واضح آرشیو وب فارسی:ايران دیپلماسی: جهان - چرايي چندجانبهگرايي و يكجانبهگرايي
جهان - چرايي چندجانبهگرايي و يكجانبهگرايي
دكتر حسين دهشيار: كشورها در صحنه روابط بينالملل با توجه به نيازها و از سويي ديگر هم با در نظر گرفتن اين مهم به تصميمگيري ميپردازند كه شرايط و ويژگيهاي جهاني چه امكاناتي را در اختيار آنها قرار ميدهد. اين امكانات و توانمنديها كه برخاسته از اميال و واقعيات در نماي ابعاد و اشكال آن است، نقش كليدي در حيات بخشيدن به عملكردها و سياستهاي كشورها و بالاخص كشورهاي برتر در صحنه جهاني بازي ميكنند. نقشي كه بازيگران ايفا ميكنند و چگونگي پيادهسازي آن به شدت متاثر از حجم توانمنديها و به تبع آن انتظاري ميباشد كه از آنها در ذهن رهبران و مردم كشورهاي جهان شكل گرفته است.
در عين حال تمامي بازيگران در ايفاي نقش خود از آزادي عمل يكسان برخوردار نيستند. با توجه به ميزان ظرفيتها، كيفيت اراده رهبران، وجود يا عدم وجود فرهنگ استراتژيك، ارزشهاي مشروعيت يافته حيات بخش عملكرد بينالمللي و مكانيسمهاي مطلوب نظر تصميمگيرندگان براي عملياتي ساختن نقشها است كه ميزان آزادي عمل شكل ميگيرد. آمريكا امروزه نقش نظمدهنده جهاني را بازي ميكنند.
اين كشور در چارچوب تعريفي كه از منافع خود ترسيم ساخته است، اين را ضروري يافته است كه بينالمللگرايي را در وسيعترين شكل آن دنبال كند. توانمنديهاي اين كشور در كنار الزامات برخاسته از كيفيت بنيادهاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي، حضور گسترده آمريكا را در صحنه بينالملل گريزناپذير ساخته است. در راه بهينهسازي بهرهمنديها آمريكا ترجيح ميدهد كه بيشترين تعداد حامي را در كنار خود بيابد و مهمتر از آن تلاش بر اين دارد كه فزونترين تعداد بازيگر مطرح در صحنه جهان را با خود در راستاي تحقق منافع جهاني همراه بيابد.
آمريكا آگاه است كه براي تداوم حضور برتر و رهبري خود در صحنه جهاني به شكل بهينه آن نيازمند حمايت بازيگران برتر و از همه مهمتر بالاترين تعداد آنها است. اما آنچه واضح است اين نكته مهم مي باشد كه آمريكا به لحاظ كيفيت چينهبندي قدرت در صحنه جهاني از اين امكان و توان برخوردار است كه به تنهايي در جهت تحقق اهداف خود گام بردارد. اما آنچه رهبران آمريكا به آن آگاه هستند اين حقيقت است كه اولا مدت زماني را كه ميشود به تنهايي در حيطه جهاني گام برداشت، كوتاه است، ثانيا هزينه اقدام جهاني به تنهايي به شدت بالا است و ثالثا اين امكان وجود دارد كه ائتلاف جهاني نه در رابطه با كشورها بلكه بازيگران غيردولتي در مخالفت با اقدامات آمريكا شكل بگيرد.
پس پيادهسازي سياستها در انزوا هرچند امكانپذير است اما، محققا در بهترين شكل آن منجر به دستيابي به اهداف نه در هيبت بهينه بلكه درچارچوب بسنده آن ميشود. با در نظر گرفتن سطح بالاي رقابت اقتصادي در صحنه جهاني و اينكه برخورداري از بالاترين ميزان مشروعيت هنجاري در بين افكار عمومي جهاني از عناصر مهم داشتن ظرفيت بالاتر براي حضور در صحنه رقابت اقتصادي است، پرواضح ميشود كه تحت هيچ شرايطي عقلاني نميباشد كه در موارد متعدد و براي مدتي مدير، بدون توجه به نظرات ديگر بازيگران مطرح به پيادهسازي سياستها بهطور يكجانبه اقدام كرد. برخلاف آمريكا، كشورهاي مطرح اروپايي كه داراي نقش جهاني هستند تحت هيچ شرايطي نميتوانند تنها با در نظر گرفتن تعريفي كه از منافع خود دارند به ترسيم سياستها و چگونگي پياده كردن آنها بپردازند.
فروپاشي امپراتوريهاي اروپايي به دنبال وقوع جنگهاي جهاني، ممالك مطرح اروپايي را بهلحاظ حجم قدرتي كه دارا هستند در موقعيتي قرار داده است كه بدون در نظر گرفتن منافع جهاني آمريكا نميتوانند به شكلدادن به خطمشيهاي بينالمللي خود بپردازند.
كشورهاي اروپايي از قبيل انگلستان، فرانسه و آلمان به اين نكته وقوف دارند كه براي رسيدن به اهداف خود در شكل حداقل آن بايد عدم مخالفت آمريكا در شكل حداكثر آن حمايت همه جانبه اين كشور را داشته باشند تا بتوانند به نهايتهايي كه براي خود ترسيم ساختهاند دست يابند. پس اينكه كشورهاي مطرح اروپايي دائما تاكيد بر توسل به مكانيسم چند جانبهگرايي براي مديريت نظم جهاني ميكنند بيش از آنكه برخاسته از ارزشهاي آنان باشد، برآمده از واقعياتي است كه به ظرفيتهاي آنان حيات داده است. برخلاف روال جنگ سرد، امروزه دولتمردان آمريكايي تمايل بالاتري را براي توسل به يكجانبهگرايي نشان دادهاند در حاليكه دولتهاي اروپايي برخلاف قرن هجدهم و نوزدهم و اوايل قرن بيستم ميل فزونتري را براي اعتبار بخشيدن به چندجانبهگرايي به معرض نمايش گذاشتهاند.
آمريكا هر زمان دريابد كه چندجانبهگرايي مانعي در تحقق منافعاش است، محققا براي حفظ جايگاه خود در كوتاهمدت به يكجانبهگرايي متوسل خواهد شد. جنگ عراق كه در بطن اين منطق شكل گرفت، نشان داد كه آمريكا به لحاظ حجم توانمنديهاي خود ابايي از ناديده انگاشتن نگاه ديگران ندارد. اما كشورهاي اروپايي به لحاظ وقوف به جايگاه بينالمللي خود كه برخاسته از معادلات قدرت در صحنه جهاني است، آگاه هستند كه براي آنان به شكلي وسيع دور از ذهن خواهد بود اگر به سياستهاي يكجانبهگرا متوسل شوند. آنان گريزي جز چندجانبهگرايي ندارند.
دوشنبه 6 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران دیپلماسی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 322]