تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836188435
راه هاي افتخار 1957 PATHS OF GLORY
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راه هاي افتخار 1957 PATHS OF GLORY فيلم هاي 4 ستاره تاريخ سينما کارگردان: استنلي کوبريک. فيلمنامه: استنلي کوبريک، کالدر ويلينگهام، جيم تاپسن؛ براساس رمان همفري کاب. تهيه کننده: براينا، هريس و کوبريک. بازيگران: کرک داگلاس (کلنل دکس)، رالف ميکر (گروهبان فيليپ پاريس)، آدلف منژو (ژنرال ژرژ برلار)، جورج مک کردي (ميرو)، وين موريس (سروان رژه)، کريستيان هارلان (آوازه خوان آلماني). مدت 87 دقيقه. بودجه: 935 هزار دلار. برندگان اسکار سال 1957 * بهترين فيلم: پل رودخان? کواي. * بهترين کارگردان: ديويد لين (پل رودخان? کواي). * بهترين بازيگر مرد: الک گينس (پل رودخان? کواي). * بهترين بازيگر زن: جوان وودوارد (سه چهره ايو). * بهترين بازيگر مرد نقش دوم: رد باتنز (سايونارا). * بهترين بازيگر زن نقش دوم: ميوشي امه کي (سايونارا). کشتار به سبک فرانسوي ژانرال پير، با خشم و نفرت، بر سر شخصيت کرک داگلاس فرياد مي زند: «تو يه ايده آليستي!» اين جمل? ژنرال مي توانست به جاي داگلاس، خودِ کوبريک را خطاب قرار دهد که معتقد بود فيلمي که درست حرف اش را بزند، مي تواند قلب و ذهن بيينده را تسخير کند. راه هاي افتخار شهرت و اعتبار براي کوبريک جوان به ارمغان آورد و به نخستين بخش از سه گان? ضدجنگ اش تبديل شد که بعداً با دکتر استرنج لاو (1964) و خشاب تمام فلزي (1987) تکميل گرديد. در بين اين ها، راه هاي افتخار براساس مستندات تاريخي ساخته شد؛ ولي داستانش چنان وحشتناک و غيرقابل تصور است که به هجويه اي تلخ و سياه مي ماند. وقتي از کرک داگلاس خواسته شد به جمع بازيگران فيلم بپيوندد، به کوبريک گفت: «استنلي، فکر نمي کنم اين فيلم يک سنت هم بفروشد؛ ولي بايد بسازيمش». حرف داگلاس در مورد فروش ناچيز فيلم، درست از آب درآمد، اما در عوض، يک موج ضد جنگ بين المللي به راه انداخت. فرانسه چنان از توصيف مفتضحان? ارتش و نظام اش به خشم آمد که نمايش فيلم، 18 سالي در کشوري که مي گويد: «همه چيز مجاز است»، ممنوع بود. آکادمي اسکار نيز ظاهراً از فرانسوي ها خط گرفت: با وجود فيلمنام? بي نظير و احتمالاً بهترين هنرنمايي کرک داگلاس در تمامي زندگي حرفه اي اش، فيلم حتي در يک رشته نيز نامزد اسکار نشد؛ شايد به اين خاطر که جيم تامپسون، يکي از نويسندگان فيلمنامه، عضو سابق حزب کمونيست آمريکا، نام اش در فهرست سياه سناتور مک کارتي آمده بود. بي شک، کسي نمي توانست کوبريک را به کاري دن کيشوتي متهم کند. نيازي نبود: موجودات دغل بازي که هدف قرار داده بود جلوي خانه اش به صف بودند. بازيگران * کرک داگلاس: داگلاس مي گفت: «من حرفه سينمايي ام با ايفاي نقش حرامزاده ها مزين کرده ام». ولي راه هاي افتخار براي کرک داگلاس يک استثنا تلقي مي شد: کلنل دکس، افسري است شريف، که نمي خواهد زير بار بي عدالتي برود. از حفره کوچک روي چانه اش گذشته، اين صداي محکم او است که به ياد مي ماند؛ صدايي که باعث شد جان فرانکن هايمر درباره اش بگويد: «تمام زندگي اش مي خواست برت لنکستر شود!» داگلاس، فرزند مهاجرهاي يهودي و فقير روس، از گذشته اش فراري نبود و تمام فراز و نشيب هاي زندگي دشوارش را در کتاب زندگي نامه اش، فرزند آدم هاي خنزرپنزري (1988) تعريف کرده است. لورن باکال که همکلاس اش بود، براي نخستين کار سينمايي اش، عشق غريب مارتا آيورز (1946) معرفي اش کرد. ولي فيلم «بوکسي»اش، قهرمان (1949) بود که از او يک ستاره ساخت. در باغ وحش شيشه اي (1950) و داستان کارآگاهي (1951) بسيار مورد توجه قرار گرفت و وارد پربارترين دهه زندگي حرفه اي اش شد، با فيلم هايي که بسياري شان کلاسيک اند: بد و زيبا (1952)، شور زندگي (1956)، و اسپارتاکوس (1960). وي سپس با اين فيلم ها به تاخت و تازش ادامه داد: شهر بي رحم (1961). هفت روز در ماه مي (1964)، و برادري (1968). داگلاس با يک بار کافي نيست (1975) دوباره به عالم سينما برگشت و با خشم (1978) در صحنه ماند. اواخر دهه 1980 سکته کرد ولي کماکان در تعدادي از برنامه هاي تلويزيوني ظاهر شد. در 1998، به طرزي معجزه آسا از سقوط هلي کوپتر جان سالم به در برد. مايکل داگلاس، پسرش، و به قول خودش، «رقيب اش»، است که به تازگي او نيز با يک بيماري مرگبار دست به گريبان شده. * آدولف منژو: انتخاب آدولف منژو، بازيگر دوران طلايي هاليوود، نقش آفرين آثاري چون دوشيزه مارکو کوچولو (1934) و ورسيون اريژينال ستاره اي متولد مي شود (1937) يکي از پرمعناترين تصميم هاي کوبريک بود. منژو، به مواضع ضد کمونيستي اش شهرت داشت، و يکي از کساني بود که قضاياي به راه انداختن فهرست سياه در هاليوود دامن زد. از لحاظ سياسي، هيچ کس را به اندازه او در نقطه مقابل مواضع سياسي کوبريک و داگلاس نمي شد پيدا کرد. همين که شخصيت منژو نمون? تمام عيار يک آدم بي وجدان است. و نمون? زميني شر، به جمع بازيگران فيلم، مايه و معناي لازم را مي بخشيد. هنرنمايي منژو در اين فيلم فراموش نشدني است. * جورج مک کردي: مک کردي، نقش ژنرال ميرو را ايفا کرده که با تفرعن توي سنگرها راه مي رود و از سربازهاي مجروح و افسرد? خود را با «صبح به خير، سرباز امروز آمادگي کشتن چند تا آلماني رو داري؟» استقبال مي کند. مک کردي داغي واقعي بر چهره داشت که يادگار يک دوئل بود. مک کردي در ايفاي نقش نظامي ها مهارت پيدا کرده بود؛ در فيلم هايي چون داستان رومل، روباه صحرا (1951)، مسابقه بزرگ (1965) در نقش ژنرال کوهنر و در تورا، تورا، تورا! (1970) در نقش کوردل هال. پشت صحنه * آن خوانند? زيباي آلماني در سکانس کاباره، کريستيان هارلان، همسر دوم استنلي کوبريک شد. * فيلم در نزديکي اردوگاه مرگ داخائو فيلمبرداري شد. * کوبريک به استوديو قول پاياني خوش را داده بود و آن را زير پا گذاشت. صحن? فراموش نشدني سربازهاي بي گناه (آرنو، پاريس و فرول) که به مرگ محکوم شده اند، به غذايشان لب نمي زنند و شبي وحشتناک را صبح مي کنند. بازديدي از سوي کشيش دوپره، لوژون را به خشم مي آورد. لوژون به کشيش حمله مي کند، آرنو به ميان شان مي پرد و مشتي به لوژون مي زند. آرنو به پشت مي افتد و استخوان جمجمه اش مي شکند. صبح با بانگ خروسي فرا مي رسد. نگهبان ها وارد سلول مي شوند تا سربازها را تا مرگ بدرقه کنند. آرنو را بايد به برانکاري ببندند و حمل کنند. پاريس سعي دارد خود را کنترل نمايد ولي سرانجام به گريه مي افتد. به او يادآوري مي کنند که خبرنگارها نيز در محل حضور دارند؛ آيا مي خواهد همسر و فرزندش باخبر شوند که سربازي بزدل بوده است؟ اين باعث مي شود پاريس قدري خود را جمع و جور کند ولي فرول تسکين ناپذير است. آن ها سرانجام به پاي چوبه هايي مي رسند که برايشان آماده کرده اند. برانکار آرنو را به يکي از آن مي بندند و افسري کشيده اي به او مي زند؛ ژنرال ها مي خواهند موقع تيرباران، به هوش باشد. فرول به پدر دوپره مي چسبد تا اين که با چشم بندي چشم اش را مي بندند. در حالي که حکم نهايي قرائت مي شود، تعداد زيادي از مقامات عالي رتبه نظامي شاهد مراسم اند. جوخه، آماده آتش است. طبل ها خاموش مي شوند؛ سپس، در حالي که صداي گلوله سکوت صبحگاهي را در هم مي شکافد، پرنده ها از وحشت از روي شاخه به پرواز درمي آيند. کارگردان دقت و وسواس استنلي کوبريک در کار، حتي در اوايل زندگي حرفه اي اش نيز مايه شهرت اش شده بود. براي هر يک از فيلم هايش، لنز به خصوصي طراحي مي شد و نور هم نقشي اساسي در فيلم هايش داشت. در راه هاي افتخار، هرچه نور بيشتر، صحنه وحشتناک تر. نمونه اش، آن نور کورکننده صبح تيرباران، که اجازه نمي دهد هيچ سايه اي بر بي رحمي آدميان بيفتد. کوبريک که به خاطر برنامه هاي طولاني فيلمبرداري اش شهرت داشت، هراسي هم از محدوديت هاي بودجه فيلم به دل راه نمي داد. سکانس «شام آخر» در بازداشتگاه پادگان، 68 برداشت برد تا سرانجام راضي اش کرد. جک نيکلسون، ستاره درخشش (1980) دربار? شيوه کار کوبريک گفته است: «او تعريف جديدي از صفت "وسواسي" ارائه مي دهد!» اما وقتي کرک داگلاس دوباره به او پيوست تا در 1960 اسپارتاکوس را بسازند، بي شک، درباره قابليت هاي او ذره اي ترديد نداشت. تعداد فيلم هايي که کوبريک ساخت، زياد نيستند، ولي هر يک از آن ها حادثه اي در عالم سينما محسوب مي شدند؛ حادثه اي گاه با واکنش هاي منفي ولي به هر حال، هميشه پرسروصدا. از جمله مهم ترين کارهايش عبارتند از: اسپارتاکوس (1960)، لوليتا (1962)، دکتر استرنج لاو (1964)، 2001: اوديسه فضايي (1968)، پرتقال کوکي (1971)، بري ليندون (1975)، درخشش (1980)، خشاب تمام فلزي (1987) و چشمان کاملاً بسته (1999). خلاصه داستان زمستان 1916 است و ارتش آلمان درست بيرونِ دروازه هاي پاريس، مقابل نيروهاي فرانسوي در سنگرهايشان، در گل گير کرده است. اگرچه تلفات بالا نيست ولي خاکي هم تسخير نمي شود. در حالي که فشار از سوي سياستمدارها بالا گرفته تا به هر ترتيب، پيشرفت هايي در جبهه جنگ صورت گيرد، دو ژنرال خودمحور فرانسوي، برولار (آدولف منژو) و ميرو (جرج مک کردي) نقشه حمله اي را طرح مي ريزند که از همان ابتدا محکوم به شکست است. سرهنگ دکس (کرک داگلاس) به اين فرمان اعتراض مي کند ولي مي داند که اعتراض اش راه به جايي نمي برد. در شب حمله، دکس، سروان روژه (وين موريس) را به اتفاق گروهبان پاريس (رالف ميکر) و سرباز وظيفه لوژن (کن ديبس) به مأموريت شناسايي مي فرستد. روژه وحشت کرده و با پرتاب نارنجکي باعث مرگ لوژن مي شود. پاريس مصمم است تا اين موضوع را گزارش دهد. روز بعد، کشتار وحشتناکي راه مي افتد و نيروهاي دکس، بلافاصله پس از بيرون آمدن از سنگر، به مسلسل بسته مي شوند. وقتي آخرين نفرات، گيج و آشفته به سنگرهايشان عقب نشيني مي کنند، ميرو آن ها را مي بيند و فرمان مي دهد تا به رويشان آتش گشوده شود. اين فرمان نشنيده گرفته مي شود. اين جاست که ميرو فرمان مي دهد تا همه آن ها را به خاطر نافرماني، تيرباران نمايند. دکس از اين موضوع تکان خورده، اما ژنرال پير را بايد يک جوري آرام کرد. از هر لشکر، سه نفر را «همين طوري» انتخاب مي کنند تا در دادگاه نظامي محاکمه شوند. در دادگاهي صحرايي، دکس از آن ها در مقابل داستاني انتقام جو (ريچارد آندرسن) دفاع مي کند. حکمي که صادر مي شود، يک مضحکه است. در حالي که لحظه تيرباران نزديک مي شود، دکس به اين اميد که بتواند رأي برولار را تغيير دهد، او را تهديد مي کند. قرار بود چي بشه... کوبريک، بعد از در نظر گرفتن جيمز ميسن و ريچارد برتون براي ايفاي نقش اصلي، با گريگوري پک تماس گرفت، که نقش کلنل دکس را مي خواست ولي قبلاً قول بازي در فيلمي ديگر، دست و پايش را بسته بود. سپس، همين نقش به کرک داگلاس پيشنهاد شد که قرار داد برادوي خود را به هم زد تا در فيلم کوبريک بازي کند. تا آن زمان گريگوري پک نيز آماده بازي در فيلم بود ولي ديگر کمي دير شده بود. جمل? قصار «کوبريک به شرطي به کارگرداني خوب تبديل خواهد شد که يک روز با صورت به زمين بخورد.» کرک داگلاس نظر منتقدها راهنماي فيلم: «يکي از بزرگ ترين فيلم هاي ضد جنگ تاريخ سينما.» نيوزويک: «يک تجربه فراموش نشدني سينمايي.» بازلي کراوتر، نيويورک تايمز: «و اما در مورد معناي فيلم، سازندگانش به نتيجه اي قطعي نمي رسند.» منبع:نشريه دنياي تصوير شماره 196 /ج
#فرهنگ و هنر#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 321]
صفحات پیشنهادی
راه هاي افتخار 1957 PATHS OF GLORY
راه هاي افتخار 1957 PATHS OF GLORY فيلم هاي 4 ستاره تاريخ سينما کارگردان: استنلي کوبريک. فيلمنامه: استنلي کوبريک، کالدر ويلينگهام، جيم تاپسن؛ ...
راه هاي افتخار 1957 PATHS OF GLORY فيلم هاي 4 ستاره تاريخ سينما کارگردان: استنلي کوبريک. فيلمنامه: استنلي کوبريک، کالدر ويلينگهام، جيم تاپسن؛ ...
همه چيز درباره انيميشن «از من متنفر باش»
اين طوري مي شه که اون براي رسيدن به خواسته هاي خودخواهانه اش مجبور مي شه وظايف پدرانه خودش رو هم به جا بياره. گرو در پايان .... راه هاي افتخار 1957 PATHS OF GLORY ...
اين طوري مي شه که اون براي رسيدن به خواسته هاي خودخواهانه اش مجبور مي شه وظايف پدرانه خودش رو هم به جا بياره. گرو در پايان .... راه هاي افتخار 1957 PATHS OF GLORY ...
يه جيب پرپول
او پيش از آن که وارد حرفه فيلمسازي شود به نگارش کتاب هاي داستاني در زمينه ادبيات کودک و نوجوان اشتغال داشت. کارش در .... راه هاي افتخار 1957 PATHS OF GLORY ...
او پيش از آن که وارد حرفه فيلمسازي شود به نگارش کتاب هاي داستاني در زمينه ادبيات کودک و نوجوان اشتغال داشت. کارش در .... راه هاي افتخار 1957 PATHS OF GLORY ...
دزد دوچرخه 1948 THE BICYCLE THIEF
دزد دوچرخه 1948 THE BICYCLE THIEF فيلم هاي 4 ستاره تاريخ سينما کارگردان: ويتوريو دسيکا. تهيه کننده: الساندرو .... راه هاي افتخار 1957 PATHS OF GLORY ...
دزد دوچرخه 1948 THE BICYCLE THIEF فيلم هاي 4 ستاره تاريخ سينما کارگردان: ويتوريو دسيکا. تهيه کننده: الساندرو .... راه هاي افتخار 1957 PATHS OF GLORY ...
شگفت انگيز، خارق العاده، افسونگر و ترسناک
اِلف ها در اسطوره هاي قبل از مسيحيت، به دو گروه اِلف هاي تاريکي و اِلف هاي روشنايي تقسيم مي شن. شکل ظاهري .... راه هاي افتخار 1957 PATHS OF GLORY · بزرگ کردن ...
اِلف ها در اسطوره هاي قبل از مسيحيت، به دو گروه اِلف هاي تاريکي و اِلف هاي روشنايي تقسيم مي شن. شکل ظاهري .... راه هاي افتخار 1957 PATHS OF GLORY · بزرگ کردن ...
نقشه راه فرانسوی
راه هاي افتخار 1957 PATHS OF GLORY حرف داگلاس در مورد فروش ناچيز فيلم، درست از آب درآمد، اما در عوض، يک موج ضد جنگ بين المللي به راه انداخت. فرانسه چنان از ...
راه هاي افتخار 1957 PATHS OF GLORY حرف داگلاس در مورد فروش ناچيز فيلم، درست از آب درآمد، اما در عوض، يک موج ضد جنگ بين المللي به راه انداخت. فرانسه چنان از ...
از ما بهترون
حرف هاي آن هايي که فيلم را ساختند * نويسنده و کارگردان: «از ما بهترون نقد پاره فرهنگ هاي ميان مردم است و اين که شرايط، چطور .... راه هاي افتخار 1957 PATHS OF GLORY ...
حرف هاي آن هايي که فيلم را ساختند * نويسنده و کارگردان: «از ما بهترون نقد پاره فرهنگ هاي ميان مردم است و اين که شرايط، چطور .... راه هاي افتخار 1957 PATHS OF GLORY ...
12 کليد مسواک زدن
11 روش استفاده از نخ دندان: هنگام استفاده از نخ دندان، ابتدا يک تکه به اندازه 25 تا 30 سانتيمتر را ببريد و دو طرف قسمت ... راه هاي افتخار 1957 PATHS OF GLORY ...
11 روش استفاده از نخ دندان: هنگام استفاده از نخ دندان، ابتدا يک تکه به اندازه 25 تا 30 سانتيمتر را ببريد و دو طرف قسمت ... راه هاي افتخار 1957 PATHS OF GLORY ...
اسکار باید جمع و جور شود
راه هاي افتخار 1957 PATHS OF GLORY آکادمي اسکار نيز ظاهراً از فرانسوي ها خط گرفت: با وجود فيلمنام? بي نظير و احتمالاً ... آرنو را بايد به برانکاري ببندند و حمل ...
راه هاي افتخار 1957 PATHS OF GLORY آکادمي اسکار نيز ظاهراً از فرانسوي ها خط گرفت: با وجود فيلمنام? بي نظير و احتمالاً ... آرنو را بايد به برانکاري ببندند و حمل ...
فاصله
از آن به بعد و در طول پانزده سال، زخمي و سوغات فرنگ را ساخت که فيلم هاي مطرحي از آب درنيامدند. و فاصله قرار .... راه هاي افتخار 1957 PATHS OF GLORY · همه چيز درباره ...
از آن به بعد و در طول پانزده سال، زخمي و سوغات فرنگ را ساخت که فيلم هاي مطرحي از آب درنيامدند. و فاصله قرار .... راه هاي افتخار 1957 PATHS OF GLORY · همه چيز درباره ...
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها