واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پيام انديشه انگيز نيکاننخستين زن شاعر پارسي گوي
![شعر](http://img.tebyan.net/big/1388/04/189224381682813614245188157552031822456252.jpg)
گي کيو ئي تو (gi kyo ito) پژوهشگر و ايران شناس ژاپني در دهه ي 80سده ي گذشته در پژوهشي در کتاب «مانيو شو» (Manyoshu) يکي از کهن ترين مجموعه ي شعرهاي ژاپني که به معرفي و ذکر نمونه ي شعر هاي تعدادي از شاه زاده هاي شاعر ژاپني اختصاص دارد، به دو شعر شماره هاي 160و 161در اين کتاب برخورد نمود که از نظر معني و ساختار شعري با ديگر شعرها، به ويژه با شعرهاي زن امپراتور ، که اين شعرها را در اين کتاب به او نسبت داده اند، متفاوت بود. آن چه در اين دو شعر توجه اين پژوهشگر را به خود جلب کرد، نخست ، معناي شعرها بود. بر خلاف نظر گرد آورنده ي شعرها که مدعي بود اين شعرها يک «سوگ سرود»است، معناي آن ها به هيچ عنوان نشاني از سوگ نداشت. نکته ي دوم در اين شعرها وجود واژه هايي بود که در زبان ژاپني و چيني بي معنا و غريب به نظر مي رسيد. از جمله واژه ي مانسرَدَهمَ که ترکيبي از دو واژه ي اوستايي است، که او را به انديشه کشاند که ممکن است اين دو اثر متعلق به يک شاعر ايراني باشد. آن چه در اين دو شعر توجه اين پژوهشگر را به خود جلب کرد، نخست ، معناي شعرها بود.نکته ي دوم در اين شعرها وجود واژه هايي بود که در زبان ژاپني و چيني بي معنا و غريب به نظر مي رسيد.گي کيو ئي تو در طي پژوهشي، در مقاله اي با عنوان «يک نام خاص زرتشتي از کتاب مانيوشو» ( A Zoroastraian proper name from the Manyosho) که در سال 1986م در مجله ي « اورينت » چاپ توکيو در شماره ي دهم مجموعه مقاله هاي پهلوي کا، به زبان انگليسي منتشر شد، با پژوهش و ريشه يابي در زبان هاي ژاپني، چيني و ايراني به اين نتيجه رسيد که واژه ي مانسرَدَهمَ با توجه به معناي شعر، بر خلاف نظر گردآورنده ي شعرهاي کتاب «مانيو شو» نه تنها در سوگ کسي گفته نشده است، بلکه اوستايي و از عناصر طبيعي و کلام پند آميز و آموزه هاي زرتشتي و باورهاي ايراني الهام گرفته شده است. او با آشنايي و شناختي که از تاريخ کهن ايران داشت در باره ي اين شعرها و سراينده ي آن مي نويسد:
![شعر](http://img.tebyan.net/big/1388/04/2271653820266391801141181581441033349466.jpg)
« پس از حمله ي اعراب به ايران در سال 654 ميلادي، «دارا» پادشاه «تخارستان» همراه با خانواده اش از «کندوزِ تخارستان» به ژاپن پناهنده مي شود (تخارستان نام باستاني منطقهاي است در شرق بلخ و غرب جيحون در آسياي ميانه و امروز استاني در افغانستان به نام استان « تخار» که در شمال شرقي افغانستان قرار دارد، نام خود را از آن منطقه گرفته است). سپس فرزندش «داراي دخت» شاه زاده ايراني در آن جا زاده شده و به زبان ژاپني به سرودن شعر مي پردازد، که بايد او را از جمله نخستين زنان ايراني شاعر به شمار آورد» ( مجله ي «اورينت» چاپ توکيو، 1986م). اين نکته نه تنها در کتاب « شعر زنان افغانستان » تاليف دکتر مسعود مير شاهي (1383ش)، بلکه در کتاب «زنان شاعر پارسي گوي هفت شهر عشق » تاليف مهري شاه حسيني (1385ش) نيز مورد توجه قرار گرفته است. اما به نظر مي آيد دقت شاه حسيني و برداشت وي از اين مقاله درست تر از ميرشاهي است. ميرشاهي در ترجمه ي خود از اين مقاله مي گويد: « دارايدخت زن پادشاه تخارستان که پس از حمله ي عرب ها با شوهرش به ژاپن پناهنده شد، اولين زن شاعر شناخته شده در حوزه ي فرهنگ ما مي باشد. دارايدخت در سال 654م از کندوز در تخارستان به ژاپن رفت. او در سوگ شوهرش چنين مي سرايد: آتش سوزان نيزمانسردَهَم رُبايد و پوشاند و نهد در انبانآيا ايدون نگويند ؟ابر آبي ديدارکي بر رشته کوه، اباختران آويزان استاز ستارگان گذرد، از ماه گذرد » (شعر زنان افغانستان، برگ 11)
![شعر](http://img.tebyan.net/big/1388/04/175142404219221591221381821739719122241.jpg)
نخست اين که، ذکر اين مطلب از طرف ميرشاهي به نقل از« گي کيو ئي تو » که شعر ياد شده سوگ سرود است، درست بر خلاف ديدگاه « گي کيو ئي تو » است که در متن اصلي مي گويد يکي از دلايل من براي تعلق نداشتن اين شعرها به زن امپراتور ژاپن سوگ سرود نبودن آن ها است. دوم اين که، ميرشاهي دو شعر را پشت سر هم و به صورت يک شعر آورده است که اين نيز اشتباه است، و اما سومين مساله ، ترجمه ي سست و ناهماهنگ ميرشاهي و ترجمه نکردن آن واژه ها يا ترکيب زرتشتي است که « ئي تو » را به شک انداخته که اين اثر ممکن است متعلق به يک شاعر ايراني و زرتشتي باشد. اما شاه حسيني دراين باره مي نويسد: «پس از حمله ي عرب ها به ايران در سال 654ميلادي، «دارا» پادشاه تخارستان به ژاپن پناهنده شد و فرزندش «دارايدخت» شاه زاده ي ايراني در آن جا زاده شد و به زبان ژاپني شعر مي سرود که بايد او را از جمله نخستين زنان شاعر به شمار آورد. از او در کتاب «ماني يوشو» (Manyoshu) که از کهن ترين مجموعه شعر هاي ژاپن است دو شعر آمده که ترجمه ي آن ها بدين شرح است: حتي آتش ِ فروزانپيام انديشه انگيز نيکان را ( در اين جا واژه ي اوستايي مانسردَهَم به معني «پيام انديشه انگيز نيکان»ترجمه شده است)ربايد و پنهان کند در انبان آيا چنين نگويند ؟**********ابر آبي رنگشايد بالاتر رود همان ابري که بر فراز کوه شمالگسترده است از ستارگان گذر کند، از ماه بگذردتا بالاترين آسمان »ابر آبي رنگ / شايد بالاتر رود / همان ابري که / برفراز کوه شمال / گسترده است / از ستارگان گذر کند ، از ماه بگذرد / تا بالاترين آسمان...
![شعر](http://img.tebyan.net/big/1388/04/152196246306668222738218124112120713922785.jpg)
آن چه به چشم مي آيد، ترجمه ي روان تر شاه حسيني و برداشت درست تر از مقاله و ترجمه ي شعرها، به ويژه ترجمه ي واژه اوستايي و مورد توجه « ئي تو » است، که ميرشاهي از آن غافل مانده است و توجه به نکاتي چون: « شعرهاي مورد نظر سوگ سروده نيستند» و «دو شعر مجزا سروده شده اند» از نکاتي به شمار مي روند که از نگاه شاه حسيني پنهان نمانده است. درباره ي کوتاهي دو شعر نيز به نظر مي آيد که اين دو شعر با تاثير از شعرهاي ژاپني معروف به هايكو سروده شده اند. در پايان بايد کوشش هر دو پژوهشگر را براي نشان دادن و حفظ بخشي از گذشته ي ادبي ايران قدر دانست و از آنان سپاس گزار بود. پوريا گل محمدي /آتي بانتنظيم : بخش ادبيات تبيان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 536]