تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836136815
تضاد فکری بین خواهر و برادرها
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : تضاد فکری بین خواهر و برادرها raya9th October 2007, 07:53 AMبا سلام خدمت همه شما خوبان تالار بین :) راستش یه موضوعی فکر منو به خودش مشغول کرده اونم تضاد فکری بین خواهر بردرها است چرا تو یه خونه و با یه تربیت ممکنه خواهر برادری مثل هم فکر نکنن و باعث اختلافات و دعواهای بین اونها بشه ؟من و برادرم همیشه اینجوری هستیم با این که خیلی همدیگه رو دوست داریم اما گاهی واقعا نمیتونیم همدیگه رو تحمل کنیم:(و باعث کشمکش و دعوا بین ما میشه من خیلی زیاد این موضوع رو در خیلی خانواده ها با رهنگهای متفاوت دیدم که خواهر و برادرا با هم دعوا میکنن و والدین که به تنگ میان میگن چیه مل سگ و گربه به جون هم افتادین بارها و بارها این الفاظ و جملات اینچننی رو از دهان والدین با فرهنگهای متفاوت شندیم :rolleyes: حالا میخوام با هم از بعد و جایگاه روانشناسی به این مقوله بپردازیم :oو امیدوارم بحث جالبی بشه :o:) elada10th October 2007, 12:15 PMموضوع شيرينه و البته كاملا طبيعي فقط من اين ويديو زير را كه قرار دادم به نظرم جالب اومد واقعا دنياي بچه ها همينطوريه يادمون بياد كوچك تر بوديم چقدر همديگر را دوست داشتيم ولي دعواهامون هم چقدر بيشتر بود؟! پس اصلا اين دعوا دليلي براي خدشه وارد كردن به احساسات نيست و هرچي بشتر رابطه سالم تر! View My Video (کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند) گلوریا10th October 2007, 01:24 PMمادرم همیشه می گه سار ( پرنده) هر چند تا که بچه داشته باشه هر کدومشون یه جورند یا اینکه 5 تا انگشت دست همه که یه اندازه نیستند. درسته که همه اهل خانواده توی یه مجموعه هستند ولی هر کدوم مشخصات و خاصیت خودش رو داره مهم رهبری مغزه که بهشون فرمان می ده که باهم هماهنگ باشند. ما تو خانواده مون 7 تا بچه ایم :) هر کدوممون یه مدلی هستیم متاسفانه رهبریمون هم اونطور که باید و شاید نتونست انسجام و اتحاد :dرو بینمون به وجود بیاره این شده که هر کدوممون یه گوشه افتادیم کاری به کار هم نداریم. .sefid.10th October 2007, 10:16 PMراه حل‌هاي مناسبي براي كم كردن اختلاف خواهر و برادر معمولا خواهر و برادرهاي بزرگتر درباره اين كه كودك تازه چقدر بامزه خواهد بود افكار جالبي دارند اكثر والدين نيز نظرات رمانتيك و آرماني درباره اين كه كودكانشان چه لحظات زيبايي را با هم سپري خواهند كرد در ذهن مي پرورانند. آنها مي‌انديشند كودكانشان بهترين دوستان يكديگر خواهند شد. ولي حقيقت اين است كه خواهر و برادرها حداقل در سالهاي اوليه زندگي شان هميشه با همديگر خوب نخواهند بود و زمان بسياري را در حال جنگيدن و مشاجره سپري خواهند كرد. البته اختلاف بين خواهر و برادرها طبيعي است و از تفاوت سني شخصيت و علايق آنها ناشي مي شود ولي بدان معنا نيست كه نمي توانيد به كودكانتان كمك كنيد تا با هم پيوندهاي محكمي پيدا كنند و با همديگر خوب تر باشند. اختلاف خواهر و برادرها 3 عامل عمده دارد : جلب توجه والدين دستيابي به قدرت دستيابي به مالكيت هر يك از كودكان مي خواهند تمام توجه شما را و يا حداقل بيشتر از خواهر و برادرهايش به دست مي آورند به دست آورند. معمولا يك كودك خردسال پس از به دنيا آمدن يك نوزاد جديد در خانواده به عادت هايي مثل كميدن شستش ، آب خوردن از شيشه و خيس كردن خودش بازمي گردد تا حداقل به همان ميزان كه كودك جديد توجه مي بيند به او هم توجه شود در هر گروهي سلسله مراتبي وجود دارد كودك بزرگتر در خانواده مي كوشد به دليل جثه سن و زودتر به دنيا آمدن قدرت خود را حفظ كند در حالي كه خواهر و برادرهاي كوچكتر براي به دست آوردن چنين موقعيتي باريك تر بودن ، ورزشكار شدن ، زيباتر بودن ، يا هر مزيت ديگري كه بتوانند به دست بياورند با بزرگترها رقابت كنند زماني كه بيش از دو كودك باشند اتحادهايي به وجود مي آيد ؛ مثلا بزرگترين و كوچكترين با همديگر متحد مي شوند يا اينكه پسرها عليه دخترها با همديگر متحد مي شوند. جنگيدن بر سر اموال يا دوستان اغلب تلاشي براي جلب محبت و تصديق والدين است و ممكن است بازتاب جنگ قدرت در خانواده (بين پدر و مادر) نيز باشد. جمله « مال منه» آغازگري آشنا براي دعواهاست،شما نمي توانيد اختلاف خواهر و برادرها را ريشه كن كنيد بلكه مي توانيد يك ارتباط سالم بين خواهر و برادرها ايجاد كنيد و بكوشيد آشفتگي را در يك حد قابل تحمل نگه داريد. حال اگر مي خواهيد اختلافات بين خواهر و برادرها تا اندازه اي برطرف بشود به راه حل هاي مناسب ذيل توجه فرماييد: تازه واردهاي خانه اگر تنها يك فرزند داريد اين كودك مركز توجه به شما خواهد بود و شما نقطه اصلي تمركز در دنياي او خواهيد بود (حداقل براي 3 سال اول زندگي) با آمدن كودك جديدي به خانواده زندگي كودك قبلي تغيير خواهد كرد و بايد به او كمك كنيد تا براي پذيرفتن عضو جديدي از خانواده آماده شود. به طور كلي هر چه فاصله سني بين خواهر و برادرها كمتر باشد اين دوره انتقالي مشكل تر خواهد بود. اگر فاصله آنها 3 سال يا بيشتر باشد، كودك برگتر كاملا متكي به خود شده در فعاليت هاي خارج از خانه جا افتاده است . او با كودكان ديگر بازي مي كند و با همسالانش ارتباطاتي برقرار كرده است. ولي بين كودك هر چه باشد دنيايش با آمدن كودك جديد زيرورو خواهد شد. درباره كودك جديد با فرزندان صحبت كنيد. تا حد ممكن كودكتان را در پذيرفتن نوزاد جديد شكرت دهيد تا هر دو در تجربه به انتظار براي به دنيا آمدن او شريك باشند بگذاريد به ضربان قلب نوازاد گوش دهد در تزيين اتاق كودك كمك كند و يا تصاويري را به گهواره بچسباند . بگذاريد كودكان در انجام كارهاي نوزاد كمك كنند خواهر و برادرها حداقل در چند هفته اول مشتاق خواهند بود كه در كارهاي نوزاد كمك كنند. بگذاريد زير نظر شما آنچه از دستشان بر مي آيد انجام دهند. اين كار باعث خواهد شد كه بين آنها پيوندي صميمي برقرار شود. از سويي ديگر كودك بزرگتر را تبديل به يك خدمتكار نكنيد. زماني را نيز به كودك بزرگتر اختصاص دهيد. كودكان مي انديشند كه شما هميشه به نوزاد مي پردازيد و اين مساله باعث خواهد شد كه آنها حسود شوند با اين كه نسبت به شما يا نوزاد احساس عصبانيت كنند و آنها خواهند كوشيد با تمايش دادن كامل خودشان يا حتي بازگشت به رفتارهاي نوزادانه توجه شما را به سوي خود جلب كنند. بكوشيد كه هر روز توجه ويژه اي به هر كدام از كودكان خود نشان دهيد ترتيبي بدهيد كه شما و كودك يا كودكان بزرگتر ساعتهايي را با هم بدون حضور نوزاد سپري كنيد. كودكان را با هم مقايسه نكنيد بعضي مقايسه ها اجتناب ناپذير هستند. اگرشما آنها را نگوييد خاله يا عموي كودك آنها را خواهند گفت با اين كه خود كودكان تفاوت ها را در خواهند يافت. ولي به ياد بسپاريد هنگامي كه مي خواهيد بامقايسه بين كودكان آنها را كنترل كنيد يا به آنها انگيزه بدهيد. اين كار براي آنها مضر خواهد بود. كودكي كه فكر مي كند بخوبي كودكان ديگر نيست نه تنها انگيزه اي براي تلاش بيشتر ندارد، بلكه احساس مي كند كه ديگر كاري از او ساخته نيست. مقايسه باعث تشديد اختلافات و افزوادن جنگهاي درون خانوادگي مي شوند. بكوشيد تا هر كدام از كودكانتان را به عنوان يك فرد جداگانه محك بزنيد و از وجود آنها لذت ببريد. به آنها كمك كنيد تا با يافتن نقاط قوتشان بر ضعفهايشان غلبه كنند. در عوض تحسين كنيد . تحسين هنگامي كه صحيح از آن استفاده شود و روشي آشكار براي مقايسه بين كودكان نباشد مي تواند يك انگيزه دهنده عالي باشد. تمام پيشرفت ها را اعلام كنيد هر كاري را كه هر يك از كودكان انجامي مي دهند مورد توجه قرار دهيد و بگذاريد كودكان با يكديگر احساس راحتي كنند به همديگر افتخار كنند. گفتار اشتباه « چرا مثل برادرت خوب نمي شيني ؟ ببين چه خوبه؟ يا خواهرت تمام نمره هاش بيسته ، چرا بيشتر درس نمي خوني؟ « گفتار صحيح» نمره ات واقعاً داره خوب مي شه. به كودكان بياموزيد كه به حل و رفع اختلاف ها بپردازند قوانين كافي نيستند . كودكان بايد توانايي اجرا داشته باشند. الگو باشيد. والدين بهترين معلمان فرزندان خود هستند زيرا كودكان به احتمال زياد به طور ناخودآگاه از آنها تقليد مي كنند. بنابر اين به مهارت هاي حل و رفع اختلاف خودتان نگاه كنيد و اطمينان يابيد كه خودتان الگويي مناسب براي آنچه از كودكتان انتظار داريد هستيد جلسات خانوادگي ترتيب دهيد. زماني كه مشكلات حقيقي به وجود آمدند همه را جمع كنيد (ولي نه براي شكايت كردن) تا براي اختلاف ها راه حل هايي بيابيد. از نقش بازي كردن استفاده كنيد با هر كودك به طور جداگانه مساله اختلاف را مورد بحث قرار دهيد و با ايفاي نقش راه حال ها را نمايش دهيد. تا زماني كه راهبردهاي تصويب شده براي حل و رفع اختلاف روشن نشده اند به اين كار ادامه دهيد. همكاري را تقويت كنيد هدف شما بايد بر آن باشد كه زمانهاي خوب بودن كودكانتان را دريابيد و آنها را براي دوستي با يكديگر تحسين كنيد. عقب نشيني نكنيد و در عين حال هيچ مداخله اي هم نكنيد، نبايد درست هنگامي كه دعوا شروع شد وارد مهلكه بشويد و شروع به انتقاد كردن و بايد و نبايد گفتن بكنيد. هميشه ميانجي نباشيد. بگذاريد كودكان ياد بگيرند كه چطور به حل و رفع اخلاف هايشان بپردازند از ناديده گرفتن سنجيده استفاده كنيد. به طور كلي دعواهاي جزيي را ناديده بگيريد زيرا اغلب كودكان مي خواهند با پرداختن به آن جلب توجه كنند از دعوا بيرون بكشيد و يا حتي از اتاق بيرون برويد بعدا در صورت لزوم درباره مشكل صحبت كنيد. به كودكان مسؤوليت بدهيد زماني كه كودكان از شما مي خواهند به حل و رفع اختلاف بپردازيد به آنها فرصتي بدهيد تا به تنهايي راه حلي پيدا كنند مثلا اگر امير مي گويد مامان مريم نمي ذاره با مدادش نقاشي كنم « چنين پاسخ دهيد» فكر مي كني چه كاري مي توني بكني؟ به اين ترتيب به كودك فرصت مي دهيد روشهاي ديگري را كه هنگام نقش بازي كردن با همديگر تمرين مي كرديد به كار گيرد. درباره جنگيدن از محروميت موقت استفاده كنيد اگر همه راهها را امتحان كرده ايد ولي هنوز جنگ و مشاجره ادامه دارد از روش (يك ، دو ، سه، تنبيه) استفاده كنيد سعي نكنيد قضاوت كنيد و حكم برانيد و مقصر را پيدا كنيد. اگر آنها نتوانستند اختلافاتشان را حل و رفع كنند بايد همه شان به يك صورت تنبيه شوند. آنها را از يكديگر و يا بودن در آن موقعيت خاص جدا كنيد. خواهر و برادراني را كه با يكديگر دعوا كرده اند به طور موقت از بودن با همديگر محروم كنيد و يا اين كه از جايي كه دعوا در آن اتفاق افتاده است. بيرون ببريد . اگر مي بينيد كه كودكان چند دقيقه است با همديگر دعوا مي كنند شما با اعلام شماره يك فرصتي به آنها بدهيد تا راه حلي پيدا كنند ولي وقتي مي بينيد جنجال هنوز ادامه دارد يا اين كه آنها مي كوشند كمك شما را به دست بياورند. آن گاه شماره دو را اعلام كنيد و بگوييد اگر نتوانيد خودتان اين مشكل را حل كنيد شماره 3 اعلام خواهد شد. اگر هنوز جنگ ادامه دارد شماره 3 يعني زنگ پايان اعلام مي شود و آنها حق با هم بودن را ندارند. بلافاصله شماره 3 را اعلام كنيد . رفتارهاي ناپذيرفته نيازمند پيامدهايي بلافاصله هستند. از تصحيح بيش از حد استفاده كنيد اين راه حل را براي زماني نگه داريد كه راه حل هاي ديگر موثر واقع نيفتاده اند. تقصير كاران را بيش از حد تصحيح كنيد اگر خودتان ديده ايد كه كودكي به عمد اسباب بازي خواهرش را شكست قانون زير را عنوان كنيد كودكي كه اسباب بازي يكي ديگه رو بشكند بايد به جاش دو تا از او بخره . اگر پول نداشته باشد بايد يكي از اسباب بازي هاي خودش را بدهد. براي اسم گذاشتن روي يكديگر از تصحيح بيش از حد استفاده كنيد. نتيجه طبيعي آن مي تواند 10 بار گفتن جمله هاي خوشايند به يكديگر و 10 بار نوشتن آنها باشد کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند kozaz11th October 2007, 05:01 PMراستش از روز اول در خانواده ما چون هم پدرم کار میکرد و هم مادرم بچه ها بنوعی متفاوت با بقیه همسن هاشون بزرگ شدند ... اینجوری بود که هرکسی مسولیت اون کوچیکه رو بر عهده داشت ...مثلا" من بچه چهارم بودم و یه جورایی باید هوای داداش کوچکتر رو داشتم ... رییس بازی و برتری زیاد معنا پیدا نمی کرد ولی خب خدا رو شکر همه ما مثل یک زنجیر متحد و محکم کنار هم بودیم ... جالب این هستش که خواهر ما چون تک دختر بود و همه ما تقریبا" در یک اوریج و میانگین سنی بودیم مثل یک پسر بزرگ شد ... یادم نمیره وقتی همه باهم میرفتیم مدرسه باید خواهرمون رو هم میبردیم تا مدرسه اش ولی اون همش گریه میکرد و میخواست با ما بیاد ... چون دقیقا" یک پسر بار اومده بود ... تضاد فکری چندانی نداریم ...حتی الان ...ولی خب قدیما دعوا هم میکردیم کتک هم از هم میخوردیم خصوصا" اینکه من تنها پرسپولیسی خانواده بودم و همیشه جنگ قرمز آبی تو خونه ما بودش . الان هم که همه پی کار و زندگی خودشون هستن . دوستان مشترکی که داریم تعجب میکنند و میگن تو دقیقا" مثل داداشت فکر میکنی و حرف میزنی ... اما افسوس که مثل نارنجکی بودیم که وقتی می ترکه هر تکه اش یک طرف می افته الان هم همه یک جورایی تک تنها تو یه جای دنیا هستیم ولی خوشحالم از اینکه همه ما عین هم هستیم و مثل هم فکر میکنیم و تصمیم میگیریم . mahtabi11th October 2007, 09:48 PMخوب من اطلاعات علمی نمیخوام بدم بلکه اونچه که توی خونواده خودمون گذشته رو به عنوان یه نمونه میگم. احتمال میدم که این مورد توی بسیاری از خانواده ها جاری باشه. میدونین مادر من خیلی از نظر علمی در سطح بالایی نبوده و تحصیلات بالایی نداره و متاسفانه مادر ایشون هم به همین منوال. با کمال تاسف مادر حقیر (نه بدلیل خدای ناکرده تبعیض) بدلیل عدم فرهنگ صحیح در ارتباط با ایجاد محیط صلح و صفا بین خانواده باعث دور شدن ما از یکدیگر شده. از دلایلی که بنده توانسته ام برای ایجاد این فضا تشخیص بدهم به قرار ذیل است: 1- عدم توجه به اختلافات و علل آنها. 2- عدم سعی در بوجود آوردن فضای محبت آمیز در خانواده. 3- عدم استفاده از سیاستهای مادرانه جهت بوجود آوردن فضای آرامش. 4- با کمال تاسف بیان حرفهای تنش زا و بقول معروف خاله زنکی که باعث ایجاد کدورت ناخواسته گردیده. 5- عدم حساسیت در مورد ارتباطات فیمابین بچه ها. اینها سرفصل های کلی علل بوجود آمدن فضای سرد احساسی بین افراد خانواده شده حقیر احتمال میدهم که در بسیاری از خانواده ها همه یا بعضی از این علل باعث این معضل شده باشد. با تشکر فریبا elada12th October 2007, 04:54 AMخوب من اطلاعات علمی نمیخوام بدم بلکه اونچه که توی خونواده خودمون گذشته رو به عنوان یه نمونه میگم. احتمال میدم که این مورد توی بسیاری از خانواده ها جاری باشه. میدونین مادر من خیلی از نظر علمی در سطح بالایی نبوده و تحصیلات بالایی نداره و متاسفانه مادر ایشون هم به همین منوال.با کمال تاسف مادر حقیر (نه بدلیل خدای ناکرده تبعیض) بدلیل عدم فرهنگ صحیح در ارتباط با ایجاد محیط صلح و صفا بین خانواده باعث دور شدن ما از یکدیگر شده. از دلایلی که بنده توانسته ام برای ایجاد این فضا تشخیص بدهم به قرار ذیل است: 1- عدم توجه به اختلافات و علل آنها. 2- عدم سعی در بوجود آوردن فضای محبت آمیز در خانواده. 3- عدم استفاده از سیاستهای مادرانه جهت بوجود آوردن فضای آرامش. 4- با کمال تاسف بیان حرفهای تنش زا و بقول معروف خاله زنکی که باعث ایجاد کدورت ناخواسته گردیده. 5- عدم حساسیت در مورد ارتباطات فیمابین بچه ها. اینها سرفصل های کلی علل بوجود آمدن فضای سرد احساسی بین افراد خانواده شده حقیر احتمال میدهم که در بسیاری از خانواده ها همه یا بعضی از این علل باعث این معضل شده باشد. با تشکر فریبا كمال سر محبت ببين نه نقص گناه كه هركه بي هنر افتاد نظر بعيب كند mahtabi12th October 2007, 10:03 AMبنده قصد جسارت نسبت به مادران رو نداشتم. حقیقت رو مطرح کردم و اینکه وقتی سطح فرهنگ به حدی نباشه که کسی بتونه رابطه خوب بین فرزندانش ایجاد کنه تصاد فکری بوجود میاد. نمیدونم اینکه مادری یا اصلا کسی در زندگی خانوادگی با سیاست و تدبیر باشه چه عیبی داره که الادا اونو قرمز کردن. در هر صورت حقیر مخلص مادرم هم هستم. یه وقت ایجاد سوء تفاهم نشه. فقط و فقط خواستم علل بروز این مسئله رو تو خانواده ها بیان کنم. من معتقدم که یه مادر میتونه نقش یه رهبر رو داشته باشه برای اعتلای افراد خانواده اش و یا بالعکس با ناتوانیش میتونه نقش یه فرمانده رو داشته باشه و علت اصلی شکست خانواده اش در زندگی آینده شون. با تشکر فریبا elada13th October 2007, 07:44 PMبه معنای بیت دقت کن ظاهرش را نبین فقط اصلا منظور جسارت نیست. منظور اینه که اگر خودت هنرمند باشی و بتونی زندگی را با هنر خودت درست کنی دیگه نیازی نداری عیوب کسی را برشماری یا بهتر بگم اگر اینطور نباشی خودت هم میشی مثل او حالا شما فرزند نداری که نتیجه اش را ببینی ولی بعید نبود شما هم همینطور می شدی. مادران زیادی مثل مادر شما هستند و ناخواسته همه چیز را خراب میکنند اما اگر فرزند نخواهد با مادر بجنگه و سعی کنه صبور باشه و کارهایی که او بلد نبوده را خودش انجام بده همه چیز درست میشه. mahtabi13th October 2007, 07:52 PMالبته الادا جان این خیلی خوبه ولی این چیزی که شما میفرمایید از یه جور تدبیر در زندگی نشأت میگیره که یه جایی آدم باید یاد بگیره درسته؟ شما که نمیخواین بفرمائین بچه ای بدون یادگیری بزرگتر خانواده خودش به یه همچی شناختی میرسه. شما اگه الان داری این حرف رو میزنی بر اساس یه سری تجربه است. یه بچه که کسی این چیزا رو بهش یاد نداده و از بزرگترش هم ندیده ازش انتظار صبور بودن و تدبیر در خانواده نمیره. با تشکر فریبا elada13th October 2007, 08:03 PMبچه؟نه اگر بچه باشه که اصلا نمی فهمه مادرش داره اشتباه میکنه کسی که می تونه تشخیص بده ایراد دیگری را دیگه به بینشی رسیده که بدونه چطوری باید رفتار کنه و من هم منظورم از آن به بعد هست که اینگونه باشیم. mahtabi13th October 2007, 08:28 PMالادای عزیزم. الان؟ الان؟ الان دیگه چه چیزی میخواد تغییر کنه؟ ارتباطاتی که 40-50 ساله شکل گرفته؟ آدمهایی که از وقتی خودشون رو شناختن در تضاد با همدیگه قرار گرفتند؟ کسانی که اینقدر موضوع برای اختلاف در ذهنشون دارند که دیگه نمیتونند به عشق و محبت فکر کنند؟ عزیز دلم این راهی که شما داری پیشنهاد میکنی من بارها و بارها رفته ام و به در بسته برخورد کردم. شما که دیگه ماشاءالله خودت مطالعات روانشناسی دارین و من دامنه معلوماتم به یک هزارم شما نمیرسه. واقعا در علم روانشناسی یه همچی حرکتی در یه همچه برهه زمانی (لااقل در کوتاه مدت) شدنی هست که شما از من و امثال من انتظار دارید؟ من این احتمال رو نادیده نمیگیرم که اگر کسی یه فعالیت مستمر برای این مورد در پیش بگیره شاید شاید در طولانی مدت نتیجه بگیره و البته باید بگم که تازه در مورد خانواده خودم بعد از فعالیتهای مستمر (البته نمیتونم بگم خیلی خیلی مستمر چون من زیاد در دل این خانواده نبودم) تونستم ارتباطم رو کمی تعدیل ببخشم و حداقل تصویر دشمنی رو مخدوش کنم اما متاسفانه برای بوجود آوردن یه تصویر جدید که محبت و عشق درون مایه اش هست واقعا کار من نیست. این به مشاوره های طولانی مدت خانوادگی احتیاج داره و موشکافی در اینکه مشکل از کجا شکل گرفته و رفته رفته حل بشه که بنده در خانواده خودم چنین چیزی رو نمی بینم که حتی به بحثهای مشاوره درون خانوادگی هم رضایت بدهند. بهرحال شاید در خانواده های دیگه با پیگیری شخصی لااقل از من جوانتر این موضوع شدنی باشه. با تشکر فریبا elada14th October 2007, 01:46 PMفريبا جان اصلا قرار نيست مادرتان را عوض كنيد. شما مي خواهي اين فرصت كه باقيست از عمر مادر گراميتون را با همين احساسي كه بهش داري بگذره يا يكم از اون آروزهايي كه در رابطه با روابطتتون داشتي را بهش برسي؟ اگر تونستي با دانستن تمامي نقاط ضعف ايشان رابطه اي صميمي برقرار كني و از صميم قلب بهش عشق بورزي جوري كه خودش هم احساس كنه ،اون موقع حقيقتا تجربه كسب كردي تو زندگي و ميتوني به اين تجربه افتخار كني. اون موقع است كه ميتوني به باور قلبي برسي كه به هر كاري قادري. اين پيشنهاد را فقط به شما ندادم پسري حدود 26 سال با پدر و مادر به خصوص مادرش همين مشكلات را داشت ولي شروع كرد بدون چشم داشت فقط محبت كردن به و درك كردنشان. طوري كه وقتي مي رفت خونه چنان سلام و احوال پرسي گرم و جانانه مي كرد پدر و مادرش تمامي قضاوت هاي بي مورد در مورد پسرشان را كنار ميگذاشتند و كم كم حتي سعي كردند بهاي بيشتري به فرزندشون بدهند چون هرچقدر هم قديمي باشند و با سطح تفكر پايين قدرت درك محبت بي شائبه را دارند . از محبت خارها گل می شود. از محبت سرکه ها مل می شود راههايي كه رفتي و بي نتيجه بوده را از ذهنت بيرون كن چون اين كار ها را كردي كه تغيير كنند به خودشان بيان. حالا ديگه فقط به هدف محبت كردن برو جلو بگذار به ارزوشون برسند هرچند اگر تو نرسي مطمئن باش تنها محبتي كه نه مورد سوءاستفاده قرار ميگيره نه خار و خفيفت ميكنه همينه و بس. صلاح كار با خودت اما قبل از اينكه بگي نميشه و اين حرفا يكم فكر كن تو خلوتت بيشتر و بدون تعصب ورزي raya13th November 2007, 11:36 PMسلام به همه از توجه شما نسبت به این تاپیک صمیمانه سپاسگزارم :oو ممنون میشم بازم در این رابطه صحبت کنید :o:o kozaz17th November 2007, 04:19 AMبنظر من تضاد بارزترین خصوصیت انسانهاست . تضاد فکری بین همه آدم های دنیا حالا چه خواهر و برادر باشند چه دو تا دوست و چه دو تا غریبه هیچ تفاوتی نداره . چون هر انسانی اندیشه و ایده متفاوت به خودش رو داره . یکبار در پست قبلی در همین تاپیک گفتم که همه چیز بسته به نوع تربیت و بافت خانوادگی اون خانواده بر میگرده که از چه سطح فرهنگ .سواد. اقتصاد و ... هستند . شما اگر صفحات حوادث سایت ها رو نگ سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 643]
-
گوناگون
پربازدیدترینها