واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: جام جم:جان تراولتا در فيلم نوآر «قلبهاي تنها» در نقش المر رابينس ظاهر مي شود که يک افسر وظيفه شناس پليس در دهه 50 ميلادي است. وي اين روزها کمتر در فيلمهاي سينمايي بازي مي کند و مثل دهه 90حکم يک ستاره پولساز را ندارد. (هرچند خوکهاي وحشي او ماه قبل بيش از 100 ميليون دلار در گيشه نمايش فروش و دوباره نام وي را در سطح وسيعي مطرح کرد) اين بازيگر در قلبهاي تنها حال و هوايي شبيه همفري بوگارت در فيلمهاي مطرح دهه پنجاهي اش دارد که يک باراني بلند به تن دارد و هميشه کلاهي به سر. او درباره اين فيلم در گفتگو با سايت مووي ابات چنين مي گويد: بله ، اين فيلم يکي از آن کارهايي است که بشدت شيفته آن هستم. فضاي دهه پنجاهي و کارآگاهي آن مرا جذب خودش کرده است. من و دستيارم در فيلم در حال تحقيق درباره زوج جواني هستيم که خيلي خونسرد در فکر سرکيسه کردن زنان پولدار و مرفه هستند. مشکل اين است که آنها قربانيان خود را به قتل مي رسانند. بزودي افسر پليسي که من نقش او را بازي مي کنم جذب پرونده مي شود و مي خواهد به هر شکلي که شده اين دو قاتل را پيدا کند. آنچه در اين طرح هم بود، اين بود که قصه اش از يک ماجراي واقعي گرفته شده است. فيلم حکم يک سفر اديسه وار را دارد و کاراکترهاي اصلي فيلم راهي سفري طولاني مي شوند تا اين قاتلان را دستگير کنند. در عين حال کاراکتر من شباهت زيادي به قربانيان قتلها و خود قاتلان دارد. قصه فيلم بشدت سرگرم کننده و جالب است و حکم يک فيلم استوديويي را ندارد. مي توان از آن به عنوان يک کار مستقل و جمع و جور اسم بود. قلبهاي تنها از آن دسته فيلمهايي است که اين روزها ترجيح مي دهم در آنها ايفاي نقش کنم. به عنوان يک هنرمند، ترجيح مي دهم سر صحنه فشار کمتري داشته باشم و نقشي را بازي کنم که در آن احساس راحتي و آزادي عمل مي کنم. در اين حالت مي تواني به همان کاراکتري تبديل شوي که داري بازي مي کني. مي تواني خطر کني ، اما در سيستم استوديويي به تو اجازه چنين کارهايي را نمي دهند. در آنجا از تو کاري را مي خواهند و تو مجبوري دقيقا همان کار را انجام بدهي. به همين دليل فيلمهاي مستقل دست تو را باز مي گذارند و تو مي تواني خودي نشان بدهي. فکر مي کنم به همين دليل است که ستارگان بزرگ جذب بازي در محصولات مستقل مي شوند، زيرا اين فيلمها همان محصولاتي هستند که آنها انتظارش را دارند. در همين حال سيستم فيلمسازي مستقل از حضور بازيگرهاي مطرح و نامدار در کارهاي خود سود مي برد. بعضي وقت ها هست که يک شرکت بزرگ فيلمسازي حاضر به توليد فيلمي نمي شود؛ اما تو مي بيني که آن فيلم مي تواند به اثري خوب و ماندگار تبديل شود. آن وقت است که تو به عنوان يک ستاره مي تواني نقش مثبت خودت را بازي کني. در اين حالت تو وارد ميدان مي شوي و با دادن چراغ سبز به کارگردان آن فيلم ، امکان توليد آن را در سطحي کوچکتر و مستقل تر فراهم مي کني. در عين حال خود تو هم فرصت کار در يک اثر فوق العاده را پيدا مي کني ، با توجه به چنين ديدگاهي مي توان حضور مرا در قلبهاي تنها توضيح داد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 853]