واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: ایسکانیوز: نام «جیرانی» برایم کافی بود تا دوست داشته باشم در "مرگ تدریجی یک رویا" حضور داشته باشم. بعد از اینکه پیشنهاد از طرف فریدون جیرانی به من داده شد، فیلم نامه را خواندم. تا قبل از این چهره من در تلویزیون با سریال "نرگس" ثبت شده بود، یک زن مهربان و آرام. این بار اما زنی را دیدم تماماً متفاوت با« نرگس» . یعنی قرار است نقش زنی الکی را بازی کنم . فکر کردم باید خیلی جذاب باشد، همانطور که برای هر بازیگری جذاب است که نقش ها متفاوت را بازی کند. من از تئاتر آمده ام. تئاتر باعث شده بود که توانایی هایم را در نقش های متفاوت را لااقل برای خودم بسنجم. حالا این فرصت در تلویزیون هم نصیب من شده بود. پس نباید درنگ می کردم. ترس از انتخاب را با امید کم کردم. امیدواری به این که مخاطب به من حق بدهد اگر استعدادی دارم بتوانم تجربه های مختلفی کنم. اگر زنی مهربان بودم و پذیرفته شدم اینبار زنی الکی و نامتعادل را ایفا کنم و باز مخاطب من را بپذیرد. مظلومیت نرگس جایش را با جناثت نقش جدید عوض کرد و این مدیون فیلمنامه خوب "مرگ تدریجی یک رویا" بود. کارکردن با فریدون جیرانی به عنوان کارگردانی کار بلد که از سینما به تلویزیون آمده بود، خوب بو و آموزنده. هرچند زمان کار بسیار طولانی بود و ذهن همه ما را به شت درگیر کرد اما همه چیز زیبا و جذاب بود. معتقدم جیرانی کارش را جدی انجام داد. حساسیتش همانقدر بود که یک کارگردان برای فیلم سینمایی حساس است و جدی. ماحصل کار، حالا که سریال در حال بخش است معلوم شده. حساسیت کارگردان باعث شد همه ما، که بازیگر بودیم انرژی زیادی را خرج کنیم. "مرگ تدریجی یک رویا" یک جذابیت ویژه دیگر برایم داشت. قرار بود رو در رو با کسی همبازی شوم که صدایش را بسیار شنیده بودم و بسیار دوست داشتم. ناصر طهماسب را همه دوبلور می دانستیم و دوبلور می شناختیم. تجربه عجیب و کم نظیری بود. تجربه خیلی خوبی بود. حالا همبازی کسی بودم که سالیان سال صدایش را شنیده بودم. کار با دیگر بازیگران هم برایم لذت بخش بود. برای اولین بار بود که در مقابل یک بازیگر غیرایرانی در یک سریال حاضر می شدم. دیگر بازیگران هم از خوب های ما بودند. هر کدام در کارهای قبلی خود ثابت کرده بودند که خوبند و فوق العاده. برای یک بازیگر همین ها کافی است تا در کارش شک نکند. با خیال راحت کارم را می کردم. نقشی که قبل تر با امیدواری های فراوان و کمی ترس قبولش کرده بودم، حالا یکی از جذابترین بازی های کارنامه ام شده است. سریال "مرگ تدریجی یک رویا" به زعم خیلی ها با حاشیه همراه بود. به نظرم اتفاقاتی از این دست در همه کارها می افتد. من البته قبل از شروع پخش کار در ایران نبودم. وقتی آمدم فقط فهمیدم که نام سریال تغییر کرده است. خوشحالم که دخل و تصرفی در داستان صورت نگرفته است. اما به هر حال مشکلاتی از این دست به زعم من طبیعی شده است. پس حاشیه در کار نیست. حالا می دانم که کار را خیلی دوست دارم و معتقدم که کارگردانی و تدوین فوق العاده ای دارد. امیدوارم بازی معقوی ارائه کرده باشم و مخاطب نتیجه کار را دوست داشته باشد. برای من که همه چیز جذاب بود، از کار جیرانی و فیلمنامه تا کارکردن با دوستان بازیگر دیگر و حتی بازیگر خارجی سریال."مرگ تدریجی یک رویا" برایم جذابیت های فراوانی داشت؛ پنهان و آشکار. نشریه «مشق عشق» در شماره اخیر خود این یادداشت را از« ستاره اسکندری» درباره سریال «مرگ تدریجی یک رویا» منتشر کرد ./120
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 167]