واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
گروگان گيري با مولتي مديا ترجمه:شهرام نجاريان گزارش فيلمبرداري «ربودن قطار زيرزميني پلهم 1:23» (The Taking of Pelham 1:23) ساخته توني اسكات فيلمنامه اين فيلم اكشن آمريكايي توسط برايان هلگلند نوشته شده و كارگرداني آن توسط توني اسكات انجام شده است. فيلم بازسازي كامل نسخه اوليه آن به همين نام به سال 1974 ساخته جوزف سارجنت است كه اقتباس از رماني از جان گادي است. يك گروه آدم ربا به رهبري رايدر(جان تراولتا) يكي از قطارهاي متروي نيويورك و مسافرانش را گروگان مي گيرند و در ازاي هر كدام در عرض يك ساعت مبلغ يك ميليوين دلار درخواست مي كند . والتر گاربر(دنزل واشينگتن) مأمور مي شود تا در مورد آزادي گروگان ها و پراختن پول با آن ها مذاكره كند. اما هنگامي كه متوجه مي شود وقت به سرعت دارد از دست مي رود، داوطلبانه تصميم مي گيرد در ازاي آزادي گروگان ها خود را تحويل دهد. توني اسكات بيش از يك سال پيش براي اولين بار با يكي از ستارگان اين فيلم در واگني در تونل هاي تاريك متروي بروكلين ملاقات كرد. اين واگن چهارصد تن وزن داشت. در فاصله بسيار كمي از صورت او روي ريل هايي كه هشتصد ولت برق در آن ها جريات داشت در دل تاريك تونل با غرش سهمگين و عجيب كه حتي زبردست ترين مهندسان صدا هم توان بازسازي آن را ندارند حركت مي كرد. اسكات متولد انگلستان است اما در لس آنجلس زندگي مي كند. او اعتراف مي كند پيش از ديدن فيلم اوليه و تصميم به بازسازي آن تنها يكي دو بار در مترو بوده است. با اين حال تصميم مي گيرد فيلم در حد ممكن در لوكيشن هاي اصلي در داخل متروي نيويورك ساخته شود، جايي كه ثانيه اي حركت در آن متوقف نمي شود. براي همه حتي جان تراولتا آدم رباي عصباني و دنزل واشينگتن مأمور خوب وظيفه شناس ، علاقه شديد توني اسكات به فضاهاي طبيعي و كار در مكان هاي واقعي در آثار قبل او نيز همچون مدسرخ كه در زيردريايي هاي حقيقي كار شد و يا تاپ گان كه با هواپيماهاي جنگي در آسمان كار شد كاملا مشهود است. در ساخت اين فيلم اداره سيستم حمل و نقل نيويورك براي كار در متروهاي شلوغ شهري نهايت همكاري را به عمل مي آورد. نام فيلم مربوط به قطار شماره 6 اين مترو به نام پلهم است كه در ساعت 1/23 دقيقه حركت مي كند. بازبيني لوكيشن هاي فيلم بيش از شش ماه طول كشيد. طراح صحنه فيلم توضيح مي دهد كه حتي به ما اجازه داده شد تا در داخل اتاق كنترلي فوق سري منتهن كه بزرگ ترين مركز كنترل راه آهن در جهان است فيلمبرداري كنيم تا بتوانيم صحنه هاي مربوط به اين بخش را با دقت زيادي بازسازي كنيم. براي تمامي اعضاي گروه از جمله تراولتا واشينگتن ، لشكر دسيتارانشان، محافظانشان ، آرايشگرها و گريمورها كار در فضاي غيرهاليوودي داخل مترو بسيار منحصر به فرد بود. گروه درمدرسه اي نزديك ايستگاه مركزي مستقر بودند و پس از آماده شدن ، دست كم هشت ساعت در داخل مترو كار مي كردند. گروه مي بايست كلاس ايمني و آمادگي كار در محيط داخلي مترو، تابلوها و خطوط راهنما را بگذرانند تا بدون خطر كار كنند. ريل هاي سه تايي قطار با برق ولتاژ بالا كار مي كردند و يكي از خطرناك ترين قسمت هاي مترو بودند. اغلب صحنه هاي داخلي درگيري و گروگانگيري در دكورهاي داخلي استوديو با رعايت تمامي جزئيات فيلمبرداري شد، اما بيشتر باقي مانده صحنه ها در داخل و اطراف ايستگاه بروكلن فيلمبرداري شد كه محل فيلمبرداري فيمل هاي ديگري هم بوده است. تاد بلك ، تهيه كننده فيلم مي گويد :«غبار و خاك فلزي ناشي از عبور قطارها در ايستگاه با اين كه مشكلاتي براي كار و تنفس گروه فراهم مي كرد، اما به فضاي طبيعي و باورپذير فيلم در صحنه ها بسيار كمك مي كرد.» توني اسكات و مسئولان اداره حمل و نقل مي گويند مشكل ترين صحنه فيلم، سكانس افتتاحيه است كه در آن جان تراولتا و افرادش به زور وارد قطار در ايستگاه مركزي مي شوند . اين دستگاه به دليل حجم زياد نور فلوئورسنت داخل آن و عدم نياز به نورپرازي اضافي انتخاب شده بود. گروه دو شب بر روي خط شماره 7 ايستگاه از بعد از نيمه شب كار مي كردند در حالي كه خط مجاور كار انتقال مسافران را انجام مي داد. اما از آن جا كه طبق قصه سوژه اصلي بايد قطار شماره 6 باشد هماهنگ كرده و تغييرات مسير حركت قطارهاي انرژي زياد و برنامه ريزي دقيقي را مي طلبيد. اسكات مي گويد:«مسافران ديروقت مترو خيلي اهل همكاري نبودند . نمي توان به آن ها خرده گرفت و در پاسي از نيمه شب آن ها خسته بودند و مي بايست به خانه هايشان مي رفتند.» هماهنگ كننده متروها به اين مشكلات اعتراف مي كند و اضافه مي كند كه «ديگر هيچ گاه نمي گذاريم در ايستگاه مركزي با حضور مسافران فيلمبرداري انجام شود!» به هر حال توني اسكات بار ديگر محصولي جذاب و ديدني براي عرضه به سينما به همراه خواهد داشت . اين فيلم در عين حال محصول سال ها همكاري او و نويسنده برايان هلگلند است. او مي گويد:«برايان به سراغ من آمد و گفت نسخه جديدي از آن فيلم قديمي نوشته ام. اين فيلمي نيست كه تو به خاطر داري ، بلكه اثري كاملا مستقل است. هر گاه او با چيزي تازه به سراغ من آمده قطعاً قابل توجه بوده است.» همان طور كه انتظار داريد فيلم اسكات سرشار از مولتي مدياست: استفاده از موبايل ، بلوتوث و انواع تكنولوژي هاي جديد. فيلم اصلي در جاي خود تنگناي يك آدم ربا را نشان مي دهد، اما در فيلم اسكات شخصي حقيقي و ملموس را مي بينيم كه در خارج از زندان قصه خود را بازگو مي كند. اسكات مي گويد:«در قلب قصه جان تراولتا هسته منحوس قصه است. او اين نقش را بسيار خوب و زيبا ايفا كرد. او قابل باور ، مضحك ، سركوب شده و خطرناك است.» در نسخه اوليه فيلم به سال 1974 كه يكي از آثار به يادماندني كلاسيك قرن است ، والتر ماتا نقش افسر پليس مترو را بازي مي كند كه در نسخه جديد دنزل واشينگتن جاي او را گرفته است. جان تراولتا در فيلم جديد به جاي رابرت شاو بازي مي كند و نقش توني سوپرانو را در فيلم جديد جيمز گاندوليفني بر عهده دارد. فضاي بصري فيلم متأثر از دوران پس از يازدهم سپتامبر است و در فضاي تكنولوژيكي كاملا متفاوت خاص اين دوران شكل گرفته است. براي دوستداران سينماي كلاسيك اين بار نيز حتماً اين پرسش وجود خواهد داشت كه چه دليلي وجود دارد براي بازسازي يك اثر زيباي كلاسيك؟ اما به قول اسكات گرچه اين فيلم همان قصه قديمي را دستمايه قرار داده ، اما احساسي كاملاً متفاوت خواهد داشت. اسكات اضافه مي كند:«برخلاف فيلم هاي پرتنش و سراسر درگيري من چون مردي در آتش آن چه در اين فيلم براي من چالش زيبايي بود اين بود كه در دو سوم فيلم دو شخصيت اصلي از طريق تلفن با همديگر صحبت مي كنند و در آخرين دقايق فيلم همديگر را چهره به چهره ملاقات مي كنند.» به قول دنزل واشينگتن ويژگي اين كار در اين است كه «دو شخصيت فيلم جدا از يكديگر در دو سوي استوديو براي بخش اعظم كار صرفاً از طريق تلفن با هم چالش دارند.» منبع: نيويورك تايمز(سوم مه 2009) منبع:نشريه صنعت سينما شماره84 /خ
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 332]