تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اى مردم! جز اين نيست كه خداست و شيطان، حق است و باطل، هدايت است و ضلالت، رشد ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815384431




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تاملي در شعر و انديشه حافظ


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تاملي در شعر و انديشه حافظ
تاملي در شعر و انديشه حافظ نويسنده:علي بلاغي منبع:روزنامه کیهان در اوايل قرن هشتم و در اوضاع نابسامان شيراز كه متاثر از تحولات قرن هفتم ايران زمين بود حافظ ديده به جهان گشود و در منازعات ميان امراي آل اينجو و آل مظفر شخصيتش شكل گرفت و تبديل به ستاره اي درخشان در آسمان ادب فارسي بلكه جهان ادبيات گرديد و توفيق اين را يافت كه بيش از همه شاعران فارسي زبان مورد اقبال عام و خاص قرار گيرد.كيست حافظ؟حافظ نيز همانند قاطبه بزرگان علم و ادب، زندگي نامه شخصي اش در سايه روشن شهرت و جايگاه ادبي اش مكتوم مانده است، روايات و مندرجات تذكره نامه ها نيز كمكي به حل اين موضوع نمي كند، محمد گلندام دوست و همدرس او و نخستين گردآورنده ديوان حافظ، وي را اين گونه معرفي مي كند «مولانا الاعظم المرحوم الشهيد مفخر العلماء، استاد نحارير الادبا، شمس المله والدين، محمد الحافظ الشيرازي» (ذبيح اله صفا، ص185)اوضاع اجتماعي و سياسي دوران حافظاز تاريك ترين دوران تاريخ ايران، قرون هفتم و هشتم است. قتل عام ها و كشتارها و ويراني هاي پياپي با حمله مغول در سال 616 هـ كه همانند بلايي آسماني بود آغاز گرديد و بسياري از زيرساخت هاي فرهنگي و اجتماعي جامعه ايران را نابود كرد. تاثيرات بسيار منفي فرهنگي و اجتماعي ازخود برجاي گذاشت، اما بنابر عللي سلسله علم و ادب در اين دو قرن منقطع نگرديد «وجود پناهگاههايي براي فرهنگ ايران و علاقمندي برخي از سلاطين ايراني يا ايراني شده زمينه را براي ظهور عالمان و شعرا و اديان بزرگي فراهم كرد يكي از اين پناهگاه هاي فرهنگ ناحيه فارس بود» (ذبيح اله صفا، ص 18)اوضاع ادبي اين دورهقالب غالب در اين دوره غزل است و بازار قصايد مدحي رو به كساد نهاده است اگر قصيده اي هم هست بيشتر با مضامين اجتماعي و حكمي است تقليد و نظيره گويي در ميان شاعران رواج دارد. درون مايه غزل در قرن هفتم يا عاشقانه است و يا عارفانه، كه سعدي غزل عاشقانه را به اوج رسانده و مولوي غزل عارفانه، اما در قرن هشتم شاعران دست به امتزاج و تلفيق مي زنند كه به اين گروه از شاعران، «گروه تلفيق» نيز مي گويند (شميسا، ص 240) اوج غزل هاي تلفيقي عارفانه و عاشقانه در اشعار حافظ متبلور است.از شعراي برجسته اين دوره كه بسياري از آنها الهام بخش حافظ شدند، خواجوي كرماني، عماد فقيه كرماني، سلمان ساوجي، ناصر بخارايي را مي توان نام برد اما حافظ از بزرگان ادب فارسي كه قبل از خود مي زيستند نيز بهره برده و تاثير مستقيم آنها در اشعارش مشهود است.از آن ميان مي توان از: «سنايي غزنوي، نظامي گنجوي، انوري، خاقاني، ظهير فاريابي عطار، كمال الدين اصفهاني، عراقي، سعدي، نزاري قهستاني، اميرخسرو دهلوي و اوحدي مراغه اي» نام برد (خرمشاهي،صص 91-40) توجه به معارف اسلامي، ستايش عشق، علومقام معشوق، ذهنيت يا توجه به دنياي درون، آرمان گرايي تفكر غنايي از مختصات فكري شعراي اين دوره است.ويژگي هاي شعر حافظالف)صنايع ادبي در شعر حافظحافظ در بكارگيري انواع علوم بلاغي و صنايع ادبي از بديع و بيان و معاني از همه شعراي قبل از خود و معاصران گوي سبقت برد و پس از او نيز كسي به پاي او نرسيده است.حافظ از ايهام بيشتر از همه صنايع استفاده كرده است به گونه اي كه جزء مختصات سبكي او درآمده است و عده اي معتقدند كه حافظ نخست بار اين صنعت را كشف كرده است و ظرفيت هاي هنري آن را دريافته است.همان گونه كه گفته شد در بديع معنوي بيشتر به ايهام و انواع آن پرداخته و در بديع لفظي به انواع جناس، در بيان عمده توجه او به استعاره است و از طرف ديگر تلميح و طنز زيور اشعار او گرديده است.ب) مضامين و درون مايه شعر حافظبه طور كلي مي توان درون مايه اشعار حافظ را به سه دسته «عارفانه، عاشقانه و رندانه» تقسيم كرد (استعلامي، ص 56)البته آن گونه كه در نگاه اول نيز مي توان دريافت غزل هايي كه بتوان به طور كامل در اين دسته بندي گنجاند بسيار اندك اند بعضي غزل ها هستند كه ادبيات يا بيتي از هر سه دسته در آن جاي گرفته است.شعر حافظ را مي توان از منظري ديگر نماينده سه جريان عمده شعري قبل از او دانست كه عبارت بودند از شعر مدحي، عرفاني و عاشقانه.حافظ با زبان ايهام و طنز به مسائل حاد اجتماعي دوره خود پرداخته و با نوع شاهان متظاهر و زاهدان ريايي و صوفيان دروغين به مبارزه پرداخته است.شعر و انديشه حافظاكنون از حافظ يك ديوان مشتمل بر حدود پانصد غزل و چند قصيده و مثنوي و رباعي در دست است از آنجا كه خواجه اساسا غزل سراست قصايد و مثنوي هاي او غالبا ناديده گرفته شده است اما حافظ در غزل هم طرزي نو ابداع نكرده است و سرمشق او در غزل سرايي بيشتر سعدي، كمال الدين اصفهاني، سلمان ساوجي و خواجوي كرماني است و غزل هاي او بر همان وزن و قافيه و گاه همان مضمون سروده شده است كه استادان پيشين طبع آزمايي كرده بودند كه اين شباهت ظاهري هرگز به آن معني نيست كه شاعر فرزانه شيراز به مانند مقلدان بي ابتكار در دايره تكرار و دنباله روي از ديگران اسير مانده است. حافظ غزل فارسي را به آن درجه از كمال رسانيده كه پس از او همه قريحه آزمايان در برابر والايي و كمال هنري سخنش اظهار درماندگي كرده اند شايد به همين اعتبار است كه برخي او را خاتم شعراي ايران مي دانند و برآنند كه پس از او سخن پارسي رو به انحطاط و زوال رفته است.سبك شاعري او تازگي دارد پيشينيان وقتي غزل مي گفتند يا عاشقانه بود يا عارفانه. اما راهي كه حافظ از اين ميانه برگزيد تركيب و تلفيق عشق و عرفان و دست يافتن به شيوه اي است كه تا عصر او اگر سابقه هم داشته، هرگز به اين زيبايي و كمال نبوده است.عرفان حافظ:عرفان حافظ او را به اعماق محصور خشكه مقدسان راهب منش نمي كشاند بلكه اخلاق فردي توأم با اخلاق اجتماعي را در حافظ به تعالي مي كشاند تا آنجا كه شديدترين انتقادات به بداخلاقي هاي فردي و اجتماعي را مي توان در اشعار حافظ مشاهده كرد.اغتنام فرصت:در اشعار حافظ غنيمت شمردن فرصت و ابن الوقتي (وقت شناسي عارفانه) و دريافت و درك لحظه ها و آنات را به شكل برجسته اي مي توان ديد، آنجا كه از منظر او غنيمت وقت و دم حاصل حيات انساني است در اين اغتنام فرصت مي توان هم جنبه عرفاني را ديد و هم اجتماعي:ده روز مهر گردون افسانه است و افسوننيكي به جاي ياران، فرصت شمار يارا(ديوان حافظ، غزل 5)به مأمني رو و فرصت شمر غنيمت وقتكه در كمينگه عمرند قاطعان طريق(ديوان حافظ، غزل 298)وقت را غنيمت دان آنقدر كه بتوانيحاصل از حيات اي جان اين دمست تا داني(ديوان حافظ غزل 473)عشق:ژرف ترين و عميق ترين مفهوم در اشعار حافظ عشق است كه مي توان هم رگه هايي از عشق مجازي و هم رشحاتي از عشق حقيقي را در كلام او يافت، خود را بنده عشق مي داند و از ديدگاه او عشق روح و حقيت عالم هستي است، عشق است كه انگيزه آفرينش است، آدمي و پري همه طفيل هستي عشق اند. عشق با فروغش آتش به همه عالم مي زند اما در حريم حرمت عشق عقل را راهي نيست و نغمه عشق است كه هرگاه اراده كند راه به جايي دارد و راهي است راه عشق كه هيچش كناره نيست.توكل و تسليم و رضا:حافظ تقديرگرايي جزم انديش نيست بلكه آزادمنشي متوكل به قضا و قدر الهي است، او مرحله تكميل سير متعالي شخصيت انساني در تقوي و دانش را توكل مي داند و تكيه صرف به دانش و اعمال بشري را حتي كفر مي پندارد اما از منظري ديگر خود را نوشنده باده الهي الست مي داند و در برابر رضاي خدا دم برنمي آرد.اصلاح اجتماعيحافظ گرچه خود موقعيت اجتماعي مناسبي داشت ولي در غم خويش نبود بلكه نگران ارزش هاي والايي بود كه به آلايش كشيده شده بود از اين رو امن و آرام مدعيان دروغين را به باد انتقاد مي گرفت و نقاب هاي تزوير و ريا را مي دريد در طول تاريخ ادبيات ايران تا حدود يك قرن پيش كه افكار جديد آزاديخواهي و اصلاح اجتماعي مطرح شد. شاعري همانند حافظ نداريم كه دردها و فسادهاي اجتماعي را بشناسد و آسيب هاي اجتماعي را به خوبي كالبدشكافي كند. «سلاح حافظ در كار و بار انتقاد و اصلاح اجتماعي اش طنز اوست.» (خرمشاهي، ص 32) تا جايي كه به طنز حتي رندي و مي خوارگي را ارجح بر تزوير و ريا مي دانست.
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 718]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن