تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند از آدم بد اخلاق توبه نمى‏پذيرد. عرض شد: اى رسول خدا، چرا؟ فرمودند: چون ه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812710108




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بودای حنا مخملباف، برنده دو جایزه از


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: حنا مخملباف- كارگردان ۱۹ ساله كشور ایران- سازنده فیلم سینمایی "بودا از شرم فرو ریخت" برنده جایزه ویژه هیات داوران و جایزه تلویزیون اسپانیا از جشنواره سن سباستین شد.‌جشنواره سن سباستین كه هر ساله از تاریخ ۲۰ تا ۲۹ سپتامبر (۲۹شهریور تا هفتم مهرماه) در اسپانیا برگزار می شود پس از جشنواره كـن، ونـیـز و بـرلـیـن مـعـتـبـر ترین جشنواره سینمایی اروپاست.‌ حنا مخملباف به هنگام دریافت این جوایز گفت:" اگر شعر و سینما نبود، خـشـونـت جـنگ‌های امروزی ما را به وحشی‌ترین موجودات تاریخ تبدیل می كرد. حاكمان كره زمین به دست ۱۸ ساله ها تفنگ می دهند تا برای دنیای بهتر همدیگر را بكشند. در چنین دنیایی من باید از پدرم ممنون باشم كه به دست من، تنها دوربین داد."‌حنا مخملباف متولد سال ‌‌۱۳۶۷‌‌ در تهران و كوچك ترین فرزند محسن مخملباف است. او اولین بار در هفت سالگی در فیلم "نون و گلدون" ، ساخته پدرش ایفای نقش كرد. حنا، كار فیلمسازی را از هشت سالگی با حضور در ساخت فیلم های خانواده مخملباف در نقش های عكاس، منشی صحنه و دستیار كارگردان تجربه كرد.وی در ۱۴ سالگی با فیلم مستند موفق به دریافت سه جایزه از جمله جایزه جوان‌ترین فیلمساز جهان از جشنواره ونیز شد.از وی كتاب شعری با نام "یك لحظه ویزا " نیز به چـاپ رسـیـده اسـت.‌قـصـه "بـودا از شـرم فـرو ریـخـت" اولـیـن فیلم سینمایی حنا درباره دخترك ۶ ساله ای است كه در غارهای شهر تاریخی بامیان و زیر مجسمه بودا زندگی می‌كند. او برای آمـوختن الفبای زبان مادری خویـش سفر پر مخاطـره‌ای را طی می كند.‌ ● خلاصه داستان:‌ زیر مجسمه بودا كه توسط طالبان فرو ریخت، هزاران خانواده هنوز در غارها زندگی می كنند. بختی (دخترك ۶ ساله افغان) روزی توسط پسرهمسایه كه جلوی غار آنها الفباء می خواند تحریك می‌شود تا به مدرسه برود. در مسیر مدرسه او مورد تهدید پسرانی واقع می شود كه آنچه را در جامعه خشونت بار خود دیده اند، به بازی خود آورده اند. پسران می خواهند بختی را به راستی سنگسار نمایند و یا چون بودا تخریب كنند و یا چون آمریكایی ها او را در غارهای تو در تو به رگبار ببندند. آیا بختی می تواند برای آموختن الفبای زبان مادری خویش از این موانع رد شود؟ روایت حنا مخملباف از فیلم "بودا از شرم فروریخت" ● این فیلم در كجا ساخته شده؟ حنا مخملبـاف: در افغانستان، شهر بامیان، زیــــر مجسمه های بودا كه در سال ۲۰۰۱ فرو ریخت. ‌ ● بازیگران فیلم چطور انتخاب شده اند؟ حنا: از مدارس شهر بامیان و روستاهای اطراف آن. مدارس زیادی دیده شد. چند هزار بچه را دیدم و از صدها نفر تست گرفتم تا آنهایی را كه مناسب قصه بودند انتخاب كردم. ● كاركردن با بچه ها چطور بود؟ سخت، اما لذت بخش. سخت، چون بچه ها با سینما آشنا نبودند. در این شهر هیچ گاه فیلم سینمایی ساخته نشده است و حتی تلویزیون محلی هم نداشتند تا به تصویر خودشان عادت كرده باشند. اما لذت بخش بود، به خاطر معصومیت و انرژی و چهره های متفاوت آنها . من سعی كردم فیلم را مثل بازی كردن با بچه ها پیش ببرم. جاهایی از تم فیلم هم مثل یك بازی كودكانه است. اگر معنایی هست در پشت بازی بچه هاست. ● الان كه فیلم را می بینی آیا احساس می كنی كه آنچه را می خوا ستی گفته ای؟ من می خواستم از طریق تصویر امروز افغانستان، آنچه در تاریخ خشن سال های اخیر اتفاق افتاده را غیر مستقیم نشان دهم تا بزرگترها ببینند تاثیر رفتار آنها بر كودكان چیست؟ كودكان امروز، بزرگان نسل بعد هستند. اگر به خشونت عادت كنند، آینده جهان در خطر خواهد بود. یك پسربچه در فیلم می گوید: ‌‌"كلان شوم شما را می كشم." ‌چون در كودكی به اندازه كافی با او خشونت شده. فكر می كنم مدرسه واقعی بچه ها ،كپی كردن از زندگی بزرگترهاست. مثلا در همین شهر بامیان، چند سال پیش یك نسل كشی وحشتناك اتفاق افتاده است و جلوی زن ها سر شوهران و پسرانشان بریده شده. حتی آنها كه برای نجات افغانستان آمده اند، اول با خشونت، آن را تخریب كرده اند، بعد هم فرصت آباد كردنش را نیافته اند تا بالاخره منجی بعدی آمده.‌ ● در نام فیلم گفته می شود كه بودا از شرم فرو ریخت؛ مگر بودا تخریب نشد؟ چرا در ظاهر تخریب شد. حتی این صحنه در اول و آخر فیلم هم دیده می شود. اما این اسم سمبلیك را كه از یك جمله مشهور پدرم گرفته ام ، نشان می دهد كه حتی یك مجسمه می تواند از آنچه می بیند شرم كند و فرو بریزد. صحنه‌های این فیلم همه در جلوی جای خالی بودا اتفاق می افتد. ● قصه فیلم كامل بود یا در حین فیلمبرداری شكل گرفت؟ ابتدا یك قصه وجود داشت كه بعدی شاعرانه داشت. سفر یك روزه یك دختر ۶ ساله كه یك روز به تحریك پسر همسایه راه می افتد كه به مدرسه برود و چون دفترچه ندارد، تخم مرغ های غازشان را می فروشد و چون پول خرید مداد را ندارد از ماتیك مادرش به عنوان قلم استفاده می كند و بدون آنكه بداند مدرسه رفتن هم در دنیای امروز حساب و كتاب دارد، خودش را به این مدرسه و آن مدرسه می رساند، اما پذیرفته نمی شود. وقتی در بهار مرحله اول فیلمبرداری و مونتاژ فیلم تمام شد در آنچه تصویر شده بود، شخصیت ها را ناتمام دیدم و دوباره با سناریست، كار روی فیلمنامه را شروع كردیم و دور دوم فیلمبرداری و تدوین شروع شد. در واقع این سفر یك روزه درون داستان فیلم،در فیلمبرداری خود فیلم، یك سفر طولانی بوده است كه در بهار، تابستان و پائیز اتفاق افتاده است. ● شخصیت های فیلم چطور شكل گرفتند؟ كمی در فیلمنامه و كمی در موقع ساخت. چیزهایی را از بازی بچه ها اضافه كردم و چیزهایی را هم ازآنچه دیدم و شنیدم. مثلا آدمی را دیدم كه در زمان روسها كمونیست بوده، موقع طالبان، ملا و حالا با آمریكایی‌ها كار می‌كرد. همیشه هم به حكومت های وقت نزدیك بوده، این آدم تبدیل شد به پسری كه در بازی، همیشه آدم‌ می كشد اما هر بار به یك اسم. یا پسربچه ای كه همیشه در حال یاد گرفتن الفباء است و هر جور بلایی هم كه سرش می آید، حتی زیر شكنجه از آموختن الفباء دست بر نمی دارد و گویی هیچ وقت هم یاد نمی گیرد. تلاش فراوان و رشدی معادل نمره صفر. اما در پشت تجربه های او چیزهای عمیقی وجود دارد. ‌ ● قهرمان فیلم كیست؟ هیچ كس. حتی دختر فیلم قهرمان نیست چون به هدفی كه می خواهد نمی رسد. حتی در آخر فیلم می پذیرد كه موقتا یا مصلحتا بمیرد یا مثل بودا، از شرم فرو بریزد. چون چاره دیگری ندارد. او یك را ه طولانی را طی می كند تا در مدرسه یك فكاهی یاد بگیرد. اما كسی به او این فكاهی راكه طنز زندگی است، نمی آموزد. اما از خود زندگی چیز های دیگری را می آموزد. نه تنها در این فیلم برای من قهرمانی وجود ندارد كه حتی تعریف كردن و ساده كردن شخصیت هایی كه در فیلم وجود دارند و از خود زندگی آمده اند، برای من مشكل است.‌ ● در مورد فیلم های قبلی ات بگو و تجربیاتت در سینما؟ " لذت دیوانگی" یك فیلم دیجیتال مستند بوده كه بدون تیم و یك نفره ساخته شده بود. اول قرار بود درباره مشكلات فیلمسازی خواهرم در افغانستان باشد، بعد فیلم وارد دنیای زنان شهر كابل شد، پس از حمله آمریكایی ها. فیلم اولم هم یك كار خانگی بود با دوربین هندی كم، كه در هشت سالگی ساختم. فاصله فیلم كوتاه اول تا سومین كارم كه داستانی و بلند است ۹ سال است. در این ۹ سال من مدام در سینما كارهای حرفه ای دیگری كرده ام به جز ساختن فیلم. مثل عكاسی و دستیاری كارگردان. ● چرا در افغانستان ونه در ایران؟‌ هر قصه ای كه مرا جلب كند و هر كجا امكان و اجازه ساختنش باشد من در همانجا فیلم می سازم. قصه های زیادی هم درباره ایران دارم كه هر وقت اجازه ساختنش را داشتم آن را می سازم. فعلا شرایط آسان نیست.‌ ● حنای جوان چرا فیلم می‌سازد؟ می‌خواهد مثل بقیه اعضای خانواده سینماگر‌باشد یا از خودش چیزی برای گفتن دارد؟ به عنوان یك دختر ۱۸ ساله كه در شرایط ایران امروز زندگی می كند و انواع فشارها را تحمل می كند ، حرف های زیادی برای گفتن دارم، اما بیشتر آنها را می نویسم. در قالب داستان های كوتاه برای خودم. نوشتن آنها اگر دردی را هم از همدردانم دوا نكند، لا اقل فشار روحی خودم را كم می كند. اما حرف من در این فیلم ، اگر چه در كشور خودم ساخته نشد ، گفتن دردهای مشتركی است كه در هردو سرزمین ایران و افغانستان وجود دارد. هر دو جامعه دچار مشكلات فرهنگی- سیاسی مشابهی هستند.‌ ●از چه زمانی به سینما علاقه‌مند شدی؟ از كودكی، وقتی ۸ ساله بودم. البته اول می خواستم نقاش شوم و با یك نقاش بزرگ ایرانی كه زن بود دوست شدم. وقتی تنهایی او را در روزهای طولانی برای كشیدن یك تابلو می دیدم به خودم می گفتم من نقاشی را دوست دارم، اما تنهایی اش را نمی توانم تحمل كنم. سینما جنب و جوش بیشتری داشت. وقتی پدرم كار می كرد دایره ای از انواع انرژی در اطراف فیلم های او ایجاد می شد كه مرا هم جادو می كرد. از گفتن كلمات صدا، دوربین، حركت به هیجان می آمدم. در این سه كلمه قدرت عجیبی نهفته بود. به خاطر همین از كلاس دوم ابتدایی وقتی كه ۸ ساله بودم مدرسه را ترك كردم. فقط چند ماه پس از این كه سمیرا خواهرم مدرسه متوسطه را ترك كرده بود. به همراه او سال ها در كلاس های پدرم درس خواندم و سر فیلم های خانواده به عنوان عكاس، منشی صحنه، دستیار كارگردان و مستند ساز پشت صحنه حضور داشتم.‌ ● سینما از نظر تو شغل سختی است یا آسان؟ هرچه بیشتر جلو آمدم سختی این شغل برایم آشكارتر شد. در كودكی سانسور را می شنیدم، امروز آن را می بینم. فیلمنامه همین فیلمی كه ساختم ماه ها در وزارت فرهنگ ایران ماند، اما اجازه اش داده نشد.امروزه عملا سینما خانواده ما را آواره كرده است. پدرم كه به خاطر فرار از سانسور درسینما رسما مثل كولی ها زندگی می كند. همین فیلم من در افغانستان ساخته شد، در تاجیكستان تدوین شد و در المان كارها ی لابراتواری اش انجام شد. صحنه ای از فیلم از شرم فرو ریخت به نقل از سایت خانه فیلم مخملباف مصاحبه: روزنامه آفتاب یزد




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 290]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن