تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):هیچ کس روز قیامت در امان نیست، مگر آن که در دنیا خدا ترس باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802783428




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بازخوانی ماجرای عزل آقای منتظری! (2)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
بازخوانی ماجرای عزل آقای منتظری! (2)
بازخوانی ماجرای عزل آقای منتظری! (2)   نويسنده:دکترسیدحمیدرضا طالقانی   و اما تشریح نکته اول:   سیره ی بزرگان و فقها و علمای دینی در طول تاریخ تشیع و فقاهت شیعه، هرگز چنین نبوده که ادعا کنند در تبیین و تفسیر شریعت و احکام و مبانی آن بر دیگران برتر بوده و چنین و چنان کرده اند. در همه آثار گرانبهای برجا مانده از فقها و فلاسفه اسلامی، اثری از خود بزرگ بینی و منیت علمی به چشم نمی خورد. بزرگانی نظیر صدرالمتالهین ، مرحوم صاحب جواهر، مرحوم مجلسی و... با همه عظمت و شأن علمی که دارند و زحمات طاقت فرسایی که در تفسیر حکیمانه مبانی دین و احکام و تدوین نصوص متحمل شده اند، هرگز ادعای تثبیت و تحکیم شرایع را نداشته بلکه بر عکس همه جا از قصور و ناچیز بودن خدمات خود، داد سخن داده اند. کدام فقیه و عالم ربانی را در طول تاریخ تشیع سراغ داریم که خود را تئوریسین احکام معرفی کرده و به آثار و کتب خود بالیده باشد؟ مهمتر آنکه مگر می شود در باب اعتقادات و شرایع ادعا کرد که «اینها را ما گفتیم ، ما علم کردیم » شریعت اسلام مبتنی بر ثقل اکبر ، یعنی قرآن و ثقل اصغر یعنی سنت است که از طریق حدیث متواتر ثقلین، از ناحیه پیامبر اکرم(ص) بین مردم همه اعصار به امانت سپرده شده و آنچه خارج از کتاب و سنت باشد، کمترین مشروعیتی نخواهد داشت. صدرالمتالهین که از جمله ی بهترین مفسران اعتقادات دینی و حکمت متعالیه است، هرگز ادعا نکرده که « اصلاً حکمت متعالیه و اثبات وجود واجب و حرکت جوهری و مبدأ و معاد و... را ما گفتیم ، ما علم کردیم» بلکه هر آنچه فرموده است را متخذ از متن شریعت دانسته و اندیشه ی قاصر خویش را برای چشیدن از اقیانوس معارف اسلامی به خدمت گرفته است و جز این نیز ادعائی نداشته ، گرچه هرگز در این حد نیز به خود نبالیده است. مضافاً اینکه آقای منتظری اولین تثبیت و تحکیم کننده اصل ولایت فقیه باشد، نیز ادعائی کذب بیش نیست. علمای اسلام، قرنها پیش با استناد به متن قرآن و احادیث معصومین، اصل ولایت فقیه را با نهایت وضوح و روشنی در آثار گرانبهای خویش تفسیر و تبیین فرموده اند. صاحب جواهر نیز چنین ادعائی نمی کند که برای اولین بار اصل ولایت فقیه را مورد توجه قرار داده است بلکه او نیز در جلد 21 کتاب جواهر صفحه 396، آنگاه که از اصل ولایت فقیه سخن می گوید، از قول مرحوم محقق کرکی نقل قول می کند و ما وقتی در جلد 16 کتاب قیم جواهر صفحه 178، بحث تفصیلی ولایت فقیه را می یابیم ، چگونه می توانیم ادعا کنیم که اصلاً ما گفتیم، ما علم کردیم... وقتی که مرحوم محقق در کتاب الخمس شرایع الاسلام، ضمن مسئله خامسه و مرحوم شهید ثانی در کتاب مسالک، ضمن بحث کتاب الخمس و مرحوم نراقی در کتاب عوائد ضمن بحث مشروحی پیرامون ولایت فقیه و مرحوم آیه ا... نائینی در کتاب تنبیه الامه و تنزیه الملّه صفحه 46 و مرحوم حاج آقا رضا همدانی در کتاب الخمس مصباح الفقیه صفحه 161 و مرحوم آیه ا... العظمی بروجردی طبق تقریرات درسشان در کتاب البدر الزهراء صفحه 57 و بالاخره حضرت امام خمینی (قدس سره ) در جلد دوم کتاب البیع صفحه 467 به بعد و مجموعه کتاب ولایت فقیه و حکومت اسلامی، به تفصیل در باب اصل ولایت فقیه شرح و بسط فرموده اند، چگونه کسی می تواند خود را تئوریسین و تثبیت کننده اصل ولایت فقیه معرفی نماید؟!! آقای منتظری بخوبی می دانست که بعنوان یکی از شاگردان کوچک امام، اصل ولایت فقیه را مثل سایر مباحث فقهی و عقیدتی، از مکتب فقهی و کلامی حضرت امام خمینی(قدس سره) آموخته است. امام امت اولین کسی است که در عصر حاضر با استناد به قرآن و حدیث و اقوال علمای پیشین، اصل ولایت فقیه را تبیین و احیا فرمود و در خصوص آن کتاب نوشت و بر ضرورت حکومت اسلامی پافشاری کرد. حتی عامی ترین افراد در کشور، بخوبی می دانند که مبین و مفسر اصل ولایت مطلقه فقیه در زمان معاصر، امام خمینی(قدس سره) بوده و دیگران به تبع از ایشان و در سایه ی انقلاب عظیمی که امام بنا نهاد، به فراخور استعداد و توان خویش به اصل ولایت فقیه توجه کرده اند. این امام امت بود که ولایت مطلقه فقیه را با استناد به نصوص، ادامه رسالت پیامبران و ائمه معصومین (ع) دانست و بنابر آیه شریفه «اطیعوا الله و اطیعوالرسول و اولی الامر منکم» استدلال فرمود که اولی الامر در آیه شریفه، عِدل خدا و رسول قرار گرفته و فقها، در زمان غیبت ، طبق نص روایات صحیح، مقام ولایت امری را عهده دار خواهند بود. این امام بود که سالها قبل از آقای منتظری و کتابش، در کتاب حکومت اسلامی و ولایت فقیه فرمود: « این توهم که اختیارات حکومتی رسول اکرم(ص) بیشتر از حضرت امیر بود، یا اختیارات حکومتی حضرت امیر(ع) ، بیش از فقیه است، باطل وغلط است. البته فضائل حضرت رسول اکرم(ص) بیش از همه ی عالم است ، و بعد از ایشان فضائل حضرت امیر(ع) از همه بیشتر است. لکن زیادی فضائل معنوی موجب زیادتر بودن اختیارات نمی شود و همان اختیاراتی که رسول و ائمه اطهار(ع) در تدارک و بسیج سپاه، تعیین وُلات و استانداران، گرفتن مالیات و صرف آن در مصالح مسلمانان داشتند، خداوند همان اختیارات را برای حکومت فقیه قرار داده است.» حضرت امام نه تنها از طریق نصوص، اصل ولایت فقیه را اثبات می فرمود بلکه آنرا اصلی بدیهی می دانست، به گونه ای که حتی بدون نیاز به قرآن و حدیث، بداهت نیز ولایت مطلقه فقیه را در زمان غیبت تصدیق می کند و در بخشی از کتاب ولایت فقیه می فرماید: « ولایت فقیه، از موضوعاتی است که تصور آنها موجب تصدیق می شود و چندان به برهان احتیاج ندارد، به این معنا که هر کس عقاید و احکام اسلام را حتی اجمالاً دریافته باشد، چون به ولایت فقیه برسد و آنرا به تصور آورد ، بیدرنگ تصدیق خواهد کرد و آنرا ضروری و بدیهی خواهد شناخت.» و اما تشریح نکته دوم:   جان کلام در مبحث ولایت مطلقه فقیه، چه اینگونه که امام امت در کتابها و سخنرانیهای خود تبیین فرموده اند و چه آنگونه که آقای منتظری در کتاب ولایت فقیه خود توضیح می دهد، این است که در اختیارات و اِعمال ولایت ، بین پیامبر اکرم (ص) و ائمه(ع) و فقیه جامع الشرایطی که در عصر غیبت عهده دار رهبری حکومت اسلامی است، تفاوتی وجود ندارد. نه تنها آیه ی شریفه پیشگفت، اطاعت از اولی الامر را عِدل اطاعت از خدا و رسول قرار داده بلکه آیه نفر در سوره توبه (آیه 123) نیز به گونه مطلق، مقام و شأن انذار را برای فقیه تثبیت فرموده و ضمن تصریح بر لزوم و ضرورت پرداختن به امر فقاهت توسط طائفه ای در هر زمان ، وظیفه فقهاء را پس از بازگشت از کار فقاهت، انذار قوم و رهبری مردم معین فرموده است و با تعبیر « لعلّهم یحذرون» وظیفه مردم را در قبال رهبری فقیه ، تبعیت و اطاعت دانسته است. از سایر آیات قرآنی نیز که بدلیل رعایت اختصار بگذریم، اخبار و احادیث فراوانی از پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) به وضوح بر ولایت مطلقه فقیه تصریح فرموده که حضرت امام (قدس سره) در کتابهای خود به تفصیل آن را مورد بحث و استناد قرار داده و آقای منتظری نیز در کتاب خود متعرض آن شده است. امام با صراحت عنوان می فرماید که بین معصومین و فقیهی که رهبری حکومت اسلامی را در زمان غیبت عهده دار است از حیث اختیارات حکومتی، هیچگونه تفاوتی نیست و نتیجه می گیرد که پس برای فهم و استخراج حیطه ی وظایف و گستره ی اختیارات فقیه، می بایست در اختیارات پیامبر (ص) و ائمه اطهار(ع) غور و تفحص نمود و آنگاه از این طریق به اختیارات ولی فقیه در زمان غیبت نیز پی برد. امام (قدس سره) معتقدند همانگونه که آیه 6 سوره احزاب، ولایت مطلقه پیامبر(ص) را بر نفوس مؤمنین اثبات می کند و آیه شریفه ی 36 از همین سوره نیز تخلف از حکم و فرمان پیامبر را موجب گمراهی معرفی می فرماید، چون بین پیامبر(ص) و ائمه(ع) و ولی فقیه در زمان غیبت از حیث مدیریت حکومت و اختیارات تفاوتی نیست، همه ی اینگونه آیات، در خصوص اختیارات ولی فقیه در زمان غیبت نیز قابل استناد است. امام با استناد به احادیث بیشماری از پیامبر اکرم(ص) نظیر: «الفقهاء امناء الرسل ما لم یدخلوا فی الدنیا» «علماء امتی کانبیاء بنی اسرائیل» «العلماء ورثه الانبیاء» و... هیچگونه تفاوتی میان اختیارات ولی فقیه و پیامبر از حیث حکومتی قائل نیست. ولی فقیه بعنوان شخصیتی با دو جنبه شاخص: 1ـ اعلمیت فقهی 2ـ اعدلیت در رعایت حلال و حرام خدا می بایست با نهایت جهد علمی و تقوای نفسانی، مصالح و مفاسد را که قطعاً بدلیل وجود ملکه ی عدالت در او، کاشف از کتاب و سنت خواهد بود، با اهتمام وافر و قاطع، استنباط کرده و برای اجرا اعلام کند. او بر جان و مال مردم مطابق فرمان شریعت، ولایت داشته و مؤمنین موظفند که امر و نهی او را مطلقاً گردن نهاده و این اطاعت را معیار و ملاک تمیز حق و باطل در زمانه خود بدانند. زراره از امام باقر(ع)نقل می کند که فرمود: بنی الاسلام علی خمسه اشیاء: علی الصلاه و الزکاه و الحج و الصوم و الولایه» اسلام بر پنج چیز استوار شده است: نماز ، زکات ، حج ، روزه و ولایت. «قال زراره: فقلت و ایّ شیءٍ من ذلک افضل؟» زراره می گوید از آن حضرت سؤال کردم که بین این پنج مبنا، کدامیک برتر است؟ «فقال (ع) : الولایه افضل لانّها مفتاحهنّ و الوالی هو الدلیل علیهنّ» ( وسایل الشیعه،ج1،کتاب الطهاره،باب اول، حدیث دوم) حضرت (ع) فرمود: رهبری افضل است زیرا کلید سایر شرایع، ولایت است و رهبر، حجت و دلیل بر شرایع است. بنابراین طبق عقیده ی مستدل و متقن شیعه، یک عمر عبادت و صلاه و صیام و قیام و قعود و انفاق و غیره ی ما، اگر مبتنی بر ولایت نباشد، ذره ای نمی ارزد. بنا بر اصل ولایت فقیه ، در عصر غیبت ، مؤمنینِ جبهه حق ، کسانی هستند که از طریق اطاعت مطلق از فرامین ولی امر زمان، خود را به دین و شریعت متصل می کنند و راندگان دین خدا و جبهه باطل کسانی هستند که خود را تافته ی جدابافته ای از خط و مسیر ولایت دانسته و با عقل ناقص خویش در عرض ولایت، اجتهاد می کنند. بنابراین عقیدۀ منصوص، کلیه ی عوارض مربوط به اطاعت و یا عدم اطاعت از فرمان رسول(ص) و ائمه(ع) ، به فرمانبرداری یا مخالفت اوامر ولی فقیه زمان نیز تعمیم می یابد. این چکیده و خلاصه همان بحثی است که هم محقق کرکی، هم صاحب جواهر، هم امام در کتابهای خود و هم آقای منتظری در کتاب ولایت فقیه بر آن تصریح کرده اند. آقای منتظری مخالفت با ولی فقیه زمان را موجب خروج از دین دانسته و اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه را ضروری دین عنوان کرده است. آقای منتظری باید در پیشگاه خداوند پاسخ بدهد که آیا حضرت امام خمینی قدس سره؛ آن ابر مرد تاریخ غیبت، هم او که اسلام خفته و فراموش شده را تجدید کرد و روح دین را در کالبد مرده ی ملتهای دربند مسلمان دمید، همان ابر مردی که شرق و غرب را خوار کرد و با دم مسیحائیش، پیکر مجروح امت اسلامی را مرهم گذاشت، هم او که فریاد الله اکبر را بر چهره ارض طنین افکند و قدرتهای کفر و استکبار را در برابر عظمت اسلام به تعظیم واداشت، آیا او ولی فقیه مطلق زمانه ما نبود!! آیا اطاعت مطلق از فرامین چنین شخصیتی که آقای منتظری از هر جهت مدیون اوست، واجب شرعی نبوده و بنابر متن کتاب ولایت فقیه آقای منتظری، مخالفت با اوامر او، موجب کفر و خروج از دین نیست؟ و یا اینکه آقای منتظری، بدلایلی، از احکام و عوارضی که چهار سال در تثبیت و تبیین آن زحمت کشیده ، خود را مستثنی می دانسته است؟! آقای منتظری اگر امام امت را ولی فقیه زمان می دانسته، بعنوان یک مسلمان، بنابر تحلیلی که خود از بحث ولایت فقیه کرده است، می بایست تمامی اوامر و نواهی امام را مطلقاً سر تسلیم فرود می آورد و ذره ای به خود تردید راه نمی داد. در حالی که گذشته آقای منتظری خلاف این را نشان داد و جهانیان شاهد مخالفت و معارضه او با حضرت امام قدس سره بودند تا جایی که امروز آمریکا و انگلیس و اسرائیل و دیگر دشمنان قسم خورده ی اسلام و انقلاب و مردم، به مرگ او برای فتنه خیزی علیه انقلاب اسلامی چشم امید بسته اند. آقای منتظری در برابر این سؤال فقط یک راه داشت و آن اینکه بگوید: امام امت را به عنوان ولی فقیه زمان برسمیت نشناخته و بدلایلی ، قائل به ولایت ایشان نبوده است.در حالیکه وی قبلاً این راه را نیز به روی خود مسدود کرده بود. او بارها در سخنرانی های خود و حتی در نامه هایی که به حضرت امام نوشت، تصریح کرد که ایشان را ولی مطلق زمان دانسته و اوامر حضرتش را مطلقاً مطاع می داند. پس به چه دلایلی، خود را از احکامی که پیرامون ولایت مطلقه فقیه در کتابش تبیین کرده بود، مستثنی می دانست؟ آقای منتظری با استناد به احادیثی نظیر حدیث امام صادق(ع) که فرمود: «...فاذا حکم بحکمنا فلم یقبله منه فانما استخف بحکم الله و علینا ردّ و الرّادّ علینا الراد علی الله و هو علی حدّ الشرک بالله.» مخالفت با حکم ولی فقیه زمان را کوچک شمردن حکم خدا و قیام علیه ائمه اطهار و ایستادگی در برابر خدا و نهایتاً سقوط به وادی شرک ترسیم کرده است. بنابر استدلال آقای منتظری ، اگر هم مسلمانی ، مخالفت امر ولی فقیه کند، کافر و مشرک است و به قول او چشمانش را از حدقه در می آورد، اما چگونه است که اگر خود ایشان هر چقدر هم که در مخالفت با ولی فقیه زمان موضع بگیرد و قهر کند و نامه های تند بنویسد و بیت خود را در معارضه با امام تعطیل کند و ... ، بلااشکال بوده و ضرری بجائی نمی زند؟؟! بنابراین بر فرض اگر آقای منتظری بجای دو جلد، دویست جلد کتاب هم در تبیین و تفسیر اصل ولایت مطلقه ی فقیه می نوشت و منتشر می کرد، با عملکرد خودش که از جمله ی بهترین مصادیق نقض و تخلف از منویات ولی فقیه زمان است، این کتابها به چه دردی می خورد؟ برای مثال اگر کسی 20 جلد کتاب در بیان فلسفه نماز و احکام آن نوشته باشد اما در همه عمرش سر به سجده حق نساید، آیا این کتابها امتیازی برای او محسوب می شود؟ آیا مردمی که احیاناً کتابهای ولایت فقیه آقای منتظری را می خوانند، از خود نمی پرسند که پس چطور خود این آقا با این همه ادعا، اینقدر با امام به معارضه و مخالفت برخاست که امام در نامه اش خطاب به او فرمود: «بیائید علناً به خطاهای خود اعتراف کنید، این مطالب را با کمری شکسته و قلبی پرخون می گویم ، من از خدا طلب مرگ می کنم که شاهد خیانت دوستانم نباشم...» آقای منتظری به عنوان کسی که خود را تئوریسین ولایت فقیه می دانست ، باید در پیشگاه خداوند پاسخ بدهد که اگر مخالفت با اوامر ولی فقیه، در حکم خروج از دین است، پس مخالفتهای علنی او با امام که شمه ی کوچکی از آن در بالا مورد اشاره قرار گرفت، چگونه قابل توجیه است و اگر او بدلایلی از این احکام مستثنی است، باید بتواند که وجه این استثناء را بیان کند. لابد مثل گذشته، در پیشگاه خداوند نیز خواهد گفت که مخالفتهای او با امام، از باب «النصیحه لائمه المسلمین» بوده است! اگر وظیفه همه مسلمین این است که از باب النصیحه لائمه المسلمین، بنابر تشخیص و رأی شخصی، هر روز در گوشه ای منبری بر پا کنند و هیاهو راه بیاندازند و بعد هم بگویند که هر چه گفته اند از باب النصیحه لائمه المسلمین بوده است، نه مخالفت و موضعگیری در مقابل ولایت، پس در اینصورت همه مخالفین نظام اعم از منافقین، ملی گراها و لیبرالها نیز به همین باب تمسک کرده و مخالفتشان، توجیهی شرعی و معقول پیدا می کند. آنها هم فی الواقع از باب النصیحه لائمه المسلمین داد و هوار می کنند، پس به چه دلیل محارب با نظام تلقی می شوند؟! آیا اگر کسی در گوشه ای از کشور اسلامی، تعدادی از مردم را بر گِرد خویش جمع کرد و بی محابا، داد مخالفت با رهبر و آرای رهبری انقلاب را سر داد، همین که گفت من از باب النصیحه لائمه المسلمین این حرفها را زده ام، از عقوبتهایی که آقای منتظری در کتاب ولایت فقیه خود بر شمرده است، رهایی می یابد؟ آیا اینکه آقای منتظری ، در زمان حیات امام و پس از آن بارها بر کرسی سخن تکیه زد و درست در نقطه مقابل فرمایشات امام، جنگ را بی نتیجه ، سیاست دیپلماسی کشور را غلط ، مدیریت کشور را نااهل، مردم را دلسرد شده و پشت کرده به انقلاب و ارزشها تلقی نمود و بارها از منافقین زندانی که بدلیل ترور مردم و فرزندان انقلاب محبوس بودند، دفاع کرد، دولتی را که امام با اصرار از مردممی خواست که از آن حمایت کنند، به باد انتقاد می گرفت و حتی مستقیماً به سیاستهای امام در جنگ تحمیلی حمله می کرد و می گفت آنهایی که جنگ را به این روز رساندند باید از مردم عذرخواهی کنند، و غیره و اینکه علیرغم دستور امام، فقط به صرف برخورد با عنصر فاسد و قاتلی مثل مهدی هاشمی، اقدام به اعتصاب و انفصال از نظام و تعطیلی درس حوزه کرد، آیا همه اینها از باب النصیحه لائمه المسلمین بوده است؟! آیا واقعاً باب النصیحه لائمه المسلمین در فقه شیعه، همین گونه قابل بهره برداری است که آقای منتظری عمل کرد یا اینکه آحاد مردم می بایست با حفظ حریم ولایت، از باب خیرخواهی و همیاری و کمک به رهبری در پیشبرد اهداف متعالی نظام، نقطه نظرات خود را از طُرقی که به تضعیف ولایت منجر نشود، به استحضار حضرتش برسانند و مشاوری امین و رازدار برای او باشند. اگر مردم موظف باشند به طریقی که آقای منتظری در برابر امام عمل کرد، باب النصیحه لائمه المسلمین را به اجرا بگذارند، در این صورت چیزی از نظام اسلامی و اقتدار و عزت مقام ولایت باقی نخواهد ماند و یک روزه هرج و مرج مملکت را فرا خواهد گرفت. نافرمانی صریح از دستورات امام:   آقای منتظری بدنبال هشدارهای مکرر امام در مورد عوامل نفوذی در بیتش، در تاریخ 4/1/68، نامه ای به محضر حضرت امام نوشت و در این باره سخت موضع گرفت. وی در قسمتی از این نامه می نویسد: «در مقایسه با وضعیت حاکم بر بعضی از بیوت و بر بسیاری از محافل حوزوی، تنها بیت اینجانب است که از انقلاب و نظام و مقام معظم رهبری دفاع می کند...» دو روز بعد، امام طی نامه ای (مورخ 6/1/68) به نامه ی آقای منتظری پاسخ داده و صریحاً به او دستور دادند که بیت خود را پاکسازی کند. در قسمتی از این نامه آمده است: «اطرافیان خود را طرد کنید و از دور خود بیرون بریزید...» آقای منتظری یک روز بعد در تاریخ 7/1/68 به امام پاسخ داد و تعهد کرد که اوامر حضرت امام را به اجرا خواهد گذاشت. او نوشت: «اینجانب خود را ملزم به اطاعت و اجرای دستورات حضرتعالی می دانم و همواره نظر حضرتعالی را بر نظر خود مقدم داشته ام و اطاعت از فرامین حضرتعالی را وظیفه شرعی خود می دانم...» امام با این وجود یک روز بعد ؛ یعنی در تاریخ 8/1/68 مجدداً بر این موضوع تأکید کرده و طی نامه ای به آقای منتظری نوشتند: «به شما نصیحت می کنم که بیت خود را از افراد ناصالح پاک نمائید.» اما آقای منتظری که در نامه مورخ 7/1/68 خود به امام اطمینان داده بود که فرامین ایشان را بعنوان یک وظیفه شرعی اجرا کند، در تاریخ 18/2/68 یعنی فقط 25 روز قبل از رحلت حضرت امام، با ارسال نامه ای به محضر ایشان گفت : «افراد بیت من هیچ گناهی ندارند و جوسازی علیه آنان گناه است» و با این جمله، امام را متهم به جوسازی علیه بیت خودش و ارتکاب گناه نمود. براستی اگر مخالفت با اوامر ولی فقیه زمان، بنا بر صریح کتاب ولایت فقیه آقای منتظری، بمنزله خروج از دین باشد، پس تکلیف خود او در این رابطه چیست؟ امروز پس از گذشت 20 سال از آن وقایع تلخ هنوز هم بیت آقای منتظری متشکل از همان افرادی است که امام با نهایت تأکید و صراحت، خواستار طرد و اخراج آنان از بیت او بودند. امام بعنوان ولی فقیه زمان در نامه 6/1/68 خود به آقای منتظری تصریح فرمود: «اجتماعاتتان را تعطیل کنید، و بیائید علناً به خطاهای خود اعتراف کنید...» اما آیا آقای منتظری پس از این فرمان صریح، حتی یکی از اجتماعات خود را تعطیل کرد؟ برپائی کلیه محافل، ملاقاتها و سخنرانی های آقای منتظری پس از نامه 6/1/68 حضرت امام به او، ـ بنابر آنچه خودش در مباحث کتاب ولایت فقیه عنوان کرده است ـ مشروع نبوده و نشستن در آن محافل، هیچ تفاوتی با حضور در مجالس اهل ضلالت و فساد نداشت. آیا پس از فرمان امام کسی از آقای منتظری شنید که به خطاهای خود اعتراف کند؟ برعکس او در نامه 25/1/68 خود، منشأ قضاوت درباره خود را بافته و نقلیات شایعه سازان مغرض و حدسیات افراد نادان و تهمت و دروغ واضح تلقی کرده وبه این ترتیب باردیگر از امتثال فرمان صریح امام، طفره رفت. و سرانجام پس از رحلت حضرت امام، در یکی از سخنرانی های خود در مورخه 11/10/68 گفت: «هرآنچه درباره من گفته شد یا نوشتند، اکاذیب و تهمتهایی بیش نیست» و به این وسیله نه تنها اوامر ولی فقیه زمان را امتثال نکرد بلکه حضرتش را به پیروی از دروغگویان و تهمت زنندگان متهم ساخت. امام در نامه 6/1/68 خود به آقای منتظری با صراحت او را از دخالت در سیاست منع کرده و فرمودند: « دیگر مطلب ننویسید و منتشر نکنید و برای من هم چیزی ننویسید، هر چند می دانم که این کار را خواهید کرد.» آیا آقای منتظری به این فرامین امام عمل کرد؟ حکم صریح امام این است که وی از آن پس در مسائل سیاسی دخالت نکند زیرا بدلیل ساده لوحی، دخالت او در مسائل سیاسی، جز سوء استفاده دشمنان و تضعیف نظام نتیجه دیگری نخواهد داشت. بنابر آنچه خود او در کتاب ولایت فقیه برشته تحریر در آورده است، دخالت وی در مسائل سیاسی از تاریخ 6/1/68 حرام بوده و در حکم مخالفت با ولی امر زمان تلقی می شود. امام در این فرمان صریحاً از آقای منتظری می خواهند که دیگر مطلبی (سیاسی) ننویسد و منتشر نکند و حتی تصریح می کنند که از آن پس برای امام هم نامه ننویسد اما همانگونه که خود امام نیز پیش بینی فرموده اند، او یک روز بعد به امام نامه نوشت و به این ترتیب دستور امام را زیر پا گذاشت گرچه نگاشتن این گونه نامه ها در 25/1/68 و 18/2/68 نیز ادامه یافت و دخالت او در مسائل سیاسی، علیرغم دستور اکید حضرت امام (ره) ، در سالهای پس از رحلت آن حضرت، تا روزهایی قبل از مرگ آقای منتظری، همچنان ادامه داشت و هر بار برای شبکه های ماهواره ای دنیای استکبار؛ نظیر شبکه BBC مربوط به دولت استعمار پیر انگلیس و CNN ؛شبکه ماهواره ای آمریکای جهانخوار و رادیوهای بیگانه، بویژه رادیو فارسی رژیم صهیونیستی، خوراک تبلیغاتی فراهم می کرد. بی جهت نبود که حضرت امام(ره) ، در نامه ی6/1/68 خود، عدالت آقای منتظری را به چالش کشیدند. به هر حال آقای منتظری ، پس از رحلت امام تا روزهایی قبل از مرگ، در سخنرانی ها ، بیانیه ها، نامه ها و مصاحبه هایش، همواره اقرار و تعهدات خود را زیر پاگذاشت و هیچگاه از حکم حکومتی مقام ولایت تبعیت نکرد. مواضع آقای منتظری در این سالها، همواره بهترین خوراک تبلیغاتی برای رسانه های دنیای استکبار و صهیونیزم جهانی علیه انقلاب اسلامی ایران بود و مردم ما شاهد بودند که در روزها و شبهای پس از رحلت آقای منتظری، شبکه های ماهواره ای دنیای غرب، همچنین رسانه های وهابی در کشورهای عربی، رادیو رژیم صهیونیستی و بویژه شبکه ماهواره ای BBC، چگونه در مرگ او مویه کردند. این توجه پر حجم و تهاجم گسترده ی دشمن، به بهانه ی رحلت مردی طراحی شده است که گرچه از خواص نزدیک حضرت امام و داعیه دار تئوری پردازی اصل مترقی ولایت مطلقه ی فقیه بود، لیکن عملاً در زمره ی شاخص ترین افراد و جریاناتی قرار گرفت که در مقابل حضرت امام(ره) و دکترین فکری او ؛ یعنی ولایت مطلقه ی فقیه قد عَلَم کردند. بی شک این رویکرد رسانه های استکباری ، در اصل معطوف به شخص آقای منتظری نیست بلکه تبلیغ و ترویج جوهره ی ضدیت و عناد با رکن رکین انقلاب اسلامی و خط امام؛ یعنی ولایت فقیه است. این مویه وعزاداری استکباری که با استقبال جریان فتنه و برخی از رسانه های نوشتاری داخلی نیز همراه شده است، بی تردید مردم ما را بیش از پیش متوجه حساسیت شرایط و لزوم دفاع پرشور از مبانی انقلاب اسلامی و خط امام و نظام به یادگار مانده از پیرجماران خواهد کرد. دشمن به خوبی دریافته است که سنگ بنا و مشروعیت نظام مقدس جمهوری اسلامی، اصل ولایت مطلقه ی فقیه بوده و در صدد است که آقای منتظری و امثال او را به عنوان الگویی برای عناد وساختار شکنی علیه نظام ولایت فقیه معرفی نماید. آقای منتظری، به هر حال یک فقیه تحصیل کرده ی حوزه های علمیه و یک روحانی عالم بود، بنابراین همسویی شبکه های ماهواره ای آمریکا و انگلیس و صهیونیزم جهانی و منافقین و لیبرالها و جریان فتنه ی داخلی ، در عزاداری برای مرگ آقای منتظری که کمترین اعتقادی به اسلام و روحانیت و فقاهت و مرجعیت دینی ندارند، صرفاً در راستای مقاصد شوم آنان برای حذف اسلامیت نظام و به چالش کشیدن اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه قابل ارزیابی است. اما رحلت آقای منتظری، آن هم در این شرایط، دارای درسهای عمیقی برای خواص است. مرگ او که یکی از نزدیکترین خواص امام بود و بدترین جفاها را در حق امام کرد، آن هم درست روز بعد از خروش یکپارچه ی مردم در میثاق دوباره با امام و بیعت با رهبری معظم انقلاب اسلامی و اعلام برائت وبیزاری ازدشمنان ولایت مطلقه ی فقیه، برای همه ی مردم؛ بویژه خواصی که در این دوران، بیراهه ی تجربه شده ی آقای منتظری را دوباره می آزمایند، بسی عبرت آموز است: فاعتبروا یا اولی الابصار!! ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت : Dr_Hr_Taleghani313 /ج  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 659]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن