشيده شده اسلام با مفاهيم متعالي چون فرهنگ و دين ارتباط داده شود و نيز تنها در 8 درصد از برنامه ها اسلام و ارتباط سازنده آن با مسائل اجتماعي و روزمره مورد بحث بوده است .
در جمع بندي اين پژوهش آمده است : " مشكل اصلي معرفي مسائل منفي در كنار نام اسلام نيست ، بلكه مهم آن است كه بر اثر پخش اين گونه برنامه هاي جهتدار ، بتدريج ابعاد فرهنگي اسلام ، كاركردهاي مثبت آن در زندگي روزمره معتقدان و نيز ديگر نكات برجسته اين دين از اذهان عمومي در غرب محو مي شود".
.................................................................................
منبع: مركز اسناد انقلاب اسلامي
انتهاي پيام/
پنجشنبه 12 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 265]
-
گوناگون
پربازدیدترینها