تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 26 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):غيرت از ايمان است و بى بند و بارى از نفاق.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816018749




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تاملي بر جايگاه و سيماي زن در ادبيات


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
 تاملي بر جايگاه و سيماي زن در ادبيات
تاملي بر جايگاه و سيماي زن در ادبيات   * نويسنده : ناصر ناصري   چکيده   در هر جامعه بشري زندگي مردان با زنان همراه بوده است و در طول تاريخ در فرهنگ هاي ملت ها و قوم هاي مختلف نگرش هاي گوناگوني به زنان مشاهده مي شود که گاه مظهر مکر و حيله و شرارت و پليدي و حتي اهريمني محسوب مي شوند و گاه انيس و مشاور مردان بوده و حتي در راس حکومت قرار گرفته اند اما آنچه مسلم است اين است که در آثار ادبيات فارسي تا انقلاب مشروطه معمولاً مورد تاخت و تاز و تهاجم زبان و قلم شاعران و نويسندگان قرار گرفته اند ولي بعد از انقلاب مشروطيت تحولي عظيم در ظهور زنان در صحنه هاي اجتماعي و سياسي مشاهده شد . و توانسته اند شايستگي ها و قابليت هاي خود را در عرصه هاي اجتماعي با زبان و بيان آشکار کنند و پا به پاي مردان در تمام عرصه ها حضور و صحنه ها و دخالت خود را نشان بدهند . کليد واژه ها :   زن ، صفات زن ، مادر ، آيينه ادب و آيات و احاديث سيماي زن در ادبيات معاصر   قانون که مرد را همه جا رسته خواسته چون صيد ، بال زن به قفس بسته خواسته برخاسته به ياري مرد از هزار سوي زن را به کنج غمکده بنشسته خواسته ( رباب تمدن ؛ شبيخون ، ص 59 ) «با آغاز انقلاب مشروطيت و رشد جريان تنوير افکار ، آگاهي و شعور اجتماعي مردم به طور محسوسي بالا رفته و زنان نيز ضمن اينکه توانستند تا حدودي به کسب سواد و دانش نائل شوند و به واسطه همه گير شدن بحث هاي اجتماعي از طريق بحث هاي خانوادگي و مطالعه نشريات مختلف منتشره ، آگاهي آنها نسبت به وضعيت سياسي و اجتماعي عصر خود افزون شد و زناني که استعداد و قريحه ي هنري داشتند کم کم در صحنه هاي اجتماعي ظاهر شدند » . ( پايان نامه ، خانم لاله کرمانشاهي ، ص 8 ) ذوق سرشار و احساسات لطيف استاد شهريار هميشه او را به ستايش و تمجيد از زيبايي ها واداشته است به طوري که هر جا در برابر صنع زيباي خداوندي قرار مي گيرد ناخودآگاه چشمه طبع جوشانش جاري شده و باعث آفريدن اثري جاوداني مي شود ، زيبايي هاي جمال انسان ها بالاخص در مورد زنان که با ظرافت و لطافت بيشتري مشهود است . اين مطلب در اشعاري چون « دختر گل فروش » ، « غزال و غزل » ، « اي زن » ، « دختر ترسا» ، « ماه کليسا » و « به سينما مي رفت » و ... کاملاً نمايان است . ستايش جمال زن در شعر شهريار به عنوان ستايش يک جمال معنوي و خدادادي مطرح مي شود و حفظ عفت و کسب دانش را عامل ماندگاري اين جمال معرفي مي کند : رخ و زلف آدميت ، زن با حجاب و تقواست تو بر آن رخ دلارا خط و خال آدميت... به کرشمه عفاف و به جمال دانش تست که خدا کند تجلي به جلال آدميت... به زوال آدميت سخن از مقام زن نيست که زن از هنر بماند به زوال آدميت ( ديوان شهريار ، 1072 ) و در ابياتي ديگر عفت زن هاي آذربايجان را با غيرت مردانه اش در هم آميخته و مي ستايد : عفت زنهاي تو تالي ندارد در بشر غيرت مردان تو ثاني ندارد در جهان ( ديوان شهريار ، 556) زن الگو مثالش بنت زهرا زينب کبراست که سرمشقي به خوش خطي اين خاتون نخواهد شد ( ديوان ، 1143) در نظر شاعر ، حجاب زن در نزد مردان زيباتر از گيسوان زنجير گونه آنان است. حجاب زن پارسا پيش چشمش به زيبايي زلف زنجير مويي ديوان ، 1127 شهريار وجود زن را عامل سر و سامان گرفتن و هدفمند شدن زندگي مرد مي داند . زنان پارسا و با عفت را چون چراغي ، روشني بخش محفل خانواده معرفي مي کند . به خانه اي که نه در وي زن است زندان است چه دخمه اي که صدش رخنه هست و روزن نيست چراغ خانه مرد خدا ، زن و بچه است تو را که نيست زن و بچه خانه روشن نيست به خانه داري خود هرگز انتخاب مکن زني که خانه نگهدار و پاکدامن نيست ( ديوان ، 1067 ) شهريار در غم از دست دادن همسرش در شعري با عنوان « داغ همسر » ، يتيمي دوباره خود را غمي جگر سوز مي داند : چه زبان ها که خودآموز نوشتند ولي مرگ همسر چه کتابي که خودآموزتر است گر جگر سوز بود داغ يتيمي با طفل پيرزن مرده يتيمش ، جگرسوزتر است همه دلدوز بود داغ عزيزان ، ليکن داغ همسر چه خدنگي است که دلدوزتر است ( ديوان ، 1052) او مادر را موجودي مقدس معرفي مي کند که مهد مهر و عطوفت و کوه صبر و بردباري ، شمع محفل خانواده و کانون تمام دلبستگي هاي فرزندان است . طفل را هر لحظه خوفي هست کان تسکين نيابد جز به زير بال مهر و نازش و تيمار مادر ( ديوان ، 518) شهريار مادر را چون فرشته اي مي داند که آهنگ لالايي او پيامي خدايي است : مادر فرشته ايست کش آهنگ لايلاي قدسي ترين پيام خدا و پيمبر است جز کودک يتيم چه داند که در جهان بي مادري چه فاجعه يي رقت آور است درياي مهد مادري از شهريار پرس کو سينه اش سفينه غواص گوهر است ( ديوان ، 473) چنين برداشت و نظرگاهي در مورد مقام شامخ مادر ، استاد سخن را بر آن داشته است که ارزش و مقام و منزلت او را در قصيده « روز مادر » با زيباترين الفاظ و ترکيبات به تصوير کشد و ناسپاسان را به تير کفر نشانه گيرد : مادر مقام و منزلتش بين که في المثل فخر علي به زهره زهرا ازهرست قدسيه مادري که بر سر سوره کتاب تشبيه او به چشمه اکسير کوثر است شاه زنان که معجر عصمت به خون خضاب شافي ترين شفيعه صحراي محشر است از اين همه مواهب مخصوص کبريا مادر ، مهين وديعه ناموس اکبر است اين نعمت عظيم به ايمان سپاس دار هر گو نه پاس حرمت او داشت کافر است ( ديوان ، 472 ) با تامل در اشعار رهي معيري متوجه مي شويم که او سه چيز را در نهايت زيبايي و کمال مي بيند . شعر و گل و زن را . و معتقد است که همگان به زيبايي ها عشق مي ورزند در وصف جمال زيباي زن مي گويد : نه من پرستش روي نکو نمايم و بس کسي که روي نکو را نمي پرستد کيست ؟ با مطالعه در اشعار رهي و دقت در آنها مي توان به آن مطلب پي برد که او « زن » را نه تنها ستايش و تمجيد مي کرد بلکه اين موجود اثيري را جوهري از زندگي مي شناخت و در ستايش زن مي گويد : سوسن نه اي که بر سر خورشيد افسري گيسو نه اي ، که بر تن گلبرگ جوشني گر ماه و زهره ، شب به جهان سايه افکند تو روز و شب به زهره و مه سايه افکني ( سايه عمر ـ ص 68 ) رهي شعري در قالب مثنوي با عنوان « خلقت زن » تمام اوصاف و سرشت زن را در کمال زيبايي مي سرايد که خداوند در خلقت وي نهايت دستکاري قدرت را به خرج داده است و در عين حال آميزه اي از تمام اضداد جهان دانسته است . جهان داور چو گيتي را بنا کرد پي ايجاد زن انديشه ها کرد مهيا تا کند اجزاي او را ستاند از لاله و گل ، رنگ و بو را ز دريا عمق و از خورشيد گرمي ز آهن سخني ، از گلبرگ نرمي تکاپو از نسيم و مويه از جوي ز شاخ تر ، گرائيدن بهر سوي ز امواج خروشان ، تند خويي ز روز و شب ، دورنگي و دو رويي صفا از صبح و شورانگيزي از مي شکر افشاني و شيريني از ني ز طبع زهره ، شادي آفريني ز پروين شيوه بالا نشيني ز آتش گرمي و دم سردي از آب خيال انگيزي از شبهاي مهتاب گران سنگي ، ز لعل کوهساري سبک روحي ، ز مرغان بهاري ( همان ص 8 ـ 237 ) وقتي اين عاشق سراپا شيفته با بي وفايي و خيانت زن روبرو شد منجر به شکست احساسات وي گرديد با زباني مملو از خشم به تحقير و بي وفايي و پايين آوردن ارزش زن پرداخت . الهي در کمند زن نيفتي و گر افتي به روز من نيفتي وفاداري مجوي از زن که بيجاست کزين بربط نخيزد نغمه راست درون کعبه ، شوق دير دارد سري با تو سري با غير دارد چو زن يار کسان شد ، خار از او به چو تر دامن بود گل ، خار از او به حذر کن ، ز آن بت نسرين بر و دوش که هر دم با خسي گردد هم آغوش ( مجموعه اشعار ، ص 237 ) اخوان نيز در اغلب اشعارش از شجاعت و مردانگي و ايثار و فداکاري زنان سخن گفته است و با سرودن شعري در ستايش همسرش با ذکر نام زنش ارادت قلبي خود را به وي نشان داده است و در فراق همسر ناله هاي جانسوز و دردناک و احساس تنهايي خود را ابراز داشته است و در دو قطعه شعري اندوه باطني خود را در سوگ دخترش اظهار داشته است . در ستايش همسر مي گويد : بنگر اي جانانه توران تا که بر رخسار من اشک هاي من خبر دارت کنند از ماجرا ديدم آن مرغک چو منقار کبود از هم گشود مي ستايد عشق محجوب من و حسن تو را ( زمستان ، ص 19 ) که توران نام همسر اخوان و منقار کبود به استعاره قلم شاعر مي باشد . و در جايي از لطف سرشار و صميميت همسرش سخن مي گويد که فردايي سبز و آفتابي و پنجره صبح را به رويش خواهد گشود . هرگز فراموشم نخواهد گشت ، هرگز آن شب که عالم ، عالم لطف و صفا بود من بودم و توران ، هستي لذتي داشت از شوق چشمک مي زد و رويش به ما بود ( زمستان ، ص 10 و 9 ) و در فراق همسر ، زندگي اش را به مانند سياه چالي تصور مي کند که چون بيژن در شبهاي تيره و طولاني گرفتار است که به نگاه رستم زمانه خود دل مي بندد تا او را از مهلکه جانگداز تنهايي نجاتش دهد . هوا سرد است و پر درد ، شب خاموش و من تنها تو را مي جويم ، اي آغوش مهرت ، رشک گلشنها چو دوري از برم ، گويي به چاهي تيره دربندم چو در هنگامه رستمها ، چو در شهنامه بيژن ها مهينا ، نازنينا ، بي قرينا ، اي که يزدانت به دلبندي هزاران سرفرازي داده ، برزنها مرا با صد وفاداري ، تو دلجويي تو غمخواري هم اندر چنگ بيماري ، هم اندر جنگ دشمنها به راه زندگي ، تا دست در دست ، مي پويم نينديشم ز شيطانها ، نپرهيزم ز رهزنها ( شعله کبود ، صص 26 ـ 258) و در شجاعت و جگرآوري زن از مقام شامخ وي چنين ياد مي کند . همين تنها نبيني شيرمردان فراوان ديده ام من شير زن هم نشان مردي مردم ، نري نيست جوانمردي تواند پيرزن هم ( تو را اي کهن بوم و بر دوستت دارم ، ص 183) منابع و مآخذ 1ـ آرين پور ، يحيي ، « از صبا تا نيما » جلد 2 ـ 1 ، چاپ چهارم ، تهران ، انتشارات زوار 1372. 2ـ اعتصامي ، پروين ، « ديوان » ، با مقدمه استاد ملک الشعرا بهار ، تهران ، انتشارات ساحل ، 1375. 3ـ بهبهاني ، سيمين ، « مجموعه اشعار » ، تهران ، انتشارات نگاه ، 1382. 4ـ تاج بخش ، غزل ـ « زن ، شعر و انديشه » ، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان ـ چاپ اول 1378. 5 ـ شهريار ، محمد حسين ، ديوان اشعار ، تهران ، انتشارات نگاه ، چاپ بيست و سوم 1383. 6 ـ پارسي پور ، شهر نوش ، طوبي و معناي شب ، نشر البرز ، چاپ پنجم ، 1382. 7 ـ تاجبخش ، غزل ، « زن و شعر و انديشه » ، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان ، چاپ اول 1378. 8 ـ خاقاني ، ديوان ، به کوشش دکتر ضياء الدين سجادي ، انتشارات زوار ، چاپ سوم ، 1368. 9 ـ دانشور ، سيمين ، « سووشون » ، تهران ، انتشارات خوارزمي ، 1357. 10 ـ رازي ، نجم الدين ، مرصاد العباد » ، محمد امين رياحي ، شرکت انتشارات علمي و فرهنگي ، چاپ سوم ، 1366. 11 ـ رواني پور ، منيره ـ « اهل غرق » ، نشر قصه ، تهران ، چاپ اول 1383. 12 ـ سعدي ، مصلح الدين ، « بوستان » ، به اهتمام خزائلي ، انتشارات جاويدان ، چاپ ششم ، 1366. 13 ـ صفارزاده ، طاهره ـ « سفر پنجم » چاپ چهارم ـ انتشارات نويد شيراز ـ 1365. 14 ـ صفارزاده ـ طاهره ـ « مردان منحني » ـ چاپ اول ـ انتشارات نويد شيراز ـ 1366. 15 ـ عظيمي نژادان ، شبنم ، «زن معمار جامعه ي مرد سالاري » نشر اختران ، چاپ اول 1384. 16 ـ فرخ زاد ، فروغ ، «ديوان اشعار» ـ با مقدمه بهروز جلالي ، تهران ، انتشارات مرواريد ، 1372. 17 ـ مرادي کوچي ، شهناز ، «شناختنامه فروغ» ، انتشارات قطره ، چاپ اول ، 1379. 18 ـ معيري ، رهي ـ سايه عمر ـ «انتشارات زوار» ـ چاپ هفتم ـ 1375. 19 ـ نياز کرماني ، سعيد ، «حافظ شناسي» ـ انتشارات پاژنگ ، بخش سوم ، چاپ اول ، 1368. 20 ـ يزداني ، زينب ،« زن در شعر فارسي» ـ انتشارات فردوس ـ تهران 1378. *( عضو هيئت علمي واحد خوي ) منبع:نشريه پايگاه نور شماره 4 /ن  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 513]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن